به بهانه نکوداشت چهره ماندگار دیارمان شاعر و غزل سرای معاصر نصرا... مردانی ایران امروز با پیشینه فرهنگی بسیار ارزشمند که زمینه پذیرش فرهنگ اسلامی است هویت هر ایرانی اصیل را تشکیل میدهد.
به بهانه نکوداشت چهره ماندگار دیارمان شاعر و غزل سرای معاصر نصرا... مردانی ایران امروز با پیشینه فرهنگی بسیار ارزشمند که زمینه پذیرش فرهنگ اسلامی است هویت هر ایرانی اصیل را تشکیل میدهد. در واقع فرهنگی که هویت هر کدام از ما ایرانیهای امروز را شکل داده از پیچ و خم زمانهای دور و نزدیک گذشته و در هر زمان یکی از این حلقه های زنجیر فرهنگی شکل گرفته تا امروزه به ما رسیده است. در این زنجیره به هم پیوسته فرهنگی نقش دو هویت مذهبی و ملی بر هیچکس پوشیده نیست. برای حفظ بنای رفیع فرهنگ و هویتمان چارهای جز تزریق خودباوری و توجه نسل جوان و ارزشهای درون فرهنگی نداریم. در واقع جنگ فرهنگها به مثابهی جنگ سردی است که گلوله هایش از جنس کلمه و کتاب و تصویر است و تاثیرش صدها برابر پیشرفتهتر از سلاح های مدرن است. شاید بتوان مدعی شد که جانبازی در این کارزار هیچ از جانفشانی در جبهههای خون و آتش کم ندارد.
ناگفته پیداست که جانبازان حقیقی این عرصه نیز ، اندیشمندان اهل نظر هستند که هم به داشتههای فرهنگی دشمن واقفند و هم مولفههای فرهنگی - تاریخی خودمان را خوب می شناسند و از دل همین باور های متعالی و آیینههای تمام قد معرفت ایرانی اسلامی برآمدهاند. اندیشمندانی که با هنر اسلامی و انسانی خود در تلطیف و خودباوری جوانان این مملکت نقش دارند ، هر کلمه از شعر و داستانشان سپری است که تیرهای سمی ضدفرهنگی صاحبان قدرت را مهار میکند. نکوهداشت چنین انسانهایی پاکباخته ، اصیل و عاشق درواقع نکوداشت فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی اسلامی است.
آری اکنون سخن از مردانی است ، سخن از چهره ماندگاری که افتخار دیارمان شد و افتخار کشورمان؛ همه او را شناختند جز خودمان که نشناختیمش ، یا نخواستیم که بشناسیم آنچنان که باید؛ او خیلی زود رفت مثل دیگر فرهنگسازان شهر و دیارمان. مانند: مرحوم حضرت آیت ا... ایمانی رحمة الله علیه که سالهای سال عمر با عزت خود را در طبق اخلاص صرف شهر و دیارمان نمود هر چند که بی انصافانه با او تاکردیم! یا همان امام جمعه شهیدمان حجتالاسلام والمسلمین خرسند و یا مرحوم حاج محمد مرحمتی ، که سالها عمر خود را در راه فرهنگ این شهر و دیار صرف نمودند و خیلیهای دیگر که رفتند و یا هنوز هستند ، اما ما با نام و یادشان و راهشان چگونه رفتار کردیم! فقط دلمان را به این خوش کردهایم که روزی روزگاری انسانهایی بودند و هستند ، بزرگ و اثرگذار در شهر و دیارمان. یکی از آنها نصرالله مردانی شاعر بزرگ و غزل سرای معاصر کشورمان است.
او که با »قیام نور« برخاست »سمند صاعقه« را زین کرد و از »هفتخوان خون«گذشت با »خوننامه خاک« در »ستیغ سخن« شعلههای »آتش نی« را برافروخت. زمان خون دگرگونی به شریان سخن دارد/ سخن شور شکوفایی ز گلهای چمن دارد/ صدای فصل در گوش چمن ، گل گونه میپیچد/ که گل ترکیب گوش و غنچه ترکیب دهن دارد
هر فصل زمستان که می آید به تاریخ ۱۹ اسفندماه یاد و خاطره مرحوم مردانی دلمان را میگیرد ، هم او که در تمام سالهای عمرش ، او را عاشق کارهای فرهنگی دیدیم ، او که پیشنهاد یکی از بزرگترین فعالیتهای فرهنگی دوران کازرون را داد و سالهای سال پای آن ایستاد ، همان یادواره علامه طباطبایی را میگوینم ، یا کارهای بزرگی که در جهت اعتلای شعر و شاعری بیاد کرد. او بر خلاف بسیاری دیگر شاعران ، از شعرای کم تجربهتر اظهارنظر میخواست و این گواه پختگی و تکامل او بود ، چرا که انسان تا بخواهد به پختگی و تکامل روحی ، فکری و عملی برسد مدام در حال جوش و خروش است اما مردانی ، آرام بود ، تزلزل با او غریبه بود و در همه احوال بر خداوند بزرگ توکل میکرد و همین هم همیشه باعث پیشرفت او میشد همشهری عزیزمان رضا رهگذر میگفت: زنده یاد دکتر شریعتی در جملهای گفته است:(هرکس آنچنان میمیرد که زندگی کرده است.) به راستی هم اگر نه همیشه اما اغلب همین گونه است ، استاد نصرالله مردانی شاعر و شور و شعور و حماسه هم اینگونه مُرد. مردانی از آن جدیدالاسلامهای جدید و الانقلابی نبود که با آشکار شدن طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی تحت تاثیر جو ، یا بر اساس جهتی که باد منافع شخصیاش را میبرد ، سمت و سوی شعرش را به جانب اسلام و انقلاب چرخانده باشد.
مردانی عاشق اهلبیت(ع) بود و اعتقادی عمیق به دین داشت. در همین مسیر علاوه بر اشعار متعدد پراکندهای که اینجا و آنجا به چاپ رسانده بود چندسال پیش از مرگش مجموعه مستقلی از اشعاری را که در باره ائمه(ع) سروده بود آماده چاپ کرد و یا آخرین کتابش را که با الهام از »چهارده معصوم« به نام »چهارده نور ازلی« تالیف کرد ، یا اینکه در این اواخر در صدد برآمده بود تا طی تحقیق پردامنه و سنگین ، تمام اشعاری را که در طول تاریخ توسط شاعران مختلف ، درباره واقعه عاشورا و امام حسین(ع) سروده شده است را شناسایی و گردآوری کند تا در یک قالب علمی آنها را منتشر نماید ، تا آنجا که حدود ۶۰۰۰ بیت شعرا از دورترین زمان ها راجع به این مقوله گردآوری و دستهبندی کرد اما سرطان امانش نداد. و یا همین عشق و اعتقاد او به دین بود که او را وادار میکند تا با تلفیقی از حماسه و تغزل ابزاری برای ستایش دلاوریهای رزمندگان در دوران دفاعمقدس بسازد.
او درخشان ترین دوره زندگی ادبی خود را به دفاعمقدس اختصاص میدهد ، با رزمندگان از این مرز و بوم دفاع میکند و با شهیدان تا ارتفاعات شهادت پر و بال میزند تا آنجا که این چنین زیبا می گوید: سمند صاعقه زین کن سواره باید رفت/ به عرش شعله سحر چون ستاره باید رفت/ شهید زنده تاریخ عشق می گوید/ به دار سرخ انالحق دوباره باید رفت/ امیر قافله نور میدهد فرمان/ به عرصه گاه شهادت هماره باید رفت/ رسید لحظه موعود و نیست گاه درنگ/ به قاف واقعه بی استخاره باید رفت
امید آنکه نصرالله مردانیها را در این دیار بیشتر بشناسیم و حق آنان را ادا کنیم و هیچگاه از یادشان نبریم ُ اگر چهره ماندگار دیارمان هستند برای همیشه تاریخ چهره ماندگار دیارمان بمانند ، از آنها تجلیل کنیم یاد و خاطره آنها را گرامی بداریم و آنان را به آیندگانمان بشناسانیم. درود میفرستیم به روح بلند و پر فتوح نصرالله مردانی و به همه آنانی که در راه اعتلای فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی تلاش کردند و ارزشهای والای انقلاب و اسلام را پاس داشتند