چكيده:
فنآوريهاي ارتباطات و اطلاعات (ICTs) اين قابليت را نمايان ساختهاند كه ميتوانند در جهت تواناسازي، تقويت و حتي جايگزيني نظامهاي نشر – اطلاعرساني و شبكههاي دانش موجود مورد استفاده قرار گيرند. از اينرو مسئله كاربرد و تعيين نقشهاي ويژهاي كه اين فنآوريها ميتوانند در زمينه نشر و انتقال اطلاعات و نوآوريها بر عهده گيرند، همواره به عنوان چالشي عمده بين صاحبنظران علوم اجتماعی ، توسعه و اطلاعرساني از یک طزرف و فعالان عرصه اين فنآوريها از طرف دیگرمطرح بوده است. يك موضوع بحث جدي، در اين زمينه، اين قضيه است كه چگونه می توان از قابلیتهای این فناوریها و فرصت بوجود آمده در جهت خدمت به ابناء بشراستفاده نمود.
وبلاگ نویسی به عنوان شیوه ای بدیع در عرصه نشر و اطلاع رسانی رفته رفته جایگاه حائز توجهی یافته و لذا تبیین نقش های ویزه ای که در این راستا می توانند داشته باشند موضوعیت می یابد.
برداشت اولیه این است که ولاگ نویسی یک فعالیت ارادی و از سر مسئولیت و داشتن دغدغه است. این مسئولیت قبل از هر چیز ناشی از آگاهی است، چرا که آگاهی مسئولیت آور است. آنگاه که حس مسئولیت در کسی برافروخته شد در صدد بر می آید که به طریقی ادای دین نماید. قاعدتاً طرق مختلفی جهت انجام رسالت ها و مسئولیت ها فرا روی افراد قرار دارد. فعالیت در عرصه وب یکی از مدرن ترین شیوه های ارتباطی در این راستا ارزیابی می شود.
در میان نقش های ویژه ای که این گروه می توانند داشته باشند ایفای نقش در قامت عاملان تغییر و رهبران افکاراست که از جهاتی برای نویسنده این مقاله حائز اهمیت بیشتر تشخیص داده شده است. لذا مقاله حاضر در صدد، تبیین و تحلیل کم و کیف، رسالت ها و مسئولیت های یک وبلاگنویس به عنوان عامل تغییر و رهبری افکاربرآمده است.
واژه گان کلیدی: وبلاگ نویسان، عاملان تغییر، رهبران افکار، انتظارات، مسئولیت ها ، رسالت ها
مقدمه:
در پنجاه سال گذشته بروز تحولات گسترده در زمينه کامپيوتر و ارتباطات ، تغييرات عمده ای را در عرصه های متفاوت حيات بشری به دنبال داشته است. انسان همواره از فن آوری استفاده نموده و کارنامه حيات بشريت مملو از ابداع فن آوری های متعددی است که جملگی در جهت تسهيل زندگی انسان مطرح شده اند. در ساليان اخير، فن آوری های اطلاعات و ارتباطات((ICTs)Information and Communication Technologies) که از آنان به عنوان فن آوری های جديد و يا عالی، ياد می شود، بيشترين تأثير را در حيات بشريت داشته اند. دنيای ارتباطات و توليد اطلاعات به سرعت در حال تغيير بوده و ما امروزه شاهد همگرائی آنان بيش از گذشته با يکديگر بوده، بگونه ای که داده و اطلاعات به سرعت و در زمانی غيرقابل تصور به اقصی نقاط جهان منتقل و در دسترس استفاده کنندگان قرار می گيرد. بدون شک مهمترين و در عين حال بزرگترين پيشرفت در زمينه فن آوری اطلاعات و ارتباطات به ابداع "وب" توسط " تيم برنرزلی " در اواخر سال 1980 در CERN، برمی گردد. به منظور آشنائی با جايگاه واقعی "وب " ، کافی است به ضريب نفوذ آن پس از ابداع توجه گردد.
پس از ابداع هر فن آوری، مدت زمانی بطول می انجامد تا فن آوری مورد نظر در مقياس عمومی مورد استفاده قرار گيرد( ضريب نفوذ) مثلا" تلفن پس از 74 سال، راديو پس از 38 سال، کامپيوترهای شخصی پس از 16 سال، تلويزيون پس از 13 سال و "وب " پس از 4 سال، موفق به جذب پنجاه ميليون استفاده کننده شده اند.
امروزه نقش اينترنت و "وب " در زندگي اجتماعي و در عرصههاي علمي و فني، انكارناپذير بوده و در برنامهريزيهاي توسعه اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جايگاه ويژهاي به فناوري اطلاعات و ارتباطات داده ميشود.
استفاده از تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات و در رأس آن اينترنت، و مآلاً وبلاگ ها پیامد های مثبت زیادی را برای جوامع در پی داشته اند. از جمله مزاياي عمده و كاركردهاي قابل توجه گسترش استفاده از ارتباطات اينترنتي و بویژه وبلاگ ها می توان به موارد ذیل اشاره نمود.:
- موجب كاهش فاصله طبقاتي شده و در فضاي مجازي پايگاه اجتماعي جديد به كاربران إعطا ميكند.
- تفاوتهاي جنسيتي را نيز كاهش داده و ميدهد(مرتن و لازارسفلد).
- موجب افزايش توانايي اعمال قدرت کاربران شده است(تيم جردن).
- منجر به همگنسازي سليقهها، نزديكي خواستها و انتظارات افراد جامعه شده است.(ژان كازنو).
- منجر به افزايش مشاركت اجتماعي شده است (ژان استوتزل).
- نوعی گذران اوقات فراغت است.
- باعث ورود مفاهيم جديد در زندگي روزمره آحاد جامعه شده است(دانيل بل).
- امكان برقراري سريع ارتباط، اطلاع یابی از اخبار و رويدادهاي جهاني را برای آحاد جامعه بوجود آورده است(مك لوهان ).
- تبادل فرهنگي را آسان تر وسریعتر نموده است.
- دستيابي سريع به يافته هاي علمي جديد را برای همگان فراهم آورده است.
- منجر به كاهش هزينه هاي ارتباطي شده است.
- از همه مهمتر آرزوی آزادي در تبادل اطلاعات را تحقق بخشیده است.
- و در نهایت در کل منجر به افزايش ميزان آگاهي های عمومي در همه زمینه ها و ... شده است.
بدینسان، این فناوری ها، جهان امروز را به سرعت در حال تبديل به يک جامعه اطلاعاتی كرده اند، جامعه ای که در آن دانائی و ميزان دسترسی و استفاده مفيد از دانش ، دارای نقشی محوری و تعيين کننده است.
متون توسعه، حاكي از آن است كه رويكردهاي يك سويهنگر، مكانيكي، فن محور و رشد مدارانه، طي ساليان دراز (تا دهه 1960) بر سياستگذاريها و برنامههاي توسعة اغلب كشورهاي جهان سوم واز جمله ايران غلبه داشته است. طي بررسيهاي زياد، كاستيها و نارسائيهاي اين رويكردها بر همگان آشكار شد. بدنبال ناكاميهاي فوق، در طول زمان، كارگزاران توسعة ملي و بينالمللي متقاعد شدهاند كه بدليل پيچيدگي عوامل تعيين كننده فرآيند توسعه، راهبردهاي توسعه بايد جامعتر شوند.
لذا، هم اكنون، رويكردهاي توسعه، همه جانبه و عموماً ويژگيهاي كيفي توسعه را – كه به دنبال نفوذ پارادايم هاي جديد توسعه، براي ارائه يك چارچوب مطمئن با هدف اصلاح و پيشرفت مفاهيم كليدي در سياستهاي توسعهاي همانند، «پايداري»[1] ، «مشاركت خودجوش و آگاهانه» [2]، «خود آگاهي» [3]، «آگاهيهاي محيطي» [4]، «ظرفيتسازي[5]» و «توانمندسازي» [6]، قوت گرفته و رواج يافته است(براهمن،1381،ص الف) – كانون توجه خود قرار دادهاند.
تأكيد صريح صاحبنظران بر لزوم همه جانبه بودن توسعة، در پرتو ظهور «ديدگاه يكپارچه» [7] و «چندرشتهاي» [8] بشر در فرآيند توسعه، و نيز آگاهي روزافزون انسان از قانونمنديهاي حاكم بر طبيعت، پيچيدگي پديدههاي انساني، و اجزاي بهم پيوسته و به هم وابستة آنها، صورت ميگيرد.
از منظر اين چشمانداز واقعگرايانه، روش تجزيه و تحليل «دكارتي» و منطق خطي «علت و معلول نيوتني»، ناتوان و نارسا جلوه ميكند. از اين رو ذهن خلاق و جستجوگر بشر دريافته است كه علت بسياري از مسايل كنوني، همانا شيوة نگرش مجرد و جزيرهاي به مسايل بوده است.
اين نحوة نگرش، چشم تيزبين بشر را بر بسياري از ابعاد و ساز و كارهاي پيچيده، ناپيدا و ناشناختة طبيعت و جوامع انساني و نيز روابط، كنش و واكنشهاي متقابل و تعاملات بين اجزاي اين نظامها فروبسته و چه بسا پوستين وارونهاي بر آنها پوشانده است.
نتيجه اينكه، تا به امروز، بعضاً شاهد تحليلهاي نادرست از قضايا، اتخاذ شيوهها، سبكها و راه حلهاي نامربوط، نامناسب و چه بسا مشكل آفرين در توسعه. شيوهها، سبكها و راه حلهايي كه عمدتاً بدون ربط دادن مسايل، نارسائيها و ناهنجاريهاي موجود به «اصل» و بدون توجه بايسته به شرايط و ابعاد محيطي و انساني توسعه ارائه و بعضاً به مورد اجرا درآمدهاند(عمادي و عباسي، 1378،ص98).
نمونه موردی: مسائل مربوط به دریاچه پریشان.
ديدگاه «توسعة پايدار» [9] و مفهوم سازيهاي تركيبي آن، از جمله مفاهيم برخاسته از اين ديدگاه كاملتر است كه در عين حال خود نيز خاستگاه ظهور و بروز پارادايم هاي[10] جديد شده است.
مطالعة سير تكامل قبض و بسط مفهوم توسعة پايدار حاكي از آن است كه اين مفهوم، امروزه فراتر از تعريف متعارف كميسيون محيط زيست و توسعه، تحت عنوان برآوردن نيازهاي نسل حاضر بدون تهديد توانايي نسلهاي آينده در برآوردن نيازهايشان، توصيف ميشود.
هم اينك، اين مفهوم به مثابة تلاش براي رعايت و به رسميت شناختن حقوق انسانها و مكانها - كرامت انساني و عدم تبعيض مكاني- (فيروزنيا وافتخاري،1382،ص162)، گذار از ناآگاهي به آگاهي، از عقل ستيزي به عقل باوري، و از ناداني به دانايي(فرقاني،1379،ص93)، يادگيري اجتماعي، گفتمان و عمل نهادي مشترك تعبير و تفسير ميشود(محمدي و ديگران، 1381 ،ص3).
بدينسان دراغلب متون و ادبيات جديد ، به هنگام ارائه تعاريف و مفاهيم توسعه– متأثر از اين نگرش جديد كه بعضاً از آن تحت عنوان « سياست توسعه مبتني بر دانايي» ياد مي شود – به تعابيرو واژه گاني برمي خوريم كه تا قبل از اين كمتر رايج بوده است. به عنوان مثال يكي از آخرين تعاريفي كه از توسعه ارائه شده است ، بيان مي دارد :
« توسعه فرآيند افزايش قدرت و وسیع تر نمودن شقوق انتخاب مردم، گسترش مشاركت دموكراتيك، تواناسازي مردم براي تصميمگيري در شكلدهي فضاي زيست خويش، افزايش رفاه و خوشبختي، گسترش فرصتها و ظرفيتهاي بالقوه، تواناسازي همة مردم به ويژه زنان، فقرا، كشاورزان خرده پا براي ساماندهي فضاي زيست خود و تواناسازي براي انجام كار گروهي است»(افتخاري ، 1382،ص7).
به اين اعتبار، در توسعة پايدار، تأكيد اساسي بر وسيعتر نمودن شقوق انتخابي پيش روي مردم(پاپلي يزدي و ابراهيمي،1381،ص46) ، آشكار كردن آنچه در درون افراد و يا جوامع نهفته است (ارتقاء توانشها، ظرفيتها و پتانسيلهاي بالقوة انساني و محيطي)، كه عمدتاً در قالب مكانيسمهاي «ظرفيتسازي» [11] و «توانمندسازي» [12] عينيت مييابند، ميباشد(stein.j,1997.p.8).
براين اساس، آنچه از ديگران (سياستگذاران، برنامهريزان و دستاندركاران توسعه و فعالان عرصه های اجتماعی و از جمله فعالان عرصه وبلاگ نویسی) انتظار ميرود و ميتوانند انجام دهند، در بهترين حالت، ارائه راهبردهاي بهينهاي است كه به ايجاد و ساخت فضاي اجتماعي قابليتزا و محيطي كه توسعه را ترغيب كند نه اينكه توسعه را ايجاد كند، منجر شود، چرا كه در نگرش جديد، توسعه ميتواند پرورش يابد و نه آنكه ايجاد شود(بورن،1379،ص272).
در این راستا فعالان عرصه وبلاگ نویسیبه عنوان گروه پیشرو و پیشگام در دریافت اطلاعات، آگاهی از اخبار و وقایع ، رصد کننده مسایل جاری در سطوح جهانی، ملی و محلی و صد البته آشنا با نظریه ها، سبک ها، روشها و قواعد مدیریت پایدار نظام های اجتماعی و غیره می توانند نقش های ویژه ای را بر عهده بگیرند و ازجمله درنقش عامل تغییر و رهبران افکارظاهر شده و با ایفای نقش های فوق به جریان توسعه و پیشرفت جوامع خود کمک نمایند.
اینان می توانند در نقش عاملان تغییر و رهبران افکار ضمن شناسایی وشناساندن توانمند یها، ظرفيتها، توانشها و پتانسيلهاي بالقوه و متروك مانده انساني و محيطي جوامع، آنها را درجهت رشد و تعالي و تا رسيدن به مرحلة «خودباوري» و «خوداتكايي» - نقطة اوج بالندگي انساني-، رهنمون سازند.
در واقع اینان می توانند از این طریق به حل يكي از مشكلات اساسي مبتلابه جوامع محلی ، که آن عدم «شناخت محدوديتها» [13] – شناخت محدوديتها يعني ميزان آگاهي انسان از اين كه، چه قيود يا موانعي، در يك وضعيت خاص، آزادي عمل او را براي تنظيم رفتار خود محدود ميكنند - (ويندال و ديگران،1376،ص44) و نيز عدم شناخت كافي نسبت به توانشهاي بالقوة خود و محيط پيرامون درجهت ارضاي نيازهاست، مبادرت ورزده و کمک مؤثری نمایند.
در این مقال تلاش می شود انتظارات، رسالتها و مسئولیتهای وبلاگ نویسان به عنوان عاملان تغییر و رهبران افکاردر جریان توسعه و پیشرفت جوامع خود تبیین و تحلیل شود.
تعاریف و مفاهیم:
· تغییر:
در اینجا منظور از تغییر فرایندی است که طی آن رویه ها و سبک های موجود از این جهت که ناکارآمد، احیاناً پر هزینه، غیر علمی و تک بعدی و ... است به سبک های علمی، کم هزینه و منطبیق با صول علمی و...تغییر می کند
· عاملان تغییر:
عاملان تغییر افرادی هستند که نوعاً در دسترسی به اخبار و اطلاعات و مسائل جاری در سطوح مختلف جهانی، ملی و محلی پیشگام هستند و به صورت حرفه ایی تلاش دارند افراد و جوامع را در جهتی مطلوب هدایت نمایند.
· رهبری افکار:
آنچه در تعریف رهبری در هر زمینه مشترک است، عبارت از فن ،هنر و یا علم نفوذ کردن یک نفر بر عده ای از افراد به عنوان پیروان است. با این مقدمه، در یک تعریف می توان بیان داشت که رهبری عبارت است از فن نفوذ در مردم به منظور جلب همکاری همگان و یا عده ای از آنان، در جهت نیل به آرمان های یا هدف هایی که برای آن مردم و یا آن گروه خاص مطلوبیت دارد. و یا ،به عبارتی دیگر، رهبری را می توان نظامی متصور شد که در قالب آن یک فرد به عنوان رهبر ، وظیفه ی هدایت، راهنمایی و ارشاد عده ای را بر عهده می گیرد ، تا به تبع فن دانی، هنر دانی و یا علم دانی خود ،ضمن اعمال نفوذ بر افکار و اندیشه ها و احساسات آنان ، پندار و رفتار و کردار ایشان را در جهت اهدافی مشخص، سمت و سوی بخشد ، و یا عملا تحت تاثیر افکار ، اندیشه ها و احساسات خود در آورد.
به مناسبت جامعیت فعالیت های اقتصادی وپیچیدگیهای تحرکات اجتمایی ،کار توسعه در دنیای امروز ،ناگزیر می باید مبتنی بر تعاون،همیاری و همکاری باشد . نیل به آستان توسعه بر این مبنا ، مستلزم وجود و گسترش نظام های رهبری در زمینه ها ، موضوعات و مواضع استراتژیک بر نامه های توسعه و عمران می باشد. و این موجودیت آنقدر با اهمیت است که نظامهای رهبری محلی را می توان کلید تحقق اهداف و استراتژی های توسعه دانست.
هنگامی که عده ای از افراد، با ویژگی های شخصی خود ، از حل مسائل ورفع مشکلات موجود در راه نیل به آرمان ها و اهداف خود، که به هر صورت بین آن گروه از افراد مشترک است ، درمانده ، ویا به علت تفرقه ی نیروهای انسانی و محدودیت منابع ، از ایجاد همآهنگی و حصول به توافق ناتوان هستند ، آنگاه موقعیت برای ظهور یک رهبر در بین این افراد مهیا می گردد
راه حل های مسائل، روش های رفع مشکلات و موانع ، و طرق دستیابی به اهداف مطلوب یک جماعت، اغلب به وسیله ی افرادی که به جهاتی دارای استعدادی ما فوق دیگر اعضای آن جماعت هستند، پیدا و پیشنهاد می شود. استعداد افراد در تدبیر و ارائه ی راه های حل مسائل و روش های رفع موانع و نیز قدرت مقابله و برخورد با مشکلاتی که در یک زمینه ی به خصوص مطرح می باشند ، از جمله شرایط و ظوابط مورد نظر برای کشف ، شناسایی و پرورش افراد مستعد رهبری هستند . باوجود این ، استعداد هر یک از افراد در مسئله یابی و مشکل گشایی و قدرت مقابله با ناملایمات ، و حتی توان پی گیری هر فرد تا نیل به اهداف، به تنهایی نمی توانند شرایط لازم برای احراز "مقام رهبری" یک جماعت باشند . زیرا یک رهبر می باید از فن ،هنر و یا علم نفوذ در افراد جماعت خویش بهره مند باشد، تا بتواند الگو های پنداری و رفتاری و کرداری آنان را هم تحت تاثیر قرار دهد ، وعملا راه و روش ها و جهات نیل به اهداف مطلوب جماعت را به آنان بقبولاند .
به بیان دیگر ، یک فرد مستعد رهبری ممکن است از علم لازم برای بررسی ، انتخاب و ارائه ی راه های حل مسائل ، روش های رفع مشکلات و یافتن جهات نیل به اهداف به حد کفایت برخوردار نباشد ،ولیکن همین فرد، از فن و هنر لازم برای نفوذ کردن در پیروان مستعد خود ، از طریق ارشاد و مشورت ، و واداشتن آنان به تفکر و تدبیر یرای کشف راه ها و روش ها و جهات دستیابی به اهداف مطلوب جماعت ، به حد کفایت بهره مند باشد .این چنین فرد مستعد رهبری ، در تماس و مشورت با پیروان مستعد تشکیل یک نظام رهبری ، از فنون لازم برای نفوذ در مردم و هنر ایجاد انگیزه در آنان و واداشتن آنان به تفکر در "یک شور جمعی" برای تجزیه و تحلیل هر چه بیشتر مسائل و ریشه یابی مشکلات و شناسایی موفعیت ها ، برخوردار می باشد. در این صورت ، تحرک و علاقه مندی ناشی از قبول مسولیت و کسب اختیارات از اعضای جماعت ، شرط پی ریزی یک تشکل رهبری است. و بدین ترتیب است که فرد مستعد رهبری نیز می تواند در سایه ی فن و هنر نفوذ در مردم ، متدرجا در مقام رهبری آن جماعت در زمینه یا زمینه های مطلوب قرار گیرد.
با وجود این ، وسعت اطلاعات و تسلط فنی و تخصصی یک عضو مستعد رهبری در تحلیل مسائل و ریشه یابی مشکلات و موانع و پیش بینی جهات دستیابی به آرمان ها و هدف های مطلوب یک جماعت در زمینه یا زمینه های اقتصادی و اجتماعی ، از جمله شروط لازم در تبلور هسته و قوام تشکل یک نظام رهبری است .
توانایی های یک رهبر از لحاظ شخصی منوط بر منحصر به جنبه های علمی و تخصصی وی نمی باشد .یک فرد مستعد رهبری در عین آگاهی های علمی و تخصصی ، می باید از فن و هنر برقراری روابط انسانی با افراد درون و برون از جماعت خود نیز بهره مند باشد، زیرا برقراری روابط انسانی ، مایه انگیزش افراد برای مشارکت فعال در نظام رهبری و پذیزش رهبر می شود.
خصوصیات مطلوب و نامطلوب یک وبلاگ نویس به عنوان عامل تغییررهبرافکار:
مطلوب آن است که یک وبلاگ نویس در ایفای نقش عاملی تغییر و رهبری افکار واجد برخی ویژه گی ها که تقریباً اجتناب ناپذیر است، بوده و نیز از برخی ویژه گی ها مبرا باشد. در این فرصت برخی از مهمترین خصوصیات مطلوب و نامطلوب یک وبلاگ نویس به عنوان عامل تغییررهبرافکاربه صورت فهرست وار ارائه می گردد:
الف)-خصوصیات مطلوب:
- دارا بودن این توان که خود را به جای دیگران قرار دهد.
- دارا بودن این توان که دیگران را مورد ملاحظه قرار دهد.
- اشتیاق در خدمت به ابناء بشر.
- برخورداری از توان اظهار نظر و ابراز عقیده به طور روشن و گویا.
- اصالت فکر، اندشه و عمل.
- ثبات و غلبه ی احساسات.
- میل به احراز نقش رهبری.
- وسعت دانش و آگاهی.
- هوشمندی و حضور ذهن.
- اعتماد به نفس.
- قدرت تفویض اختیارات.
- شایستگی در زمینه ی مربوط.
- حسن تشخیص.
- سرعت تشخیص.
- قاطعیت در تصمیم گیری.
- سرعت در اخذ تصمیم.
- شهامت در اقدام.
- سرعت در اقدام.
- پیش بینی اقدامات احتیاطی لازم ، در صورت شکست.
- ظرفیت تحمل انتقاد (یا انتقاد پذیری.
- ظرفیت تحمل عقاید مخالف.
- شهامت قبول مسولیت و عواقب شکست.
- تقسیم مناسب کار، با نیروی انسانی.
- تفویض اختیار، در خور توانایی افراد.
- چشم داشت مسولیت به نسبت تفویض اختیار.
- سازمان بخشی.
- اشتیاق در کسب اطلاعات تازه و مربوط به کار خود.
- درشتی در عین نرمی، شکوه در عین درویشی.
- علاقه به تشویق و اصرار به آن.
- اصرار در پرورش استعداد های زیردستان.
- توجه به مسائل و مشکلات عاطفی افراد،و
- احساس شادی از موفقیت دیگران ...
- علاوه بر آن چه به عنوان صفات مطلوب یاد شد ، افتخار عاملی تغییر و رهبری افکار شایسته کسانی است که با دلسوزی و از سر مسئولیت و تعهد و با ایٍثار و از خودگذشتگی وصرف منابع و توان های شخصی ، وبه عبارت ساده ترایثار گرانه در این وادی قدم بگذارد.
رئوس مهمترین وظايف، مسئولیت ها، رسالت ها و نقش هاي اجتماعي وبلاگ نویسان:
در يك تقسيم بندي كليمهمترین وظايف، مسئولیت ها، رسالتها و نقش هاي اجتماعي وبلاگ نویسان در قبال جامعه خود را مي توان به شرح زير بيان نمود:
الف) وظايف خبررساني، اطلاع دهی و اطلاع رسانی.
ب) وظایف آموزشي
ج) وظايف راهنمايي، هدایت و رهبري افکار
د) وظايف تفريحي و تبليغي
نظر به اینکه به هر صورت وبلاگ ها به عنوان یک وسیله ارتباطی شناخته می شوند، لذا می توان قواعد حاکم بر این وسایل را به آنها نیزتعمیم داد. لذا با فرض اینکه وبلاگ ها نوعی وسیله ارتباطی مدرن هستند که نشان داده اند حتی نواقص رسانه های جمعی موجود را نیز ندارند، می توان نقش هاي اجتماعي ویژه ای برای آنها در نظر گرفت. برخی از مهمترین این نقشها که مرتبط با عنوان مقاله حاضر باشد به شرح زير معرفي و تشریح مي شود:
1ـ اطلاع دهی و آگاه سازی:
نقل جريان وقايع، اقدامات و عقايد در زمينه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، هنري، علمي، فني و وضع زندگي دسته جمعي جنبه خبري دارد.خبرها به طور كلي بر دو نوعند:
الف) اخبار جاري روز ـ اطلاعات روز، تازه ها، اخبار گوناگون
ب) اخبار عمومي ـ امور مربوط به فرهنگ و تمدن، صرف نظر از ارتباط مستقيم آن ها با حوادث جاري روز.
اطلاع وآگاهي، فرآيند سازماندهي، تعبير، تفسير و ارتباط اطلاعات است كه از سوي حواس جمعآوري ميشود (محسني،1371،ص7-9). بنابراين اطلاعات، مؤلفة صريح دانش (شناخت و آگاهي) است(هيل،1381،ص22). و مقولة دانش، شناخت و آگاهي از جمله ابعاد مهم توسعه انساني پايدار[14]، محسوب ميشود. در اين ارتباط، «هاربيسون و ماير» [15] توسعه و بهبود منابع انساني که یکی از الزامات توسعه جوامع بشمار می رود را «عبارت از افزايش دانش (شناخت و آگاهي)، مهارتها، ظرفيتها و توانائيهاي همه مردم يك جامعه»، تعريف كردهاند(جهانگيري،1381،ص2).
اطلاعات در كنار باورها، تفسيرها، دستورات، نصايح، پرسشها، انديشهها، نظريهها، پيشبينيها و محصولات تخيل خلاق قرار گرفته( هيل ،1381،ص25 )، و موجبات تعالي و رشد آگاهيهاي انساني را در زمينههاي متنوع فراهم ميآورد.
در مباحث نظري و تجربي و در طول تاريخ زندگي بشر، منابع بيشماري منشأ قدرت بودهاند. از مهمترين و معتبرترين اين منابع قدرت، ميتوان از «ثروت»، «خشونت» و «دانايي» نام برد. بهترين نوع قدرت از لحاظ كاربرد، «دانايي» كه نقطة اوج بالندگي و فرزانگي انسان است، ميباشد.
در اين خصوص فرانسيس بيكن ميگويد: دانايي منشأ قدرت است. قرنها پيش نيز شاعر حماسه سراي ايراني، دانايي را منشأ و مبدأ توانايي (قدرت) انسان دانسته است (آنجا كه سروده است: توانا بود هر كه دانا بود).
به عنوان يك اصل، در توسعه بايد، بيشتر به ايجاد، پرورش و يا ارتقاء آن دسته از متغيرهايي نظر و توجه داشت كه گستردهتر، دائميتر، فناناپذيرتر، همگانيتر و مولدتر باشد. در بين همة متغيرهاي كيفي ارتقاء بخشي، عنصر دانايي و آگاهي، مردميترين، و در عين حال ذاتاً انحصار ناپذيرترين و پايانناپذيرترين منبع قدرت و ثروت محسوب ميشود.
درباره اهميت دانايي ميخائيل گورباچف، آخرين رئيس جمهور اتحاد جماهير شوروي (سابق) اينچنين ميگويد: «ما تقريباً آخرين كساني بوديم كه درك كرديم در عصر علوم اطلاعاتي، گرانترين دارايي، دانايي است» (ستاري فر،1374، ص212 ).
اهميت و جايگاه اطلاعات و دانش در فرايند توسعه جوامع تا بدانجاست كه بالاخص از سال 99-1998 ميلادي در گزارشهاي توسعه جهاني كه از طرف بانك جهاني منتشرميشود،همواره موردتوجه قرارگرفته است. hapman.R,Slaymaker.T,2002,p.192)&Cecchini.S,Shaha.T,2002,p.1 )).
به هر طريق، انسان امروزي، بدرستي، اهميت دانش و اطلاعات را بيش از پيش درك كرده و دريافته است كه انجام بسياري از كارها، صرفاً براساس تجربه، اندوختههاي ذهني و قاعدة آزمون و خطا ميسر نبوده و يا دست كم بازدهي مطلوب را درپي نخواهد داشت. لذا متقاعد شده است كه پيشرفتهاي آينده را نه كار عضلاني، بلكه كار مغزي و دريافتهاي دقيق علميرقم ميزند. بنابراين پذيرفته است كه اكنون زماني است كه بايد براي انجام هركاري و خدمتي،اطلاعات صحيح و كافي را از منابع مختلف بدست آورد. بدينسان تقاضا براي جست و جو و كسب اطلاعات براي افراد بشر يك دغدغة اساسي است.
براين اساس، اين مسئله كه مردم و جوامع بايد خودشان نيازها، گزينهها ، منابع و امكانات محلي را ارزيابي كرده و به صورت مطلوب از آنها بهره مند شوند، يك اصل پذيرفته شده و از الزامات هميشگي فرآيند توسعه انساني پايدار متكي برجامعه ميباشد.
كمال مطلوب آن است كه مردم خود بتوانند مسايل و نيازهاي خود را تشخيص دهند. ليكن معمولاً وقتي آنها براي بهبود وضعيت موجود خود و محيط پيرامون، با روشها و فنوني مواجه ميشوند كه وراي سطح معلومات و دانش تجربي و سنتي آنهاست، همدستي و ياري را بايد به معناي كمك كردن به آنها تلقي كرد، نه كنترل آنها (مك دونالد، 1376،ص2). اين بدان معناست كه شايد مهمترين كاري كه ديگران (مسئولان و دستاندركاران توسعه و بویژه فعالان عرصه اجتماع و از جمله وبلاگ نویسان) براي مردم ميتوانند انجام دهند، اين است كه به آنها كمك كنند تا به «خود» «ياري» كنند، خود را در رويارويي نقاد آگاهانه با مسايل قرار دهند و از همه مهمتر، خود را نمايندگان «بازسازي» خويش قرار دهند(فريره، 1368،ص42).
براين اساس ميتوان گفت، مجموعه اقدامات خبر رسانی و اطلاع رساني كه در نهايت به ارتقاء سطح دانش، آگاهيها و توسعه دامنة اطلاعاتي عموم مردم ميانجامد، راهبردي اساسي است كه ايشان را در برقراري يك تعامل سازنده و پايدار با محيط پيرامون و شرايط همواره درحال تغيير مناسبات اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي ياري كرده و به مثابة محركي انگيزشي، آنها را از قيد «بيخبري و ناآگاهي»(شهبازي،1375،صص20-21) رهانيده و آنها را با قافله و تمدن در حال پيشرفت بشري همراه و همگام ميسازد. نتيجه غايي اقداماتی اینچنین قهراً تحقق "جامعة اطلاعاتي" Information society)) – كه پويايي، تحرك و نقش آفريني متناسب با شرايط زندگي در عصر اطلاعات و ارتباطات از مشخصههاي بارز آن است- خواهد بود.
لذا در روزگاري كه نه «خواندن كلمه» كه «خواند جهان» شرط اساسي بقاء ملتها و جوامع و واقعيت بخشيدن به گفت و شنود ميان افراد، سياستگذاران، سازمانها، نهادها و حتي تمدنهاست و نيز پيشرفتهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي چه در محيطهاي شهري و چه در محيطهاي روستايي به مشاركت داوطلبانه و آگاهانه عموم مردم مطلع و آگاه بستگي دارد، تلاش درجهت آگاهسازي عموم مردم – كه در طول ساليان، همواره مورد غفلت برنامههاي توسعه بويژه در اين زمينه بودهاند – از طريق اقدامات خبر رسانی و اطلاعرساني يك نياز ضروري و شايسته توجه ميباشد.
در این راستا وبلاگ نویسان به عنوان گروهی از نخبگان که همواره به رصد اخبار و وقایع در سطوح مختلف می پردازند و لذا آگاه به مسائل روز هستند، می توانند به مدد تکنولوژی های ارتباطات و اطلاعات و فرصت های ایجاد شده در ارتقاء سطح آگاهی های آحاد جامعه نقش آفرین باشند
2ـ آموزش، تعلیم ، تربیت و پرورش:
مجموعه كوشش هاي آموزشي كه همزمان با نقل و تشريح خبرهاي جاري به صورت راهنمايي ها و انتقادهاي مختلف صورت مي گيرد، در تعليم و تربيت انسان نقش مهمي دارند. اين كوشش ها داراي انواع سه گانه زير هستند:
الف) پرورش انديشه ها و احساسات ـ انتقال منظم ارزشها و نقش هاي تمدن و فرهنگ جامعه به افراد
ب) پرورش عقايد ـ جلب ايمان افراد و ايجاد اعتقادها و آرمانهاي عمومي از طريق تشريح و تفسير وقايع جاري وتجزيه و تحليل مباني فرهنگي
ج) پرورش حرفه اي: كوشش در تربيت افراد و آماده ساختن آنان براي انجام كارها و حرفه ها.
اساساً، آموزش، اصالتاً تعليم است و تعليمات نيز، تدريجاً مقدمه و مبناي شكل گيري قالبهاي ذهني و زير بناي فكري فرد را منسجم ميسازد. با آموزش مجموعهي اطلاعات، معلومات و دانشهاي پايه و كاربردي در جريان آماده شدن فرد براي كسب الگوهاي نوين رفتاري متشكل ميگردد. با آموزش شالودهي قالبهاي فكري و ذهني فرد پيريزي ميشود و سامان مييابد. از اين روست كه گفته ميشود، آموزش مبناي تغيير و تحول در الگوهاي رفتار انساني است (شهبازي،1375 ص493).
بنابراين هدف تمامي فعاليتهاي آموزشي، پرورش عقل سليم و ارتقاء سطح آگاهيهاي آحاد يك جامعه است، تا آنان بتوانند آمادگي لازم را براي رفتار، كردار و قضاوتهاي صحيح در زمينه شرايطي كه آنها را احاطه كرده است به دست آورند. در واقع آموزشي كه در جهت نشر و اشاعه دانش و آگاهي در ميان مردم بنيان گذاشته شود، قادر خواهد بود مردم را در رابطه با اعمال بهتر و كارآمدتر خود هدايت كند.
بر اين اساس گفته شده است، آموزش بنيان توسعه است و اين مسئله در دهههاي اخير به عنوان يك اصل مسلم در الگوهاي رشد وتوسعه جوامع مختلف پذيرفته شده است كه بناي اوليه توسعه در هر كشور از اقدامات آموزشي مبتني بر آگاهسازي شروع ميشود(ستاري فر، 1374، ص197-119).
لذا عنصر كليدي در كوششهاي توسعه ای جوامع مربوط به آموزش دادن تودههاي وسيع مردم است، تا آنها بتوانند امور خود را تمشيت داده و قادر شوند از طريق افزايش بازدهي ناشي از كار مداوم توأم با دانايي و خردمندي به خودباوري و خود اتكايي برسند (زمانيپور، 1380، ص58).
مع الوصف، داشتن توانايي مستلزم اكتساب دانايي است و اكتساب دانايي نيز از طريق اقدامات آموزشي مبتني بر آگاه سازي ميسر است. در واقع انسان با آموزش دانا و در نتيجه توانا ميشود. لذا ميتواند خود نيازها، گزينهها و منابع و امكانات محلي را كنترل و ارزيابي كند. هدفي كه توسعه پايدار به دنبال تحقق آن است.
ضرورت و اهميت تربيت انسانهاي آگاه ( توسعه گرا ) در فرآيند توسعهي پايدار جوامع به حدی است که عده ای از صاحب نظران و اندیشمندان توسعه آن را مقدم بر سایر اقدامات می دانند.
تجربه جهاني نشان ميدهد كه يكي از مهمترين پيش شرطهاي توسعه وجود انسانهاي آگاه، هوشمند ، توانا و توسعهگرا است. بنابراين ميتوان گفت كه يكي از نخستين الزامات و هدفهاي توسعه جوامع گسترش نظام آموزش غیر رسمی كارآمد ميباشد. هدف گذاري اين نظام نیز بايد نه فقط آموختن، خواندن و نوشتن باشد، بلكه ايجاد آمادگي در افراد براي سخت كوشي در كار و توليد، حسابگري اقتصادي، سازمانيابي جمعي و مشاركت اجتماعي براي تأمين هدفها و منافع مشترك باشد. به تعبير ديگر هدف اين نظام بايد تربيت انسانهاي نو و توسعهگرا باشد.
در اين ارتباط آلكس اينكلس[16]بر روي گرايشهايي كه نوگرايي فرد را موجب ميشوند تأكيد ميگذارد و آنها را به شرح زير معرفي مينمايد:
ـ آمادگي ذهني و رواني براي كسب تجارب جديد
ـ توجه و عنايت به عقايد و نظرات گوناگون در مورد مسايل و موضوعات محيط اطراف و خارج از حيطه زندگي فردي
ـ نگاه به زمان حال و آينده نه گذشته
ـ ايمان به توانايي در تسلط بر طبيعت براي پيشبرد مقاصد و اهداف خويش
ـ باور داشتن به برنامه ريزي و سازماندهي امور جهت حل امور عمومي و زندگي شخصي
ـ اعتماد داشتن
ـ ايمان به توزيع پاداشها بر اساس مهارتها و آگاهيها
ـ وجود ارزشهاي متعالي و آرماني
ـ شناخت افراد و احترام به آنان
از نظر اينكلس انسان نوين شهروندي مشاركت جو و آگاه است، احساس مسئوليت كامل نسبت به انجام وظايف و كارها ميكند، مستقل، خود مختار، روشنفكر و قابل انعطاف ميباشد (لهسائيزاده، 1379، ص13 و ساهانو فیجرلند،1380، ص77).
لذا نظر به اینکه بویژه ازآغاز هزارهي سوم ميلادي، چشمانداز زندگي انسانها و جوامع، متأثر از الزامات جامعهي اطلاعاتي دچار تحول و دگرگوني شده است، لذا امروزه افراد نميتوانند صرفاً با اتكاء بر دانش موجود، يا داشتههاي ذهني و يا بر اساس قاعده آزمون و خطاء، دانش بومي و تجربيات به انجام امور در زمينههاي مختلف و از جمله امور حرفهاي خود مبادرت ورزند. (هيل،1381، ص18، Farrington.J,Christoplps,I, Kidd.A.D.Bekman.M,2002,p11)، لذا تلاش در ايجاد نظام مناسب آموزش غیر رسمی در کنار آموزش رسمی و با استفاده از قابلیت های وب جهت آگاه سازي آحاد مردم و تبديل آنها به انسانهايي توسعهگرا، يك نياز ضروري و شايسته توجه ارزيابي ميشود.
بدینسان وبلاگ نویسان در نقش فعالان آموزش غیر رسمی می توانند نقش مهمی در تربیت و تعلیم انسانهای توسعه گرا ایفا نمایند. بدون شك در جوامع امروز، انسان، تنها موقعي مي تواند، بهترين و مطمئن ترين امكانات و وسايل را براي زندگي فردي و گروهي، بدست آورد كه داراي معلومات و اطلاعات كافي، خط مشي هاي صحيح و افكار و عقايد سالم باشد. تجربيات نشان داده است، انسان معاصر را تنها با آموزش نظري در مدارس نمي توان به عنوان يك فرد كاملاً آگاه وارد صحنه زندگي و فعاليت كرد. بلكه بايد به موازات آموزش هاي نظري مدرسه اي، از طرق مختلف و از جمله از طريق وسايل ارتباط جمعي، و بویژه استفاده از قابلیتهای وب سطح معلومات، اطلاعات و اخبار او را پيرامون مقوله هاي مختلف ارتقاء بخشيد.
وبلاگ نویسان در نقش عاملان تغییر و رهبران افکار:
وبلاگ نویسان در نقش عاملان وماموران تغییرو رهبری افکار متناسب با موضوع، حوزه تخصصی و ماهیت وبلاگ خود وبویژه درراستای ایفای نقش روشنگری خود به طور معمول دارای هفت نقش پیاپی می باشد که عبارتند از:
1- نقش برانگیزاننده حس نیاز به تغییر
وبلاگ نویسان در قاموس عاملان تغییر این فرصت را در اختیار دارن تا احساس نیاز به تغییر را در عموم مخاطبین خود بوجود آورد. این مسئولیت وبلاگ نویسان بویژه در کشور های کمتر توسعه یافته حائز اهمیت می باشد. شرایط معمولاً به گونه ای است که ایجاب می کند عاملان تغییر راه حل های گوناگون مربوط به یک مسئله را نشان داده ، اهمیت مسائل را روشن کرده و آن ها را متقاعد کنند که توانایی رهایی از مسائل و مشکلات خود را دارند.
2- نقش برقراری رابطه ی تغییر
هنگامی که آنها موفق شدند، احساس نیاز به تغییر را در افراد ایجاد کنند ، آن ها بایستی تلاش نمایند تا با مخاطبان ارتباط و تماس مستقیم برقرار نمایند . عاملان تغییر از طریق این ارتباط و نیز با اعتبار بخشیدن ، ایجاد اعتماد ، همدلی با نیاز های آنان این رابطه را استحکام می بخشند ، نکته ی قابل توجه این که اعضای نظام اجتماعی حتما بایستی پیش از آن، عامل یا عاملان تغییر را به رسمیت شناخته و آن ها را بپذیرند .
3- نقش تشخیص مسئله
وبلاگ نویسان در قامت عاملان تغییر با واکاوی مسائل مبتلا به جامعه در حوزه های مختلف و مشخص کردن آن ها و نیز تبیین این نکته مهم که اساسا چرا روش های موجود قادر به حل آن ها نیستند نقش ویژه ی تشخیص مسئله را انجام می دهد.
4- نقش ایجاد انگیزه تغییر در افراد :
وبلاگ نویسان به عنوان عاملان تغییر ، پس از بررسی، راه های دستیابی افراد جامعه به اهداف خود ، تلاش می کنند تا آن ها را به تغییر و نوآوری تشویق نمایند . در واقع در این جا عاملان تغییر نقش مشوق را بر عهده دارند .
5- نقش کمک و همراهی جامعه در تبدیل نیت به عمل:
در این مرحله وبلاگ نویسان به عنوان عاملان تغییر تلاش دارند تا جامعه را در پیاده نمودن برنامه های توسعه یاری نمایند.
6- نقش تثبیت تغییر و جلوگیری از عدم ادامه:
عاملان تغییر می توانند به گونه ای موثر،رفتار جدید را با فرستادن پیام های تشویق، تثبیت و پایدار نمایند ومانع بازگشت به عقب جامعه شوند.
7- دستیابی به رابطه ی نهایی:
هدف نهایی هر مامور تفییر این است که افراد و جوامع را از وابستگی برهاند و به مرحله ی اتکا به خویش برساند.
منابع:
1- افتخاري، عبدالرضا ركنالدين،(1382)، «دهداريها و مديريت توسعة پايدار روستا»، دهداريها، نشريه آموزشي – اطلاعرساني – ترويجي، سال اول، شماره 2.
2- براهمن، جان،( 1381)، توسعة مردم گرا، بازانديشي در نظريه و كاربرد توسعه، مترجمان : عبدالرضا ركنالدين افتخاري و مرتضي توكلي، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني، چاپ اول، تهران.
3- پاپلي يزدي، محمدحسين، ابراهيمي، محمد امير،( 1381)، نظريه هاي توسعة روستايي، انتشارات سمت، چاپ اول، تهران.
4 - جهانگيري، علي،(1381)، «توسعة پايدار كارآفريني در دولت»، همايش چالشها و چشماندازهاي توسعة ايران، تهران، 15-12 اسفند.
5- راجرز. اورتام، شوميكر. اف فلويد،( 1376)، رسانش نوآوريها – رهيافتي ميان فرهنگي، مترجمان: عزتالله كرمي، ابوطالب فنايي، چاپ دوم،انتشارات دانشگاه شيراز،شيراز.
6- زماني پور، اسدالله، ( 1379)، ترويج كشاورزي در فرآيند توسعه، دانشگاه فردوسي، مشهد ، چاپ دوم ،.
7- ستاريفر، محمد،(1374)، درآمدي بر سرمايه و توسعه، انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي، چاپ اول، تهران.
8- شهبازي، اسماعيل،(1375)، توسعه و ترويج روستايي، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، تهران.
9- عمادي، محمدحسين، عباسي، اسفنديار،(1378)، حكمت ديرين درعصر نوين: كاربرد دانش بومي در توسعة پايدار، جلد 1، مباني، مفاهيم و باورهاي حاكم، ناشر: مركز تحقيقات و بررسي مسايل روستايي، چاپ اول، تهران.
10- فرقاني، محمدمهدي، (1379)،«آگهي خدمات عمومي، ظرفيتي ناشناخته در ارتباطات توسعه»، فصلنامه علوم اجتماعي، شماره 11 و 12، پاييز و زمستان.
12- فريره. پائولو، (1368)، آموزش شناخت انتقادي، مترجم: منصوره (شيوا) كاوياني، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آگاه،تهران، ص 42.
13- فيروزنيا، قدير، افتخاري، عبدالرضا ركنالدين،(1382)، جايگاه روستا در فرآيند توسعة ملي از ديدگاه صاحب نظران، انتشارات مؤسسة توسعة روستايي ايران، چاپ اول، تهران، ص 162.
14- محسني، منوچهر،( 1371)، بررسي آگاهيها، نگرشها و رفتارهاي اجتماعي و فرهنگي در ايران، معاونت پژوهشي و آموزشي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران.
15- محمدي داوود، شعبانعلي فمي حسين، شريفزاده، ابوالقاسم،(1381)، «بررسي نظاممند فنآوريهاي اطلاعرساني و ارتباطي در فرآيند فقرزدايي»، دومين همايش علمي امداد، اشتغال و فقرزدايي، كميته امداد امام (ره)، تهران، اسفند،ص3.
16- معتمدنژاد،كاظم،(1379)، وسايل ارتباط جمعي،جلد يكم،چاپ سوم،انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي،تهران.
17- مك دونالد. آيان، هيرل. ديويد،(1376)، مهارتهاي ارتباطي درخدمت توسعة روستايي،مترجم: منصور شاهولي، چاپ اول، ناشر: معاونت ترويج و مشاركتهاي مردمي وزارت جهاد كشاورزي،تهران.
18- ويندال. سون، سيگنايتزر. بنو، اولسون. جين،( (1376)، كاربرد نظريههاي ارتباطات «مقدمهاي براي ارتباطات برنامهريزي شده»، مترجم: عليرضا دهقان، چاپ اول،انتشارات مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها،تهران.
19- هيل، مايكل. و،(1381)، تأثير اطلاعات بر جامعه، مترجم: محسن نوكاريزي، چاپ اول،انتشارات نشر چاپار، تهران.
20 - Stein. J, (1997), Empowerment and women’s Health, theory, Methods and Practice, zed book Ltd.
- Farrington.J, christoplos. I, kidd.A.D, Beckman. 21-M, (2002), Can extension contribute to rural Poverty reduction? Synthesis of a six-country study, Network paper, No.123.
- Cecchini. S, shaha.T(2002) “22- Information and communication thechnology as a tool for Empowerment”, world bank Empowerment source book: tools and Practies. No.1 April.
[1]- Sustainability
[2]- Spontaneous Participation
[3]- Self awareness
[4]- Environmental awareness
[5]- Capacity building
[7]- Integrated approach
[8]- Multidisciplinary
[9]- Sustainable development
[10]- Paradigm
[11]- Capacity Building
[12]- Empowerment
[13]- Constraint recognition
[14]-Sustainable Human development
[15]- Harbison and Mayer
[16]- Alex Inkes