پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۴۹۷۹
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۸۹ - ۲۱:۳۹
محمدهادی فكری

هفته‌ی گذشته و در دومین جمعه‌ی ماه مبارك رمضان، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، میزبان خانواده‌های همسایه‌ی بیت رهبری بودند. این مراسم ساعتی پیش از اذان مغرب آغاز شد و با اقامه نماز جماعت و صرف افطار به پایان رسید. آنچه در پی می‌آید، گزارشی است از این دیدار.

«امروز فقط همسایه‌ها... فقط اونایی كه كارت دعوت دارند...» یكی از بچه‌های حفاظت این را گفت و دستش را گرفت جلوی من كه یعنی برگرد. تا قبول كند كه من هم قرار است امروز با همسایه‌ها مهمان رهبر باشم، نیم ساعتی طول كشید.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif
بوی سبزی تازه حسینیه را پر كرده بود و این، دل‌ضعفه‌ قبل از افطار مرا بیشتر می‌كرد. به خصوص كه دیدم سفره‌های افطار چیده شده است.

چهره‌هایی كه مهمان بودند نه مثل مسئولان نظام رسمی به نظر می‌رسیدند و نه مثل دانشجویان پرشور و نشاط. آرام، دور هم نشسته و در گعده‌های چند نفره مشغول صحبت بودند. انتهای سالن هم یك دسته چهارنفره از بچه‌های ده – یازده‌ساله مثل بچه‌های شلوغ آخر كلاس، روی صندلی‌های پلاستیكی ته حسینیه، شیطنت می‌كردند. بقیه صندلی‌ها را هم پیرمردها و پیرزن‌های محل به خود اختصاص داده بودند.

یكی از محافظ‌ها با كودكی كه كنار پدربزرگش نشسته بود شوخی می‌كرد و می‌خندید! چشمم از تعجب گرد شده بود؛ حفاظت و شوخی؟ حفاظت مهربان شده بود (البته همیشه مهربان است!) این را خلوتی حسینه می‌گفت؛ و پسربچه‌ای كه عرض حسینیه را با سرعت می‌دوید تا نزدیكی صندلی روی سكوی و برمی‌گشت و این كار را به عنوان سرگرمی ادامه می‌داد!

از قسمت خانم‌ها فاصله داشتم اما از همهمه‌ها و رفت و آمدهایشان معلوم بود كه آن طرف هم بازار گپ و گفت همسایه‌ها گرم است. تركیب تیپ و مدل میهمانان امروز، مثل دیدارهای عمومی نبود و صدای كودكان از قسمت زنانه قطع نمی‌شد. یك پیرزن هم با چادرنمازش آمده بود؛ یكدست سفید، روی صندلی نشسته بود و ذكر می‌گفت.

كنار دستم پیرمردی از اهالی محل نشسته بود. از مشكلات همسایگی با بیت رهبری پرسیدم. از شلوغی شب‌های فاطمیه و محرم گفت و از مشكلات پارك كردن ماشین در نزدیك خانه‌شان، چون برای پارك كردن باید آرم داشته باشد و البته ‌گفت كه سكوت و امنیت این منطقه به همه چیز می‌ارزد.

وسط دردِ دلِ پیرمرد، صدای صلوات آمد و میزبان جمع همسایگی، وارد حسینیه شد و به سمت همسایه‌ها رفت و لبخندی زد. چند كلامی با آن‌ها كه جلوتر بودند، صحبت كرد و بعد رفت روی صندلی نشست و قاری، قرآن را شروع كرد.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif
شیطنت گروه چهارنفره پسر بچه‌ها كه با ورود آقا كم شده بود دوباره گل كرد. گاهی برای آقا دست تكان می‌دادند و ايشان هم وسط قرآن، با لبخند، جواب‌‌شان را می‌داد.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif
نیم ساعت مانده به اذان، همسایه میزبان، به میهمانان خوشامد گفت: «عرض خوش آمد به همسایگان محترم كه توفیق پیدا كردیم افطار را در معیت شما باشیم... همسایگی بیش از اینها اقتضا دارد؛ اما همه شما می‌دانید كه مجال این كار برای ما كم است...» و بعد هم یك توصیه كه: «شما دراین مجموعه همسایگی سعی كنید وسیله خیر باشید برای همسایگان» و بعد به شوخی گفت: «حالا منهای ما...»

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif
چیزی به اذان مغرب دومین جمعه رمضان 1431 نمانده بود كه رهبر رفت به سمت صف نماز و در سجاده به انتظار اذان ماند. بقیه هم، توی صف‌ها جاگیر شدند. یكی از مسئولین اجرایی مراسم، رفت سراغ موسپیدهای محل و دعوت‌شان كرد كه به صف‌ اول نماز.

چهار پنج تا از بچه‌هایی كه انتهای حسینیه مشغول بازی بودند، آمدند كنار من در صف ایستادند. اسم یكی‌شان پدرام بود و می‌گفت بعدازظهرها با دوستانش، انتهای كوچه كشوردوست فوتبال بازی می‌كنند. دیده بودم‌شان كه گاهی درِ ورودی بیت، دروازه بازی‌شان می‌شود؛ و گاهی توپ‌شان شوت می‌شود توی محوطه!

صدای تكبیرة‌الاحرام رهبر را كه شنیدم، پسر بچه‌ دیگری را دیدم كه روی فن‌كوئل ایستاده تا رهبر را ببیند. تا متوجه نگاه من شد، از آنجا پرید پایین و دستی به موهای سیخ سیخی‌اش كشید و رفت كنار دوستانش در صف نماز.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif
بعد از نماز عده‌ای زودتر سر سفره رفتند تا موقع افطار نزدیك رهبر باشند و عده‌ای دیگر هم رفتند سراغ ایشان كه هنوز در سجاده نشسته بود. زرنگ‌تر از همه، دختر كوچولو‌یی بود كه رفت و چفیه آقا را گرفت برای خودش.

دوباره موقعیت فراهم شد كه با یكی دوتا از همسایه‌ها گپ بزنم. و این به قیمت از دست دادن جای خوب سفره تمام شد! و سر سفره، مجبور بودم كه چند لقمه یك‌بار، بچرخم تا رهبر را ببینم كه در اطرافش چه می‌گذرد.

چای، خرما، نان و پنیر و سبزی و یك ظرف زرشك پلو با مرغ، محتویات سفره میزبان را تشكیل می‌داد كه برای همسایه‌های بیست و یك ساله‌اش تهیه دیده بود. خودش هم اول، اهل سفره را دعوت و بعد با خرمایی، روزه را باز كرد.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif
آقا بر خلاف دیدارهای رسمی، بعد از افطار حسینیه را ترك نكرد و بیشتر پای سفره ‌ماند. چندنفر از مردها، بچه‌هایشان را ‌بردند پیش آقا و ایشان هم دستی می‌كشید بر سر این نوزادان محل! مردی كه می‌خواست دختر كوچكش را ببرد جلو؛ رو كرد به قسمت خانم‌ها و اسم دخترش را صدا زد؛ همین صدا كردن كافی بود تا نگاه‌ها برگردد به آن طرف و همه هجوم ببرند سمت رهبر. همسایه‌ها دور رهبر حلقه زده بودند و من دیگر او را نمی‌دیدم؛ تا وقتی كه دستش را برای خداحافظی بالا ‌آورد و دست تكان داد و آرام از حسینیه خارج شد.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif
بعد از رفتن رهبر، جمع‌های خانوادگی و دوستانه چندنفری در حسینیه تشكیل شده بود و همسایه‌ها هم كه انگار تازه بعد از مدت‌ها مجال دید و بازدید پیدا كرده بودند. سروصدا و بازی پسربچه‌ها هنوز ادامه داشت كه من هم همراه بعضی دیگر از حسینیه خارج شدم.
هركس به سمت خانه‌اش در كوچه‌های اطراف می‌ر‌فت به جز من كه باید خودم را می‌رساندم آن طرفِ تهران!
 
 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۲
اذان صبح
۰۵:۱۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۳:۵۴
اذان ظهر
۱۱:۵۰:۱۵
غروب آفتاب
۱۷:۰۵:۰۹
اذان مغرب
۱۷:۲۲:۲۲