داشت وضو مي گرفت و دعا مي خواند، گفتم فلاني آفتاب در آمده، چه وقت وضو گرفتن است .
گفت: مي خواهم بروم سر كار .
گفتم: سركار ميخواهي قرآن درس بدهي ؟
نه! مي خواهم فرمان قرآن را اطاعت كنم . مگر نمي داني من كارمند خدايم!
گفتم : ببخشيد . من كمي گير دارم!
گفت : كسي كه در جمهوري اسلامي خدمت مي كند و به طور كلي خدمتگزار مردم است، كارمند خداست.
كم كم داشت دو زاري كج و معوجم مي افتاد كه بر خلاف تصورم، عده اي در اين مملكت ، چگونه فكر مي كنند و چقدر به خدا نزديك اند و حكومت اسلامي ايران را چگونه مي بينند .
بعد گفت : حتماً يادت هست ؛ آغاز پيروزي انقلاب زير ديوار نقاشي مرحوم نواب صفوي چه نوشته بودند، نواب گفته بود «من افتخار مي كنم رفتگر حكومت اسلامي باشم.»
يادت باشد به معناي واقع اگر من رفتگر هم بودم با وضو سركارم مي رفتم . ب
سياري از مردم پاك تر مخلص تر از آن چيزي هستند كه فكرش را مي كني، بعد گفت : سنگفرش هاي خيابان هاي اين مملكت مقدس است . يك جاي آن به من نشان بده كه يا خون شهيدي نريخته باشد و يا شهيدي از آن جا نگذشته باشد .
كوچه ها، كوچه هاي شهيد است، سينه ها ، سينه هايي سپيد است .
گفتم : بي زحمت شعر نگو نگاه كن دوو همان صاحب كارخانجات كره مي گويد:...
خودش ادامه داد : سنگفرش هاي خيابان ها از طلاست . اين يك تك فرمايش اقتصادي است اما سنگ فرش هاي خيابان هاي ما هم از طلاست. منتها طلاي سرخ همان كه مي گويند كبريت احمر يعني خون شهدا، اخوي آنجا كره است . اين جا ايران است، خيلي دنبال اقتصاد نباش، جمهوري ما اسلامي است نه اقتصادي . اما اقتصاد و عدالت اجتماعي و حقوق زن و آزادي ... همه در همين اسلام نهفته است . اسلام يعني همه چي؟
گفتم اما همه مثل تو فكر نمي كنند، همه پاك و مقدس نيستند . آن گونه كه تو فكر مي كني
گفت : ببين من خرده بگير جمله ول كن نيستم، من كلان نگرم: اين مردم همان هايي هستند كه تاسوعا و عاشوراي سال 57 را به وجود آوردند و همان هايي هستند كه 22 بهمن را خلق كردند و همان هايي هستند كه 98 درصدشان به جمهوري اسلامي رأي دادند و همان هايي هستند كه جبهه ها را اداره كردند و همان هايي هستند اصلاً من كجام، همان هايي هستند كه خرداد 42 را به وجود آوردند و همان هايي هستند كه 9 دي 88 را با آن عظمت خلق كردند و به دنيا ثابت كردند كه جمهوري اسلامي را مثل نگين انگشتر در كانون خود جاي داده اند و 22 بهمن امسال هم خواهيد ديد كه چكار خواهند كرد، مثل گذشته پرشور به ميدان مي آيند. اين مردم با تمام مردم دنيا فرق دارند. ميدانيد چرا؟
گفتم:نه، من نمي دانم چه فرقي دارند
گفت : فرقشان اين است كه هر وقت بيشتر احساس خطر بكنند، بيشتر به ميدان مي آيند. شما يادتان هست : نماز جمعه ي تهران، هرگاه بمب مي گذاشتند . هفته ي بعد، تعداد مردم بيشتر مي شد كفن پوش مي آمدند. غرب و اعوان و انصارش اين را فهميده اند. اما خودشان بلا نسبت شما به خري مي زنند و الا روزهايي كه مملكت آرام و خالي از فتنه و خطر است به مسافرت مي روند و تفريح. حالا به نظر شما اين مردم كه اين گونه از دين و مملكت دفاع مي كنند. حق دارند كه با وضو برايشان كار انجام داد و يا ( زير پايشان روبيد ) ؟
گفتم : بله. اما عده اي هستند كه...
نگذاشت حرفم راتمام كنم . گفت: شك نكن، مردم هم تكه تكه نكن . اگر فلفل و نمك و ترشي نباشد كه غذا را نمي شود خورد. خب بعضي وقتها يكي كم و زياد مي شود. اصلاً بگذار تا حديثي برايت بگويم: پيامبر اسلام (ص) فرمود: «بزرگترين سهم را در اسلام مردم ايران دارند.» (كنزالعمال 34126) و يا پيامبر فرمود: «خواب ديدم كه يك رمه ي گوسفند سفيد وارد يك رمه ي گوسفند سياه شد . عرض كردند، اين را چه تعبير مي كنيد. يا رسول الله؟ ! فرمود: عجم ها در دين و نسب شما با شما شريك مي شوند . اگر ايمان به ثريا آويزان باشد هر آينه مرداني از عجم به آن دست يابند و خوشبخت ترين آن ها به لحاظ ايمان ايرانيانند.» (كنزالعمال 34134 )
حالا فهميدي عزيز جان! ما انتخاب شده ايم كه پرچم اسلام را در جهان بدوش بكشيم . حالا هي عده اي بيايند بگويند : جمهوري ايراني مي خواهيم و اسلام نمي خواهيم اين ها نمي فهمند كه انقلاب اسلامي ايران و جمهوري اسلامي ايران خواست خداست و همين مردم حفظش خواهند كرد .
گفتم : فلاني اگر اين طور است كه جناب عالي مي فرمايي: چرا خداوند از آغاز اسلام و قرآن را در ايران نياورد . چرا آن را در بين عرب هاي جاهليت نازل كرد . گفت: واقعاً نمي داني يا...
گفتم: نه!
گفت: يك آيه برايت بخوانم و اگر آن را بر برخي از غير عرب زبان نازل مي كرديم و پيامبر آن را بر ايشان مي خواند به آن ايمان نمي آورند ( الشعرا 198-199 )
ميداني يعني چه؟ يعني اگر اسلام در ايران آمده بود، عرب ها به آن ايمان نمي آوردند. اما ما ايرانيان ايمان آورديم .
حالا فهميدي كه ما خيلي فرق داريم .
گفتم: اي بابا آيه ميفرمايد: غير عرب، خب ! خيلي ها غير عرب اند تنها ايرانيان كه نيستند شايد منظور مثلاً هندي ها باشد و يا پاكستاني ها، نگاهي عاقل اندر سفيه به من كرد و گفت: ميدانم تو مي خواهي سرمقاله ات را پركني اما با اين احوال گوش بده برايت بگويم : قرآن مي فرمايد «و اگر روي برتابيد (خدا) جاي شما را به مردمي غير از شما خواهد داد كه مانند شما نخواهند بود.» ( محمد: 35 ).
چون پيامبر اسلامي اين آيه را تلاوت كرد. از ايشان پرسيدند : اين هايي كه اگر ما روي برتابيم خداوند آن ها را جايگزين ما مي كند، كيستند؟ حضرت در حالي كه به شانه ي سلمان مي زد، فرمود : اين مرد و هموطنان او، سوگند به جانم كه در دست اوست، اگر ايمان به ثريا باشد، مرداني از ايران به آن دست مي يابند(تفسير الميزان 250/11)
حالا شير فهم شدي يا باز هم بگويم، تا دلت بخواهد حديث درباره ي ايران دارم گفتم : كارمند خدا! بيش از يك ساعت است سخنراني مي فرماييد، مدرسه ات ببخشيد، اداره ات دير شد!
گفت : خرمگس معركه ! امروز دو ساعت مرخصي گرفته بودم، براي انجام كارهايم، تا من باشم كه ديگر جلوي تو وضو نگيرم .
گفتم: البته كه رياكاري اصلاً خوب نيست!
منبع: هفته نامه سلمان؛ ش 449