ع. آرام
به نوشتهی آقای منصور صانع، در کتاب پیدایش عکاسی در شیراز نخستین کسی که در فارس (شامل بوشهر، کازرون و شیراز) عکاسی را پایهریزی کرد مرحوم میرزا حسن عکاسباشی بود.
وی “…از زمرهی هنرمندان سختکوش و گمنامی است که هنر عکاسی را با همهی شگردها و جنبههای هنرمندانهاش برای نخستین بار در محدودهی فارس قدیم؛ (بوشهر، کازرون، شیراز) همچنین در عتبات عالیات و بقاع متبرکه (نجف، کربلا، کاظمین و سامرا) آغاز میکند.”
“میرزا حسن فرزند خواجهعلی (از بزرگان کازرون)…در سال 1232 خورشیدی در کازرون متولد میشود…در جوانی همراه پدرش به بوشهر میرود…برای هرچه نزدیکتر شدن به کتاب و مطالعه به صحافی کتاب روی میآورد و با مطالعهی کتابهای نگاشته شده به زبانهای عربی و فارسی که برای صحافی نزد او میآوردند دنیای وسیعی از علم و دانش را در برابرش گسترده میبیند و همین گستردگی عطش او را برای فراگیری بیشتر و شدیدتر میکند.
آوازهی مردی عالِم و دانشمند که در بحرین {literal}{{/literal}که در آن زمان قسمتی از ایران بود،{literal}}{/literal} اقامت داشته او را به بحرین میکشاند و خیلی زود به شاگردی آن استاد پذیرفته میشود و برای گذران زندگی در پستخانه مشغول به کار میشود.
در همین پستخانه، او برای اوّلینبار با یک کارمند انگلیسی که درهمانجا شاغل بوده، با فنّ عکاسی آشنا میشود و تلاش میکند که از او نیز فّن عکاسی را بیاموزد و با جدّیت و تحمّل دشواریها بعنوان دستیار در کنار او قرار میگیرد.”
“بعد از 4سال عطش فراگیری و تماس بیشتر با دنیای علم و دانش، میرزا حسن را به هند میکشاند. در هند بزرگ، چه جائی برای او مناسبتر از بندر بمبئی است که محل تجمّع بازرگانان و صنعتگران و دانشمندان ملل مختلف است.
ابتدا با تأسی از برادر بزرگتر خود، میرزا حسین(مبشّری) که در کسوت روحانیّت بود و در نجف اشرف اقامت داشت، بدنبال علمای علوم دینی اعم از فارسیزبان و عربزبان و هندو میرود و اندوختههای قبلی خودرا که از استادش در بحرین فرا گرفته بود به حدّ کمال میرساند و در کنار آن بازهم برای امرار معاش برحسب خواهش مصباحالسلطنه کارگزار دولت علیّهی ایران در انجمن پارسیان ایرانی در بمبئی مشغول تعلیم و تدریس میگردد و همزمان به آموختن زبانهای هندی و انگلیسی نیز میپردازد.
او برای مشتاقان و علاقمندان زبان فارسی، کلاس زبان و ادبیات فارسی را دایر میکند و متقابلاً دانش عکاسی خودرا به کمک یکی از شاگردان انگلیسی خود، که عکاس بوده، کاملتر میکند…”
“خط نستعلیق را خوش مینویسد و در نسخ، مهارت فراوانی کسب میکند. باید اثری از خود باقی بگذارد. کتابهائی چند برای انجمن علمی پارسیان ایرانی مقیم بمبئی با خطوط زیبای نسخ و نستعلیق کتابت میکند…
او برای اینکه در کنار کار عکاسی به مطالعات جنبی دیگرش نیز برسد، برادر کوچکترش (میرزامحمدرضا) را که در آن موقع 17 سال بیشتر نداشت در سال 1264 شمسی (1304 قمری) به بمبئی میخواند.”
“…به این ترتیب میرزا حسن عکاسباشی در طول 20 سال اقامتش در بمبئی 8سال آخر را به کار عکاسی میپردازد و از مناظر و بناهای تاریخی هند عکسهای زیبائی میگیرد و با دست پر باتفاق میرزا محمدرضا به ایران باز میگردد.”
در سال 1272 خورشیدی به بوشهر میرود و اولین عکاسخانه را در بندر بوشهر که محل تجمع بازرگانان ایرانی و خارجی بود، بنا میکند.
این عکاسخانه که مدتی در اختیار برادر کوچکتر میرزا حسن بوده بعدها به شاگرد او میرزا یحیی (حاجیحیی فیروزی) که مدتی نیز در هند سرگرم فراگرفتن فنون عکاسی بوده، قرار میگیرد و به عکاسخانهی فیروزی معروف میشود.
من (نویسندهی وبلاگ،) مدتی با نوهی حاج یحیی فیروزی بنام آقا رضا فیروزی در دبیرستان سعادت بوشهر دوست و همکلاس بودم و اغلب برای ظهور و چاپ عکس به این عکاسخانه مراجعه میکردم.
بعضی عکسهای خصوصی که از نقاط و شخصیتهای مختلف گرفتهام در آلبوم شخصیام هنوز وجود دارد.
به عنوان یک محقق در خصوص عتبات عالیات عراق خصوصا سامرا (حرم امامین عسکریین) از هر گونه راهنمایی شمابرای دسترسی به تصاویر گرفته شده توسط مرحوم میزرا حسن در این رابطه نهایت قدرادانی را دارم.
با آرزوی موفقیت در عرصه های زندگی