فرض کن کازرون زلزله آمده و همه خانوادهام کشته شدهاند، بیشتر از که این نیست. من الان نمیروم. انشاءالله امشب در عملیات شرکت میکنم اگر از عملیات زنده برگشتم فردا به کازرون میروم.
از کازرون خبر رسید پدر حسام تقینژاد فوت شده است. به مرتضی جاویدی گفتم. گفت: خودت به حسام بگو. اشکالی ندارد که ایشان برگردند.
رفتم با حسام صحبت کردم که صلاح نیست شما امشب وارد عملیات شوید. نگفتم چه اتفاقی افتاده است.
پیش از من چند نفر دیگر هم با حسام صحبت کرده بودند مثل احمد راسته.
حسام راضی نمیشد. اصرار کردم. میخواستم بگویم پدرت فوت شده، جملهای گفت که متوجه شدم اصرار و اعلام فوت پدرش نمیتواند جلو حسام را بگیرد.
گفت: فرض کن کازرون زلزله آمده و همه خانوادهام کشته شدهاند، بیشتر از که این نیست. من الان نمیروم. انشاءالله امشب در عملیات شرکت میکنم اگر از عملیات زنده برگشتم فردا به کازرون میروم.
فردا حسام آسمانی شد.