|
علي بحراني: هفته گذشته بود كه از شيراز عازم كازرون بودم و نزديك روستاي پلآبگينه به درياچه پريشان نگاه كردم كه تنها "تهماندهاي زجرآور" از آن باقي مانده بود. شايد ما آدمها اينبار وجدان خود را آسوده كنيم و آن را ناشي از خشكسالي و قهر طبيعت بدانيم كه از اختيار ما خارج است؛ اما اين احمقانهترين و سنگدلانهترين تبرئهي ممكن است كه براي خود حكم كردهايم چراكه رفتار ما در گذشته و جناياتي كه در طبيعت مرتكب شدهايم امروز ثمري اينچنين داده كه با يك كم باراني، اينگونه درياچهاي دائمي روبه خشكي نهد.
اميدوارم، و تنها اميدوار كه اين هشداري باشد براي همه ما خصوصا بوميان ساكن در حاشيه پريشان تا امروز را ببينند و كمي با خود تفكر كنند كه اگر در فرداروزي پريشان نباشد، آنگاه چگونه بايد زندگي كرد؟ كشاورزان ساكن منطقه، ماهيگيران، قايقداران و... انديشيدهاند كه اگر روزي پريشان نباشد با تغيير اقليم منطقه، اوضاع جوي و آب و هوايي دگرگون خواهد شد و ديگر شرايط محيطي و بارندگيها و آبهاي زير سطحي بدين صورت نخواهد بود. كشاورزاني كه امروز با عقب نشيني آب در خوشحالي كودكانه زمينهاي بدست آمده از آن هستند آيا انديشيدهاند كه با برداشت بيش از حد آب از سفره زير زميني كه منبع تامين آب درياچه است، ممكن است آب درياچه شور شود و ديگر اين شوري غير قابل بازگشت است و با آب شور همين اندك زراعت امروز را هم نخواهند داشت. آيا همه ما به فكر بي خانماني هزاران قطعه پرنده مهاجر سردرگم هستيم؟ آيا ما به فكر خطر انقراض ماهي و گياهان آبزي بومي اين درياچه هستيم؟