|
لابه لای این همه اتفاق های ناگوار این روزها،
خبر درگذشت بزرگ مرد طبیعت ایران برایم باورکردنی نیست!
"اسکندر
فیروز" افتخار طبیعت ایران، بنیانگذار و نخستین رئیس سازمان محیط زیست ایران،
کسی که از او به عنوان پدر سازمان محیط زیست ایران و پدر تالاب های ایران یاد می کنند...
درگذشت.
لیست افتخارات و تلاشهای ایشون طولانی و
بلند بالاست؛ که با یک سرچ ساده می توانید بخوانید. فقط من به همین اشاره کنم که زمانی
که چیزی به نام محیط زیست در خاورمیانه مفهومی نداشت، و عربستان و ترکیه این مفهوم
براشون تعریف نشده بود؛ زمانیکه دریاچه های شوروی سابق در حال خشک شدن بودند و فجایع
عجیب و غریبی در بالکان اتفاق می افتاد، اسکندرخان فیروز با عزمی راسخ کارش را در زمینه
محیط زیست شروع کرده بود... .
اگر امروز ما پارک ملی، اثر طبیعت ملی، پناهگاه
حیات وحش، منطقه ی حفاظت شده، پارک گیاهشناسی و... داریم، فقط و فقط در اثر تلاش های
بی وقفه ی اوست؛ گرچه اینها فقط قسمتی از فعالیت هایش بودند.
در این چند سال اخیر که درگیر احیای بخشی
از منطقه دشت برم شدم، بیشترین اسمی که در اسناد و مدارک قدیمی دیدم، نام اسکندرخان
فیروز بود. تلاشش برای ملی کردن و تاسیس پارک دشت ارژن – پریشان تا خرید زمینها و
راضی کردن مردم محلی برای همکاری متحیرم می کند... .
اسکندر فیروز معتقد بود این منطقه یکی از
خاص ترین مناطق آب و هوایی ایران است. این قضیه من را مشتاق کرده بود برای برقراری
ارتباط و دیدار حضوری ایشان. اولین باری که موفق شدم تلفنی با آقای اسکندر فیروز صحبت
کنم و در مورد طرحم بگویم، از لحن صدایش میشد شدت علاقهاش به این منطقه را فهمید.
از خشک شدن دریاچه پریشان پرسید؛ طوری حرف میزد انگار هنوز اینجاست و هر روز به دشت
ارژن، پریشان و دشت برم سر میزند. گفت: کار ناتمام آنروزهای ما را دوباره شروع کردی.
امیدوار بود بتواند پایانش را ببیند. حیف... .
تاکید کردند هر چه زودتر این قرار حضوری گذاشته
شود. دوست داشتند عکسهای جدید منطقه را ببینند و در جریان کارهای انجام شده قرار بگیرند؛
ذوق و شوقی داشت وقتی اسم پریشان برده می شد؛ یا وقتی از بلوط دشت برم حرف می زدم...
. آرامشش را کاملا حس میکردم... .
امروز بسیار متاسفم که آن دیدار هرگز انجام
نشد... . مرد طبیعت ایران، اسکندر فیروز درگذشت... .
نه، باور نمی کنم... .