دشمنان دو نكتهى اساسى را در باب دين دارند دنبال ميكنند؛ چون ديدهاند كه اين دو نقطه در زندگى مردم چقدر تأثيرگذار است: يكى مسئلهى اسلام منهاى روحانيت است... يكى هم اسلام منهاى سياست است، جدائى دين از سياست است.
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى القاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّةاللَّه فى الأرضين
تبريك عرض ميكنم ميلاد مسعود حضرت ثامنالائمه (عليه الاف التّحيّة و الثّناء) و همچنين دههى كرامت و ميلاد حضرت فاطمهى معصومه (سلام اللَّه عليهما) را. از خداوند متعال خيلى سپاسگزارم كه توفيق عنايت كرد بار ديگر در جمع شما مردم عزيز قم در اين شهر پرخاطره و باعظمت ملاقات و ديدارى داشته باشم. شهر قم شهر علم است، شهر جهاد است، شهر بصيرت است. بصيرت مردم قم يكى از آن نكات بسيار مهمى است كه در طول اين سى و چند سال همواره خود را نشان داده است. جالب است كه پيدايش شهر قم هم ناشى بود از يك حركت جهادى و توأم با بصيرت. يعنى خاندان اشعريون كه آمدند اين منطقه را محل سكونت خودشان قرار دادند، در واقع اينجا را پايگاهى كردند براى نشر معارف اهلبيت (عليهمالسّلام)؛ يك مجاهدت فرهنگى را در اينجا شروع كردند. اشعريون قبل از آنكه به قم بيايند، جهاد در ميدان نبرد هم انجام داده بودند؛ جهاد نظامى هم كرده بودند؛ بزرگِ اشعريون در ركاب جناب زيدبنعلى (عليهماالسّلام) مبارزه كرده بود؛ لذا بود كه حجاجبنيوسف بر اينها خشم گرفت و اينها مجبور شدند بيايند و اين منطقه را با تلاش خود، با بصيرت خود، با دانش خود، منطقهى علم قرار بدهند. همين هم موجب شد كه حضرت فاطمهى معصومه (سلام اللَّه عليها) وقتى به اين ناحيه رسيدند، اظهار تمايل كردند كه به قم بيايند؛ به خاطرِ بودن همين بزرگان اشعريون. آنها رفتند از حضرت استقبال كردند، حضرت را به اين شهر آوردند و اين بارگاه نورانى از آن روز و از بعد از وفات اين بزرگوار در اين شهر نورافشانى ميكند. مردم قم كه پديد آورندهى اين حركت عظيم فرهنگى بودند، از آن روز پايگاه معارف اهلبيت را در اين شهر تشكيل دادند و صدها عالم، محدث، مفسر و مبيّن احكام اسلامى و قرآنى را به شرق و غرب دنياى اسلام فرستادند. از قم، علم به اقصاى خراسان و اقصاى عراق و شامات رفت. اين، بصيرت آن روزِ مردم قم است؛ كه پيدايش قم بر اساس جهاد و بصيرت شد.
در دوران معاصر ما هم عيناً همين مسئله اتفاق افتاد؛ يعنى قم پايگاه برترين معارف اسلامى و الهى شد و به بركت مجاهدت و بصيرت و حضور علماى بزرگ، سرچشمهاى در اين نقطه جوشيد كه شرق و غرب دنياى اسلام از آن بهرهمند شدهاند.
من دو مقطع مهم را يادآورى ميكنم، كه در اين دو مقطع مهم قمىها حقيقتاً نقش ايفاء كردند؛ نقشهاى مؤثر و ماندگارى را مردم قم در اين دو مقطع به وجود آوردند: يكى مقطع عاشوراى سال 42 و پانزده خرداد كه دو روز بعد از عاشورا بود. روز عاشورا در همين مدرسهى فيضيه مردم قم جمع شدند، فرياد و غريو امام را شنيدند، جانهاشان را لبريز كردند و دو روز بعد كه خبر دستگيرى امام بزرگوار را شنيدند، در صحن مطهر اجتماع كردند. اين حركت عظيم آنها موجب شد كه نهضت روحانيت به رهبرى امام بزرگوارمان در حصار حوزه محبوس و محصور نماند؛ بيايد وارد جامعه شود. پيشرو اين كار، قمىها بودند و اين كار بزرگ را انجام دادند.
مقطع ديگر، مقطع سال 56 است كه عمق توطئهى دشمن را در اهانت به امام بزرگوار درك كردند؛ فهميدند مسئله چيست؛ صرفاً اين نيست كه خواستهاند به امام بزرگوار اهانتى بكنند. در شهر قم، اولين تظاهرات مردمىِ گسترده عليه آن حركت خائنانه به وجود آمد. خون جوانان قمى در اين خيابانها، در همين خيابان ارم، در خيابان چهارمردان بر روى زمين ريخته شد؛ جان دادند؛ با خون خودشان صدق سخن خودشان را اثبات كردند. در طول اين سى سالِ بعد از پيروزى انقلاب، باز در همهى مقاطع، اين مردم مردمى هستند كه با اخلاص، با صدق و صفا و با بصيرتِ مثال زدنى وارد ميدان شدند. دشمن براى قم برنامه داشت، طرح داشت؛ اگر مردم قم بيدار نبودند، بابصيرت نبودند، طرحهاى دشمنان دربارهى قم، طرحهاى خطرناكى بود. بيدارى مردم و حضور حوزهى علميه در اين شهر موجب شده است كه اين شهر پايگاه بصيرت باشد.
مراجع بزرگى از زمان مرحوم آيةاللَّه حائرى - مؤسس حوزهى علميه - در اين شهر حضور داشتند؛ مرحوم آيةاللَّه بروجردى تا مراجع اخير؛ مرحوم آيةاللَّه گلپايگانى، مرحوم آيةاللَّه اراكى، مرحوم آيةاللَّه مرعشى، مرحوم آيةاللَّه بهجت. امروز هم بحمداللَّه مراجع بزرگى در اين شهر حضور دارند، فضلاى برجستهاى هستند؛ حوزهى علميه مايهى بركت است و اين شهر صادق و داراى بصيرت و مجاهد فى سبيل اللَّه نشان داده است كه قدر حوزه را ميداند، قدر روحانيت را ميداند، در هنگام لازم حضور خود را نشان ميدهد. و اين همان شهرى است كه به خاطر برخاستن آن مرد بزرگ دوران، حضرت امام خمينى، پايگاه و اميد انقلاب است.
وقت صحبت كردن ما در اين جمع عظيم، وقت محدودى است. متأسفانه ما در راه، به خاطر محبت مردم، در خيابانها زياد معطل شديم؛ لذا وقت گذشت. من فقط چند جملهى كوتاه عرض ميكنم.
اولاً قم خاستگاه انقلاب است. مذهبىترين شهر كشور، پايگاه و خاستگاه بزرگترين انقلاب دوران معاصر شد. اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه همهى دنيا بدانند اين انقلاب، يك انقلاب دينى و مذهبى است؛ هيچ تفسير به رأيى، هيچ تفسير مادىاى از اين انقلاب نميشود كرد؛ خاستگاهش قم است؛ رهبرش يك فقيه، يك فيلسوف، يك عالم بزرگ، يك روحانى معنوى است. شناسنامهى انقلاب، اينجور در همهى دنيا شناخته شده است. اين يك نكته است.
دنبالهى اين نكته اين است كه دشمنان اين انقلاب وقتى خواستهاند در طول اين مدت به اين انقلاب و اين نظام صدمهاى وارد كنند، آماج حملات آنها چه بوده است؟ آماج حملات دشمنان، دو نقطهى اساسى است: يكى دين، يكى مردم و وفادارى آنها. ميدانند كه اگر اين انقلاب، يك انقلاب دينى نبود، قدرت مقاومت نداشت؛ چون دين است كه پيروان خود را از تسليم شدن در مقابل ظلم منع ميكند، به مقابلهى با ظالم تشويق ميكند؛ عدالت و آزادى و معنويت و پيشرفت را به زندگى انسانها پيشنهاد ميكند. اين، خصوصيت دين است. پس آن نظامى كه بر مبناى دين باشد، معنى ندارد كه تسليم فشار و زور دشمنان و زورگويان و زيادهطلبان بشود. اگر عنصر دين در اين انقلاب نبود، ممكن بود مسئولين انقلاب و سركردگان انقلاب با گرفتن يك امتيازى در مقابل دشمن كوتاه بيايند و راه را براى سلطهى دوبارهى دشمن باز كنند؛ اما چون دين ستون فقرات اين انقلاب است، چنين چيزى تاكنون پيش نيامده است و بعد از اين هم پيش نخواهد آمد.
درس بزرگ امام عزيز ما به ما و به همهى ملت همين بود؛ به نيروى خودتان ايمان داشته باشيد، در افزايش اين نيرو به صورت روزافزون تلاش كنيد و به خداى متعال و وعدهى الهى اطمينان داشته باشيد؛ اگر ايستادگى كرديد و با تدبير حركت كرديد، مطمئن باشيد كه نصرت الهى با شما همراه است. اين، خصوصيت ديندار بودن مردم و دينى بودن اين انقلاب و نظام اسلامى است.
مردمى بودن، يعنى اين انقلاب از سوى مردم وفادارانه مورد حمايت قرار بگيرد؛ نظام اسلامى از سوى مردم مورد تأييد و حمايت و پشتيبانى كامل قرار بگيرد. اين هم در طول اين مدت تأمين بوده است.
اگر حضور مردم نميبود، اگر فاصلهى بين مردم و نظام ايجاد ميشد، نظام نميتوانست در مقابل دشمنان مقاومتى بكند. اين حضور مستحكم مردم است كه پشتوانهى ايستادگى مسئولان است. اين، دو تا نقطهى اصلى است؛ دين و مردم. لذا دشمن هم همينها را آماج حملات خود قرار داده است؛ دين را يك جور، وفادارى و اعتقاد مردم را يك جور. اينكه شما ملاحظه ميكنيد از سالهاى دههى 60، از دوران حيات بابركت امام، چه دشمنان بيرونى و چه مزدوران يا نوكران بىمزد و منت آنها از داخل، مقدسات دينى را، حقايق دينى را، بيّنات اسلامى را مورد ترديد و انكار قرار دادند، اين يك چيز تصادفى نبوده است؛ روى اين تكيه داشتهاند. اين مسئله از ماجراى سلمان رشدى آغاز شد تا فيلمهاى ضد اسلام هاليوودى، تا كاريكاتورها، تا قرآنسوزى، تا حوادث گوناگونى كه عليه اسلام در اين گوشه و آن گوشه اتفاق افتاد، براى اينكه ايمان مردم را به اسلام و مقدسات اسلامى كم كنند. در داخل كشور، از طرق مختلف، پايههاى ايمان مردم، بخصوص نسل جوان را متزلزل كنند؛ از اشاعهى بىبندوبارى و اباحيگرى، تا ترويج عرفانهاى كاذب - جنس بدلى عرفان حقيقى - تا ترويج بهائيت، تا ترويج شبكهى كليساهاى خانگى؛ اينها كارهائى است كه امروز با مطالعه و تدبير و پيشبينى دشمنان اسلام دارد انجام ميگيرد؛ هدفش هم اين است كه دين را در جامعه ضعيف كند.
در زمينهى تضعيف وفادارى مردم نسبت به نظام هم كارهاى زيادى ميكنند: شايعه ميسازند، براى اينكه مردم را از مسئولين كشور، از رؤساى قوا مأيوس كنند. تخم بدبينى ميپراكنند. هر كار شايستهى باارزشى كه در سطح كشور انجام بگيرد، اين را در وسائل تبليغات گوناگون مورد ترديد قرار ميدهند. اگر ضعفهائى هست، چند برابر ميكنند و نقاط قوت را نشان نميدهند، براى اينكه مردم را نااميد كنند، بخصوص نسل جوان را نااميد كنند. افق آينده را در مقابل نسل جوان و مردم تيره و تار نشان ميدهند، براى اينكه مردم را از صحنه خارج كنند. ليكن نكتهى اساسى اين است كه دشمنان ملت ايران و دشمنان نظام اسلامى در طول اين سى و دو سال، همهى تلاشى را كه در اين دو مورد انجام دادهاند، سرمايهگذارىهاى خسارتبارى بوده است؛ نتيجهاى نگرفتند و شكست قطعى خوردند. آنها خيال ميكردند ميتوانند مردم را از نظام اسلامى جدا كنند. روزبهروز كه گذشته است، مىبينيد مردم پايبندىشان به مسائل دينى و ارزشهاى معنوى بيشتر شده است. كِى در كشور ما اين همه جوان در مراسم معنوى شركت ميكردند؛ در مراسم عبادى ماه رمضان، در روز عيد فطر؟ اين اجتماعات عظيم، اين روشنبينى مردم در زمينهى مسائل سياسى سابقه نداشته است. بعد از اهانتى كه در روز عاشوراى سال 88 به وسيلهى يك عده تحريك شده نسبت به امام حسين انجام گرفت، دو روز فاصله نشد كه مردم در روز 9 دى توى خيابانها آمدند و موضع صريح خودشان را علنى ابراز كردند. دستهاى دشمن و تبليغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دينى عقب بنشاند، بلكه روزبهروز اين احساسات تندتر و اين معرفت عميقتر شده است.
بدون ترديد دشمن در جدا كردن مردم از نظام اسلامى شكست خورده است. سال گذشته در انتخابات، چهل ميليون مردم كشور پاى صندوقهاى رأى رفتند. در واقع يك رفراندوم چهل ميليونى به نفع نظام جمهورى اسلامى و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همين بود كه دشمن را عصبانى كرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بين ببرند، اما اين را هم نتوانستند انجام دهند. مردم در مقابل فتنه هم ايستادند. فتنهى سال 88 كشور را واكسينه كرد؛ مردم را بر ضد ميكروبهاى سياسى و اجتماعىاى كه ميتواند اثر بگذارد، مجهز كرد؛ بصيرت مردم را بيشتر كرد.
سالهاى گذشته در برخى مطبوعات كشور، بعضى افراد مدعى فهم و دانش، عليه دين، عليه مبانى اسلامى افاداتى مينوشتند؛ اينها هم در مردم اثرى نكرد. اين را توجه داشته باشيد؛ دشمنان دو نكتهى اساسى را در باب دين دارند دنبال ميكنند؛ چون ديدهاند كه اين دو نقطه در زندگى مردم چقدر تأثيرگذار است: يكى مسئلهى اسلام منهاى روحانيت است؛ چون ديدهاند كه روحانيت در جامعهى ايرانى چه تأثير شگرفى را به وجود آورد و بر حركت مردم گذاشت. البته از قبل از انقلاب هم اين زمزمهها را ميكردند. حضور روحانيون در انقلاب و پيشروى آنها در انقلاب، موقتاً اين معنا را از صحنه خارج كرد؛ اما باز شروع كردند. يكى هم اسلام منهاى سياست است، جدائى دين از سياست است. اينها از جملهى چيزهائى است كه امروز دارند با اصرار فراوان در مطبوعات، در نوشتهجات، در وسائل اينترنتى ترويج ميكنند. مسئله براى آنها اهميت دارد. اين را توجه داشته باشيم؛ هر آنچه را كه دشمن بر روى آن تكيه ميكند و نقشهى راه دشمن و طرح كلى دشمن بر روى آنها متمركز است، او ميتواند براى ما هم يك طرح كلى و نقشهى راهى را در اختيار بگذارد. همان چيزى را كه آنها آماج حمله قرار ميدهند، ما بايد توجه داشته باشيم و بدانيم كه آنها را بايستى حفظ كنيم، بايد بر روى آنها تكيه كنيم: حضور مردمى و معارف دينى و اسلامى.
از سال 58 و 59 تحريم را عليه كشور ما شروع كردند؛ ليكن اين تشديد تحريمها در واقع براى اين است كه روى مردم فشار بيايد و مردم از نظام اسلامى جدا شوند. خوشبختانه هم مسئولين گفتند، هم مردم اعلان كردند، هم عملاً نشان داده شد كه اين تحريمها به توفيق الهى اثر قابل توجهى بر زندگى مردم نخواهد گذاشت و مردم كه آن زحمات و مشكلات دههى 60 و اوائل انقلاب را تحمل كردند، امروز با پيشرفتهاى عظيمى كه پيدا شده است، اطمينانشان بيشتر و اميدشان به آينده روشنتر است و در مقابل دشمن مىايستند و توطئهى دشمن را خنثى ميكنند.
براى اينكه به نماز اول وقتِ مؤمنين ضربهاى نخورد، من به طور مختصر چند اصل را براى رفتار خودمان - با توجه به نقشهى دشمن - مطرح ميكنم.
يك مسئله، مسئلهى وحدت كلمهى ملى است. مخاطب اين، هم خواصند، هم عامهى مردم. مسئلهى وحدت را بايد جدى گرفت. من دربارهى وحدت كلمهى مردم خيلى صحبت كردم، يك خصوصيات و شاخصهائى هم گفتم. صرف اينكه كسى بگويد ما طرفدار وحدتيم، كافى نيست؛ شاخصهائى دارد، علامتهائى دارد.
مسئلهى ديگر، همبستگى روزافزون مردم و خواص با سه قوه است. همبستگى با قواى سه گانهى كشور بايد روزبهروز بيشتر شود، بايد كمك بشوند؛ بخصوص قوهى مجريه كه بارهاى زيادى را بر دوش دارد. اين شايعه درست كردن و زحمات را نديده گرفتن، به هيچ وجه صلاح كار كشور و آيندهى كشور نيست.
نكتهى سوم، تقويت ايمان دينى، تأمين نيازهاى فكرى و استفهامهاى نسل جوان است؛ كه اين عمدتاً متوجه به روحانيت و حوزههاى علميه است. دائماً شبهه القاء ميكنند؛ بايد به طور دائم و بهروز پاسخ شبههها را داد.
نكتهى چهارم، معرفى درست و شايستهى روحانيت است؛ كه اين فقط وظيفهى خود روحانيون نيست. روشنفكران و آگاهان ميتوانند نقش روحانيت را در كشور نشان بدهند و نشان بدهند كه در مقاطع حساس، روحانيت، بخصوص مراجع معظم و بزرگان حوزههاى علميه، از چه مشكلاتى و چه گذرگاههاى سختى توانستهاند جامعه را عبور بدهند.
مسئلهى ديگر، تلاش جوانان براى بصيرتافزائى است. خود جوانها بايد در اين زمينه تلاش كنند. دشمن را بايد شناخت، روشهاى دشمن را بايد شناخت؛ اين كارى است كه بر عهدهى خود جوانهاست.
نكتهى بعدى كه براى فهرست كارهاى لازم امروز ما بايستى مورد توجه قرار بگيرد، مسئلهى پيشرفت علم و حركت در جهت نقشهى جامع علمى كشور است؛ همين كارى كه پنج شش سال است بحمداللَّه حركت بهترى پيدا كرده است، پيشرفتهاى خوبى انجام گرفته است. بايستى بيشتر تلاش كرد. انشاءاللَّه اين حركت، شتابندهتر شود. لازم است حركت شتابندهى ديگرى در داخل حوزههاى علميه انجام بگيرد؛ كه در اين باره انشاءاللَّه با دوستان و برادران و خواهران عضو حوزهى علميه صحبت خواهيم كرد.
كار مهم ديگر - كه مخاطب و مسئول آن، دولت است - اهتمام به رفع عوامل نارضائى و مشكلساز براى مردم است: مسئلهى معيشت، مسئلهى اشتغال، مسئلهى سامانههاى ادارى، مسئلهى منصوبان دستگاهها - بخصوص در سطوح بالا - مسئلهى شهردارىها، مسئلهى نيروى انتظامى، كه مباشراً و مستقيماً با مردم روبهرو هستند و ميتوانند بسيارى از مشكلات مردم را برطرف كنند يا خداى نكرده نارضائىهائى به وجود بيايد. بنابراين دستگاهها در مسائل گوناگون، اهتمام و هماهنگى داشته باشند؛ هماهنگى و همافزائى داشته باشند؛ اختلاف وجود نداشته باشد؛ كه اين هم مربوط به دستگاههاى دولتى است.
چند جمله راجع به شهر قم عرض بكنم. قم خاستگاه انقلاب است؛ محل ولادت اين حادثهى عظيم و پديدهى بزرگ تاريخى كشور ما و همهى جهان است. نگاه بينالمللى به قم، يك نگاه ويژه است؛ علاوه بر اينكه رفت و آمد به اينجا از كشورهاى گوناگون وجود دارد. آن كسانى هم كه به دلائلى، به ملاحظاتى رفت و آمد نميكنند، نسبت به اين شهر حساسيت دارند، يك نگاه ويژهاى دارند، حوادث اين شهر را دنبال ميكنند. همين اجتماع عظيم امروز شما مورد توجه قرار ميگيرد. ممكن است در تبليغات هم نياورند، نگويند؛ اما آن كسانى كه سياستساز هستند و سياست را آنها در واقع توليد ميكند، آنها مىبينند، محاسبه ميكنند و نگاه بينالمللى دارند. بزرگترين حوزهى علميهى علوم اسلامى در دنياى اسلام، در اين شهر است. هيچ حوزهاى از حوزههاى علميه به عظمت حوزهى علميهى قم نيست. اينجا قطب زيارتى و معنوى است؛ اينجا حرم حضرت معصومه، اين بارگاه باشكوه قرار دارد؛ مسجد جمكران در اينجا بنا شده است؛ حرم امامزادههاى گوناگون در اين شهر واقع شده است؛ كه هر يك از اين امامزادههائى كه در خيابانهاى قم مدفون هستند، اگر در هر شهرى بودند، مركز و محور آن شهر قرار ميگرفتند. اينها همه ظرفيتهاى ملى و بينالمللى و كاركردهاى اين شهر مقدس است.
قم چون از دوران طاغوت مغضوب دستگاه حكومت بود، متأسفانه عقبافتادگىهاى متراكمى دارد. اين عقبافتادگىها را بايد مسئولين محترم با جديت و بسرعت برطرف كنند. البته در طول سالهاى بعد از انقلاب كارهاى زيادى شده است. از سال 79 به اين طرف كه شهر تبديل به استان هم شده بود، اعتبارات بيشترى داده شده است. آنطورى كه به من گزارش دادند، از سال 84 به بعد اوج صرف اعتبارات در اين شهر بوده. بنابراين كارهاى بسيار خوبى انجام گرفته است؛ اما بايستى همهى اين كارها تكميل بشود، تتميم بشود و اين شهر، هم از لحاظ نيازهاى مردم، هم از لحاظ چهرهى شهرى، آنچنان كه شايستهى مردم قم است، پيشرفت كند. اين عقبافتادگىهاى انباشته اگر بخواهد برطرف شود، كار سخت لازم است.
از مهمترين نيازهاى اين شهر، مسئلهى آب است؛ كه از چند سال پيش اين مسئله به صورت جدى تعقيب شده است، دنبال شده است. كارهاى بسيار خوبى انجام گرفته است. بخش مهمى از كار انجام گرفته، كه لازم است ما از دستاندركاران اين كار تقدير كنيم؛ اما از مسئولين محترم اين كار ميخواهيم كه آبى را كه از راه دور و از سرچشمههاى دز براى قم مىآيد، هرچه زودتر به قم برسانند. اين نياز اساسى و بزرگ مردم قم بايد انجام بگيرد.
مسئلهى كشاورزى قم هم مهم است. شنيدم قرار است از تهران به منطقهى مسيله آب آورده شود و كشاورزى قم كه يك روزى در اين مناطق خيلى برجسته بود، باز هم انشاءاللَّه رونق پيدا كند.
صنايع دستى قم، بخصوص فرش نامدار قم بايد مورد حمايت و تأييد قرار بگيرد، كه انشاءاللَّه ما در اين سفر تأكيدهاى لازم را به مسئولين ميكنيم.
آنچه را كه من تأكيد ميكنم، معمارى و شهرسازى قم است. امروز كارهاى بزرگى در قم دارد انجام ميگيرد، ساخت و سازهائى انجام ميگيرد؛ حتماً در اين معمارىها بايد ملاحظه كنند كه معمارىِ اسلامى باشد؛ نمادهاى انقلاب در اين شهر، در معمارىها مشاهده شود؛ چون اينجا شهر اسلام و شهر انقلاب است.
نكتهى آخر هم اين است كه مسئولين محترم در اين شهر اگر براى يك چيزى با همديگر اختلاف دارند، نبايد بگذارند اين اختلاف با زندگى مردم تماسى پيدا كند و مردم را دچار مشكل كند. دستگاههاى مختلفى با هم اختلافاتى دارند كه ممكن است به زندگى مردم تماس پيدا كند؛ اينها را من اينجا يادداشت كردهام، كه ديگر ذكر نميكنم؛ ليكن توصيهى كلى من اين است كه همه دست به دست هم بدهند؛ مسئولين دولتى با همكارى و همافزائى به مردم خدمت كنند؛ مردم هم با پشتيبانى از آنها و با اين حضور عظيمى كه خوشبختانه هميشه از خودشان نشان دادهاند، بتوانند كارى را كه در اين برههى از زمان در اين كشور انجام گرفته است، به سرانجام برسانند و فوائد آن را به دنياى اسلام نشان دهند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد بركات خود را بر اين مردم عزيز و بر همهى ملت ايران نازل بفرما. پروردگارا! ما را نسبت به مجاهدتها و تلاشهاى كسانى كه اين حركت عظيم را تا اينجا رساندند، قدردان قرار بده. پروردگارا! به حق محمد و آل محمد ما را سربازان حقيقى اسلام قرار بده. مسئولين و خدمتگزاران عزيز كشور را توفيق و تأييد عنايت بفرما. به توفيق خود و عون و كمك خود، كمك به مردم و خدمت به مردم را در برنامههاى آنها آسان بفرما. قلب مقدس ولى عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى بفرما. ما را از ياران آن بزرگوار در حضور و غيبتش قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته