سهم من تنها کمی نمک است.
من حتی گاو نیستم که گونی نمک بخواهم.
من...من نمک شیشه ای شورستان شما را برای سیب ترش های کودکیام نمیخواهم.
یادتان هست در دهستان کودکی، نمکِ شیشه ای ارزان بود؟
بازی چاپلوسانه تلخک... انگار هیچ چیز تغییر نکرده...!
مَهرِ مادر بزرگم، چارَکی نمک و قرآن بود.
اینجا هیچ چیز تغییر نکرده!
امروز یک چارک نمک، قیمتش میلیونی است. امروز دیگر؛ معادل، قیمتش بیشتر از اصل شده.
-دختران شهر من! نمک چه کسی شورتر است. قرآن میخواهید؟!
تلخی یک زخم با چاقو؛... مردی، دیگر به خانه نرفت! خونش مثل نمک خشکید.
سکس و خشونت دو رکن مهیج این عالم است!
بگذارید مردم نابود شوند. به نظر شما فرماندار چه کسی می شود؟
-چه اهمیتی دارد! اسلام آن چيزي نيست که بعضیها عمل میکنند.
وضع کاسبی خراب است خراب!حاج نزولی دکونش کجاست؟
مهندسی مواد را از دانشگاه اهواز گرفت. امروز اولین روزی است که مادرش را میدید.
-کی؟....من! ....من زن نمی گیرم....30 ،35 !... مادر هنوز منتظر است.
فارسی وان سریال دارد و همه منتظر زنگ مدرسهایم.
دخترک، تازه نماز خواندن را یاد گرفته بود. مدیر به خودش میبالید، هنوز هدیهها در دست دخترک بود.
مادر از در دفتر وارد شد. رنگ و لعابش مثل شب عروسیش تازه بود.
-الکل رو کمی می جوشونی و بعد پودر شربت میزنی...هلو گیلاس آلبالو، پرتقالش هم بد نیست.
-بابا وسط بیابون که نیستیم اون تلفن رو بده...الو... سوپر تلفنی؟...
-پدرم مریض بود و کلیههایش مشکل داشت، مجتبی یک نظامی بود! کلیه اش را 2میلیون فروخت! زنش زنده نماند...
پریشان خشک شد و گناه ما هیچ ربطی به قهر خداوند ندارد.
سرها بالا باشد نیازی هم به خجالت کشیدن نیست اینجا کازرون است شهر سلمان، بوی گندم، بوی باران. جایی که مردمانش همه فهیم بودند.
فکر کس دیگه ای رو نکنید. اگه شایسته سالاری باشه ایشونه.
(الله اعلم حیث یجعل رسالته)
اوي خوب گفتي. به خدا اي دسه مو بي خودت ميهشتم فرموندار. كاشكي همه عالم مس ئي شيخ نازنين ما بيدن
قربون كاكام
بازم خدا خیرت بده
دلم برا اونايي كه معني مطلبتو نمي فهمن خيلي مي سوزه...
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
اینم بالاخره حکایت شهر ما...
خوبن هنوز یه عده ای پیدا میشن دل شو از دنیا بگیره
حرف دل مردم رو زدی داداش.........
ای کاش بعضیا.......