|
در نیمه دوم سال 56 انجمن امور ديني یک جلسه علنی در حسینیه آهنگران برگزار نمود و از آقای مهندس طاهری دعوت شد که در جلسه برای سخنرانی و روشنگری جوانان تشریف بیاورند،این مجلس با استقبال خوبی برگزار شد و چند ادامه داشت روز سوم دو نفر از اطلاعات شهربانی به محل کارم در آزمایشگاه ابواسحاق آمدند و گفتند که شهربانی شما را خواسته بیایید برویم !!گفتم من کاری با شهربانی ندارم گفتند که شهربانی با شما کار دارد گفتم بدون اجازه رییس اداره نمی توانم از محل کارم خارج شوم باید اجازه بگیرم بروید و ساعت 12 با کسب اجازه خواهم آمد ، تاکید کردند که حتما باید بیایید.
بلافاصله با آقای بخرد و دوستان دیگر مشورت کردم
نظر داده شد که بروید بهتر است ساعت 12 ظهر به شهربانی رفتم مسوول اطلاعات شهربانی
وقت سروان جمشیدنژاد بود در یک اطاق دو نفری پشت میز روبروی یکدیگر نشستیم یک برگ کاغذ
فرم مخصوص جلو خود گذاشت و شورع به سوالات گوناگون در مورد جلسه حسینیه کرد و سپس گفت
که جلسه باید تعطیل شود !! و ما فردا درب حسینیه را قفل بزنیم جواب دادم که حسینیه
مال مردم است و در آن جلسه قرآن برگزار می شود مگر شما و خانواده اتان قرآن نمی خوانید
، برگه مربوطه را به من داد و گفت امضاء کن ، خداحافظی کردم و رفتم ، فردای آن روز
مشاهده شد که روی درب حسینیه قفل زده اند و بعضی از همسایه ها را تهدید کرده بودند
و گفته بودند که حق ندارید حسینیه را باز کنید .
با دوستان جلسه مشورت و هماهنگی شد که مکان جلسه
تغییر داده شود یک شب بعد مجلس در مسجد خواجه علی برگزار شد که جوانان بیشتری شرکت
کردند سخنران جلسه آقای باقر باقری نژاد بود . قبل از صحبت ایشان یم خطبه از نهج البلاغه
خوانده شد البته مجلس تحت کنترل اطلاعات بود و یک نفر با لباس شخصی از اطلاعات شهربانی
شرکت می کرد در شب آخر تصمیم گرفته شد که باید
مبارزه را برای افشاگری نظام و تحریک مردم ، به کوچه و خیابان کشیده شود و علنی نمود
، پس از پایان سخنرانی با علامتی ، شرکت کنندگان به دوگروه تقسیم شدند و اولین شعار
انقلابی علیه نظام سر دادند ، گروه اول می گفتند –مرگ بر پهلوی- گروه دوم می گفتند
–درود بر خمینی- و بدین ترتیب مبارزه و تظاهرات خیابانی برای اولین بار در کازرون شروع
شد
شعار دهندگان که همه جوان بودند با فریاد رسا از
کوچه وارد خیابان انقلاب شدند و به طرف چهار راه انقلاب آمدند سپس وارد خیابان حضرتی
شدند .نزدیک خانه های سازمانی واقع در آن خیابان دو دستگاه ماشین ارتشی سر رسیدند و
همه فرار کردند که دستگیر نشوند.
البته چگونگی برپایی این تظاهرات به وسیله ماموی که در مجلس حضور داشت فورا گزارش شده بود ، عاملان رژیم حساس شدند و کنترل شدیدی در مساجد به وجود آمد به ناچار بیشتر مجالس در منازل برگزار می شد در ماه های محرم و صفر قرار بر این شد که با شعار های انقلابی اهداف و پیام امام حسین (ع) که مبارز با ظلم و ستم ، عدالت خواهی و زنده کردن دین و سنت پیامبر اسلام می باشد مردم را آگاه و روشن نمود البته با تحریک و تهدید مامورین رژیم ستم شاهی روی افراد نا آگاه ، مخالفت هایی هم می شد.
خدمت آقاي رضوي ؟؟؟ !!!! لطف بفرماييد ازآن جوانان پرشور ي كه مورداشاره شمابوده ذكري هم به ميان اورده وبگوييد الان آنها كجايند ؟؟ به چه سرنوشتي گرفتارشده اند