دهم مهرماه سالروز برگزاری سومین انتخابات ریاست جمهوری در كشورمان است. این انتخابات در شرایطی برگزار شد كه مردم و مسئولین نظام اسلامی هنوز در غم از دست دادن شهیدان رجایی و باهنر بودند. از طرفی منافقین با ترورهای خود فضای ناامنی را در كشور بهوجود آورده و از سوی دیگر، رزمندگان اسلام نیز در حال دفاع از كیان كشور در مقابل متجاوزین عراقی بودند. متن زیر خاطرهای است از حجتالاسلام و المسلمین مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی از جلسهی شورای مركزی حزب جمهوری كه در آن، حضرت آیتالله خامنهای به عنوان نامزد ریاست جمهوری پیشنهاد شدند.
پای ثابت جلسات
شهید هاشمینژاد با بسیاری از اشخاص مؤثر انقلابی سابقهی دوستی و همكاری طولانی داشت ولذا در كارهای تشكیلاتی با آنها همكاری میكرد. یكی از این افراد رهبر معظم انقلاب بود. ایشان همراه با شهید هاشمینژاد و آیتالله طبسی، جمعی سهنفره را تشكیل میدادند كه محور مسائل انقلابی استان خراسان بودند. یكی از اركان حزب جمهوری نیز آیتالله خامنهای بودند. ایشان به همراه شهید آیتالله بهشتی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی و شهید باهنر از مؤسسان حزب بودند. همهی این بزرگان با شهید هاشمینژاد سابقهی دوستی و آشنایی دیرینه داشتند.
طبیعی بود كه نهفقط حزب جمهوری، كه هر تشكیلاتی كه توسط روحانیون انقلابی و سرشناس تشكیل میشد، شهید هاشمینژاد با آنها همراهی كند. قبل از انقلاب هم هر تشكیلاتی، ولو بدون نام و به شكل غیر رسمی، برای پیشبرد انقلاب تشكیل میشد، شهید هاشمینژاد یك پای ثابت آن بود. این بود كه با تأسیس حزب جمهوری اسلامی، ایشان با مؤسسان آن همراهی كرد و دبیر حزب در استان خراسان شد. ایشان بهرغم مسئولیتهای سنگینی كه داشت، بسیار علاقمند بود كه در اغلب جلسات شورای مركزی حزب شركت كند. این موضوع اهتمام ایشان را نسبت به كار حزب نشان میدهد.
من از شهید هاشمینژاد در حزب خاطراتی دارم. یكی از این خاطرات مربوط میشود به دوران پس از شهادت بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید رجایی و شهید باهنر. در آن موقع آیتالله خامنهای در دوران نقاهت پس از ترورشان به سر میبردند. پس از شهادت شهید رجایی، جلسهی شورای مركزی حزب در دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی در مجلس تشكیل شد.
امام تا آنوقت معتقد بودند كه رئیسجمهور یك غیر روحانی باشد، اما بعد از این اتفاقات، موافقت كردند و از نظر خودشان برگشتند و گفتند كه ایشان نامزد بشوند. پس از مدتی هم انتخابات برگزار شد و ایشان رئیسجمهور شدند و این یكی از اثرگذارترین كارهای شهید هاشمینژاد بود.
دستور كار جلسه این بود كه حالا باید چه كنیم؟ حزب جمهوری در مجلس اكثریت داشت و حزبِ حاكم بود و همه توقع داشتند كه حزب در این زمینه تصمیم بگیرد. از آنجا كه دبیركل حزب، یعنی حجتالاسلام و المسلمین باهنر هم شهید شده بود، بنابراین باید دبیركل جدید انتخاب میشد. در آن جلسه بنا بود دربارهی این دو موضوع تصمیمگیری شود. آقای هاشمینژاد خودشان را به این جلسه رساندند. ایشان در عین حال كه رسماً عضو شورای مركزی حزب نبود، اما چون عضو برجستهای بود، عملاً عضو این شورا به حساب میآمد و در جلسات مهم شركت میكرد. بسیار هم تأثیرگذار بود.
چه كسی آیتالله خامنهای را پیشنهاد كرد؟
در این جلسه هم ایشان از مشهد آمد و شركت كرد. وقتی در جلسه مطرح شد كه چه كسی رئیسجمهور باشد، شهید هاشمینژاد گفت آقای خامنهای. اساساً پیشنهاد رئیسجمهور شدن آیتالله خامنهای را ایشان داد. در این مسیر یكی دو مانع وجود داشت كه دربارهاش بحث شد؛ یكی اینكه ایشان بستری بودند. شهید هاشمینژاد پافشاری كرد و در پاسخ به این مسئله گفت كه بنا نیست كه ایشان همیشه بستری باشند و بالاخره بهبود پیدا میكنند. مانع دیگر این بود كه امام با رئیسجمهور شدن روحانیون موافق نبودند، چون حزب در دورهی اول بنا داشت شیهد بهشتی را كاندیدای ریاستجمهوری كند و به همین دلیل این كار را نكرد.
به همین دلیل عدهای از افراد حاضر در جلسه، از جمله خود من گفتیم كه باید برویم و با امام صحبت كنیم. شهید هاشمینژاد هم همین نظر را داشت. سرانجام همه این پیشنهاد را پذیرفتند و قرار شد آقای هاشمی رفسنجانی برود و با امام صحبت كند و این كار را هم انجام داد. امام تا آنوقت معتقد بودند كه رئیسجمهور یك غیر روحانی باشد، اما بعد از این اتفاقات، موافقت كردند و از نظر خودشان برگشتند و گفتند كه ایشان نامزد بشوند. پس از مدتی هم انتخابات برگزار شد و ایشان رئیسجمهور شدند و این یكی از اثرگذارترین كارهای شهید هاشمینژاد بود.