چندی است مدیریت ارشد شهرستان کازرون شاهد تحولاتی است که اندک تاملی بر آن و شیوه انتصابات اخیر؛ خود بیانگر وقایعی خواهد بود که بررسی آن از حیث منافع و مضرات آن برای شهرستان فرصت ديگري را مي طلبد. لكن در این میان انتصاب بخشدار مرکزی شهرستان به عنوان مشاور عالی فرماندار که از جانب رییسی به امضا رسیده است که توجه به آن خالی از لطف نمی باشد که در زیر به محورهای آن حکم اشاره خواهد شد :

1.ارائه نظرات مشورتي جهت تسريع در روند اجرايي نمودن منويات مقام معظم رهبري و رياست جمهوري اسلامي ايران در خصوص شهرستان كازرون

2. فراهم آوردن زمينه مناسب جهت شناسايي سرمايه هاي انساني و استعدادهاي بومي و برنامه ريزي جهت بكارگيري و جذب نيروهاي متخصص، متعهد و جوان در بدنه مديريتي شهرستان

3. ارائه نظرات مشورتي به اينجانب در ارتباط با تغييرات سازماني و مديريت تحول در شهرستان

با بررسی محورهای فوق الذکر به نظر می رسد که جناب آقای رئیسی علاقه مند به پیشرفت شهرستان بوده و تلاش دارد تا در راستای این مهم با توجه به منویات مقام معظم رهبری و ریاست محترم جمهوری گام هایی را بردارد. لذا در پی حکم صادره و توجه به رووس آن می توان بدان نتیجه رسید که ایشان در نظر دارد از پتانسیل و نخبگان شهرستان در راستای تعالی حوزه تحت تصدی خود استفاده نموده و بدنه مدیریتی شهرستان را تقویت نموده تا کازرون را به جایگاه اصیل خود برسد لکن بررسی نکات ذیل نیز قابل توجه خواهد بود:

1.جای سوال است که آقای خورسندی، با توجه با آنکه ایشان شناخت چندانی از پتانسیل و نیروهای این شهرستان ندارند، چگونه می توانند از عهده این مسئولیتها بر آیند؟! عزیزی می گفت احتمالا امر بر فرماندار عزیز مشتبه گردیده و تشابه فامیلی آقای بخشدار با امام جمعه محترم کازرون این شائبه را ایجاد نموده که برادر بزرگوار ایشان همان امام جمعه کازرون است که در این جا باید خدمت ایشان عرض نمایم که برادر بزرگوار آقای بخشدار امام جمعه سروستان است نه کازرون.

2. از آنجا که در حکم مشاور عالیه شهرستان استفاده از نیروهای نخبه شهرستان بوده و این امر جز با شناختی عمیق از شهرستان و نیروهای آن ممکن نمی باشد، معلوم نیست با توجه به آنکه جناب آقای خورسندی نه تنها بومی این شهر نبوده بلکه در گذشته نیز هیچ‌گونه مسئولیتی در این شهرستان برعهده نداشته انجام این مسئولیت خطیر چگونه ممکن است؟! اندک تاملی کافی است تا بفهمیم که این امر آسان نيست مگر آنکه ایشان نیز برای خود مشاورانی امین انتخاب نمایند که در این صورت آقای رئیسی می توانستند خود از مشاوران کازرونی استفاده نمایند و دور باطل را ایجاد ننمایند.

3.جناب آقای فرماندار پیش از این هم اقدام به عزل و نصب هایی نموده است که قطعا از روی اعتماد بوده است و حتی در برخی موارد اعلام کرده است که مثلا این مدیر جدید را آقایان فلانی و فلانی به من پیشنهاد کرده اند و یا در عزل فلانی من دخیل نبوده ام و دستور مافوق من بوده و تنها در مورد تربیت بدنی کازرون اعلام نموده است که مسوول جدید آن را خودش انتخاب کرده است که ایراد فوق پابرجاست و آن عزل و نصب ها بر اساس مشاوره برخی از معتمدین ایشان بوده است. حال این سوال ایجاد می شود که آیا رئیسی اعتماد خود را از آنان از دست داده که بخشدار غیر بومی و تازه وارد را از آنان مطمئن تر می بیند؟! بر این اساس تکلیف آن عزل و نصب ها چه می‌شود؟! البته آقای فرماندار باید توجه داشته باشد که ممکن است مشاورین آقای خورسندی نیز همان آقایان سلب اعتمادی ایشان باشند!

4.باید خدمت آقای بخشدار عرض نمایم که بر اساس حکم انتصاب و مسئولیت محوله از سوی آقای فرماندار شما مسئول شناسایی پتانسیل و سرمایه های انسانی و... هستید نه مسئول رصد نمودن نیروهای انسانی که شمار ایشان در این شهرستان به 300 هزار نفر خواهد رسید؛ پس بر محتوای حکم و توصیه مشاوران دقت نمائید و استعدادهای بومی را به کار گیری نمایید. نه نیروی انسانی بومی و یا شاید هم استعداد غیر بومی!

5. توجه به این نکته آن که در انتصاب های این چنینی که از سوی افرادی با عدم احاطه بر توانایی های متنوع حوزه مدیریتی  - که نوع پاسخ گویی های ایشان در پاسخ به پرسش کاربران سایت کازرون نما و برخي مصاحبه هاي مطبوعاتي ايشان نمود فراوانی در این مورد داشت - صورت می گیرد افرادی انتخاب می شوند که اطلاعاتشان از آنان بیشتر باشد نه آن که کمتر. نکته ای که اصولا اعتبار و کارایی حکم مورد بحث را تا اندازه فراوانی کاهش داده و در حد پر نمودن منصبی خالی تقلیل می دهد. حکمی از جانب یک غیر بومی با شناخت اندک برای غیر بومی ای دیگر با شناختی کمتر از او جهت شناسايي استعدادهاي بومي!

6. اشاره فرماندار به آقای خورسندی در توجه به منویات مقام معظم رهبری(مدظله) من را بر آن داشت تا توصیه ای برادرانه داشته باشم و آن، توجه به منویات حضرت ایشان در خصوص قیام عاشورا و توابین و اثرگذاری هر کدام را مد نظر قرار داده و نیز باید نفاق را شناخت تا خدای نا کرده آل زبیر با هوای نفس در پوشش خون خواهی حسین ابن علی قیام ننمایند! باید عرضه داشت که آنها بنا دارند عکس های یادگاری خود و مخالفان خود را پاک نموده تا شاید جاها عوض شود ولی غافل از آنکه حافظه تاریخ پاک نشدنی است ولو آنکه عده ایی کوته فکر فریب نیرنگ آنان را بخورند.