خالي از لطف نبوده اگر با تورق تاريخ ومراجعه ای به متون کهن ادبی دانسته باشيم که ماجراي اقصاي غور چه بوده ؟ که سعدی علیه الرحمه ازباب تذكار ودعوت به قناعت تاجري كه درجزيره كيش هم صحبت او شده است حكايتي به گلستان برده وفرموده اند:
آن شنیدستی که دراقصای غور بارسالاری بیفتاد از ستور
موضوع از چه قرار است كه پس از گذشت سالیانی قریب به هفتصدسال كه از آن تاريخ م گذرد غوريها را معلم شهيد استاد مطهري با كارنامه اي درخشان تحت عنوان خدمات متقابل ايران به اسلام از آنان به نيكي ياد مي كند و مطالبی را می نویسد تحت همين عنوان:
راستي ارزش وعظمت كاراين قوم ايراني تا به چه حدبوده كه نه سعدي ونه استاد شهيد مطهري بل شخصيت هاي بسياري از جمله شيخ الاسلام هرات را مورد احترام سلاطين غوري دانسته اند.
ناخوانده پيداست كه اين نوشته اعجاب برخی از همشهریان را برخواهد انگیخت. زيرا با وجود همسایگی و مجاورت با قومي كه پيشينه تاريخي آنان و علت مهاجرتشان از خراسان به جنوب ايران يعني نزديك به مرز بصره وخوزستان وسپس بازگشتشان به درميان بختياريها ونهايتاً علت اسكانشان درفارس يعني در شهرستانهاي سپيدان ونورآباد ممسني وكازرون (روستاهاي حاجي آباد غوري ، تل انجير ،تل ميلك ،بخش اعظمي از قائميه وانارستان وتل كوشك) زاييده كدام ضرورت بوده است؟
امروزه اگر شاهد رشد بسياري از علوم اسلامي واز همه مهمتر حفظ واشاعه دين اسلام درايران وهند وافغانستان ميباشيم همگي حاصل زحمت اين قوم در عرصه هاي نبرد با دشمنان وتعليم آن به دلخواهان وعاشقان اين دين اسماني بوده است.كاركرد حوزه هاي عليمه اسلامي در جاي جاي كشورهاي اسلامي بر همين اساس بوده كه غوريها در نشر دين اسلام عمل ميكردند.
براي آشنايي وبسط سخن ناگزير ازآنيم اجمالاْ و با نگاهي گذرا در صفحات تاريخ بر این موضوع تکیه کنیم که ايران ما كشوركثير الملهای بوده که وجه تسميه آن نيز برگرفته از خاستگاه همين قوم آریایی يعني آريانا يا ايراوئجه است.كشوری که درآن روزگار یکی از عظیم ترین امپراطوری زمان خود بحساب میرفت و بلحاظ وسعت خاک و وفور نعمت اقوام بزرگی را در سینهي خود جاي داده بود. ناگفته پيداست كه از بدو پیدایش تمدن درراستاي فعاليت هاي مادي وفرهنگي هر قومی سهم و بهره ای از تاریخ مي برد که تاریخ خود در گواهی آن شهادت ميدهد.
کشور ما بخشي از منطقه وسيعي بنام خاورميانه بوده كه به لحاظ نزديكي با تمدنهاي كهن و عظيمي چون هند و چين و قرارگرفتن در مسير جاده ابريشم كه روزگاري طولانی ترین شاهرگ شريان حياتي بشر باستان بوده با مد ّنظر قراردادن عواملي چون آب و خاك حاصلخيز در حوزه ميانرودان توانسته است خود مهد تمدنهاي بزرگي در گوشه و كنار گردد كه این تمدنها درسایهي امنیت دير پا و موّلد به کار خود در همه زمینهها ادامه داده و بستر رشد و شكوفايي بسياري از صنايع و مصنوعات حاصل دست بشر شده اند ولی از سوي ديگر به محض وصول به نقطه کمال و درخشش ، چون طعمه اي چرب با یورشي ددّمنشانه از جانب بیگانگان از هم گسیخته و همه آن دستاوردها یا به تاراج رفته و یا اینکه مدفون دردل خروارها خاك و خس گرديده است.
اينجاست كه با همه اين كم مهريها آثار فكري و انديشهاي همچنان سينه به سينه نقل شده است و تا حدودي از خطر مصون مانده است واداره امور بشر بر آن اساس آن همچنان استوار بوده چون تاراج يا دفن تجربيات او به لحاظ فرار ازمحل حادثه غير ممكن بود هر چنداين امكان ازسوي دشمنان عملا ضنبوده تا همه تجربيات بشر را از او بگيرد ودرمسير فكري او حلقه اتصالش را با اسلاف قطع كند امابه حكايت از تاريخ بدويّت و صحرانشيني به هرنحو مانع از رشد تمدن و ایصال انسان متمدن به قله های كمال شده است وهمواره فكر سازنده او را وادار به ساختن ويرانه ها ويا احداث آبادي هاي جديد نموده كه باز هم اين وضع بضرر او نبوده وهر بار كه چنين اتّفاقاتي در اين منطقه رخ داد باعث ظهور تمدنهاي ديگر با فرهنگي تازه و جديد گرديده است.
بديهي است كه ظهور پيامبران و انديشمندان همواره در هدايت بشر و سامان بخشيدن به زندگي دنيايي آنان و يا به عبارت ديگر مدیریت امور معنوي و روحي بشر توانسته است براي رساندن انسان به كمال نقش مهمي را ايفا نماید . بر همين اساس اقوام مختلف هر كدام در برهه اي از تاريخ نمونه اي از انسان كامل را تحويل جامعه بشري داده اند تا اسوه و سمبل زندگ همنوعان خود قرار گيرند. این فرد در ازمنه تاریخ جامع همه کمالات و مرجع حل و فصل همه مشکلات بشر بوده است.
پيامبراسلام (ص) بعنوان خاتم رسولان الهي در سرزميني كه در خشك ترين ناحيت از صحاري بي آب وعلف شبه جزيره عربستان ميلاد با سعادتشان به وقوع می پیوندد وبا ادامه راه اسلاف موجب فرخندگي ابناء بشر گردید. او که بعدها به محمّد امین مشهور شد او كسي بود كه توانست در كمترين زمان ممكن با تكيه بر تعاليم ناشي از وحي چون نوري در كنار كعبه معبود خليل الله برخاسته و تا شعاعي بيش از حد تصور بخش عظیمی از كره خاكي را به نور جمال خود منور کند و همه مقيمان اقاليم مجاور را با دعوت به دين هدي حذب اسلام نمايد.
يكي از مهمترين عناصر برجسته در دين نوظهور آن روز اسلام كه امروزه 1400 سال از ظهور آن ميگذرد دعوت همه انسانها به يكتاپرستي و توسعه فرهنگ برادري و برابري و از همه مهمتر شكستن طبقاتي بود كه بر اثر آن انسان را بنده انسان های دیگر نموده بود.
گروندگان اوإليه به اين دين همان بردگاني بودند كه عشق به آزادي را در شعائر اين دين بالعينه مشاهده مي نمودند و این خود مبين آن ست كه عمارها و ياسرها و بلال ها و... به عنوان نخستين شخصيت هاي گيرنده اين پيام كه برخاسته از متن وحي بود با لبيك گويي به:
قولوا لا اله الا الله تفلحوا مدام درزير شلاق وتازيانه هاي اربابان خود برريگهاي داغ شهادت بر يكتايي خدا و رسالت پيامبرش دهند .هرچند هرگز ظهور چنین باوری در باور مستكبرين زمان نمي گنجيد که فردی یک تنه از عهده شکستن بت های جاهلی برآید و ابراهیم دگری خرافه ها را از ذهن و جان بشر بزداید.
در خارج از مرزهاي شبه جزيره عربستان بوده اند ملتهايي كه خدمات آنان را مورّخيني چون (ابن بطوطه سياح اندلسي)، بيهقي و همچنين نويسنده طبقات ناصري به رشته تحرير كشانده و بزرگاني چون شهيد مطهري نيز در احياي ارزش اين عمل خاموش ننشسته و در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران با ارايه فهرستي از خادمين (آل شنسب) غوريان را كه در فصاحت و بلاغت زبانزد عام و خاصّند در نظر آورده تا ارزش خدماتشان را در كتاب خود بيان كند. نگارنده با اقتباسي از مقدمه آن شهيد بزرگوار كه فرموده اند:
آن معلم شهید با صلابتي وجودي كه در عمل و علم داشتند از غوريان به عنوان يكي از خادمين به اين دين مبين سخن به ميان آورده و در فصلی جدا از بحث تاریخی خود تحت عنوان غوریان درشرح حالشان مختصر نوشته اند که:
سلاطين غور اصلا از غور هرات هستند و نسب آنان به شنسب نامي ميرسد اين شنسب در زمان اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) مسلمان شد و فرمانداري ناحيه غور از طرف آن حضرت به وي تفويض گرديد. مورخين مينويسند در زمان بنياميه كه اميرالمؤمنين را در منابر سبّ ميكردند و حكام بنياميه مردم را وادار به اين عمل مينمودند. مردمان غور زير بار اين عمل نرفتند و حكام غور و غرجستان نسبت به آن جناب اسائه ادب نكردند. اولين پادشاه مسلمان غوري كه به هندوستان لشكر كشيد و دهلي را فتح كرد و آنجا را پايتخت قرار داد، سلطان محمد سام غوري بود. از زمان اين سلطان (آغاز قرن هفتم) كه دهلي پايتخت اسلامي شد و تا هنگامي كه انگليس بر آن تسلط يافت پايتخت سلاطين مسلمان بود. غوريان در هند مصدر خدمات مهمي شدند و در عصر آنان علما و دانشمندان زيادي از ايران به هند رفتند و در آنجا متوطن شدند. در حقيقت تبليغات اسلامي در هند از زمان غوريان شروع گرديد و مدارس و مساجد رونق پيدا كرد يكي از علماي بزرگ ايران كه در اين زمان به هند رفت، خواجه معينالدين چشتي است. وي در هند بسيار خدمت كرده است و شاگردان زيادي دارد كه هر كدام پس از وي در آن منطقه رياست ديني و مذهبي يافتند. مكتب خواجه معينالدين هنوز پس از گذشته صدها سال پابرجاست و قبرش در "اجمير" بسيار مورد احترام و تجليل است.
تاريخ و مستندات تاريخي خودگواه بر صحت گفتاري اين انديشمند است كه همواره قلمش مانا و گفتار صادقانه اش توانا باد.
و عرض ادب
مطلب بسیار ارزشمند
درود بر جناب آقای هوشمندی
از این که شعر با صفای دل انگیزی را برای حقیر سروده و ارسال فرمودید متشکرم
7/12/89ساعت 12 و نیم
همین که من دراین مطلب تونستم به جواب سوالم برسم
وظیفه دونستم ازآقای هوشمندی تشکرکنم
Yesterday at 12:32am · Edited.
این همه اشعار ناب معنوی ......
از کجا آید بجز از مثنوی
ای جلال الدین دلم در دست توست ....
شعر هایم از لب سرمست توست
برتو تابیدست شمس پر زنور .....
میکشد مارا سوی اقصای غور
شعرهایت برتر از اندیشه هاست.....
گوهر آزادگی ریشه هاست
هرکه در بازار آید زر خرد.....
طالب دیدار این گوهر برد
خود زلیخا زآتش امّاره سوحت
چشم را بر شهوت بیچاره دوخت......
عشق شهوت شعله بی نور ماست...
حاصل میل تن رنجور ماست
عشق یوسف عشق راه انبیا ست...
نور آن بر چاه وبر زندان دواست
امروز هنگام پرسه زدن در بیراهه های جنگلی
سه شنبه 20 ماه می
Like ·
من هم نسلم به شاهان و سلاطین غوری و سلطان غیاث الدین غوری بر میگردد.