|
استخاره به معناي طلب خير كردن است و زماني صورت ميگيرد كه شخص در انجام كاري متحيّر باشد و از راههاي معمولي نتواند خوبي يا بدي آن كار را تشخيص دهد. در اين جا اگر شخصي واقعاً و قلباً رو به درگاه الهي بياورد و از او كمك و استعانت بجويد و قصد داشته باشد هر آنچه استخاره به او بگويد، عمل نمايد، قطعاً خداوند راه خير و خوبي را در پيش روي او ميگذارد.
در
احاديث و نيز سيرهي امامان معصوم (ع) رجوع به استخاره و عمل به آن، امري مسلّم و
قطعي ميباشد. بحث تفضيلي دربارهي استخاره و روشهاي آن و نيز بررسي بحثهاي
كلامي و روايي آن، ظرفيتي بيش از يك مقاله ميطلبد. اما در اين نوشتار، اشاره به
چند نكته، خالي از فايده نيست.
نكتهي اول
رجوع
به استخاره، بايد بعد از انديشه و مشورت صورت بگيرد. به عبارت ديگر؛ شخص در كاري
كه ميخواهد انجام دهد اول تفكر نمايد و معايب و محاسن آن كار را بررسي كند و اگر
با اين كار نتوانست خوبي يا بدي عمل مورد
نظر را بفهمد، از عقل و تجربه ديگران نيز استفاده ميكند و با آنها مشورت مينمايد
و اگر با مشورت نيز ابهام برطرف نشد، رجوع به استخاره ميكند. پس استخاره نبايد
جاي تعقل و مشورت را بگيرد. متاسفانه بعضاً مشاهده ميشود كه افرادي در همان مرحلهي
اول، بدون آن كه كار مورد نظر را ارز يابي كنند، به استخاره روي ميآورند كه غلط و
بر خلاف فلسفهي استخاره ميباشد.
نكتهي دوم
استخاره
بايد براي كارهاي مهم انجام گيرد، نه هر كار پيش پا افتادهاي بعضاً ديده ميشود
افرادي براي كارهايي مانند بازار رفتن، ميهماني، تفريح و... متوسل به استخاره ميشوند
و اساساً تصور ميكنند در هر كاري بايد استخاره كرد، قطعاً چنين كاري غلط است،
زيرا اگر قرار است در هر كاري استخاره كنيم، در استخاره كردن هم بايد استخاره
كنيم، يعني استخاره كنيم كه، آيا استخاره بكنيم يا نه. در هر صورت استخاره بايد در
كارهاي مهم باشد نه كارهاي عادي و روز مره.
نكتهي سوم
هر
كس نيازمند به استخاره ميباشد، شايسته است خودش شخصاً با استفاده از قرآن و تسبيح
استخاره نمايد، زيرا هنگام استخاره و طلب خير از خداوند، شخص بايد اتصال به عالم
غيب پيدا كند و از درون تضرع نمايد و از خداوند خير خود را طلب كند. اين حالت كه
حالتي عرفاني است، شايسته است توسط شخصي انجام گيرد كه در كارش متحيّر شده و به
دنبال راه چاره ميباشد و چه بسا خداوند اين حالت تحيّر براي او پيش آورده تا وي
با اتصال به خداوند و تضرع به درگاه او، حالتي معنوي پيدا كند و نورانيتي برايش
حاصل شود. پس شايسته است اين كار توسط خود شخص انجام بگيرد، مگر اين كه وي براي
اين كار عذري داشته باشد، ما در هيچ كتب روايي سراغ نداريم كه ياران ائمه (ع) از
آنها درخواست استخاره كرده باشند و اين نكتهاي ظريف است كه از آن غفلت ميشود.
نكتهي چهار
اساس
استخاره اين است كه يك مرتبه صورت گيرد نه چند مرتبه. ملاك دفعهي اول است، خواه
خوب بيايد يا بد. برخي افراد آنقدر استخاره ميكنند تا هدف مورد نظرشان تامين شود،
اين كار در واقع استخاره و مشورت با خدا نيست بلكه عمل نكردن به نظر خود است. از
روايات وارده از اهل بيت (ع) استفاده ميشود كه ملاك در استخاره مرتبه اول است،
خواه خوب بيايد يا بد.
البته
عمل به استخاره واجب شرعي نيست، اما اگر كسي خواست عمل كند، ميبايست به همان چيزي
كه در مرتبه اول آمده، عمل كند مگر اين كه استخارهي دوم با فاصلهي زماني زيادي
صورت گرفته باشد.
نكتهي پنجم
همان
گونه كه معلوم است، استخاره در رابطه با كارها و افعال آدمي است كه آيا انجام بدهد
يا ندهد. كار استخاره نشان دادن واقع نميباشد، چنانچه عدهاي تصور ميكنند، مثلاً
اگر شخصي فرزندش مفقود شده باشد، استخاره به ما نميگويد كه او زنده است يا مرده.
و يا اگر مالي به سرقت رفته باشد ،
استخاره به ما نميگويد كه آن مال پيدا ميشود يا نه، پس شان استخاره و كار كرد
آن، انجام يا ترك كار است نه واقع نمايي حوادث و خبر دادن از آينده.