پرتويي از انقلاب عاشورا
الف: ويژگيهاي رهبر روحاني
انقلاب اسلامي ايران انقلابي به تمام معني الهي و مردمي بود . و در حقيقت اين دستي از غيب بود كه مرم را فوج فوج به صحنه مي فرستاد و دل هاي آنها را محكم و استوار و ترس و وحشت را از آن ها دور مي ساخت و قدرت جهنّمي ساواك و خشونت مأمورين بي رحم شاه كه بارها مردم را قتل عام كرده بودند در نظرشان كوچك و حقير مي كرد، وگرنه در هيچ جاي دنيا و در طول تاريخ مشاهده نشده كه ملتي بدون اسلحه و امكانات با اين جسارت و گستاخي به جنگ توپ و تانك و مسلسل بروند؟!
در پيروزي اين انقلاب سه عنصر خدا، مردم و رهبري نقش اصلي داشتند و قدرت هاي ظاهري و تشكيلات و سازمان هاي داخلي و خارجي هيچ نقشي در آن نداشتند و اگر تشكيلاتي در حين مبارزه شكل مي گرفت و يا سازمان هاي مختصري به وجود مي آمد تماماً خود جوش و از متن مردم بود.
رهبري انقلاب در اوج آگاهي و اقتدار با هوشمندي كامل از امكانات رسانه اي دنيا به بهترين وجه بهره گرفت و در برابر ترفندهاي دشمن مواضعي منطقي، مستدل و كوبنده داشت و تكيه او همواره به توانايي هاي ملت بود. سخنگوي خاصي نداشت و تشكيلاتي او را اداره نمي كرد، تصميمي كه مي گرفت حرف آخر و فصل الخطاب همه ي حرف ها بود . هيچ كس قادر به عوض كردن تصميم و تغيير در عقيده ي او نبود . نزديكان و مشاورانش تنها از او تبعيت مي كردند و كمترين نقش در تصميمات او داشتند .
با اين كه در سنين بالا و ظاهراً پيرمردي كهنسال بود اما براي رهبري يك انقلاب بزرگ بسيار آماده، سرزنده و شاداب بود و با اراده ي قوي و رأي قاطع سخن مي گفت، به فرايض ديني و انجام تكاليف الهي سخت پاي بند و معتقد بود و هيچ چيز او را از واجبات ديني باز نمي داشت.
تمام توجه او به قدرت لايزال الهي و همه ي نگاهش به توده هاي مردم بود . آن چنان با صلابت و قاطعيت سخن مي گفت و بر تصميمات خود ايستادگي مي كرد كه گويي وحي بر او نازل شده و مأموريت ويژه اي دارد .
از قدرت ظاهري دشمنان و تهديد هاي خوفناك آن ها ترسي به دل نداشت و با قاطعيت همه را مرعوب خود مي ساخت . در شرايطي كه هيچ يك از انقلابيون پر سابقه و مدعيان مبارزه با رژيم جرأت نام بردن از شخص شاه را نداشتند و اغلب خواستار ادامه ي سلطنت شاه و برقراري دموكراسي و اجراي قانون اساسي بودند او همه ي ملاحظات سياسي و پيامدهاي اجتماعي و نگراني هاي ظاهري را ناديده گرفته و لبه ي تيز حملات خود را متوجه دربار و شخص شاه به عنوان ريشه همه ي مفاسد اجتماعي و نوكر سرسپرده ي اجانب كرد تا جايي كه در شعار مردم آمده بود:
تا شاه كفن نشود *** اين وطن وطن نشود
او حقيقتاً شعار معروف ( خون بر شمشير پيروز است ) را عينيت بخشيد و معنا كرد و در عمل پياده نمود زيرا اين انقلاب را پرتوي از انقلاب عاشورا مي دانست .
او به خوبي توانست از مردمي پراكنده و متفرق امتي واحده و مرداني با اراده و توفنده بسازد كه هر مانعي را از سر راه انقلاب بردارند او يار واقعي محرومان و ستمديدگان و دشمن سرسخت مستكبران و ستمگران بود.
ب: انگيزه پيوستن به انقلاب
مردم كازرون از ديرباز مردمي ظلم ستيز، عدالت خواه و داراي عزت نفس بودند و هر گاه رهبري آزاده و شخصيتي ملي و دلسوز از آرمان آن ها دفاع مي كرد. گرد او جمع شده و به ياريش مي شتافتند، و اين روحيه را در دروران معاصر در نهضت جنوب و مبارزه با بيگانگان و نيز مشاركت در نهضت ملي شدن صنعت نفت به خوبي مي توان مشاهده كرد .
اما اين نهضت ها به هر دليل تداوم نيافت و سركوب شد ولي شعله ي عدالت خواهي و كينه ي استبداد ستيزي در دل آن ها خاموش نشد و همواره مترصد فرصتي براي تجديد قوا و ابراز وجود بودند، به همين جهت به محض اطلاع از حركت جديد ضد رژيم آن هم توسط يك روحاني مبارز و يك مرجع تقليد، به سرعت به اين نهضت پيوستند، زيرا در اين نهضت هم بحث از مبارزه جدي با استبداد داخلي و استثمار خارجي بود كه آرزوي فرو خورده آن ها را برآورده مي ساخت و هم پشتوانه اعتقادي و ديني داشت و در يك جمله هم دنيا و هم آخرت آ نها را تأمين ميكرد
ج- زمينههاي بيداري
آري همان طور كه در قسمت قبل اشاره شد از ابتداي نهضت حضرت امام (ره) در سال 1341 مردم كازرون به لحاظ ارتباط قوي و مستحكمي كه با روحانيت و حوزه هاي علميه و مراجع عظام تقليد داشتند به سرعت در جريان انقلاب اسلامي امام قرار گرفته و از آن استقبال كردند .
طلاب كازروني مقيم شهر مقدس قم رابطان خوبي براي انتقال پيامها و اعلاميههاي حضرت امام بودند و رساله ي علميه ي ايشان كه خريد و فروش و نگهداري آن قاچاق و ممنوع بود مخفيانه به شهر و روستاها سرا زير شد .
افشاگر يهاي شجاعانه و جسارت و بي باكي حضرت امام در رويارويي با نظام سفاك پهلوي آن ها را به وجد مي آورد و شوق مبارزه در آن ها تقويت و موج بيداري ها به تدريج گسترش مي يافت و اعتراضات در اشكال گوناگون بروز كرد.
- عده اي از كسبه و بازاريان با الهام از رهنمودهاي حضرت امام و توصيه ي رابطان از محل كسب خود در هنگامه ظهر نداي اذان سر داده و با صداي رسا اذان مي گفتند و وقتي چندين نفر در سراسر بازار در يك لحظه چنين حركتي آغاز كردند موجي از شادي توأم با ترس و پرسش در ميان مردم به وجود مي آمد و اغلب به دنبال انگيزهي آن بودند. چيزي كه تا آن زمان مرسوم نبود، و اين اولين نشانه هاي همبستگي مردم با نهضت امام در كازرون بود.
- اعزام طلاب جوان و تحصيل كرده از حوزه هاي علميه در ماههاي محرم و صفر و ماه مبارك رمضان كه بر طبق يك سنت ديرينه ادامه داشت و سخنراني هاي پرشور در مساجد و تكايا و سكونت بعضي از آن ها در منطقه از عوامل بيداري مردم بود.
- انتقال بعضي از فرهنگيان انقلابي از شهرهاي اصفهان، شيراز و جهرم و ... و برقراري ارتباطات پنهاني با جوانان و انقلابيون شهر و تشكيل جلسات مخفي و نيمه مخفي از ديگر موارد بيداري جوانان بود.
- رفت و آمد دانشجوياني كه از مركز كشور و شهرهاي بزرگي چون مشهد و تبريز و شيراز و غيره خبرهايي از زندانيان سياسي و دستگيري هاي شخصيت ها نقل مي كردند موجي از نگراني و تعقيب مسايل انقلاب در مردم ايجاد ميكرد.
- فعاليت انقلابيون در دستجات كوچك و تشكيل كلاس هاي ايدئولوژي و سياسي در سطح شهري و روستاهاي اطراف كه بعضي از آن ها مرتبط با انجمن امور ديني معروف و بعضي مستقل بودند.
- توزيع كتاب و جزواتي كه ازحسينيه ي ارشاد تهران و بعضي انتشارات قم و تهران مي رسيد ايجاد كتابفروشي مذهبي جهت مقابله با هجوم فرهنگي كمونيست ها و جوش و خروشي كه هر روز بيشتر مي شد همه و همه زمينه هاي آگاهي توده هاي مردم را فراهم ساخت به طوري كه در سال هاي 1354 به بعد اغلب جوانان و مردم از قريب الوقوع بودن انقلاب سخن مي گفتند و اعتراضات خود را در راهپيمايي تاسوعا و عاشوراي حسيني به صورت شعارهاي كوبنده اي نظير
اسلام دين جنبش و جهاد است *** برنامه اش كوبيدن فساد است
اسلام دين حق است *** اسلام ضد ظلم است
جلوه گر بود.
متن اشعار و نوحه هاي سينه زني و زنجير زني در اين سال ها تغيير كرد و تلويحاً نظام ستمشاهي را به نظام بني اميه تشبيه ميكرد و سال به سال اين شعارها صريح تر و روشن تر بيان مي شد تا بالاخره شعار مرگ بر شاه همه گير و عادي شد و شاه براي فرار از شنيدن اين شعارها كه همه روزه با صداي بلند تكرار مي شد كشور را ترك كرد و هرگز باز نگشت.
شعارهايي نظير
حسين با خون خود؛ يزيد رسوا نمود *** آفرين بر حسين مرحبا بر حسين
به شعار
شهيد با خون خود پهلوي رسوا نمود *** آفرين بر شهيد مرحبا بر شهيد
تبديل شد.
منبع: هفته نامه سلمان، ش 449