اگر در جامعه اي، افراد، يا بعضي از افراد، نتوانند انديشه ي خود را به زبان آورند، آن جامعه ناخوشايندترين نوع جامعه ي بشري است، چنين جامعه اي هيچگاه ، روي خوش و آرامش پايدار و لذت بخش را تجربه نخواهد كرد و همواره با شهرونداني عقده اي، كينه توز، مضطرب و بي قرار مواجه خواهد بود.
بر اساس اين آموزه، بايد پر رونق ترين عنصر در جامعه، نقد و نقادي خود و ديگران باشد و اين نقادي بايد در محيطي برادرانه و دوستانه و توأم با دلسوزي و صفا صورت پذيرد. لذا بايد به طور مرتب تمام بنيان هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، عمراني، سياسي و ... مورد تجزيه و تحليل و نقد قرار گيرد تا زمينه براي زايش «بهترين ها» فراهم گردد و جامعه به سمت پيشرفت و ترقي روزافزون حركت كند. با توجه به اين مقدمه سخنان نماينده محترم شهرستان كازرون جناب آقاي دهقان ناصرآبادي، كه در اين شماره روزنامه درج شده است، را به معرض نقد و بررسي مي گذاريم و نقاط قوت و ضعف، مثبت و منفي و بايد و نبايدهاي آن را به طور مختصر به كاوش و پيرايش مي نهيم:
حال همين نكته ي اصلي كه در سخنان ايشان آمده است را بررسي كنيم و ببينيم آيا تقسيم شهرستان كازرون به نفع و صلاح مردم است، اگر چنين است، وي را در اين راستا مدد رسانيم اما چنانچه نتيجه ي ديگري حاصل شود، وي را از ضربه زدن به شهرستان بر حذر داريم، چرا كه اين تصميم سرنوشت ساز و آسيب هاي ابدي آن، قابل برگشت و جبران نخواهد بود. اشكالات و مضرات اين تصميم عبارت است از :
د) شما همه ي تاكيد خود را براي تقسيم شدن شهرستان، بر روي بودجه متمركز كرده ايد، حال سوال اين است كه مگر بودجه ي كل كشور، پس از افزايش تعداد شهرستانها، افزايش مي يابد يا بودجه كلي همان است فقط تقسيماتش ريزتر مي گردد؟ مثلا اگر در هر سال 20 بخش به شهرستان تبديل شود، آيا ميزان بودجه كشور به همان اندازه افزايش خواهد يافت يا بودجه كشور همان است و فقط تقسيماتش فرق مي كند؟
هـ) شما براي چنين عمل بسيار حساس و سرنوشت سازي (تقسيم شدن شهرستان كازرون) با چه كساني در درون و بيرون كازرون مشورت كرده ايد و از چند نفر نظر كارشناسي خواسته ايد؟ چند بار به صورت ميز گرد در مساجد و دانشگاه و مجالس، آن را مطرح كرده ايد كه همه ديدگاه ها را در همه جا شنيده باشيد؟ مگر اين تغيير سرنوشت ابدي مردم نيست، چرا آنها كه هر كدام يك راي داشته اند و بسياري آن را در صندوق ريخته اند نبايد در مورد سرنوشت خود اظهار نظر كنند؟
و) همان طور كه خودتان در سخنانتان چندبار از عبارت «خدا شاهد است» و «خدا وكيلي» استفاده كرده ايد. حال سوال اين است كه خدا وكيلي اين طرح (تقسيم شدن كازرون) قول قبل از انتخابات شما به مردم بخش هاي اطراف بوده است يا به تازگي كه شهرستان رستم از ممسني جدا شده به اين فكر افتاده ايد؟
ز) اگر تقسيم شدن شهرستان ها به نفع آنهاست چرا 4 نماينده شيراز، جهت تقسيم شدن آن تلاش نكرده و نمي كنند؟ وحتي قسمت دشت ارژن هم كه جزء كازرون بود، گرفتند و ضميمه شهرستان شيراز كردند؟! آنها كه استدلال قوي تري به خاطر كثرت جمعيت و حجم امكانات مورد نياز دارند، مگر شهرداري مناطق ششگانه شيراز هركدام حجم كارشان به اندازه كازرون نيست؟ مگر شيراز، چهار ناحيه آموزش و پرورش ندارد كه هر كدام بيشتر از ما حجم كاري دارند؟ مگر چند ناحيه برق، گاز، آب و ... ندارد. مگر 4 نماينده مجلس ندارد؟ چرا آن را به 4 شهرستان تقسيم نمي كنند كه از بودجه بيشتري برخوردار شوند؟ چرا هر چه سنگ است براي پاي لنگ است، و بايد شهرستانهاي كوچك،كوچكتر شوند تا در اين صورت از اعتبار آن كاسته شود و مسئولان استان و كشور، ديگر بر روي آنها حساب قبلي باز نكنند؟ آري، مشكل اصلي در مديريت سطوح مختلف است و گرنه ايالت هاي هند و شهرستان هاي چين با جمعيت كثيري كه دارند، راه حل خود را در افزايش تقسيمات كشوري نمي بينند، بلكه با مديريت كارآمد جمعيت بيش از يك ميلياردي خود را از مشكلات رهانيده اند نه با كوچك كردن و تقسيم كردن شهرستانها و استانهايشان.
ح) بنده به عنوان دانش آموختهي جامعه شناسي و مديريت كه تقريباً با نحوه ي مديريت برخي از كشورهاي پيشرفته و عقب مانده آشنايي دارم، به طور قطع و يقين ، كليد همه چيز را در نحوه ي مديريت و ميزان توانمندي مديران در چارچوب مديريت علمي مي دانم. اگر مديريت صحيح باشد در يك محيط كويري يا يك جزيره كه امكانات و منابع طبيعي ندارد، نيز مي توان كشوري مانند ژاپن ساخت و اگر مديريت نباشد ولو اينكه در وجب به وجب خاك شهر و استان و كشور منابع خدادادي وجود داشته باشد، روز به روز مشكلات بيشتر و بيشتر خواهد شد.
من در ابتدا كه شما بر روي مديريت انگشت مي گذاشتيد، گفتم، راه را يافته ايد، اما الآن چنين احساسي ندارم. صرف تعويض مديران نيز كارساز نيست بلكه بايد يا تغييري در مديريت كليدي شهرستان انجام نگيرد يا در صورت تعويض بايد مديران متخصص تر ، مجرب تر، قوي تر كه كاملاً مسلط بر كار هستند و نياز به كار آموزي و آزمايش و خطا ندارند، جايگزين كرد.
ط) در نظر داشته باشيم كه لارستان نيز طي 20 سال گذشته به سه شهرستان: لارستان، لامرد و مهر تقسيم شد. خوب است از نزديك وضعيت آن سه را ببينيد، تا قضاوت كنيد كه به جز هزينه هايي كه سرمايه داران آنجا كرده و فرودگاه و چند ساختمان ديگر ساخته اند آيا پيشرفت قابل انتظاري پيدا كرده اند؟ ضمناً اگر زماني قرار باشد كه استان فارس به سه استان مركزي، شمالي و جنوبي تقسيم شود و بخواهد اين تقسيمات ملاك تبديل شدن به استان گردد، لارستان نيز كه هم از نظر جمعيتي و هم از نظر مساحت بيشتر از كازرون است و در اطرافش شهرستان هاي مشهوري همچون جهرم و ... قرار دارد، در اولويت قرار خواهد گرفت.
ي) البته ذكر مطالب فوق به هيچ عنوان به معناي مخالفت با تقسيم شهرستان نيست بلكه اول بايد به اين سوالات و اشكالات و نظرات كارشناسان و مردم پاسخ داد و بررسي كرد كه منافع تقسيم شدن بيشتر است يا مضرات آن؟ آنگاه آن را پيگيري كرد و در اين مورد هيچ تعصب و احساساتي نبايد از هيچكس چه در كازرون و چه در حومه، بروز كند.
2- از بحث تقسيم شهرستان كه بگذريم، برخي مطالبي كه در مورد تصويب اعتبار براي كارهاي ديگر همانند پل نرگسي،كتابخانه ، بيمارستان و ... بيان داشته ايد، بسيار خوب و پسنديده است و بايد مردم و نخبگان شما را در اين زمينه كمك و حمايت كنند. فقط مهم اين است كه در مدت زمان نمايندگي شما، همه ي آنها اجرايي شود و مورد بهره برداري قرار گيرد.
3- اينكه گفته ايد مردم نبايد بي تفاوت باشند و يقه ي ما را بگيرند و از ما كار بخواهند و نظر بدهند، بسيار سخن زيبا و قابل تقديري است، اينها نقاط قوت شما است و بنده نيز اين نقد را بر همين اساس نگاشته ام، ببينيم بازتاب آن در رفتار و گفتار شما چگونه است.
ظاهراً اين روش جديدي براي جذب موافقان و مخالفان دو نظر كاملا متضاد است!
متاسفانه در اکثر ادوار نمایندگان گذشته تا کنون همین وعده وعید های عوام پسند از زبان نمایندگانی که خود را در هر زمینه ای کارشناس می دانند عنوان شده است واین نیز یک بازی انتخاباتی است .وای بحال ماکه ........
مشکل بزرگ بودن کازرون نیست ، مشکل آدمهای کوچک است.
مطالب دقیق و با ذکر مثال و مستند بیان نموده اید امید که درک شود.
جناب آقاي جعفري زاده باسلام شما كازرون را با مراكز استان مقايسه نفرمائيد اين مراكز مستقيما با وزارت در ارتباطند ووضعيت آنها از شهرستانها به مراتب بهتر است .دشت ارزن به مركز استان وصل است شايد اگر جدا شود به ضرر آن باشد. در صورتي كه اگر كازرون تقسيم شود شهرستانهاي جديد هم مستقيما از استان اعتبار ميگيرند وقدرت چانه زني افزايش مي يابد.تا كي بايستي بخشها فكر كنند كه مركز شهرستان (كازرون) حق آنها را مي خورد در صورتي كه خود كازرون هم محروم است؟ پس بهتر است با كمك به استقلال شهرستانهاي جديد به شكوفايي كل شهرستان كمك كنيم . به اميد روزهاي روشن وپر از پيشرفت وآباداني براي همه ايرانيان
بيطرفانه بگويم كه آقاي نويسنده را با وجوديكه نمي شناسم واكنون مفتخر به زيارت سيما وقلمشان ازطريق اين سايت شده ام ضمن رويت تصوير موقرانه وقلم رسا وگفتمان بليغي كه دارندتوانسته اند بر ذهن بسته اين حقير تاثير لازم را بگذارند تا علاوه براينكه آشنايي صدچندان موجب شعف وخوشحالي ومسرت شوند از ميان مقاله وافاضاتشان سخني بيرون كشم چون آنان كه موي از ماست كشند .ايشان چهره ديگري از چهره هاي علمي شهرستان است كه حقيرمصروف داشتن ساعتها وقت توانستم از اين ره دور ودرازاورا مشاهده كنم واز قلم وي بهره ها برم.
چون نويسنده هم مانند ديگر دلسوزان دلسوزانه وارد ميدان شده اندنقدي كه ميشود براين مبنا نيست كه آقاي نويسنده چيزي را برخلاف حقيقت نوشته اند.
حقيقت چيست؟
حقيقت چيزي است كه اصولا با عقل منطبق بوده ودر نظر اهل خبره هميشه يك چيزاست كه حقيقت است وحقيقت دوگانه اصولا يا نيست يا يكي اصل وديگري بديل آنست باشد اگرچه ميتوان از راههاي متفاوت به يك حقيقت رسيدكه اين مقاله را ميتوان يكي از راههاي رسيدن به حقيقت دانست نه اصل يا حتي بدلي از حقيقت موجود.
حتما خواهند پرسيدچگونه؟
حتما اين مثل آب در شير كردن وغش در معامله را شنيده ايد واين موضوع نسبت به سلايق ونظرات ما با آنچه كه علم لدني است هم در صورت خلط مباحث ميتواند صادق باشد.
دوست عزيز ودوستان گرامي خواننده اين نظرهم شايسته است به وقت نوشتن آن سوگند «نون القلم وما يسطرون»را همراه با وجداني بيدار در مقابل تفكر خود واداشته تا خداي نكرده از آب سليقه خود قاطي شير پاك حقيقت نكنيم وبه عبارتي بلحاظ تحصيل علمكي كه خداوند از خزانه علمش نصيب بنده ميكندبا توسل به دانايي خودشير ممزوج به آب را به خلق خدا نفروشيم كه گناهي است بس عظيم هرچند شنونده خود بايد عاقل باشد ولي در صورت اعتماد خوانند ويا شنونده اي كه بر نويسنده اعتقاد واعتماد دارد دليل گمراهي خواننده هم بعنوان مثال بنده نويسنده بي تقواهستمكه خداي ناكرده سعي در مخدوش كردن شخصيت ويا ايراد وارد كردن به قصد مطرح شدن خود دارم.
حال كه معلوم نيست نظردهندگان كيانند ما هم نظر خود را بارعايت تقوا براي اهالي مستمع قول ودر جهت اصولي كه نويسنده درصدر نامه بدان پاي بندي خود را اعلام نموده اندبر همين موضوع متمركز واميدواريم شخص نويسنده به دفاع از نوشتار حاضر برخيزندتا درصورت كمترين انحرافي از آن صدر مرقومه مارا ياري دهند.
برادر عزيزوگرامي جناب آقاي جعفر زاده:
خواهش اين برادر كوچك از شما اين است كه نفع مردم چه چيزهايي است ودكجاها نهفته است؟
صرفنظر از اينكه در امر تقسيمات جغرافيايي در پهنه اين گيتي زماني مانند ديوار برلين واكنون هم مانندديوار فولادين مصر واسراييل مخالفاني داشته ودارد وطفداران ومخالفان هركدام وجود يا نبود آنرابه نوعي توجيه ميكنند اما آيا اصل تقسيم متضمن نفع است يا ضرر؟
فراموش نشود كه تقسيم در رزق وروزي گرفته تا در ملك مالك دنيا وزمين بوده وبعنوان اصلي پذيرفته شده خداوند بر همين اصل ميزان عدالت وظلم را سنجيده چه بسا كساني كه مخالف تقسيم بوده اند هميشه مصداق سوئ استفاده كنندگان قرار گرفته چون منافعشان بيشتر درعدم تقسيم تامين بوده است.
علي كل حالٌٍ
انكار تقسيم ممكن نيست وخداوند خود از مقسمين است چون " نفع "هميشه در تقسيم است نه در عدم آنزيرا هميشه در نبود تقسيم گروهي تامين وگروهي محروم ميشوند زيرا نظارت بر امر تقسيم هم به طريق اولي ممكن سخت ميشود.
بنده سعي دارم به لحاظ ديدگاه اخلاقي شما از ابتدا راههاي الهي تقسيم را طي نموده تا به اين قطه كوچك آن يعني شهرستان كازرون كه چون سر خردلي دركهكشانهاست برسيم ودر صورت اثبات نظر بايد بحقيقت اعتراف كرد.
با نگاهي در متن مقاله حاضر جنابعالي هم هم به اين واقعيت كه "...تقسيم كار پسنديده اي است..."گوشه چشمي داشته ايد اما همين واقعيتي را كه دوست داريد مورد بحث وبررسي واقع شود چرا نفي ميكنيد.
بنظر شما بدور از احساسات وتعصبات بايد ديدگاه علمي را ارايه كردكه اين هم توصيه بسيار پسنديده اي است ولي بنده با اين تعارضات درگفتار شما برخورد كردم وسئوالاتي برايم ايجاد شده است.
الف)قياس شهرستان الگو بودن براي شهرستان كازرون با ممسني ورستم را فكر نمي كنيد با قياسي كه از شيرازوبوشهروواهواز با كازرون بعمل آورده ايد يك قياس فيل وفنجاني است ومعالفارق؟
چگونه دست به چنين مقايسه اي زده ايدكه عقل را ياراي مطابقت هيچكدام بلحاظ مركزيت استان بودنشان بايك شهرستان نيست.خواننده چه تكليفي دارد براي اين فرمايش شما پذيرفتن يا رد كردن؟
شما چند مدير را با ايشان همراه ميدانيد كه آن مديران همه برسر موضوعي واحد اتفاق داشته باشند؟درضمن بحث نماينده با نمايندگان وتقسيم استان در مقايسه با شهرستان هم بلماندچون آنجا هم جاي تاملاتي است.
آيا صدراي شيراز جديدالتاسيس كه براي جلوگيري از سرريزجمعيت و بمنظور تخليه كردن بخشي ازجمعيت شيراز با فلسفه هاي خاص تاسيس شده است با شهرستان كازرون كه جمعيت پذير بوده ومهاجر گيروفلسفه وجوديشان با توجه به قدمت وصنعت وتوليدات ميتواند ناشي از يك انديشه باشد؟
شما بحث زمان نمايندگي را بيهوده داخل در تقسيم كرده ايدوكارشناسي نيست مگر اين بكش ومكش هاي انتخاباتي هنوز موجب وازگون شدن ماشينهاي كانديداها در مركز شهرستان نميشود ونديديدكه چه اختلافاتي را دامن زدكه موجب كسر شان يك جامعه متمدن بودپس چرا با نگاه جامعه شناسانه امر تقسيم را براي حذف چنين نگرشي بصلاح نميدانيد.
اين فرمايشات شما با صدر يند يكم در تعارض محض است جناب نويسنده محترم آقاي جعفرزاده.
بلحاظ پرهيز از تطويل براي اين نوشته «اگر شهرستان كازرون بخواهد به سه شهرستان تقسيم شود، با جمعيت فعلي، هر سه مشتركاً مي توانند يك نماينده داشته باشند ، شما چگونه مي خواهيد مردم مثلاً شهرستان كوهمره و چنار شاهيجان و يا شهرستان خشت و كمارج و يا شهرستان كازرون را قانع كنيد كه نماينده از كدام يك انتخاب شود به نحوي كه اختلافي هم رخ ندهد؟»با وجود آزاد بودن راي واتخابات آزادكدام مبنا را قرار داده ايد؟قبيله اي بودن عدم تجانس فرهنگ ها؟تعصبات؟يا...
شما هرگز نبايد آمدن مردم براي رفع معالجات را ازنقايص يا ايرادات تقسيم بدانيد اين موضوع به تقسيم امكانات مربوط است مگرلزوم وياملزمه اي دارد كه بيماري براي معالجه خود به آلمان سفر كند با وجوديكه مرزهاي جغرافيايي هر كشور شناسايي شده است.مفهوم مخالف فرمايش شما اين است كه اگر تقسيم صورت گرفت ديگر كسي نبايد حتي براي كوچكترين كار از شهر خودش خارج شود چون تقسيم بهم ميخورد.شما اين نوع اطمينانهايي را كه در قالب«مطمئن باشيد»به آقاي نماينده ميدهيدبنده فكر ميكنم از كشف شيريني شيره خبر ميدهيد.
اين است كه بنده استدلالهاي شما را نميتوانم مطابق با واقع بينم وتقاضاي رفع ابهام دارم.
البته در ضعف مديريت بنده با شما وآقاي دهقان هردو موافقم ولي باز بعرض عالي برسانم كه دليل اين ضعف مديريت هم ناشي از انبوهي مشكلات است وهرگز استاندار شيراز يا اصفهان براي فرمانداري كازرون برگزيده نخواهند شد وكسي كه ميخواهد در سيراز قد علم كند به كازرون براي حوزه انتخابيه اش نمي انديشد.
پس چاره بجز تقسيم چيست؟
شما ميپرسيد مردم بايد يقه چه كساني را بگيرند بنظر بنده يقه خودشان را زيرا مطالبات مردم در اين خصوص كم بوده وبيشتر به تن اساني ونانهاي نامشروع در بعد تجارت واقتصاد روي آمي اورند تاكارهاي زيربنايي مردم خودشان از مسئولين نميخواهند تا نگريد طفل كي نوشد لبن ... شما هم كه درراس كار باشيد با اين مشكلات مواجه خواهيد شد.
دربودجه هم تقسيمات موثر است بلحاظ اينكه هر شهرستان نياز به ادرارات مستقل و...دارد يقينا موثر است واين ادارات نيروهاي لازم را بايد جذب نمايند كه مبحث اشتغال هم در كنار آن فعال ميشود واز طرفي سهولت در دسترسي وكم شدن هزينه ها براي مراجعه به ادارات خود ميتواند موجب كاهش مرگ وميرها هم بشود.
بنده از ادامه دادن مطلب خودداري ميكنم اما جناب آقاي جعفرزاده بي شك شما در ميان حوزه جامعه شناسي واخلاق ومديريت دچار نوعي گيرتخصصي هستيد.چون علم جامعه شناسي خاص توده ها وگروهها وواقعيت هاي موجود يك جامعه است اما علم مديريت را بايد در جايگاه تعريف خودش واخلاق راهم بايد در لابلاي همه كارها رعايت كرد تا موضوع را به هيچ عنوان شخصي نكنيم.
تجربه وعلم ومنطق عقل انساني حكم ميكند ما به همان رووس فرمايشات شما در صدر نامه توجه كنيم وكاري به شخصيت ونظر اشخاص نداشته باشيم كه در قبل از نمايندگي قول داده يا با ديدن فلان شهر به ميدان تقسيم پا نهاده است ما انسانها اكثر داشته هايمان تقليدي است اگر بنا رابراين بگذاريم كه اين مطالب نبايد گفته شود وباز شود پس زايش «بهترينها»چيست؟
مصدع وقت شريف شما شدم اميدوارم با نگاه عالمانه هميشه منافع را براساس واقعيت هاي موجود سنجيد وپرورش مديران نمونه را دركنار تقسيمات جغرافيايي وسرشكن شدن مسئوليت ها وبا نگاه تمركز زدايانه اي كه فلسفه واز اهداف اصلي كشورهاي قانونمدار است پي بگيريم.
اجركم من الله...
بلي نظري هم دارم اگر خريدار باشيد!!!!
دوست گرامي
نميدانم شما را كجاي اين قلم بي نان ونوا گزيده است كه براي ورود به تدريس فرمانداري ويژه با عصبانيت وارد شده ايد چون حداقل كلام وپيامت اين است كه كازرون بايد از اين نوع فرمانداري برخوردار شود يقين بدانيد اين از بديهيات كه شما فرموديد ونماينده محترم فعلي هم همين موضوع را دارددنبال مي كند.وقتي يك شهرستان واجد دوسه فرمانداري باشد اگر استان نشود البته فرمانداري مركز شهرستانش ويژه است چون ...شما مدرس هستيد بقيه موضوع را كه هم درس حقوق اداري است وساختاري به شما واگذار ميكنيم تا بياييد وبگوييدكه اين فرمانداري ويژه چيست!!!!!!!
اما اين را هم بدانيد معلم بايد ژر حوصله باشد وبي كانديدا منظورم را كه ميدانيد بي طرفي است.
اگر منظور شما طرفداري از دهقان است اين موضوع به دهقان برنميگردد به منافع شهرستان برميگردد كه ما فكر ميكنيم بهتر از شما تشخيص داده ايم حالا چه دهقان گوينده اين موضوع باشد چه كانديد شما.در ضمن براي حرمت قلم توصيه ميشود كه منطقي باش ودربحث هم آرامش خود را حفظ كن !!!!!!!!
ما طاقت شنيدن حرف مخالف را هم داريم چون فكر ميكنيم شايد نفعي در اين مخالفتها هم باشد كه كازرون از آن بهره مند شوداما بشرطها وشروطها