آیت الله هاشمی رفسنجانی در آستانه ۲۹ اسفند ماه سالروز ملی شدن صنعت نفت تحلیل خود را از این واقعه تاریخی را به انضمام توصیه هایی متاثر از تجارب نیم قرن حضور در میدان سیاسی نهضت و نظام را منتشر کرد . متن کامل دیدگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی بدین شرح است :
ایران اسلامی در میان کشورهای اسلامی و غیراسلامی دنیا، ویژگیهای منحصر به فردی دارد که به مصداق شعر «دشمن طاووس آمد پر او» از گذشتههای دور مطمع نظر یغماگران و چپاول پیشگان بود است.
دین مبین اسلام، مکتب متعالی تشیّع، مقبره شناسایی شده ۱۶ پیامبر خدا، قدمت توحیدگرایی و دینداری، تمدن باسابقه طولانی، فرهنگ غنی مردمی، سوابق حاکمیتهای مثبت و منفی در طول تاریخ، قومیتهای گوناگون و زبانهای متفاوت، وجود اماکن باستانی و زیارتگاههای متعدد، تاریخ مشعشع علم و دانش، وجود مراکز دانشگاهی مانند جندیشاپور و زیج ایلخانی، حضور مؤثر پزشکان ایرانی در اقصی نقاط معموره دنیای قدیم، استعدادهای درخشان، دستاوردهای خیرهکننده دانشهای جدید، همچنین برخورداری از جغرافیای راهبردی به عنوان چهارراه ارتباطی جهان، بهترین، کوتاهترین و امنترین مسیر لولههای انتقال انرژی به غرب و شرق جهان، وجود دو دریا در شمال و جنوب، مناطق کویری، کوهستانی، جنگلی و جلگهای، وجود همزمان چهار فصل سال در مناطق مختلف کشور، معادن گوناگون و منابع مختلف، به خصوص منابع انرژی و به ویژه نفت و گاز، ایران را کلکسیونی از انواع موهبتهای الهی کرده و این همه امتیازات برای اینکه از یوغ استعمارگران رهایی یابد و به معنای کامل کلمه در خدمت مردم باشد، برخلاف دولتهای مستعجل حاکمیتهای قلدرمأبانه، نیاز به یک ساختار پایدار و مترقی داشت که الحمدلله همزمان با زمزمه دمکراسی در جهان، در قرن گذشته انقلاب مشروطه و در این قرن انقلاب اسلامی بهترین نوع آن، یعنی مردمسالاری دینی را در این سرزمین پهناور پایهریزی کرد.
انقلابی که با همراهی مردم، رهبری امام راحل و پیشتازی روحانیت، روح استقلالطلبی و آزادیخواهی را نه تنها به ایران، بلکه در کالبد استبداد زده ملتهای مسلمان و ستمدیده منطقه و جهان دمید که نمونههای آن را امروزه در کشورهای تونس، مصر، الجزایر، لیبی، یمن، اردن، بحرین و... میبینیم. انقلابی که با نواختن آهنگ بیداری در جان خوابآلود ملتها، رویای استیلای تفکرات لیبرالی و مارکسیستی غرب و شرق بر کشورهای مسلمان را برای چپاول منابع، به کابوسی وحشتناک برای آنها مبدّل کرد و به روند تدریجی حرکت جوامع برای حذف دیکتاتوری و دخالت مردم بر سرنوشت خویش سرعتی مضاعف بخشید.
از میان عوامل متعدد تسریع در سقوط رژیم پلهوی و پیروزی انقلاب اسلامی، به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت در ایران، به اعتصاب کارکنان شرکت نفت اشاره میکنم که با حکم امام(ره) برای عضویت در هیأت حل مشکل سوخت مردم در زمستان سرد قبل از طلوع خورشید پیروزی در بهمن ۵۷، شاهد عینی اهمیت این ماده برای سقوط یا بقای حکومت نامشروع پهلوی بودم. اعتصابی که به دلیل اختلال در تولید و ترور صدور نفت، نه تنها رژیم پهلوی را به خاطر خوشخدمتیهای سابق در تقدیم نفت فراوان و ارزان به غرب، از چشم قدرتهای استکباری انداخت، بلکه ماشین جنگی ژاندارم پرطمطراق منطقه را در سرکوب راهپیماییهای مردم در شهرهای مختلف زمینگیر و مستأصل کرد.
نفت، این ماده طبیعی و موهبت خداوندی که اکتشافش در ایران تاریخی صد ساله دارد، استکباریون را بر آن داشت تا برای استثمار آن، در اجرای نقشههای شیطانی خویش در جهت انتخاب حاکمان غیرمردمی و دستنشانده دقت کنند تا به قول آن مورخ انگلیسی مبادا ایرانیان مانع رسیدن «این مایع سیاه شوند که خون رگ اقتصاد بریتانیاست» و چرچیل، صریحاً میگفت: «بقای عظمت امپراطوری ما ایجاب میکند که مالکیت یا حداقل کنترل منابع نفتی ایران را به هر قیمتی که شده، به دست آوریم.» (29 اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت، انتشارات وزارت نفت، ۱۳۶۵، ص ۱۸)
نگاهی از سر تأمل به اتفاقات مهم تاریخ ایران در یک قرن گذشته نشان میدهد که نفت و منابع دیگر انرژی فسیلی، محور تصمیمسازان و تصمیمگیران در خارج از مرزهای ایران برای استیلای بر این سرزمین خدا خوب کرده، بود.
از سال ۱۲۷۸ که اولین چاه نفت ایران در مسجد سلیمان کشف شد، غرب با طمع چپاول و به لطایف الحیل قراردادهای استعماری را بر دولت های غیرمردمی تحمیل کرد و اوج همکاری استعمار و استبداد معاهده ۱۳۱۲ بود که اتفاقاً به مصداق مثل معروف «عدو شد سبب خیر اگر خدا خواهد» همان یکی از دلایل زمینهساز شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت بود.
قرارداد الحاقی را به مجلس بردند، ولی نمایندگان مجلس تحت فشار افرادی چون آیتالله کاشانی و دکتر مصدق از تصویب آن امتناع کردند. عدم تصویب این لایحه و مباحثاتی که درباره آن در گرفت، باعث آگاهی مردم از ماهیت استعماری قراردادهای پیشین شد و زمینه را برای مخالفتهای بعدی و تلاش برای ملی شدن صنعت نفت فراهم ساخت. اما نفت سرمایهای نبود که استعمارگران دست بردارند و دیدیم که برای تداوم حضور خویش در منطقه و ایران، شولای ژاندارمی را بر اندام نارسای رژیم پهلوی دوختند تا بشکه بشکه نفت را زیر لوای آن ببرند و این روند تا مقطع تاریخی پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و نقطه انقطاع آن اعتصاب کارکنان نفت بود که پیش از این گفتم.
از همان روزهای اول پس از پیروزی انقلاب معلوم بود قدرتمندان آن روز جهانی و سردمداران دو بلوک شرق و غرب، پیروزی یک انقلاب، آن هم با ماهیت واقعی اسلامی و مردمی را در مهمترین زنجیره سیاستهای خویش برنمیتابند و با همه تضادها، برای تأمین منافع حیاتی خویش، هم رأی و همراه میشوند.
لغو قراردادهای علمی، اقتصادی و نظامی، بلوکه کردن داراییهای ایران، تحریمهای همهجانبه، تسلیح گروهکها، شورشهای کور، غائلههای منطقهای، کوبیدن بر طبل اختلافات قومی و قبیلهای، القای تجزیهطلبی، ناامنیهای اجتماعی و سیاسی، حذف شخصیتی و فیزیکی شخصیتهای مقبول و مؤثر در بسیج مردم، بزرگنمایی بعضی از تندرویها، ترویج ایرانهراسی و تبلیغ خطرهای خودساخته بنیادگرایی اسلامی و... از جمله دسیسهها و توطئههای دشمنان در نخستین سالهای پس از پیروزی بود که وقتی با ثبات وفاداری مردم به انقلاب و روحانیت، ناامید شدند، بر غرور کاذب یک دیکتاتور خونآشام در همسایگی ایران سوار شدند و ارتجاع را به خدمت گرفتند و یک جنگ تمام عیار و نابرابر را علیه یک انقلاب نوپا تحمیل کردند که از میان قوای نظامیاش، ارتش با قطع لجستیک، سرگرم تصفیه امرای خویش بود و سپاه پاسداران نهال کوچکی بود که فقط با ایثار جوانانش مشغول تأمین امنیت در داخل و بعضی از مناطق مرزی بود.
دشمنان استکباری که با هدف چنگاندازی مجدد بر منابع غنی نفت و گاز ایران، مترصد فرصتی برای انحراف انقلاب و برگشت خویش بودند، حزب بعث عراق را با وعده فتح یک هفتهای تهران یا حداقل الحاق خوزستان به خاک آنها، چنان ترغیب کردند که بخشهای مهمی از پنج استان کشور در سراسر مرز شمال غرب، غرب و جنوب، به ویژه مناطق نفت خیز در نفت شهر و خوزستان به اشغال آنان درآمد.
خدای بزرگ را سپاس که در کنار همه منابع و امکانات مادی و معنوی، جوانانی با شور و مردمی باشعور را به ایران اسلامی داد که فوج فوج به سوی جبههها رفتند و در تاریخ ۸ سال دفاع مقدس، صحنه هایی رقم زدند که هنوز دشمنان در دانشگاههای جنگ خویش تجزیه و تحلیل میکنند.
در طول سالهای جنگ، نفت محور برنامههای دشمنان برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی بود که علاوه بر بمباران مناطق نفتخیز و تلاش برای اخلال در صدور نفت، جنگ نفت کشها مقطعی بسیار مهم است.
مخصوصاً آمریکای مغرور با نصب پرچم خویش بر کشتیهای کشورهای جنوب خلیجفارس و اسکورت نظامی آنها، درصدد تحقیر ایران بود که لحظههای اصابت موشک به نفتکش غولپیکر و اصابت یکی از کشتیها به مین، اصابت اشتباهی موشک عراق به ناو نظامی آمریکا، آن هم در مقابل چشم خبرنگاران فراوانی که برای ترسیم اقدامات خویش آورده بودند، از لحظات ماندگار تاریخ دفاع مقدس است.
به هر حال جنگ با همه فراز و فرودهای خویش با پیروزیهای نظامی و پیروزی سیاسی ایران به پایان رسید و انقلاب اسلامی براساس منویات معمار کبیر خویش که دستور تدوین سیاستهای سازندگی را صادر فرموده بودند، آستین همت خویش را بالا زد تا در کنار عقبافتادگیهای ۸ سال جنگ و عقبماندگیهای دوران سلاطین مستبّد، ایران اسلامی را آنگونه بسازد که در شأن ایران و ایرانی است.
از سال ۱۳۶۸، دولت، مجلس و همه مسئولان با تدوین برنامههای اول و دوم پنج ساله به سوی زیرساختها و زیربناها رفتند که به گواه دوست و دشمن قدمهای بزرگی برداشته شد.
نکته حائز اهمیت در این برنامهها که شاید نکتهای بسیار ظریف در عنوان روز ۲۹ اسفند هم میباشد «روز ملی شدن صنعت نفت» است. اما باید اعتراف کرد که تا آن روز تمام دانش ما از «صنعت نفت» در استخراج نفت خام به کمک اجانب خلاصه میشد و برای تصفیه آن هم فقط چند پالایشگاه محدود داشتیم. حال آنکه نفت در پایین دست خویش صنعتهای فراوانی دارد که اگر به آن توجه شود، ارزش افزوده تولید این ماده خام را چندین برابر میکند.
یکی از برنامههای دولت سازندگی در برنامههای اول و دوم، توجه به این نکته مهم بود که پالایشگاهها و پتروشیمیهای متعدد، از جمله در نقاط محروم و مرزی کشور ساخته شود که نتایج امروز از دستاوردهای این توجه بود.
اواخر سال ۱۳۷۵ بود که رهبر معظم انقلاب طی حکمی جدید به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، تدوین سیاستهای کلی نظام را که براساس قانون اساسی پس از مشورت با مجمع از وظایف ایشان بود، سرلوحه کارهای برنامه نویسی کشور قرار دادند و در این رهگذر در مجمع تشخیص با استفاده از تجربیات ارزنده دوران سازندگی، برنامه ۲۵ ساله «طرح ایران ۱۴۰۰» یا «تمدن بزرگ ایران اسلامی»، تدوین «چشمانداز ۲۰ ساله نظام» و به تبع آن «اصلاح سیاستهای صدر و ذیل اصل ۴۴» آغاز شد که میتوانست «یک انقلاب اقتصادی» را به دنبال داشته باشد.
یکی از رویکردهای مهم سند چشمانداز، انقطاع بودجه کشور از وابستگی به نفت بود که رهبری نظام با بیان آرزوی بستن آخرین چاه نفت، ضرب الاجلی مشخص کردند، اما با بحثهای کارشناسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار شد، این مهم سالی ۱۰ درصد و طی ۱۰ سال انجام شود که متأسفانه به دلایلی که در این مجال نمیگنجد، عملی نشد.
به عنوان یکی از مسئولان جمهوری اسلامی که از آغاز تاکنون در عرصههای تقنینی، دفاعی، اجرایی و بعدها تصویب سیاستهای کلی و چشمانداز در رأس تصمیمگیریها بودم، با علم به زمینهها و ظرفیتها، اعلام میدارم که ایران با لحاظ همه ویژگیها، از سرآمدترین کشورهای جهان است و احراز رتبه اول در میان ۲۸ کشور منطقه که هدف چشمانداز است، طبیعیترین حق است و اگر چنین نباشد، مطمئن باشید آیندگان ما را نمیبخشند و خداوند هم که با فرصت انقلاب اسلامی، حجت را بر ما تمام کرد، نمیبخشاید.
مهم نیست که در چه مقام و منصبی باشیم، آنچه مرا میتواند خشنود کند، رویش انقلاب و تعمیق ارتباط مردم با آن است که میدانم اگر چنین باشد، عنودترین دشمنان داخلی و خارجی با شیطانیترین ترفندها نیز نمیتوانند در راه پیشرفت کشور مانعتراشی کنند.
حال که به پایان سال ۱۳۸۹ نزدیک میشویم، دعای آغاز سال را یادآوری مینمایم و از درگاه خدای «محوّلالاحوال» و «مقلّبالقلوب والابصار» میخواهم که در تمام «لیل و النهار» زندگی مردم و ما را «احسنالحال» گرداند تا همراه با بیداری زمین و رویش گل و گیاه، همدلی ملی و تقویت ایمان قلبی، برگ و بار ما در سال آینده باشد.
مطمئناً مردم فهیم ایران، خوب میدانند دشمنان دوستنمای ما در داخل و خارج با برنامه شوم «تفرقهانداز و حکومت کن» که ترجمه سیاست شیطانی «فرّق تسد» استعمار پیر است، درصددند تا با ناکارآمد جلوه دادن جمهوری اسلامی در اداره جامعه، اسلام را در تعارض با جمهوریت نشان دهند و با حمایتهای خویش از متحجرین افراطگرا که نمونه آن را در خلق القاعده و طالبان دیدیم، چهره لطیف اسلام را با نسبت دادن خشونتها به مسلمانان مخدوش نمایند.
توصیهام به مردم شریف و کمال جوی ایران، به خصوص جوانان پرشور و نشاط این است که با تقویت روح اسلامی و ایرانی، بر صفا، صمیمیت، یکدلی و یکرنگی خویش بیفزایند و نگذارند کدورتهای فردی، باعث مرارتهای اجتماعی شود و در هر مسئولیت و در هر مرحله از شغل و تحصیل هستند، برای افزایش توان ایران اسلامی در همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بکوشند.
در پایان به عنوان کسی که نیم قرن از عمر ۷۷ ساله خویش را در سطوح مختلف مبارزه و مسئولیت ها، گذرانده و همه تجربهها از بدترین بازجویی، زندان، شکنجه، متواری بودن، توهین و تهمت گرفته تا شهرت، مقبولیت، محبوبیت، حکومت و قدرت را در عالیترین درجات چشیده، میگویم که خداوند و قرآن بهترین پناهگاه و صداقت در گفتار و رفتار، بهترین جایگاه برای انسان در زندگی است و سعی کنید برای خوش آمد شخص یا گروه، دروغ نگویید و از ریا و تملّق بپرهیزید و خدا و خلق خدا را از خود نرنجایند که پایان کار آن«خسر الدنیا و الاخرة» است.