فردا: سید مرتضی نبوی مدیرمسئول روزنامه باسابقه جریان اصولگرا و از اعضای اصلی جامعه مهندسین در یک گفتگوی مفصل با هفتهنامه پنجره در تشریح آیندهشناسی جریانهایی سیاسی اصولگرا با اظهار نگرانی ایئولوژیک نسبت به شکلگیری جریان اصولگرايي منهاي روحانيت میگوید: این جرياني است كه خود را اصولگرا ميداند، به ولايت آقا امام زمان (عج) اعتقاد دارد لكن به نظر ميآيد كه به نقش روحانيت در تاريخ تشيع و در جريان انقلاب خيلي اعتنايي ندارد.
بخشهای مهم سخنان مهندس مرتضی نبوی را در زیر میخوانید:
در نظر اين طيف نقشي كه روحانيت هميشه داشته و فقاهت و ولايت فقيه در طول تاريخ داشته، كماهميت بوده و اين جريان احساس استغنا ميكند از اينكه با تكيه بر روحانيت اصيل و انقلابي شيعه كار خود را به پيش ببرد.
اعتقاد ما اين است كه در زمان غيبت به سفارش خود آقا امام زمان ما بايد برويم براي رهبري جامعه و براي حفظ دينمان سراغ فقهايي كه «قادر به نگهباني از نفسشان، حافظ دينشان، مخالف هواي نفس و مطيع امر خدايشان» هستند. مبناي نظريه انقلاب، ولايت فقيه است و آن نقشي كه امام راحل براي روحانيت و فقاهت قائل بودند و توصيهاي كه به جوانها ميكردند كه از جامعه مدرسين فاصله نگيريد و با روحانيت باشيد.
يك وقتي منافقين عدم اعتقاد خود به روحانيت را علني كردند و به مسير التقاط و انحراف رفتند و يا نهضت آزادي و اينها كه برايشان مرجعيت و روحانيت مطرح نبود و گمراه شدند.
اين را ميتوانيم بهعنوان يك نگراني از جنبه ايدئولوژيك درون جريان اصولگرا داشته باشيم و اين را بهويژه من علاقه دارم كه جوانهاي اصولگراي ما خيلي مراقب و مواظب باشند كه در اين دام نيفتند. اين يك جرياني است كه انحرافش از حالا پيداست و مسيرش نميتواند بر صراط مستقيمي باشد كه شيعه توانسته با اتكا بر آن اسلام ناب محمدي را در همه اين سالها حفظ كرده و تا به امروز برساند. اين جريان با آن حركت اصيل سازگاري ندارد و وقتي بر ادامه آن اصرار شود، زاويهاش با انقلاب زياد شده و خداي ناكرده در يك مقطعي به مقابله ميانجامد. يعني اگر اين جريان احساس استغناي بيش از حد كند، ممكن است خداي ناكرده كارش به مقابله بكشد و اينجا بر جوانان متدين و انقلابي ما فرض است كه به اين مسئله توجه داشته باشند.
اين جريان ميگويد كه ميتوان با مرجع ارتباط مستقيم گرفت و لازم نيست كه آدم به مباني فقه و فقاهت اطلاع و اشراف داشته باشد و ميتواند خودش مستقيم ارتباط بگيرد. اين آدمها ميگويند كه ما مستقيم با آقا امام زمان(عج) ارتباط ميگيريم و به شما راه را نشان ميدهيم. صرف مخالفت با تصدي امور اجرايي توسط روحانيت نيست و مسئله عميقتر است.
در جريان اصولگرايي يكسري نسلهاي اوليه را داريم كه در تشكلهايي بودهاند ولي بعضي از نيروها جديدا به اصولگرايان پيوستهاند و اين نسل جديد خيلي پر تحركتر و مؤثرتر هستند و متأسفانه نسلهاي قديمي امروز كمي منفعل هستند. نسلهاي قديمي مباني دستشان هست. مخاطب من اين نسل جديد است كه اتفاقا به اينها بيشتر هم علاقه دارم. چراكه اينها را بيشتر مؤثر ميدانم در سرنوشت انقلاب، چون نقشآفرينان انقلاب امروز اينها هستند، اينها بايد با هوشياري بيشتري به مسئله نگاه كنند و مراقب باشند كه رهبري حركاتشان به دست اين جرياني كه مدعي ولايت امام زمان است منتها نه از كانالي كه خود امام زمان تأكيد كردهاند كه كانال فقاهت و ولايت است، نيفتد.
من سخنان اخير جناب آقاي پناهيان را نخواندم و فقط تيتر برخي رسانهها را ديدم، ولي ميگويم شايد منظور ايشان هم كه گفتند فتنه آينده با شعارهاي انقلابي و ارزشهاي اسلامي رخ ميكند، همين جرياني باشد كه گفتم.
اين جريان به خودش اجازه ميدهد به خاطر آن مشروعيتي كه براي خودش دست و پا كرده بقيه اصولگرايان را كاملا طرد و انگهاي خيلي خطرناك به آنها بزند و آنها را حتي ضد انقلاب تلقي كنند. بايد مراقب باشيم، همين روزها هم شاهد نشانههايي از آنها هستيم. اين جريان حركات تفريطي هم دارد و ارزشهاي مسلم اسلامي را مثل امر حجاب كه در قرآن صراحتاً به آن تأكيد شده را مورد تسامح قرار ميدهد.
من ميخواهم هشدار بدهم كه اين جريان يادش نرود كه يكي از اركان اتكا و يكي از اصليترين پشتوانههايش آيتا... مصباح يزدي بوده است و امروز اين جريان چند هشدار اساسي از ايشان دريافت كرده است. اينها نشانه است و اين جريان فكر نكند كه ميتواند بدون اتكا بر جريان اصيل انقلابي روحانيت مسير خود را پيش برده و موفق شود. اين يك كژراهه جديد است كه به اصطلاح ره به تركستان ميبرد.
اينجا نسلهاي قديميتر اصولگرا بايد به خودشان آمده و از محافظهكاري فاصله گرفته و با تأمين نيازهاي نسل جوان اصولگرا مانع از اين شوند كه اين جوانان به دامن آن طيف و جريان منحرف بيافتند.
جرياني كه آقاي احمدينژاد در سطح اول سياسي آن را نمايندگي ميكند، چند مسئله را پيشرو دارد. در انتخابات آتي رياستجمهوري اين جريان ديگر نميتواند آقاي احمدينژاد را كانديدا كند. از سوي ديگر، كسي را هم ندارد كه بتواند در اين سطح مطرح و معرفي كند، هر چند درباره كانديداتوري احتمالي آقاي رحيمي معاون اول رييسجمهوري صحبتهايي ميشود و اين روزها حتي گلايههايي مبني بر آغاز فعاليتهاي انتخاباتي وي مطرح ميشود اما وي را احتمالا در سطح رقباي احتمالي اصولگرا نظير آقايان قاليباف و رضايي و لاريجاني نميبيند. اين جريان موضع ضد اصلاحطلبياش خيلي قويتر از بقيه اصولگرايان بود؛ از ابتدا هم اينطور بود و حالا كه تقريبا خيالش از بابت از ميدان خارج كردن اصلاحطلبان راحت شده، شايد به فكر اين است كه رقباي اصولگراي آقاي رحيمي را از ميدان به در كند.
اين جريان كه براي خودش يك جايگاه ويژه نسبت به آقاي احمدينژاد قائل است؛ ميخواهد دوباره يك احساس استغنايي بكند و براي آينده، مستقل از ديگر اصولگرايان وارد عرصه رقابتهاي رياستجمهوري شود. اينكه درباره اشخاص الان بحث كنيم، خيلي زود است اما احتمال اينكه جرياني كه خودش را بهطور ويژه حامي آقاي احمدينژاد ميداند احتمالا به صورت مستقل در انتخابات رياستجمهوري شركت ميكند، وجود دارد. پس ما لااقل يك انشعاب در جريان اصولگرايان انتظار داريم ولي در عين حال بايد تدبير كنيم كه اينگونه نشود.
نميدانم اين جاي خوشبختي است يا تاسف كه تجربه چند انتخابات رياست جمهوري قبلي نشان داده كه براي انتخاب شدن بهعنوان رييس جمهور حتما نبايد فرد خيلي مشهور باشد و اين در انتخاب آقاي خاتمي و خود آقاي احمدينژاد ديده شد. به نظرم خيلي روي شخصيت و چهره بحث نكنيم. به نظرم بايد روي جريانها و گفتمان آنها بحث كنيم. انتخاب آقاي خاتمي و آقاي احمدينژاد هم انتخاب يك گفتمان بود نه شخص. منتها دوستان ما بايد مراقب باشند كه اگر اين خدشههاي اعتقادي انحرافي غالب شود، بهشدت پايگاه ايشان را در بين مردم خراب ميكند. ما به بدنه جوان جريان اصولگرايي اعتقاد داريم كه خيلي هم معتقد و متدين هستند و اينها را كاملا ميبينند و رصد ميكنند.
نسل جوان و جديد اصولگرا كه در بدنه برخي تشكلهاي قديمي اصولگرا هم حضور دارند، اينها جزو طرفداران و حاميان آقاي احمدينژاد هستند. چراكه گفتمان وي پرتحرك و انقلابي است. براي اينكه همين هم حفظ شود، آقاي احمدينژاد و دوستانشان مثل آقاي رسايي بايد يك هوشياريهايي به خرج دهند. ما نگران استمرار و توفيق اين جريان نيستيم بلكه نگران اين هستيم كه آن جريان انحرافي بيايد و سوار اين جريان شود.
بدنه جريان حامي آقاي احمدينژاد يا همه كساني كه در هر جايي طرفدار آقاي احمدينژاد هستند، عمدتا جوانان پرشور و انرژيي هستند كه خيلي جاها حتي از آقاي احمدينژاد هم جلوتر حركت ميكنند. من اين را به استناد سابقه دوستي و همكاري با خيلي از اين دوستان ميگويم. اگر اين بدنه بيايد و احساس كند كه براي استمرار خط فكري آقاي احمدينژاد بايد ديگران را از ميدان به در كند...
اكثريت اين افراد، افراد متديني هستند كه هم نسبت به برخي تسامحهاي فرهنگي عليرغم حمايت از آقاي احمدينژاد، منتقد و نگران هستند. ببينيد، كساني كه از حضرت علي در زمان خودش عقب افتادند يا جلو زدند، همه منحرف و هلاك شدند جز كساني كه ملازم و همراه حضرت امير بودند.
اين جريان متأسفانه قائل به ولايت فقيه آنطور كه امام راحل تبيين كرده و ما به آن معتقديم، نيستند. اينها ميگويند آدم ميتواند از طريق يك پيرزن بيسواد هم ارتباط برقرار كرده و نيازهاي ديني خود را تأمين كند و نيازي به روحانيت نيست. البته من يك نكتهاي را روشن كنم. اينها نبايد به معناي آن باشد كه ما در مقام تضعيف آقاي احمدينژاد هستيم و نكند كه اين حرفها آثار سوئي داشته باشد. در انتخابات سال گذشته من خيلي واضح از ايشان حمايت كردم و الان هم از مواضع سياست خارجي ايشان خيلي قاطعانه حمايت ميكنم؛ چراكه علاوه بر قاطعيت و شجاعت به مواضع انقلاب و رهبري خيلي نزديك است و از موضع عزت است و چنان است كه امام و رهبري ميخواسته و ميخواهند. از سوي ديگر، آقاي احمدينژاد در رفع مشكلات مردم كوشاست، شبانهروزي تلاش ميكند و با مردم تماس نزديك دارد كه اينها نقاط قوت ايشان است.
اما اينها نبايد مانع از اظهار نگراني ما از اين صحبتها ورفتارهایی شود كه باعث شده ايشان تا به حال چندين اخطار بگيرد، آن هم از شخصيتهايي مثل آيتا... مصباح يزدي كه از پشتوانههاي اصلي روي كار آمدن اين جريان بوده است. اگر در بدنه كشور، ايشان طرفداراني دارد و يك نسل جديد از طلاب علوم ديني و نيروهاي جوان انقلابي پشت سر آقاي احمدينژاد حضور دارند، ناشي از جايگاهي است كه ايشان براي احياي گفتمان انقلاب و حضرت امام دارند. لذا خود ايشان و دوستانشان بايد مراقب باشند كه اين نگراني خدايناكرده تبديل به نگراني نشود كه براي دولت نگرانكننده و آسيب زننده باشد.
ما استنباط و برداشتمان اين است كه ظاهرا آقای احمدینژاد احساس خطر نميكند و ما داريم ميگوييم كه بايد احساس خطر بكند. گويا متوجه اين خطر نيستند و ما به ايشان تذكر ميدهيم كه اين را ببينند.