پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زنان هنوز نياسوده و خستگي مبارزه طولاني عليه رژيم پهلوي را از تن بيرون نکرده بودند که ناچار براي دفاع انقلاب ، به ايفاي نقش هاي تازه تر در عرصه هاي جديد تر بپردازند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زنان هنوز نياسوده و خستگي مبارزه طولاني عليه رژيم پهلوي را از تن بيرون نکرده بودند که ناچار براي دفاع انقلاب ، به ايفاي نقش هاي تازه تر در عرصه هاي جديد تر بپردازند.
آنچه پس از حدود 5/1 سال پس از پيروزي ، زنان را به کمک و مساعدت بيشتر طلبيد، جنگ تحميلي بود که هشت سال به نظاره رشادت هاي زنان و مردان مسلمان ايراني نشست.
به علت گستردگي فداکاري زنان در عرصه دفاع مقدس، احصاي همه ايثارگري ها ممکن نيست و در هر نوشته اي تنها مي توان به بخش کوچکي از آن اشاره کرد:
نقش رزمي
نخستين مسئوليت جنگي که زنان به صورت خود جوش و هم پاي مردان برعهده گرفته اند، جنگيدن با دشمن بعثي بود. آنان حتي به جنگ تانک هاي عراقي رفتند که قصد داشتند از مرز شلمچه بگذرند. تهيه و بکاربردن کوکتل مولوتف، ابتدايي ترين کار رزمي زنان بود. آنان بعدها خود را به سلاح مجهز کردند تا مردانه با دشمن بجنگند.
زنان رزمنده در خرمشهر ، کارهاي ديگري را نيز برعهده داشتند که مراقبت از تسليحات، تسليح رزمندگان ، نگهباني از پيکر شهيدان و توزيع سلاح بين رزمندگان از آن جمله بوده است. در جبهه هاي ديگر هم وضع به همين صورت بود. در گيلان غرب ، يک زن ، چند سرباز عراقي و در شادگان ، چهار شيرزن، هشت سرباز بعثي را به اسارت در آورند. يک زن سوسنگردي با آرد مسموم نان پخت و با آن تعدادي از عراقي ها را از پاي در آورد و باز در اين شهر مادر شهيد الحاني ، يازده سرباز عراقي را به خانه اش دعوت کرد و به آنها غذا داد. زماني که سربازان به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل مي کند و بسيجي ها را باخبر ساخت و خود او هم با چوب دستي به جان آنها افتاد . داستان اين زن شجاع را، مقام معظم رهبري، اين گونه نقل کرده است:
((به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مسني زندگي مي کرد که همسرش نابينا بود. ايشان با وجود اينکه چهل پنجاه سال داشت، خيلي شجاعانه و در حقيقت مردوار از شهر دفاع مي کرد. معروف بود که با چوب دستي، چند سرباز عراقي را انداخته است)).
صحنه هاي رزم زنان، اگرچه اندک بود؛ ولي تأثير عميقي بر روحيه رزمندگان داشت. به علاوه، زنان نقش هاي اطلاعات رزمي فراواني را انجام دادند. خانم خورسي از مدافعان خرمشهر در اين باره مي گويد: « ما از آن لحظه اي که به نيرو هاي شناسايي ملحق شديم، کارشناسايي دشمن، خنثي کردن بمب، شناسنايي ضد انقلاب و پيدا کردن رد پاي آنها در شهر و روستا ها را دنبال کرديم.» نوع ديگر کار اطلاعاتي و امنيتي را نيز خواهران بسيجي انجام مي دادند. آنان در لباس امدادگر و پرستار به شناسايي منافقيني دست مي زدند که به صورت ناشناس به بيمارستان ها سر مي زدند، تا به آمار شهدا و مجروحان جنگ و ... دست پيدا کنند و آن را در اختيار عراق قرار دهند.
حمايت عاطفي
در جنگ ،نقش پشتيباني رواني و عاطفي جنگجويان به زنان واگذار شد تا با روحيه دادن به سربازان، جنگ با موفقيت به پايان برسد. در جنگ تحميلي نيز زنان ايراني خودجوش وظيفه حمايت روحي از رزمندگان را به دوش گرفتند و آن گونه که امام خميني(ره) فرمودند:
« به موجب عواطفي که بانوان ابراز کردند، براي جبهه ، کارهاي بسيار مفيدي را انجام دادند.»
از اين رو، دفاع مقدس، نمونه هاي بي شمار و در عين حال ، کم نظيري از پشتيباني هاي معنوي زنان ايراني را ثبت کرده است. در گيلان غرب، فرمانده يک گردان رزمي با ديدن رشادت هاي يک زن روستايي، از عقب نشيني منصرف مي شود و نيرو هاي خود را علي رغم فرمان بني صدر، به شهر باز مي گرداند. يک مادر تهراني ، وقتي تزلزلي در فرزند رزمنده اش مي بيند، به سومار مي رود وبه فرزندش مي گويد: اگر از جبهه برگردي، شيرم را حلالت نمي کنم. رزمنده اي مي گفت: خواهرم به من آموخت که چگونه مي توانم به تنهايي يک لشکر باشم. مادري خطاب به فرزندش مي نويسد: علي جان مي داني چقدر دوستت دارم، اما صلاح مي دانم پس از مراسم چهلم برادرت، به جبهه برگردي.
هسته هاي پشتيباني
جلوه هاي ديگر همراهي خواهران و همسران و مادران مسلمان ايراني را بايد در تهيه و تدارک اجناس و اقلام مورد نياز رزمندگان وسربازان ديد. زنان در حمايت مادي و لجستکي از جبهه هاي جنوب و غرب، از جان و مال خود مايه گذاشتند و صحنه هاي به ياد ماندني و فراموش نشدني فراواني خلق کردند. آنان براي رزمندگان شال و کلاه بافتنتد، لباس و ملحفه دوختند و غذاي گرم پختند. نمونه هايي ديگر اين پشتيباني عبارتند از: زهرا محمدي، از 25 گوسفند نذري، کله پاچه درست مي کند و آن را از اهواز به خط مقدم مي برد تا صبحانه اي براي رزمندگان شود. خانم خاکباز همراه يک گروه از خواهرا ن به جبهه مي روند، در شب عيد نوروز براي رزمندگان سبزي پلو و ماهي تدارک مي بينند. بيش تر فعاليت هاي آشپزخانه شهيد چمران که روزانه پنجاه هزار نفر را غذا مي داد، به دست بانوان انجام مي شد. خواهران مستقر در انبار شهيد علم الهدي اهواز، کار بازسازي چادر صحرايي ، سلاح سبک، کيسه خواب و چراغ گرم را انجام مي دادند. حاجيه خانم علم الهدي کاروان هاي حضرت زينت(ع) را به راه انداخته بود و خانم ها را به ديدار جنگ زدگان و خانواده هاي شهدا مي برد. مادر شهيد مجيد و سعيد کاشاني، هشت سال در پايگاه ام الشهداي کاشان کمک هاي مردمي جمع وبه جبهه ارسال مي کرد. ستاد بيت الزهرا(ع) پايه گذار ايستگاه هاي صلواتي بود. در اين ستاد، از پيرزن 65 ساله تا دختر 18 ساله فعاليت مي کردند. خانم فاطمه زارعي 60 ساله ، در زمان عمليات، 24 ساعته در پشت جبهه يکسره نان مي پخت وفقط جهت انجام فرايض دست از کار مي کشيد. زنان در طول جنگ تحميلي در مساجد، منازل ، مدارس و هر مکان ديگري که امکان تأسيس مرکز پشتيباني وجود داشت، به جمع آوري کمک هاي مردمي ، بسته بندي، ارسال آن و نيز ارائه ساير خدمات پرداختند. اين کوشش ها و تلاش ها، آن قدر ارزشمند و سرنوشت ساز بود که امام خميني (ره) با سخناني ساده ولي الهام يافته از معنويت، اين گونه از آنان تشکر مي کند:
((وقتي که در تلويزيون اين بانوان محترم را مي بينم که به همراهي و پشتيباني کردن از لشکر و قواي مسلح اشتغال دارند، ارزشي براي آنها در دلم احساس مي کنم که براي کس ديگري نمي توانم اين طور ارزش قائل شوم. آنها کارهايي که مي کنند، دنبالش توقع مقامي يا اشتغال پستي يا چيزي که از مردم خواهش کنند،نيست، بلکه سربازان گمنامي هستند که بايد گفت در جبهه ها مشغول جهاد هستند. اين يک هديه الهي است، ما بايد قدر اين نعمت را بدانيم وبه بانوان و بچه هاي پشت جبهه و بآنها که در شهر هاي نيمه مخروبه حاضرند، اقتدا کنيم، ما بايد از اينها اخلاق اسلامي، ايمان و توجه به خدا را ياد بگيريم، ما بايد به قشرها که بي توقع به کشور و به همه شما خدمت مي کنند، اقتدا کنيم و خودمان را اصلاح کنيم.))
امداد و درمان
از شليک نخستين گلوله هاي دشمن، زنان مسلمان و دلسوز اين آب و خاک، دريافتند که بايد به امداد و درمان مجروحان و جانبازان جنگ بپردازند . آنها بدون هيچ چشم داشتي تنهابه نيت کسب رضايت الهي و اطاعت از مقام ولايت، به جبهه ها رفتند و چه بسا خود مجروح و جانباز شدند و گاه به خيل شهداي انقلاب پيوستند. اگر زنان داوطلب به مدد و مساعدت جبهه و جنگ نمي آمدند، آمار شهداي جنگ فزوني مي يافت و اگر مجروحان به موقع مداوا نمي شدند، درمان بعدي آنها، هزيه سنگيني را بر بيت المال تحميل مي کرد. خانواده ها و رزمندگان با مشاهده اين خدمات خالصانه اشتياق بيشتري براي ادامه حضور داوطلبانه در جبهه احساس مي نودند.
برگرفته از کتاب (نقش سیاسی – اجتماعی زنان در تاریخ معاصر ایران)