ضرورت بررسی جایگاه گذشته، تاریخ و میراث فرهنگی در قرآن کریم برای تعیین اهمیت آن در فرهنگ اسلامی از این روست که اصلیترین خواستگاه تمامی ارزشها برای هر مسلمان قرآن است. مسلمانان ، کلیه روابط فردی و اجتماعی و قوانین حاکم بر این روابط را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از قرآن کریم اخذ نموده اند. اگر به نحوی روشن شود که مجموعه ای از آیات، مفهوم خاصی را بیان مینمایند ؛ فرد مسلمان تلاش مینماید قوانین خاصی را برای جامعه خود از درون آن استخراج نماید.
با مطالعه قرآن کریم به دو گونه آیات در ارتباط با گذشته بر میخوریم:
یک دسته آیاتی که به چگونگی شروع خلقت جهان و نحوه پایان گرفتن آن میپردازد و دستهای که زندگی بشر بر روی زمین را تشریح مینماید .
قرآن آشکارا در آیاتی متعدد با تشریح کیفیت خلق آسمانها و زمین و چگونگی انهدام آنها نگرش انسان را از محدوده زندگی جاری او فراتر برده و این زندگی را در بستری بسیار وسیعتر مطرح مینماید. با این تذکر قرآن، ناپایداری جهان هستی و حرکت انسان در یک سفر بزرگ تاریخی به او گوشزد میگردد. این موضوع البته با مراجعه انسان به سنت رسول اکرم(ص) نیز تکمیلتر میگردد و نهایتاً در کیفیت تفسیر رابطه گذشته با حال و آینده نقش مهمی را ایفا مینماید .
در دسته دوم آیات مربوط به «گذشته انسان» اشاره قرآن کریم به سرگذشت انسان و اقوامی که قبل از او میزیستهاند قابل توجه است.
قرآن، تاریخ اقوام پیش از ما را بر حسب نام پیامبران آنها بررسی مینماید. قرآن کریم به جای واژه تاریخ از لغاتی همچون قصص، حدیث، نبأ، خبر، اخبار و نظایر اینها استفاده نموده است .
قرآن کریم چه هدفی از تکرار وقایع تاریخی در لابلای آیات خود دارد؟
برخی از محققین و مفسرین بر این باورند که تکرار یک مفهوم در قرآن علاوه بر جنبه تذکر، دلالت بر اهمیت موضوع مورد اشاره دارد. برای اینکه موضوع کاملاً فهمیده شود چند آیه از آیات قران کریم را در همین رابطه ذکر می کنیم:
- و آنها را عبرت معاصران و آیندگان و اندرزی برای پرهیزگاران گردانیدیم. «بقره: 36»
- پیش از شما سنتهایی بوده است، پس بر روی زمین بگردید و بنگرید که پایان کار آنها که پیامبران را به دروغگویی نسبت میدادند چه بوده است . «آل عمران: 137»
- چه بسیار قریههایی که مردمش را به هلاکت رساندیم و عذاب ما شب هنگام یا آنگاه که به خواب نیمروزی فرو رفته بودند، به آنان در رسید. «اعراف: 4»
- پس زلزلهای سخت آنان را فرو گرفت و در خانههای خود بر جای مردند. «اعراف: 78»
- امروز جسم تو را به بلندی میافکنیم تا برای آنان که پس از تو میمانند عبرتی باشی و حال آنکه بسیاری از مردم از آیات ما غافلند. «یونس: 92»
- بر داستان یوسف و برادرانش برای آنان که از آن پرسیدهاند عبرتهاست. «یوسف: 7»
- بگو در زمین سیر کنید و بنگرید که پایان کار مجرمان چگونه بوده است.«نمل: 69»
- هر آینه از قرآن برای خردمندان عبرتی روشن بر جای گذاشتیم.«عنکبوت: 35»
- شما بر آنها میگذرید، بامدادان و شامگاهان، آیا تعقل نمیکنید.«صافات: 137 و 138»
- آیا در زمین سیر نکردهاند تا بنگرند. «محمد: 10»
همچنین در سورههای «سجده: 26، زخرف: 56، ق: 36 - 37، زاریات: 37، نجم: 54، قمر: 15، فجر: 6-7، یوسف: 111، طه: 128، حج:45-46، بقره:259 »
سه منبع و مرجع اصلی هدایت مسلمین از دیدگاه مفسرین اسلامی، علوم الهی، علوم طبیعی و علم و معرفت است که منبع هر کدام به این شرح است .
قرآن بوجود آورنده علوم الهی است، طبیعت بوجود آورنده علوم طبیعی و تاریخ به زبان قرآن (ایام الله) بوجود آورنده علم و معرفت است .
آنچه که از مجموعه آیات روشن میگردد و مورد توافق اکثر مفسرین و مورخین مسلمان نیز قرار گرفته است جنبه عبرت آموزی تاریخ و آثار گذشتگان است. «این عبرت که قرآن هم در دنبال بعضی قصه ها ، انسان را به آن دعوت می کند و پیغمبر به موجب روایت مؤلف مروج الذهب، صحف موسی (ع) را که تاریخ گذشته قوم یهود است عبارت از آن می داند، در نزد مسلمین از قدیم فایده عمده تاریخ محسوب بوده است.» (زرین کوب: تاریخ در ترازو) و «از اینکه ابن خلدون تاریخ خود را کتاب ‹ العبره › نام مینهد پیداست که تا چه حد به تجربه تاریخ اهمیت می دهد.» (مقدمه ابن خلدون)
در مجموع روشن می گردد که گذشته از نظر قرآن کریم نه تنها علامت و نشانه ای برای راهنمایی است بلکه نشانه ای است که موجب یاد آوری و تذکر نیز می گردد ؛ همچنین موجب عبور انسان از ظواهر و پی بردن به حقایق پنهان و عنصری آموزنده و سعادت بخش است .
با توجه به فهم و درک مردم از آیات و سوره های قرآن کریم، حال این سؤال پیش می آید که مخاطبین قرآن چه کسانی هستند؟ و قرآن در اهدافش از آوردن این آیات و ذکر گذشته به چه کسانی نظر داشته است؟
آنچه مسلم است دعوت قرآن کریم برای مراجعه به آیات ، دعوتی عمومی است و شامل همه مردم می شود . این بدان معنی نیست که همه مراجعه کنندگان به آیات قرآن قدرت درک و دریافت لازم را در رابطه با آثار گذشته دارند بلکه برای فهم و درک این موضوع شرایطی نیز لازم است . اما در مجموع قرآن کریم طبقه و گروه خاصی را مد نظر نداشته و برای اثبات این دیدگاه به آیات همین کتاب مقدس متوصل می شویم :
- آیا در زمین سیر نکرده اند تا بنگرند که عاقبت کسانی که پیش از آنها بوده اند چگونه بوده است؟ خدا هلاکشان کرد و کافران نیز عاقبتی آنچنان خواهند داشت . «محمد: آیه 10»
در عین حال به استناد آیات زیر : « عنکبوت:35 ، بقره:66 ، طه:128 ، سجده:26 ، حجر:75 ، الزاریات:37 ، ق:37 » کسانی مفهوم آیات الهی را در زمینه گذشته درک می کنند ، که آمادگی لازم را برای دریافت حقیقت باطنی موجود در آثار فراهم نموده باشند .
این افراد عبارتند از : اهل شنیدن ، اهل تعقل و تحقیق ، خردمندان ، تیزهوشان ، صاحبان درک ، کسانی که از عذاب خداوند می هراسند و با تقوایان.
این یک امر طبیعی است که وجود چنین صفاتی در مخاطبین برای درک مفاهیم میراث فرهنگی نشان دهنده ارزش عظیمی است که قرآن برای مفاهیم موجود و قابل برداشت در این آثار قائل است . لذا بیننده گذشته باید دارای دو خصوصیت باشد: آمادگی فردی (عقل و هوش) و انگیزه (سؤال)
با مراجعه و دقت در آیاتی همچون آیه 128 سوره طه و آیه 100 سوره اعراف روشن می گردد که نه تنها مراجعه به این آیات عامل هدایت انسان می شود بلکه برای صاحب دل شدن و به دست آوردن گوشی شنوا و دلی بینا نیاز به سیر در زمین و دیدن آثار است. این مفهوم را از لا بلای آیات 45 و 46 سوره حج نیز می توان برداشت نمود . در جایی که قرآن می فرماید: «چه بسیار قریه هایی ستم پیشه را هلاک کردیم و سقفهایشان فرو ریخت و چه بسیار چاهها که بیکاره ماند و قصرهای رفیع گچکاری شده ، بی صاحب. آیا در زمین سیر نمی کنند تا صاحب دلهایی گردند که بدان تعقل کنند و گوشهایی که بدان بشنوند؟ زیرا چشمها نیستند که کور می شوند، بلکه دلهایی که در سینه ها جای دارند کور باشند.»
بسیاری از مفسرین عدم اشاره به چشم را در این آیات به این دلیل دانسته اند که انسان برای درک حقیقت یا شخصاً با عقل خود و یا شنیدن و تصدیق آن از دیگران به نتیجه می رسد .
بر اساس آنچه گفته شد این ذهنیت ایجاد می گردد که آیا توجه قرآن کریم و سوق دادن آن به گذشته را می توان منحصر به تاریخ و آنهم تاریخی که توسط خود قرآن بیان شده دانست؟ یا اینکه قرآن در آیاتش به موضوعی فراتر از تاریخ نظر داشته است؟
همانطوری که می دانیم توجه به آثار تاریخی و خصوصا حفاظت از آنها در جوامع اسلامی با ورود تفکرات غربی شکل گرفت؛ لذا ضرورت دارد بر این نکته تاکید کنیم که قرآن قرنها پیش از ورود این تفکرات مراجعه حضوری به آثار را سفارش نموده است . بخش عمده ای از این تاکیدات قرآن را در آیاتی می توان دید که با «آیا در زمین سیر نکرده اند تا بنگرند؟...» شروع می شوند . زمانی که در ادامه هر کدام از این آیات به میزان قدرت و آثار اقوام مختلف اشاره می شود از دیدگاه میراث فرهنگی بسیار قابل توجه می گردند. به عنوان مثال اشاره برخی از آیات قرآن کریم به نحوه از بین رفتن اقوام و باقی ماندن مساکن و منازل آنها و استفاده از این منازل توسط دیگران قابل توجّه است. «قصص: آیه 58» یا اشاره این آیات به وجود بقایای اجساد این اقوام در خانه هایشان پس از وقوع زلزله «اعراف:آیه 78» توسط علم باستان شناسی به اثبات رسیده است .
در طی حفاری های هیات های ایرانی و ایتالیایی در شهر سوخته سیستان متعلق به چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح ، باستان شناسان به مواردی برخورد کردند که با وجود آتش سوزی وسیع شهر هیچ اثری از اسکلت ساکنین شهر به دست نیامده است . تصور باستان شناسان بر این بود که ساکنین شهر قبل از آتش سوزی از شهر بیرون گریخته اند اما دلایل قطعی آنرا هنوز در نیافته اند .
هدف از مراجعه به گذشته در جوامع اسلامی به چه خاطر است؟
عموم متفکران اسلامی هدف از مراجعه به گذشته را با الهام از قرآن کریم عبرت آموزی می دانند . اما این سؤال برای هر خواننده و شنونده ای ممکن است پیش بیاید که این عبرت آموزی به چه معنی است؟ اگر بخواهیم به صورت ساده به این سؤال پاسخ دهیم باید گفت که عبرت آموختن از یک واقعه چه در گذشته نزدیک و چه در گذشته دور یعنی نتیجه حاصل از واقعه ای را در موردی مشابه به کار گرفتن و قبول آنکه ، آنچه زمانی در تاریخ رخ داده ممکن است مجددا رخ دهد. به دلیل تغییرات محیط زندگی انسان امکان تکرار هیچ واقعه ای به صورت یکسان وجود ندارد بلکه می توان در تکرار حوادث شباهت های نسبی را جستجو کرد . برای تشریح بیشتر موضوع یک مثال می آورم : «در ایران مرکزی برای صرفه جویی در انرژی حرارتی از روشهایی در معماری استفاده شده است و یا برای انتقال آب از کوه به کویر از قنات استفاده شده است . امروز ما می توانیم این روشها را مورد بررسی قرار داده و با آموختن از آن روشهای نوینی عرضه نماییم.»
در عبرت گرفتن از گذشته با نوعی قانون یا فرمول حاکم بر روابط اجتماعی مواجهیم که می گوید:«گذشتگان چنین کردند و چنین دیدند ، تو هم چنان کنی به همان نتیجه خواهی رسید.»
در قرآن کریم با آیات متعددی مواجهیم که نابودی اقوام گذشته را معلول عدم تمکین آنها به حقیقتی که توسط پیامبرانشان به ایشان ابلاغ شده می داند. البته بجز مسلمانان ، پیروان ادیان الهی دیگر نیز به چنین باوری اعتقاد دارند و آن « مشیت الهی » در اتفاقات و حوادث است . قرآن کریم از این مشیت الهی به عنوان ‹ سنت الله › نام برده است . آیات متعددی را در قرآن می توان یافت که در آنها به ذکر قوانین و نتایج تخلف از آنها می پردازد و به عنوان مثال آیه 117 سوره هود می فرماید :« پروردگار تو هیچ قریه ای را که مردمش نیکو کار باشند به ستم هلاک نخواهد ساخت.» و یا آیات زیر سوره رعد :آیه 11 ، الاسرا: آیه 16 ، فاطر:آیه 43 ، عنکبوت:آیه 3
این توجه و تکیه روشن قرآن کریم بر تغییر ناپذیری سنت الهی ضامن حقیقی امکان عبرت گرفتن از تاریخ در تفکر اسلامی است و جالب اینکه تحت تاثیر همین تفکر ، برخی از فیلسوفان غربی همچون «هیوم و هگل» چنین تفسیری از تاریخ دارند .
در بین مسلمانان سه نوع سنت وجود دارد :
الف) سنت الله که غیر قابل تغییر و ثابت است .
ب) سنت النبی که در بر گیرنده رفتار و گفتار و کردار پیامبر اسلام (ص) و در واقع الگویی است از زندگی یک فرد کامل.
ج) سنت های اجتماعی که بر حسب گذشت زمان و تجربیات گوناگون اقوام مختلف کسب شده است و در طول زمان در حال تغییر است.
بدین ترتیب متوجه می شویم که مراجعه به گذشته برای بهره برداری از این سه منبع ضرورت دارد .
به عنوان آخرین مطلب در زمینه توجه به گذشته در آیات قرآن کریم یک موضوع دیگر قابل برداشت است و آن برانگیختن و توجه دادن به مساله معاد است . در باورهای اسلامی زندگی این جهانی بی ارزش است و در واقع این جهان زمینه ای است برای ورود به جهان دیگر . « هر کس آن دروَد عاقبت کار که کشت.»
در پایان این جهان جسم انسان متحول و آماده شده و در دوران پس از مرگ و جهان دیگر روح و جسم انسان آماده زندگی دوباره است. یکی از راههایی که به تبیین حقیقت این موضوع می پردازد و به آن نیز توصیه می نماید مراجعه به آثار گذشتگان است.«سوره بقره :آیه 259»
امروزه انگیزه ها در نگاه به گذشته و میراث فرهنگی متفاوت شده است و همین نگاه متفاوت باعث موفقیت هایی در حوزه این مقوله در جوامع اسلامی شده است .
سخن پایانی این مقاله را با نگاهی به آثار تاریخی موجود کشورمان ادامه می دهیم :
به اعتقاد همه ما مسلمانان قرآن کتابی است که دستوراتش بی زمانند . اگر چه خیلی از آیات وجود دارند که مربوط به دوران حیات رسول خدا(ص) بوده اند اما تعداد زیادی نیز جنبه عمومی داشته و نمونه آن آیاتی است که به مقوله گذشته می پردازند . این یک واقعیت است که به دلیل صنعتی شدن کشورها و تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی صدمات جبران ناپذیری به آثار تاریخی وارد شده است. ما به عنوان یک مسلمان و ایرانی که دارای فرهنگی غنی و پربار هستیم، به استناد آیات قران کریم یک مسئولیت دینی، اخلاقی و ملی داریم که از آثار پیشینیان خود حفاظت و دفاع نماییم. از سویی دیگر بر سیاستگزاران جامعه اسلامی یک تکلیف است که حفاظت از این آثار را تضمین نمایند . وقتی قرآن کریم چنین توجه ویژه ای به آثار دارد آیا ما نباید در شناسایی، مطالعه و معرفی هر چه بیشتر این آثار بکوشیم و زمینه های تحقق فرامین الهی را فراهم نماییم؟
ما می توانیم از طریق حفاظت از آثار مملکت خود به بهترین شکل و جلوگیری از وارد آمدن صدمات احتمالی به آنها زمینه انتقال این آثار را به آیندگان فراهم نماییم و دستورات قرآن کریم را نیز اجرا کنیم .
اگر در نظر بیاوریم که بر اساس روایت های دینی وجود قبرستان در دروازه شهر یا روستا برای یادآوری گذرا بودن زندگی این دنیای انسانی توصیه شده است پس چرا ما حفظ آثار و بناهای با ارزش تاریخی درون شهرها و یا تپه های تاریخی ورودی شهرها و یا احداث موزه ها را در برنامه های خود نگنجانیم؟ بدون شک تاثیری را که یک محوطه تاریخی یا یک موزه بر انسان می گذارد بیشتر از تاثیر یک قبرستان است و البته هر دوی اینها برای مراجعه به گذشته و آموختن و عبرت از آن، آنطور که قرآن کریم مد نظر دارد لازم هستند .
منابع
1- قرآن کریم
2- تفسیر المیزان : علامه طباطبایی
3- تاریخ در ترازو: عبدالحسین زرین کوب
4- تاریخ نگاری در اسلام : روزنتال
5- تاریخ قرآن : رادمنش
6- مقدمه ابن خلدون
7- میراث فرهنگی در ایران