درست همزمان با بحث ها بر سر تعطیلی و مخالفت با فعالیت یک کارخانه گچ در قلب جنگل بکر برم، صداوسیمای فارس گزارشی را از فعالیت و حواشی این کارخانه منتشر کرد که در آن هم میزان نابودی درختان کهنسال بلوط به خوبی نمایان شده و هم تاثیرات مخرب کارخانه گچ بر سطح وسیعی از جنگل دشت برم مشخص است.
این گزارش، درختان کهنسال بلوط دشت برم را نشان میدهد که در سایه فعالیت کارخانه گچ بر زمین افتادهاند و روزگارشان سیاه و تباه شده است.
پیش از این نیز عکسهایی از تخریب یک چشمه زیبا در همان منطقه و در مجاورت معدن گچ منتشر شده بود که به دلیل فعالیت معدن گچ در دشت برم به گنداب تبدیل شده بود.
حال سوال این جاست، که چرا اشتغال بهانه تخریب تنها جنگل بلوط کازرون میشود؟
آیا نمی توان اشتغال زایی را در خارج از مناطق جنگلی و حساس محیط زیستی دنبال کرد تا دشت برم آسیب کمتری ببیند؟
به راستی آیا نابودی و مرگ تدریجی دشت برم را میتوان به بهانه اشتغال زایی توجیه کرد؟
باید توجه داشت که بحث بر سر توقف فعالیت «کارخانه گچ دشت برم» موضوع شخصی نیست، بلکه موضوع در واقع جلوگیری از نابودی و مرگ یک جنگل است.
افرادی که موضوع کارخانه گچ دشت برم را به سطح مسائل شخصی و حاشیهای تقلیل می دهند، در واقع ابعاد ماجرا را هنوز به خوبی درک نکرده و سنگ اندازی در مقابل سرمایه گذار را گناه نابخشودنی میدانند، در صورتی که این چنین نیست و علاقه مندان به محیط زیست و طبیعت دشت برم مخالفت خود را به دلیل فعالیت کارخانه گچ در دشت برم اعلام کردهاند. حتی به سرمایه گذار پیشنهاد می شود که کارخانه و فعالیت معدنی خود را به خارج از جنگل انتقال دهد تا بدون تخریب محیط زیست بتواند به اشتغال زایی خود ادامه دهد، اما گویا تاکید بسیاری بر فعالیت در قلب جنگل دشت برم است.
در این صورت یک سوال اصلی این است که در صورت تداوم فعالیت کارخانه گچ و ادامه مرگ و نابودی تدریجی درختان بلوط، آیا هزاران و هزاران و هزار میلیارد تومان خواهد توانست درختان چندصدساله دشت برم را به جنگل بازگرداند؟
اگر پاسخ به این سوال «بله» است، سرمایه گذار به جای یک کارخانه، صدها کارخانه گچ در دشت برم احداث کند.