روزهاي ايام انقلاب شكوهمند اسلامي ايران، اتفاقات و حوادث زيبا و دلنشيني در خود دارد كه ياد آوري و توجه به آنها براي نسل امروز به ويژه جوان و نوجوان ما ميتواند عبرت آموز و هم راهگشا باشد ايثار و از خودگذشتگي شهدا و جانبازان انقلاب جايگاه خاص خود را دارد اما ارزشهاي ديگري در آن دوران خلق ميشد و تجلي مييافت كه قابل توجه است.
در روزها و ماههاي منتهي به پيروزي انقلاب كه مراكز توليدي و خدماتي، اغلب تعطيل بودند، اقشاري از مردم همچون كارگران روزمزد، كارگران كارگاههاي خصوصي تعطيل شده، افراد آسيب پذير ديگري از اصناف مختلف كه توان مالي و اندوختهاي براي امرار معاش نداشتند، مشكل بزرگي براي تداوم انقلاب محسوب ميشدند! طبيعي بود كه مردم به ارزاق عمومي نيازمند بودند تا بتوانند به طور معمول و با حداقلها زندگي كنند! و اين نكته، نقطهي اميدي براي ضد انقلابهاي داخل و خارج بود تا از طريق آن بتوانند مردم را از حمايت و تداوم انقلاب منصرف و نا اميد كنند! لذا بخشي از جوانان و معتمدين به كمك متمكنين متدين تعاونيهايي موقت راهاندازي كردند و ارزاق عمومي مانند برنج و مرغ و... تهيه و به قيمت ارزان در اختيار مردم ميگذاشتند و يا به نيازمندان پول قرضي ميدادند و مواردي هم كمكهاي بلاعوض ميكردند تهيه و توزيع نفت از مواردي بود كه در زمستان آن سال توسط جوانان و همين تشكلهاي خود جوش صورت ميگرفت به طور عموم كم نبودند افرادي كه اصلاً به جيب خود فكر نميكردند و هر جا لازم بود براي گرم نگه داشتن انقلاب، هزينه ميكردند، اين روحيه روزهاي بعداز پيروزي انقلاب هم ادامه داشت.
روزهاي آغازين بعد از 22 بهمن 1357 كه بر اثر به هم ريختگي نظام اداري و انتظامي كشور براي ساماندهي امور، خلأ بزرگي احساس ميشد ناگاه مشاهده مينمودي كه شخصي با گرفتن يك سوت در سر تقاطعي براي روان شدن تردد اتومبيلها اقدام ميكند.
براثر درگيريهاي روزهاي انقلاب و اعتصابات گسترده و مطلق، معابر و خيابانها براثر زباله و آوار د، چهرهي زشت و نازيبايي به خود گرفته بود لذا مسؤولان وقت، روزي را به عنوان پاكسازي اعلان كردند كه در اين روز، همان جوانان انقلابي بيل و فرغون و جارو به دست به كمك مأمورين شهرداري به نظافت شهر پرداختند و شهر را تميز كردند!
روزهاي اول انقلاب اگر درگيري يا اختلافي پيش ميآمد بيواسطه يا با واسطه سعي ميشد بين طرفين اصلاح صورت گيرد و در مواردي كه گذشت يكي از دو طرف به دعوا فيصله نميداد شخص ثالثي با قبول خسارت به اختلاف آنها پايان ميداد. يادم هست اولين روزهاي بعد از 22 بهمن 1357 در يكي از خيابانهاي شيراز عازم محل تحصيل بودم كه دوچرخه سواري با خودرو سواري تصادم كرد و خسارتي به اتومبيل وارد آمد چون مقصر اصلي اين حادثه، دوچرخه سوار بود رانندهي اتومبيل از دوچرخه سوار طلب خسارت كرد انتظار آنها براي رفع و رجوع اختلاف، داشت به درازا ميكشيد لذا در اين صبح انقلاب و براي مردم انقلابي خوشايند نبود چنين اتفاق كوچكي باعث شلوغي خيابان شود، دانشجويي دست به جيب، تمام دارايي و موجودي جيبش كه صد تومان بود به رانندهي اتومبيل بابت خسارت وارده پرداخت كرد و قال قضيه را كند و دعوا فيصله يافت(صد تومان آن زمان تقريباً يك پنجم بهاي يك دوچرخه معمولي بود) از اين قبيل گذشت و فداكاريها و صحنههاي زيباي غيرت و حميت در آن زمان كم نبود. اوج اين فداكاريها يك سال بعد از پيروزي در دفاع مقدس نمايان گشت كه همه مستحضرند. اما امروز با صد تأسف آن ارزشهاي معنوي و انقلابي در برابر تفاخرات مادي، سبقت در ثروت اندوزي و قدرت طلبي و تفوق طلبي و تمايلات نفساني، چنان رنگ باخته كه نسل چندم انقلاب باورش نميآيد كه فقط دو دههي قبل در اين آب و خاك، جوانان مسلمان و انقلابي چه رويدادهايي كه نيافريدند!
لذا دههي فجر فرصتي است براي يادآوري و تفكر و اين كه اهداف انقلاب و در كنار آن انحرافات صورت گرفته را متذكر شويم تا دچار رجعت به دوران طاغوت نگرديم! يكديگر و نسل جوان را به ياد دوران و روزهايي بيندازيم كه كاش زيباييهايش باز هم تكرار ميشد و هيچكس به جيب و منافع شخصياش توجه نميكرد و اهداف بلند انقلاب و نهضت و نظام كشور را مدنظر قرار ميدادند!!
آري هر فرد متعهد و مسؤولي بايد از خودش شروع كند و كاش مجريان و خواص از خودشان شروع ميكردند تا اعتماد عمومي دوران انقلاب باز زنده ميگشت!كاش مجريان باور ميكردند كه در دوران انقلاب، خودشان جواناني آرماني بودند وا مروز به جوانان آرمان گرا بها ميدادند و اعتماد ميكردند! كاش و اي كاش و اي كاش و....!
خیلی عالی بود
واقعا ج داشت که در چنین زمانی این چنین مقاله ای نوشته بشه....
با تشکر فراوان از زحمات خالصانه مدیر سایت
و جناب اقای فرشته حکمت