با خواندن گزارش ها و گفته ی نماینده کازرون و پاسخ نماینده
بوشهر در مورد آب کازرون به بوشهر و گاز بوشهر به کازرون، نگارنده به این دلیل که
پدرم از استان فارس و مادرم از استان بوشهر است و عاشق این هر دو شهر پر از خاطره
هستم، دیدم باید پاسخی هر چند کوتاه به آن ها بدهم که گفته اند: "من آنچه شرط
بلاغ است با تو می گویم/تو خواه از سخنم پند بگیر و خواه ملال". بر این باورم که نماینده کازرون و همچنین نماینده
بوشهر بدون مطالعه و غور در رابطه تاریخی میان مردم این دو شهر، حرف زده اند. آن
ها به جای شعار صرفه جویی در مصرف آب و گاز میان شهروندان کازرون و بوشهر، به شعار
برای رای بیشتر در حوزه نمایندگی های خود پرداخته اند و علاقه تاریخی مردم این دو
شهر به همدیگر را نادیده گرفته اند.
هنگامی که رئیس علی دلواری پا در رکاب شد و جلو استعمارگران
قد علم کرد کازرونی ها پشتیبان او بودند. پس از آن ناصر دیوان کازرونی قد برافراشت
و این سروهای گردن فراز تاریخ، حاصل باغ یگانگی کازرون و بوشهر هستند. سده ها پیش در
روزگار ساسانی نیز هر دو شهر بوشهر و کازرون مردمش پشت و پناه همدیگر بوده و در
همه رویدادها و رویارویی ها با دشمنان بیرونی شانه به شانه نبرد کرده اند. آن روزگار
غیرت و دلاوری خود جوش ملی، نماینده های مردم این دو شهر بود. با سست شدن پایه
ارکان ساسانیان، یورش گران عرب پیاپی برای تسخیر شهر توج (توز) تلاش می کردند.
پشتیبان مردم ذردشتی توج (سعد آباد و زیرراه)، ذردشتیان شهر بیشاپور همین کازرون
بودند.
در سال هایی که بوشهر بجز کاکل و منگک و خرما، سبزی و میوه
دیگری نداشت، از کازرون سبزی و میوه های نوبر رنگارنگ بار ماشین های هندل دار می
شد و با گذشتن از کوه و کتل های خاکی پر خطر کمارج، رودک و ملو به بوشهر می رسید.
در پیش از انقلاب با آب نوشیدنی نیمه شور و گچ دار، دندان های مردم برازجان و بوشهر
قهوه ای رنگ متمایل به زرد بود. شرکت "تسا" با کشیدن لوله آب از کازرون
به بوشهر همه چیز را دگرگون کرد و چشمه ساسان توانست بهتر از دندان پزشک به داد دندان های مردم برازجان و بوشهر در کنار آب
های خلیج فارس برسد. از آن رو به برکت آب چشمه ساسان کازرون پس از نیم سده، امروز
دندانی سفید تر از دندان مردم بوشهر و برازجان در کشور نداریم.
روزگاری که در کازرون چای را به جای قند، همراه با انجیر می
خوردند، قند کازرون از اداره قند و شکر بوشهر که از فراسوهای دریا می آمد، تامین
می شد. برخی از ویتامین ها و املاح پروتئین ناب و امگا ۳ برای از بین بردن درد پا
و کمر کازرونی ها را ماهی دریای خلیج فارس بوشهر تامین می کرد. سده ها در پی سده
که پارچه و پوشاک کازرون پر آوازه بود، بوشهری ها جامه کازرونی می پوشیدند و
کازرونی ها نیز جامه های توزی (توج) روزگار ساسانی را از قلمرو بوشهر در جایی که
امروز زیر راه سعدآباد است می خریدند و به بیشاپور می آوردند. کازرون از دیرباز
تفرجگاه کاروان های بازرگانی دشتستان بوشهر
روزگار ساسانی بود و با اردو زدن و برپایی خیمه و خرگاه، پول بازرگانان بوشهری قلب
تپنده بازار بیشاپور کازرون را به گردش می انداخت. پس از آن نیز بوشهر جزو فارس
بود و تقسیم استانی و سینه چاک کردن نمایندگان
به گونه امروز میان این دوشهر وجود نداشت.
باید متاسف بود که
نمایندگان بوشهر و کازرون شوربختانه نه گشتی در کتاب های تاریخ گذشته زده اند و نه فرصت پیش بینی برای آینده
دارند. این ها بر موج اعتماد مردم سوار شده و خود را به مجلس رسانده اند و در آنجا
که خانه ملت است دعوای کازرون چنارشاهیجان و کازرون بوشهر راه انداخته و مردم را
به جان هم می اندازند و از فرجام کارهای بی بو و خاصیت و همچنین زیان های گفتار
خود در آینده نیز، لابد خبر ندارند.
با گرفتاری های بزرگ خود ساخته انسان بر کره زمین و همچنین
خشک شدن تالاب ها و رودخانه ها که پرندگان پلیکان مهاجر دریاچه پریشان کازرون
پریشان حال و سر گشته شده اند و اصفهان در سوگ زاینده رود نالان است و اهواز در مرگ
کارون در کشور ما مویه می کند؛ همراه با شرایط به وجود آمده گازهای گلخانه ای و
شور بختی محیط زیست در سراسر جهان که مسبب بیشتر آن ها کباده کشان طرفدار بشر یعنی
کشورهای صنعتی و از جمله امریکاست، گرمایش زمین کار را به جایی رسانده که احتمالا جنگ های دل خون کننده آینده کشورها نه
بر سر نفت بلکه بر سر آب خواهد بود.
در آینده بیشتر از همه کشورها فلات ایران از کمبود آب رنج
خواهد برد. دولت افغانستان حق آبه ی رود هیرمند با ایران را همین الان بالا برده
است. خیلی از کشورها در تکاپوی راه و چاره با کشورهای همسایه هستند. با این همه در
محدوده جغرافیایی ایران کمبود آب نباید خمیرمایهی سیاسی نمایندگان در مجلس برای
رای بیشتر در حوزه نمایندگی خود شود. آن ها به جای آن که بگویند راه چاره مبارزه
با بی آبی چیست، مشکلات را به گردن شهرهای دیگر می اندازند. گویا بوشهر در مریخ
است و کازرون در زهره قرار دارد.
برخی بر این باورند دوستی کنونی ایران با روسیه شاید برای
آوردن آب از سیبری به ایران باشد. دولت های گرداگرد ایران نیز از جمله امارات در
خلیج فارس با قربان و صدقه در پی آوردن آب از هند هستند. با همه این سر و صداها که
مردم سراسر کشورهای جهان به ویژه آسیا، اقیانوسیه و افریقا را در دلهره فرو برده، نمایندگان
مجلس نشین ما نیز با فرمایش بی بو و خاصیت به تفرقه بین مردم شهرها دامن می زنند.
آن هم میان مردمی که نه تنها در آب و گاز، بلکه در خون خود و همه چیز زندگی با هم
سهیم خواهند بود.
بگو مگوی ناپخته
نمایندگان کازرون و بوشهر نشان از ناشیگری و گمراه کردن مردم دارد چرا که اگر دو
متر بیشتر پیش پای مبارک را می دیدند، حال و روز مردم کازرون و بوشهر بهتر بود. این
دو نمی دانند که در آینده با ادامه خشکسالی ها شاید راهی در پیش روی کازرون و
بوشهر نباشد و هر دو می باید از آب شیرین شده دریا استفاده کنند. با بذر گفتار این
دو نماینده لابد جنگ و درگیری پس از شیرین کردن آب دریا نیز میان بوشهر و کازرون روییده
خواهد شد. روزی که بوشهر بگوید ما آب دریا و گاز خودمان را به کازرونی ها نمی
دهیم. کازرونی ها هم بگویند ما جلوی فرستادن هویج و جعفری و بید مشک و نسترن به
بوشهر را می گیریم. جهان و دانش در چمبره ی الکتر ونیک و ماهواره ها صد و هشتاد
درجه چرخیده است، آقایان نماینده لطف بفرمایید یک درجه بچرخید. به قول دشتی: ای
بدبختی!!
حقیقتا قلم و نثر دکتر دهقانی رو خیلی شیوا و روان میدانم و خیلی نوع نگارش ایشان را دوست دارم. ایکاش ایشان بیشتر از خاطرات و سفر نامه های قدیم برای مردمان همشهری شان قلم بزنند.
خدا حفظت کنه دکتر جان
از دور سلام