معرفی « شغل- سن – تحصیلات – زمینه و سابقه کاری »
بهدخت مصلاييپور هستم. با اسم مستعار شهره كه بيشتر دوستان مرا با اين اسم ميشناسند. مهندس الكترونيك، فارغ التحصيل از دانشگاه بوشهر. بعد از فارغالتحصيلي مثل همهي جوانها كار برايم پيدا نشد. آمدم و كلاس خصوصي درس دادم و ديدم كه كفاف ماليام نميكرد و با توجه به آن انرژي كه داشتم برايم خيلي سخت بود كه در خانه بشينم. از خيلي پيشتر هم طرحهايي داشتم. طرحهايم هم حتي به فروش ميرسيد. پيشنهادهايي از طرف شهرداري ديگر شهرها هم شد كه نرفتم. هميشه توي ذهنم بود چرا هر كسي كه درس ميخواند ميرود جاهاي ديگر پس فكر كردم شورا به دليل سياسي نبودنش، بهترين جاست براي خدمت به مردم، در دورهي دوم شورا رأي آوردم و در حال حاضر هم كه مردم لطف كردند و اين نشان دهندهي آن است كه اگر كسي به آنها احترام بگذارد، فراموشش نميكنند. من روزي كه انتخابات تمام شد، يك دفتر گذاشتم و تمام كساني كه در مساجد از من سؤال كرده بودند، سؤالهايشان را توي آن دفتر چسباندم و به مرور زمان آنخواستههايي كه مردم از من داشتند و خواستههاي خودم را كه انجام ميدادم تيك ميزدم. يعني بعضي شبها نگاه ميكردم و ميگفتم: خدايا ميشود تمام اين دفتر تمام شود. تقريباً 90 درصد خواستههاي مردم انجام شد ولي خواستههاي خودم شايد 30 درصد هم انجام نشده، چون بيشتر از اين ميخواستم كار كنم و فكر ميكردم شورا ميتواند آن تفكرات نو و آيندهنگري را قبول داشته باشد. اما وقتي وارد شورا شدم ديدم بحث طوري ديگر است. سال اول همدلي اعضا و احترامها خيلي خوب بود. حالا ديگر نميدانم طوفان حوادث، گرمي و سردي هوا و يا .... روي شورا تأثير گذاشت و يا اين بود كه »از جنس ما باش و لاغير« كه من دوست ندارم زياد بحثش را بكنم. چون هر كس در مقابل عملي كه انجام داده در مقابل خداوند پاسخگوست در دور سوم هم نميخواستم ثبت نام كنم. ولي وقتي كه فكر كردم كه پروژههايم نصفه كاره است ودوستان هم اصرار ميكردند كه چون شما از نظر روند هماهنگ كنندهي ادارات كسي با شما بد نيست و سياسي نيستيد، ثبت نام كنيد. اين شد كه من در خدمت شما هستم. من حتي ميخواستم از كازرون بروم. يكي از كساني كه مرا وادار كرد در اين شهر بمانم مادرم بود.
چند در صدفکر می کردید که رای بیاورید ؟
تقريباً 100 درصد
به نظر خودتان چه ویژگی خاصی داشتید که مردم دوباره به شما رأی دادند ؟
فقط خودم بودم. بندهي كسي نبودم جز خدا. همهي كارهايي را هم كه انجام دادم به حكم اين بود كه خدا را در نظر گرفتم. اين يك شوخي يا يك ژست مصاحبهاي نيست. من هر ماه براي خودم در بازار و.... آمار ميگرفتم. من سه ماه قبل از انتخابات ديگر نميخواستم در انتخابات شركت كنم. چون تغيير و تحولات زيادي در كازرون رخ داده بود و نگذاشتند كه ما توي ميدان بياييم و حرفها و صحبتهايي كه لازم بود مطرح كنيمو باز هم واگذار همه به خداوند است .
در طول تبلیغات چه مقدار هزينه کرديد ؟
تقريباً يك ميليون و چهارصد هزار تومان با تمام چيزها. ولي ميشود گفت كه ما حتي يك چاي هم در ستادمان به كسي نداديم. شعار من از اول روي بحث فرهنگسازي بود. چون من الآن كه در دورهي دوم هستم، براي خودم از روز اول تصميم گرفتم، مقداري از پولي كه از شورا ميگيرم براي فرهنگسازي بگذارم. اين نباشد كه فردا توي روزنامهها بزنيد كه خانم مصلاييپور گفت كه من نصفي از حقوقم را ميدهم براي فرهنگسازي و...!
عملکرد شورای فعلی را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ با وجود اين كه خودتان هم وجود اختلاف را به روشني بيان كرديد؟
عملكرد را از چه لحاظي ميخواهيد.
بازدهاش چگونه بود؟ آيا يك شوراي سياسي بود؟
بله! اغلب كساني كه در شورا بودند به شخصه آدمهاي خوبي بودند. ولي وقتي كه جمع ميشدند به جاي بعضي از مسائل شهر، جناحي عمل ميكردند كه هيچ ارتباطي به مسائل شهرستان نداشت مثلاً وقتي ما داشتيم بودجه را تصويب ميكرديم هيچ عمل سياسي در آن نبود. حتي همه هم دغدغه داشتند. خودتان برويد از شهرداري كه من بهشان رأي ندادم بپرسيد. شايد ميتوان گفت: بيشترين كسي كه دارد به ايشان(در جهت توسعهي شهر) در شهر كمك ميكند من هستم. چون من ازصبح كه ميآيم شورا در طول روز چند تا تلفن به ايشان دارم. ولي از بيرون كه نگاه ميكنيد ميگويند مثلاً خانم مصلاييپور دشمن آقاي عسكريه. ولي واقعاً اين طور نيست. من براي توسعهي شهر، خودم را ميشكنم.
در پاسخ کسانی که شما را متهم می کنند که برای مقاصد شخصی وارد شورا شده اید چه میگویید؟
ثابت كنند. خب من كاري نكردهام كه بخواهم بترسم. من قدمم براي اين چيزها نبود. من كه احتياجي نداشتم. من 5 سال پيش با يك حقوق يك ميليون و خردهاي استخدام ميشدم. آن هم خيلي رسمي و خيلي جاهاي ديگر داشتيم ولي نرفتم.
به نظر شما حضور کدامیک از کاندیداهایی که رأی نیاوردند می توانست در شورا مفید و تاثیر گذار واقع شود؟
همشان – اگر بگويم چه كساني، دوستان ناراحت ميشوند. ولي از نظر شخص خودم كه سه سال و خردهاي در شورا بودهام احساس ميكردم كه دوستان همه خوبند، سوابق دارند. آقا و خانمهاي خوبي هستند. ولي بحث من سر اين است كه بعد از سه سال مردم ميآمدند قشنگ همه را بررسي ميكردند. من توي آماري كه در انتخابات گرفتم بعضي از هم شهريان حتي نميدانستند اسم كانديداي ديگر چه است. اين ضعف شناخت مردم و يا حتي كانديداها هست. اين ضعف شناخت مردم است. درسته ميگويند شورا قوم و خويشي است. ولي نشان ميدهد كه شوراي دورهي دوم نتوانسته بگويد شورا چه است. نتوانسته تعريف كند كه شورا چه مكان و جايگاهي دارد.
پس فكر ميكنيد اگر شوراي دوم بهتر كار ميكرد انتخابات بهتري ميداشتيد؟
نه! اگر شوراي دوم به مردم، شناخت ميدادند كه قوانين شورا اين است، مثلاً دو سوم قوانين شورا عمراني است، ما نتوانستيم قوانين شورا را به مردم آموزش دهيم كه نتايج خوبي در جامعه داشته باشد. حالا هم ديگر بحث سر اين مطالب تمام شده است. نه بگوييد خانم مصلايي پور ميترسد. من نميترسم. من ميگويم اتفاقي است كه افتاده و هر مصيبتي هم كه مثلاً برايم پيش ميآيد مثبت ميگيرمش و اين يكي از نگرشهاي مثبت من است. و به نظرم ضعف اطلاع رساني ماست كه در دورهي دوم به مردم نگفتيم كه شورا چه است. چه مصوباتي دارد. نگفتيم: مردم! شورا چه قوانيني دارد.البته شما نشريات هم مقصريد.
چرا نشريات مقصرند؟
خب حداقل ميتوانستند مطالبي را بنويسيد در اين رابطه من بعضي از مطالب را خواندم بعضي مطالب قشنگي توي نشريات نوشته بودند. اما كاش مثلاً دو سه ماه قبل قوانين شورا را بيان ميكرديد. براي اطلاع عموم كه بعد اين قوانين ميفهميدند كه مثلاً خانم مصلاييپور درايت دارد اينها را انجام بدهد يا نه
دوست دارید رئیس شورا شوید ؟
من هيچ وقت دنبال رئيسي نيستم. من رئيس خودمم (رئيس نفسم هستم). حواسم به اينه كه كار خلافي نكنم. از بچگي هم هميشه همين طور بودم.
هيچوقت مبصر نشديد؟
اصلاً من اون قدر فضول(شيطون) بودم كه..... نه پتانسيلم فوقالعاده بود.
اولین موضوعی که شخصاً در شورای آینده پیگیری خواهید کرد چیست ؟
طرح ساخت راهبردي كازرون و توسعهي كازرون
توضيح بيشتري ميدهيد؟
توي اين چند سالي كه من اينجا بودهام بعضي از رؤساي ادارات برنامه نداشتند و اين براي من زجر آور بود. من بعضي مواقع دربعضي از جلسات حالم از خودم به هم ميخورد – نه جلسهي شوراها – خدا را شاهد ميگيرم من يادم هست كسي توي دفتري كه همراهش توي جلسه آورده بود داشت خاطراتش را مينوشت. شما داريد پول دولت را ميگيريد. دولت هم متعلق به مردم است. حالا هر نظامي كه ميخواهد حاكم باشد. من يك لِوِل توي اساسنامهي زندگي خودم دارم. اين كه آدم اول بايد انسان باشد. بعد دين داشته باشد. و بعد دين،من اسلام را خيلي دوست دارم. و چهارم اين كه مؤمن باشد. چون مؤمن و ديندار را من آخر ميدانم. متأسفانه من ديدهام كه خيليها از پلهي اول هم بالا نميآيند. اين كه طرح راهبردي شهرستان را يكي دو ماهي است كه شخصاً دارم رويش كار ميكنم. ولي خيلي گسترده است و يك تيم لازم دارد. من بيس كارياش را نوشتهام. مثلاً در بحث ورزش، آن را دو شاخه ميكنيم. ورزش همگاني و ورزش حرفهاي. يا در بحث بهداشت ما سه لِوِل داريم. يكي بهداشت عمومي، بهداشت ودرمان و بهداشتي كه به آن گفته ميشود رسيدن به جادهي سلامت و ايمني جامعه. مثلاً در بحث شهرسازي دورهي بعد شديداً اين كار را انجام ميدهيم. اين طرح توسط يك تيم نوشته ميشود. مثلاً فرمانداري، ادارهي ارشاد، بنياد شهيد، منابع طبيعي و... دخالت دارند. هر كسي يك طرح راهبري در 4 ساله و 10 ساله و...مينويسد. طبق قوانين كشوري و حكومتي و طبق برنامهاي كه ما در شهرستان داريم. اين طرح اگر نوشته شود، ديگر خانم مصلاييپور نميزند توي سر كنار دستياش كه تو اين كار رو كن، تو اون كار رو كن. مثلاً در بحث دانشگاهها و اينكه دانشجويان ما چكار كنند، چكار نكنند (در جهت توسعهي شهر)و ما اين را به صورت يك كتابچه درميآوريم.
چه چيزي شما را حسابي متأثر ميكند؟
دروغ، بدترين چيز در زندگي برايم دروغ شنيدن است.
و شما در دورهي دوم شوراها خيلي متأثر شديد؟
خيلي! ولي من هميشه ميگويم در چهارچوب ديوارهي شورا هيچ چيز نبايد درز كند. كماكان اگر من بخواهم همه چيز از خاطرات شورا را بنويسم شما ميگوييد واي....!
با بزرگان علم و ادب شهر(قديم – معاصر) آشنا هستيد؟
بله اي كاش همشان رو خوب ميشناختم تا راه زندگيام بهتر از اين بود.
فكر ميكنيد اين كه شما يك خانم هستيد مسؤوليت ويژهاي را در قبال آنان براي شما ايجاد ميكند؟
خيلي! ببينيد بحث سرخانمها خيلي گسترده است. زن و مرد هر كدام ارزششان را خودشان، به جامعه ميدهند. من خودم تنها نيستم. اگر بتوانم خوب صحبت كنم نمايندهي خانمها هستم و اگر بد صحبت كنم باز هم نمايندهي خانمها هستم، پس خانم مصلايي پور بايد خيلي دقت كند. مخصوصاً دورهي سوم. دورهي دوم ميگفتند. خانم مصلايي پور چيزي نميداند و بچه است. اما دورهي سوم ميگويند با 4 سال سابقه خدمت، آمده است. وظيفهي من سنگينتر از دوستاني است كه براي بار اول آمدهاند. اين است كه بايد اطلاعاتم را خيلي بيشتر از قبل كنم.
مهمترین تجربه ای که در انتخابات به دست آوردید چه بود ؟
انتخابات دور دوم خيلي با صداقت بود. شركت كنندههايش آدمهاي متينتري بودند و يا شايد من شناخت كافي نداشتم. من از انتخابات دور سوم اصلاً خوشم نيامد.
منظور از شركتكنندهها مردم هستند يا كانديدا؟
كانديداها. مرزها را خيلي شكشتند. شورا خيلي بيشتر از اينها قداست داشت. قداست شورا آنقدر است كه بايد كانديداها با قداست بيشتري وارد شوند . ما الآن ميدانيم كه مسؤوليت در شورا مسؤوليت خيلي مهمي است. جواب مردم را در انتخابات ديديد. مردم كار ميخواهند واقعاً. من هميشه روي آمار كار ميكنم. يكي از كساني كه در اين انتخابات بود به من گفت كه رأي ميآوريد؟ گفتم من آمار گرفتم نشان دهندهي اين است كه مردم ما احتياج به محبت و كار دارند. ما اگر نتوانيم به مردم كار بدهيم حداقل ميتوانيم به آنها دلداري و احترام بدهيم.
چقدر از فعاليتهاي آقاي شهردار آگاهيد و فكر ميكنيد با ابزارهايي كه در دست داشته آدم موفقي بوده است؟
جوابتان را نميدهم. البته من احترام خاصي به آقاي عسكري ميگذارم. درسته ما توي بحث دعوا ميكنيم ولي ميشود گفت چون من بيشتر از ديگران كار را ميبينم واگر حرفي ميزنم پيگيري ميكنند احترام بين ما هنوز شكسته نشده است. ايشان از لحاظ سلامت رفتاري رفتار خوبي دارند. ولي توقع من نوعي براي شهرم خيلي بيشتر از اينهاست.
سرگرمي شما چيست؟
ديدن شهر. سينما و تأتر را هم خيلي دوست دارم. يعني اينها جزء چيزهايي هستند كه از دستشان ندادهام. ما حتماً بايد هفتهاي يك بار برويم در دامن طبيعت. وگرنه مخُمان از اين همه دروغي كه ميشنويم....
در دور دوم چقدر در جمع هنرمندان حاضر شديد؟
هرجا كه تأتري يا برنامهاي بوده و مرا دعوت كردهاند. رفتهام. حتي هزينهاش را هم از جيب خودم دادهام. نه از طرف شورا چون ميگفتم اگر ما حمايتي براي هنرمند داشته باشيم علاوه بر پولي كه مثلاً شورا به آنها كمك ميكند بايد از جيب خودمان هم كمكشان كنيم تا نشان دهيم ما از هنرمندان حمايت ميكنيم.... من را كه جوانترين عضو شورا بودم مسؤول قبرستان كردند. ولي مسنترين عضو شورا مسؤول امور جوانان...
چرا قبول كرديد كه مسؤول قبرستان شويد؟
چون هرجا كار كنم براي من افتخار است.
ولي هر كس توي يك زمينه تخصص دارد و بهتر ميتواند كار كند؟
در شهر ما همه ميگويند حيف است برويم فلان جا. ولي من ميخواهم اين حرمتها را بشكنم. مثلاً طرف به من ميگويد: برو بشو نماينده چرا اينجا نشستي. ولي چرا نميپرسد تو كه عضو شورا هستي چه كار كردهاي؟ ضعف مسؤوليت توي شهرما همينه كه همه فكر ميكنند بايد بروند آن بالاها و پرواز كنند. ولي با احترام حتي يك پاكبان هم ميتواند كارهاي خوبي براي شهرش انجام دهد.
فکر میکنید اعضای شورا در آینده اختلافی با هم خواهند داشت ؟
اصلاً دوست ندارم بحثش هم بشود كه بخواهد اختلافي باشد. من هميشه سعي كردهام از ورود احزاب و سياست به كارهاي عمراني شهر جلوگيري كنم.
فکر می کنید مردم 4 سال دیگر چه نمره ای به شما می دهند ؟
مردم در دور دوم به من يك نمره دادند. خدا كند كه در دورهي سوم نمرهي خوب و بهتري بگيرم. ولي خدا كند كه من انرژيام را از دست ندهم و بتوانم ده تا خانم مصلايي پور دور دوم باشم. دعا كنيد.
از مردم چه توقعی برای بازده بهتر شورای آینده دارید ؟
خودشان به خودشان ارزش بدهند. من يك روز داشتم ساعت 12 ظهر ميآمدم. مسؤول يكي از ادارات كه خودش هم يك ارتباطي با بهداشت شهر دارد يك پلاستيك پر از آشغال را با ماشين اداري آورد و انداخت توي جدول. اين كيست؟ اين همان مردمي است كه خانم مصلاييپور ميگويد من نمايندهي اينها هستم. مردم اگر به شهرشان احترام بگذارند مطمئن باشيد به شورا هم احتياجي نيست. من هم شعار انتخاباتيام و هم عقيدهام اين بوده كه شهر خوب پيدا كردني نيست بلكه ساختني است.سخت است ولي ممكن است. بحث سر اين است كه شهر توسط خود مردم درست ميشود. مردم و مسؤولين، را از هم جدا نكنيم. مردم خودشون مسؤول هستند و مسؤولان، خودشان مردم .