از استعفاي بنايي تا آمدن صفايي
به دنبال قبول استعفاي مهندس بنايي (شهردار) با توصيفهايي كه گذشت، طبق قانون،تا تعيين شهردار جديد ميبايست از ميان كاركنان رسمي شهرداري، فردي را به عنوان سرپرست شهرداري تعيين ميگرديد.بعد از رايزنيهايي سريع در شصت و نهمين جلسهي شورا با اكثريت آراء، جناب عبدالحسين كامگار براي اين منظور تعيين گرديد.مشارٌاليه با سابقهترين كارمند شهرداري بودند كه تعهد و خوش نامي و خوش سابقهاي و برادر دو شهيد بودن نيز از ويژگيهاي مؤثر براي انتخاب ايشان بود و ايضاً اينكه يك بار سمت سرپرستي شهرداري را تجربه كرده بودند، البته جناب كامگار در سال گذشته به افتخار بازنشستگي نايل آمدند.
باري، تزلزل مديريتي از ابتداي كار شوراي دوم، ابهام در تعيين مدير جديد، در پيش بودن انتخابات مجلس هفتم و اثرات آن در تعامل اعضاي شوراي شهر، باعث ركود عملكرد مالي و عمراني و جاري شهرداري شده بود كه بالطبع نارضايتي شهروندان را به همراه داشت.نكتهاي كه جاي تأمل دارد شانه خالي كردن برخي اعضاي شورا از مشكلات موجود و ايجاد فراكني به منظور كسب وجه اجتماعي براي بهره برداريهاي شخصي و سياسي آينده بود!در اين اوضاع بَلبَشو، نزول رحمت الهي و بارندگيهاي گسترده و مداوم، باعث گرديد حفاريهاي ماههاي قبل كه غيرفني و غيراستاندارد پر شده بودند، با نفوذ آب به درون آنها، فروكش كرده و چاله چولههاي عميقي ايجاد كند كه منجر به گيركردن و تپيدن خودروها گرديد و در برخي موارد آب به درون منازل نفوذ كرد و تخريبهايي هم ايجاد نمود.اگر چه دايرههاي خدمات رساني و عمران شهرداري با مديريت سرپرست موقت شهرداري به طور شبانهروزي وارد عمل شدند اما نقش مهندس قاسم داودي را نبايد ناديده گرفت. وراي اينها، حضور مداوم و شبانهروزي حاصل عسكري (رئيس وقت شوراي شهر) كه به طور ميداني بر كار امدادرسان شهرداري نظارت مينمودند حايز اهميت بود.اولين شب فراموش نشدني حادثه آب گرفتگي شهر به همراه آقاي عسكري به وسيله اتومبيل شخصي تا اذان صبح در سطح خيابانها و كوچههاي شهر پرسه ميزديم.
در شمارههاي قبل توضيح دادم كه مجوز اين حفاريهاي گسترده و « خانمان بركَن » قبل از شروع به كار شوراي دوم صادر شده بود و در مدت يك سال اول كاري اين شورا با استفاده از روشها و اهرمهاي قانوني، تلاشهاي گستردهاي صورت گرفت تا بالاخره شركتها و ادارات حفار كننده متقاعد و وادار شدند تا عمليات حفاري و ترميم آنها را به روش استاندارد انجام دهند.
در خلال كارهاي جاري شورا،دغدغهي تعيين شهردار تمام فكر و ذهنمان را مشغول كرده بود! همانند روزهاي آغازين، رايزنيها شروع شد و ايضاً گماني زنيها و به كار افتادن اهرمهاي فشار بيروني هم آغازيدن گرفت!در اين جا ذكر خاطراتي خالي از لطف نيست و شايد براي تنوير ذهنيتها لازم باشد.
هفته قبل از ارديبهشت 1382 در مركز استان براي اعضاي شوراي دوم به مدت دو روز كلاسهاي آموزشي برگزار نمودند كه مدرسيني چند، مباحث مختلفي از مديريت شهري را به اعضا آموزش ميدادند ( مدرسين اين كلاسها جزء كارمندان اُستانداري بودند) برخي از آن مدرسين از افراد خاصي با ذكر نام، تعريف ميكردند تا ذهنيت شوراي جديد را به سمت انتخاب آنها سوق دهند! بالطبع اين افراد خاص خارج از دايرهي جناح حاكم بر استانداري نبودند!!
بگذريم از جمله اشخاصي كه براي سمت شهرداري در بدو كار شوراي دوم مطرح شد جناب مهندس بادآهنگ بود كه توسط دو نفر از اعضا پيشنهاد گرديد با توجه به مسايلي كه در شوراي اول اتفاق افتاده بود، اكثريت اعضاي شوراي دوم پيشنهاد مذكور را قبول كردند و مقرر گرديد عباسپور با ايشان صحبت كند و نظرش را در اين خصوص جويا شود اما همانطور كه اطلاع و انتظار داشتيم جناب بادآهنگ قبول نكردند، چرا كه خود را براي كانديداتوري مجلس هفتم آماده ميكردند ! لذا بعد از رفتن بنايي از شهرداري كازرون يكي از اعضا (مصلاييپور) اظهار داشتند كه تا نتيجهي انتخابات مجلس (اسفندماه 1382 ) انتخاب شهردار به تعويق اندازيم ! تا اگر فلاني در انتخابات مجلس انتخاب نشد، شهردار شود !!!!.
شخص محترم ديگري از دوستان ما ،كه اكنون مدير يكي از ادارات بزرگ و مهم شهرستان است توسط آقاي عباسپور براي سِمت شهردار پيشنهاد شد! گزينه فوق از نظر دوستان ما توانمندي خيلي زيادي براي تصدي مديريت شهري داشته و دارند، اما به عللي صلاح نميديديم شخصيت ايشان در زير مجموعهي شوراي شهر با آن تركيب خاص قرارگيرد اما در عين حال قبول كرديم كه اگر توانستيد رضايتش را كسب نماييد ما حرفي نداريم.باز همان گونه كه انتظار داشتيم درخواست آقاي فضل اله عباسپور مورد قبول آن بزرگوار قرار نگرفت! ولي بعد از رفتن بنايي كه به كمك برخي بزرگان شهر رضايت همان شخص را بدست آورديم و به عنوان يك گزينه شهرداري در جلسه رسمي شورا جهت كسي رأي پيشنهاد نموديم.با كمال تعجب مورد مخالفت شديد عباسپور و مصلاييپور و فراست قرارگرفت و براي ممانعت از رأي گيري با خروج از جلسهي رسمي دست به آبستراكسيون زدند! و اين عمل را چندين بار در جلسات ديگر تكرار نمودند ! اين نوع عملكردهاي متناقض كه متناسب با زمان انجام ميگرفت ضربههاي زيادي به شوراي دوم وارد كرد ! و براي برخي اعضا، گران تمام شد!
افراد ديگري به عنوان گزينهي شهردار مطرح گرديدند كه بعد از تحقيق و تفحص، صلاحيت و توانمندي مديريتي آنها مورد قبول اكثريت اعضا قرار نگرفت، تعدادي هم كه مورد قبول اكثريت واقع ميشدند حاضر نبودند و يا جرأت نميكردند سمت شهرداري كازرون را قبول كنند ( شايد هم حق داشتند!). مورد ديگري كه براي تصدي شهرداري دعوت به عمل آمد جناب مهندس جمشيد معيني بود كه ايشان قبلاً مدتي شهردار ياسوج و سپس مدير كل ميراث فرهنگي استان ياسوج بودند در حال حاضر هم از كارشناسان ميراث فرهنگي استان فارس هستند، از ايشان سه بار دعوت شد ( ابتداي كار شوراي دوم ـ بعد از رفتن بنايي ـ بعد از رفتن صفايي ) كه هر سه بار قبول نكردند البته حكايت دعوت از ايشان بعد از رفتن صفايي انشاءا...در آينده توضيح خواهم داد.
آخرين گزينهي بومي كه مطرح گرديد مهندس قاسم داودي بود كه با مخالفت شديد عباسپور و مصلاييپور مواجه گرديد، آقاي فراست تحت تأثيرديگران، درخواست كرد گزينههاي ديگري حتي غيربومي بررسي شود و اين در حالي بود كه حدود دوماه از انتصاب سرپرست شهرداري ميگذشت و طبق قانون اگرشوراي شهر نتواند به مدت سه ماه شهردارش را تعيين كند بايد منحل گردد و انتخابات مجدداً در آن حوزه صورت پذيرد!
آقاي عسكري، مهندس محمود صفايي را به عنوان يك گزينهي غيربومي پيشنهاد كردند.حاصل عسكري به عنوان رئيس شورا در همايشي، با آقاي مهندس صفايي آشنا شده بود و اطلاعاتي از توانمنديهاي ايشان بدست آورده بود.آقاي صفايي قبلاً مدتي در سمت شهرداري شهر آبادان و مدتي هم در استانداري خوزستان و زماني هم در شهرداري يكي از نواحي شيراز كار كرده بود و تجربيات زيادي داشتند و در سال 1382 هم در دفتر فني استانداري فارس مشغول به كار بودند كه شهرداريهاي شهر كازرون هم جزء حيطه كاري ايشان محسوب ميشد.مشارٌاليه مدرك كارشناسي ارشد شهرسازي داشتند كه مدرك مورد نياز شهرداري است.
لذا اعضاي شورا بالاتفاق با مسافرت به شيراز مهندس صفايي را در استانداري ملاقات و ضمن مصاحبه، از ايشان براي قبول سمت شهرداري دعوت نمودند. صفايي چندين بار از قبول پيشنهاد ما امتناع كردند و يك بار هم در كازرون حضور يافت و از نزديك با محيط شهر آشنا گرديد، بالاخره اصرار ما رضايت ايشان را بدست آورد و در هشتاد و نهمين جلسه رسمي شورا كه به صورت فوق العاده تشكيل گرديده بود با اتفاق آراء مهندس محمود صفايي به سمت شهردار كازرون انتخاب گرديد.و مدتي بعد يعني در اوايل اسفندماه 1382 با انجام مراسم معارفه، رسماً شروع به كار نمودند، مهندس صفايي فردي متعهد و از خانوادهاي مذهبي و برادر شهيد و اصالتاً اهل شهر خوانسار ( استان اصفهان) بود اما به علت شغل مرحوم پدرشان، متولد و بزرگ شده شهر آبادان و سپس به شيراز مهاجرت كرده و ساكن اين شهر شده بودند.صفايي مديري قاطع و انعطاف ناپذير و در عين حال شخصي عبوس بود، شايد از معدودترين و البته بزرگترين عيبش همين داشتن چهرهاي يُبس در برخورد با ارباب رجوع و حتي برخورد با دوستان و همكارانشان بود اما خدائيش ضمير و قلبي پاك و لطيف و رئوف داشت و از سلامت مالي بسيار خوبي برخوردار بود. با اين كه در ماه آخر سال 1382سُكان شهرداري كازرون را بدست گرفت در همان يك ماهه توانست تا حدودي مشكلات و نقصان درآمدي شهرداري را ترميم كند اولين تجربه بودجه نويسي شهرداري براي شوراي دوم توسط مهندس صفايي صورت گرفت لذا با مديريت خوب ايشان بودجه سال 1383 مدون گرديد كه بودجهاي واقعي بود، زيرا در بخش درآمدي تمام سقف بودجه محقق شد، بلكه مقداري هم بالاتر رفت.
از كارهاي شاخص دوران تصدي صفايي كه براي اولين بار در تاريخ شهرداري كازرون انجام ميگرفت، مدون شدن وصوليهاي شهرداري بود كه تا قبل از آن با معيارهاي نامشخص و برحسب سليقههاي شخصي و فشارها و چانهزنيهاي بازاري صورت ميگرفت كه باعث ميشد از دو ارباب رجوع با درخواستهاي يكسان، مبالغ متفاوتي با فاصلهي زياد اخذ گردد ! لذا مهندس صفايي اكثر بندها و كدهاي درآمدي را با محاسبات علمي و البته با استفاده از تجربيات شهرهاي بزرگ به شكل جداولي به جلسه شوراي شهر ميآوردند كه پس از بحث و بررسيهاي طولاني به تصويب ميرسيد.
از ديگر كارهاي ايشان، شروع اصلاح ساختار اداري و تعويض برخي سمتها و مسئوليتها بود كه تا آن موقع طِلق شخصي و خانوادگي افرادي خاص تلقي ميگرديد!