كتاب "تبارنامه حوزه و روحانيت از صدر اسلام تا پهلوي اول"، عنوان كتابي است كه به قلم حجت الاسلام عبدالرحيم اباذري و توسط انتشارات سلمان فارسي در ارديبهشت 1390 روانه بازاركتاب شده است.
كتاب "تبارنامه حوزه و
روحانيت از صدر اسلام تا پهلوي اول"، عنوان كتابي است كه به قلم حجت
الاسلام عبدالرحيم اباذري و توسط انتشارات سلمان فارسي در ارديبهشت 1390
روانه بازاركتاب شده است.
پژوهش يادشده در سه بخش و چهارده فصل سامان يافته
است. بخش اول با نام "دورنمايي از ساختار تشكيلاتي"، در شش فصل، بخش دوم
با عنوان "در محضر پيامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع)" ضمن سه فصل و بخش
سوم كه عمده مباحث كتاب را در بر ميگيرد، در پنچ فصل ارائه شده است.
سيرتاريخي حوزه و روحانيت، چگونگي تدوين قرآن و حديث توسط علما، سيرتأليف و
تدوين كتب رجالي، سير تهذيب در حوزه، معرفي اجمالي حوزههاي علميه،
مبلّغان، فقها و محدثان در عصر رسول خدا و معصومين، نواب اربعه در عصر غيبت
صغري، عالمان و فقيهان در حكومت آل بويه، مغولان، صفويه، قاجار و رضاخان؛
سرفصلهاي اصلي اين مجموعه 450 صفحهاي ميباشد.
هدف وانگيزه نويسنده از نگارش اين كتاب، شناسايي و شناساندن شجرهنامه و
تبارنامه صنفي علما، فقها و روحانيت در طول تاريخ بوده است. در اين كتاب با
ارائه تعريف عام از روحانيت كه شامل: حافظان قرآن، راويان حديث و اصحاب
پيامبر (ص) و امامان (ع) نيز ميباشد، سعي شده است تا سير تاريخي و
فعاليتهاي ديني، فرهنگي، سياسي و اجتماعي حوزه و روحانيت و چگونگي
شكلگيري آن به گونهاي فشرده براي خوانندگان ترسيم گردد.
اين كتاب، پاسخي است به دغدغه و خواسته اغلب طلاب و حتي عموم مردم به ويژه
جوانان كه دوست دارند اطلاعاتي از سير تاريخي حوزهها و كارنامه روحانيت
داشته باشند و بدانند اين نهاد علمي - اجتماعي از چه وقت، كجا و چگونه شكل
گرفت؟ چه كارهايي كرده و با چه مشكلاتي روبرو بوده است؟ مؤسس آن كيست؟ هدف
از تأسيس آن چه بوده است؟
در اين پژوهش، در تعريف "روحاني" ميخوانيم: "روحاني به انسان مخلص، مجاهد و
تقوا پيشهاي گفته ميشود كه سبب ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با پيامبر (ص)
و ائمه اطهار (ع) در صدر اسلام يا در اثر الهام غير مستقيم و تعليم و
تربيت در حوزههاي علمي در عصر غيبت، به مراتبي از علم، آگاهي، تخصص و
تقوا و صفاي باطن دست يافته و بيش از ديگران به زبان قرآن، پيامبر (ص) و
اهل بيت (ع) (آيات و روايات) و سيره و سنّت آنان آشنا است و بهتر و
مطمئنتر احكام كلي اسلام را از اين منابع استخراج كرده و بر حوادث و
موضوعات جديد تطبيق ميدهد". بر اين اساس، روحانيون "در طول تاريخ شيعه به
كساني گفته ميشود كه نقش رابطه مستقيم يا با واسطه ميان مردم و امامان
معصوم (ع) را بر عهده داشتند و در هر عصري با عنايت به نيازهاي آن، وظايف
ديني و تاريخي خود را براي رهبري و هدايت مردم، با موفقيت و صلابت به انجام
رساندند." يا به تعبير شهيد مظلوم آيتالله دكتر بهشتي: "روحاني، يك عالم
ديني است كه در راه تزكيه و تعليم و تلاوت و خواندن آيات خدا بر مردم
ميكوشد و كار پيغمبران را ادامه ميدهد. روحاني، مسؤليت تلاوت آيات خدا بر
مردم را، تزكيه و آموزش اسلام به مردم و نشان دادن راه زندگي سالم و سعادت
آفرين به مردم را بر پايه تعاليم خدا بر عهده گرفته است."
تتبع گسترده، جامعيت نسبي و رواني قلم از امتيازات اين پژوهش ميباشد كه
جاي تقدير و تشكر دارد اما محقق گرامي ميتواند با عنايت به نكات ذيل، اين
كار ارزشمند را در چاپهاي بعدي كاملتر نمايد:
1. به نظر ميرسد اين كتاب بيش از آن كه "تبارنامه حوزه و روحانيت" باشد،
تاريخ سياسي و مبارزاتي حوزهها و روحانيان را مورد توجه قرار داده است.
البته كه روحانيت شيعه در تبعيت از ائمه اطهار (ع) علاوه بر مقام علمي، در
عرصه اجتماع و در برابر سرنوشت اجتماعي مؤمنان همواره دغدغهمند و فعال
بودند ولي اين نبايد به خلط ميان مسؤليتها و حوزههاي كاري بينجامد.
حوزهها وظايف و مسؤليت مهم علمي و فرهنگي و انتقال ميراث جاودان امامان
معصوم را به عهده دارند كه نبايد در كنار مسؤليت سياسي و اجتماعي كم رنگ
شود. ميشد در اين كتاب فصلي با عنوان "جهاد سياسي - اجتماعي" علماء و
رحانيت شيعه اختصاص داد و در بارة آن بحث كرد و از خلط ميان مباحث و حيثيات
روحانيت پرهيز نمود.
2. با اين كه نويسنده محترم براي استفاده از منابع دست اول و معتبر، اهتمام
قابل قبولي داشته است اما گاهي از منابع دست چندم و شفاهي استفاده كرده است
كه زيبنده كار پژوهشي نميباشد.
3. تعريفي كه نويسنده در موضوع بسيار مهم "استقلال حوزه" ذكر كرده نيز قابل
مناقشه است، چرا كه مقصود از استقلال حوزه نه دوري از "تعامل سازنده"، بلكه
استقلال در برابر قدرت سياسي و معادلات جاري در آن عرصه و متأثر نشدن از
قبض و بسط و جزر و مد آن ميباشد. با اين تعريف، حوزه بايد در برابر قدرت
"حكومت" نيز مستقل بماند. البته كه بايد در زمان و مكاني كه حكومت اسلامي
مشروع و مردمي استقرار دارد، تعامل سازندهاي ميان حوزههاي علميه و
زعماي ديني حوزوي با حكومت ديني بر قرار باشد و اين غير از فروكاستن عمق
استقلال اين نهاد علمي - اجتهادي و ميراث ماندگار بيش از هزار ساله، به
استقلال از "دولت" است.
4. در بخش "معرفي اجمالي حوزههاي علميه"، محقق به ذكر نمونههايي از
حوزهها اكتفا كرده است در حالي كه مناسب بود از حوزه علميه موفقي چون
بغداد كه شيخ الطايفه در آن رشد يافته و اساتيد او سيد مرتضي و شيخ مفيد
محور و زعيم آن بودند، سخني به ميان ميآمد. چنانكه حوزه حلّه با آن
كارنامه بسيار ارزشمند از عالمان بزرگ و آثار فراوانشان و نيز حوزه جبل
عامل لبنان، شايسته ذكر ميباشند. در حوزههاي ايران نيز در كنار قم،
مشهد، اصفهان، همدان، تهران و تبريز؛ از حوزه بزرگ شيراز، قزوين، بابل و
خطه خوزستان نيز ميتوان نام برد.
علاقمندان ميتوانند اين كتاب را از انتشارات سلمان فارسي (7ـ7835096ـ0251) تهيه نمايند.