برای البرز زارعی شهید مدافع طبیعتِ وطن
از زبان زاگرس زیبا
سوختم ......سوختم.......
من و تو فریاد مشترکیم البرز!!!!!
به تماشا نشستم و شنیدم فریادهای سوختنِ تو را ، هم نامِ بهترین رفیق ایرانی ام ، البرز !!!
البرز عزیز !!!
من صدای فریادهای ناشی از سوختنت در آتش بی خردی دیگرانی که بر جانت افتاد را شنیدم و شرمنده شدم که کاری از من بر نیامد و خودم هم چون تو ایضاً.
من بلوط زاگرسی ام
سال های سال هدیه دادم سایه ساری از جنس شادی و خنکای تابستانی به رهگذرانی که کوچ را خوب فهمیده اند ...
بارها اعضای بدنم را بخشیدم به ضرب تبر هیزم شکنان ایلی که تنها اندیشه شان سرخی اخگرهای اجاق ایل بود و حرارتی مطبوع .
اما
با گوش دل و وجدانت گوش فرا دهی سکوت من از فریاد بالاتر است......
فریادی که خواهمت گفت:
«ای انسان ، هر که هستی و از هر کجا آمده ای» بدان منِ سبز پوشینه ی قامتِ زاگرس زیبا ،
قرن ها از گرمای تموز و سرمای خزان جان بدر بردم و تو حیوان دو پای ناطق!! با آتش بی خردی این بار ریشه ام را نشانه گرفتی و سوختی سر به پا کاشانه ام .
و برای علی جعفری
جوان زاگرس نشین از روستای تاریخی عبدویی کازرون که در جریان آتش سوزی ۵ خرداد ۹۹ در منطقه حفاظت شده ارژن و پریشان از کوه پرت می شود و دچار شکستگی دو کتف و پا میشود
شکسته استخوان داند بهای مومیایی را
دست و پایت که بابت نجاتِ من از آتش شکست، یادم آمد همی بر تبر هیزم شکنی که بر دست هایم رحم نکرد!!!
ما زخم خورده های بی خردی انسان هایی هستیم که معنای درد را همچون توسعه درک نکرده اند.!!!
زاگرس نماد زندگی
البرز نماد استقامت
علی نماد مردانگی