|
طاهري خاطرنشان كرد: فارس بر اثر اختلاف سليقه، هيچگونه پيشرفتي نداشته است و همين امر موجب انتصاب استانداري بيتجربه شد.
وي با اشاره به اينكه عزل و نصبهاي استان فارس هيچگونه شكل قانوني نداشته است، گفت: براي نصب مدير ارشد بايد استعلام از مبادي قانوني صورت گيرد.
دبير اجرايي جامعه روحانيت شيراز تصريح كرد: در استان فارس فردي را به عنوان بخشدار منصوب كردند كه در ابتداي انقلاب اسلامي با حكم قاضي شرع شلاق خورده است.
طاهري اضافه كرد: براي استان فارس زشت است كه پس از 32 سال شاهد باشيم در ورودي بخشداري، فرمانداري و استانداري را قفل بزنند.
وي ضمن محكوم كردن شعارهاي بيجا از سوي مسئولان ارشد استان فارس ابراز داشت: اين آقايان مسئول در جشن صنعت و معدن مدعي شدند كه 176 طرح عمراني افتتاح شده، در صورتي كه دو سوله را با نام كارخانه خودروسازي افتتاح كردهاند و نميتوان به آن كار عمراني گفت.
مشاور نماينده وليفقيه در استان فارس خاطرنشان كرد: شخصي در جلسهاي به عنوان مدافع مديريت ارشد وقت استان فارس صحبت ميكند و در همان مجموعه استانداري فرزند شهيدي كه بله قربانگو نبوده را عزل ميكند.
وي اضافه كرد: مگر ميشود با شعار دادن، استان پهناوري مانند فارس را اداره كرد.
طاهري ادامه داد: در اجراي كنگره سرداران و 14 هزار و 600 شهيد استان فارس مصوب شد كه مبلغي در اختيار كنگره قرار گيرد، اما مدير سابق ارشد استان فارس نه تنها در كنگره حضور نيافت بلكه از پرداخت قسمتي از هزينه مصوب دولت براي اجراي يادواره بزرگ شهدا جلوگيري كرد.
دبير اجرايي جامعه روحانيت شيراز افزود: براي مراكز بازرسي و نظارت جاي تاسف دارد كه شعارهاي دروغين كه از سوي مديريت ارشد سابق استان فارس داده شده را به گوش مقامهاي اجرايي كشور نرسانده باشد.
طاهري تصريح كرد: مقام معظم رهبري، فارس را در تمام ابعاد فرهنگي، اجتماعي و سياسي در قله معرفي كردهاند و به همين دليل بايد مديري براي اين استان تعيين شود كه در سطح قله باشد.
وي در ادامه با اشاره به اينكه خط جريان انحرافي بدتر از فتنه سال 88 است، افزود: فكر نميكنم مسئولان ارشد نظام به ويژه شخص رئيس جمهور كه با شعار خدمتگزاري و پيروي از ولايت به صحنه سياسي كشور آمده است از خط ولايت و رهبري دور شود.
منطقی حرف زدن خوب است نه اینکه با هیجان و احساس هر چیزی را بگوییم.
به فرض که کسی شلاق خورده باشد:
1- ملاک وضع فعلی اوست.
2- جرم او مجازات شده است. (شلاق)
3- او محروم از حقوق اجتماعی نیست.
4- این حرف ممکن است باعث آبروریزی او شود و این شرعاً حرام است.
5- در صحبتهای مقام رهبری در ماه گذشته بر حفظ آبروی افراد تاکید گردید.
6- انتصاب و عزل در اختیارات استاندار است و در واقع او با نیروهایش می تواند برنامه های خود را پیش ببرد.
پس شایسته است اوضاع را شلوغ نکنیم و مسوؤلانه حرف بزنیم و به فکر ساختن ایرانی آزاد و آباد باشیم.
اين هم از فرمايشات حضرت امام است
ببينيد دوست گرامي:
اين حرفهاي شما با قانون گزينش كه به بررسي صلاحيت ها ميپردازد نميخواند كمي متاملانه تر حكم صادركنيد.
يعني تشخيص هويت تعطيل
منافق بازي بازارش گرم
وهركسي از راه رسيد همه كاره شود
آنوقت با خود قانون نقض قانون كنيم بي ترديد سابقه فرد در وظيفه اي كه بعهده ميگيرد موثر است شلاق براي چه خورده
حتما قانون شكني كرده است فردي كه قانون شكن بوده چگونه ميخواهد مجري قانون شود؟
با قانون مداری همه چیز درست می شود. قانون گزینش هم فراقانونی نیست. قانون مدنی نظام مقدس جمهوری اسلامی کسی را که شلاق خورده از گرفتن مناصب نهی نکرده است. مسوولین گزینش هم باید برای اجرای قانون و حفظ و حراست از آبروی شهروندان تلاش کنند.
اسلام عزیز هم انسانها را قابل تغییر می داند و توبه کنندگان را دوست دارد.
پس: شلاق خوردن به تنهایی ملاک خوبی و بدی آدمها نیست. چه بسا آدمهایی که هزاران خطا دارند و شلاق نخورده اند و ای بسا انسان بیچاره ای که به خاطر خطای کوچکی 30 سال پیش شلاق خورد باشد.
بجاس در مورد آنسان ها به راحتی قضاوت نکنیم.
براى اينكه ما نمىدانيم كه- به حسب واقع كه ما نمىدانيم كه- اين آدم توبه كرده يا اين آدم مىخواهد با اين كلمه «توبه» ما را بازى بدهد. ما بايد از او قبول مىكنيم كه در جامعه مسلمين مثل ساير مسلمانها با او عمل بكنيم، اما نبايد راديو و تلويزيون را به دست او بدهيم، يا او را راه بدهيم در راديو و تلويزيون، يا مجلهاى كه براى تربيت افراد است، براى ترويج اين مسير اسلامى ملت است، ما به دست او بدهيم و يا نوشته هايش را به دست او بدهيم. اينطور نبايد كه ما خوش باور باشيم. خيلى از اشخاص هستند كه تمام حرفهايشان حرفهاى اسلام است، تمام حرفهايشان حرفهاى نهج البلاغه است، و تمام حرفهايشان حرفهاى قرآن است، لكن مسيرشان اين نيست. در بين اشخاص همچو اشخاصى هستند كه اين راه را پيش گرفتند، براى اينكه، خودشان را در جامعه جا بزنند.
آن مقصدى كه دارند آن را عمل بكنند در بين مردم. در عين حالى كه ما بايد قبول كنيم يك كسى كه قبلًا هم- فرض كنيد كه- عاصى بوده، اين آدم حالا مسلمان است، و به او ترتيب اثر اسلام را بدهيم، اما نمىتوانيم جهاتى كه داريم [به او بسپاريم] مثلًا فرض بفرماييد؛ يك دزدى بوده، حالا آمده توبه كرده، خوب، دزد توبه كرده، قبول است توبهاش. اما مىتوانيد شما ماليّات، آن چيزتان را، سرمايه هايتان را دست اين بدهيد و بپرسيد به اين؟ نه، عُقَلايى نيست. براى اينكه ممكن است اين دزد براى اينكه سرمايه دستش بيايد، بيايد توبه كند! ما هم كه علم غيب نداريم، ما موظفيم كه در ظاهر قبول كنيم. دزد نه، الآن توبه كرده است. حتى اگر يك توبهاى كرد كه همه ظواهرش هم درست بود، اقتدا هم به او بكنيم در نماز، اما نمىتوانيم ما يك چيزى كه امانت لازم است در آن، ديانت لازم است در آن، دست اين بدهيم. بدتر از همه همين مجلّات است، و همين مطبوعات است، و همين راديو و تلويزيون است و همين چيزهايى است كه براى تربيت جامعه است. يك نفر آدم قبلًا- فرض كنيد- انحراف داشته، كمونيست بوده، حالا آمده مىگويد كه من ديگر برگشتم و خير، حرفهاى آنها درست نبوده، من برگشتم.
بسيار خوب، شما برگشتيد حالا آمديد باشد، اما نمىتوانيم ما اين را در راديو و تلويزيون راهش بدهيم كه تو برو و مردم را تربيت بكن! ممكن است اين كمونيست باز هم باشد لكن براى خاطر اينكه ما را بازى بدهد آمده اين را گفته. ما مكلّفيم به اينكه در ظاهر با او اعمال مسلمانى- فرض كنيد- بكنيم. در صورتى كه در عقيده كمونيست نشده باشد، آن مسئله ديگرى است. اما نمىتوانيم ما يك چيزى كه مىخواهيم تربيت كنيم بچههاى خودمان را، يك معلّمى كه كمونيست بوده است، الآن آمده مىگويد نخير، من بسيار مسلمانم، و پيش ما نماز هم مىخواند و روزه هم مىگيرد، و بيشتر از شما و ديگران هم به آداب اسلامى تقيُّد دارد. بسيار خوب، شما مسلمان، بياييد بين مردم باشيد، كسى كارى به شما ندارد. اما نمىتوانيم ما اين را معلّم بچه هايمان قرار بدهيم. براى اينكه، معلّم بچه ها را ما بايد مطمئن باشيم كه اين منحرف نمىكند بچههاى ما را. نمىتوانيم ساده دلى به خرج بدهيم كه خوب، حالا اين آدم، اسلام گفته قبول كنيد شما، ما هم قبول كرديم. اما اسلام نفرموده حالا كه قبول كرديد مقدّرات خودتان را دست اين هم بدهيد.
ديگر اين را اسلام نفرموده. اسلام فرموده قبول كنيد كه تو مسلمان و ترتيب آثار هم بدهيد. اما مقدّرات يك مملكتى را ما بخواهيم دست يك كسى بدهيم كه كمونيست بوده، حالا هم مىگويد من آدم خوبى هستم و ترتيب آثارش را هم ما مىدهيم، اما نمىتوانيم مقدّرات مملكتمان دستش بدهيم. نمىتوانيم مجله نويسى اگر بخواهد بكند، او را آزاد بگذاريم كه هرچه دلش مىخواهد بنويسد. يك وقتى مىبينيد چه از كار در مىآيد. شما هم نمىتوانيد در مجلهاى كه داريد و افراد را مىخواهيد انتخاب كنيد، يك اشخاصى كه سابقهشان انحراف بوده است، آن منحرف را حالا بگوييد كه نه، ديگر حالا خوب شده است و آدم مسلمانى است و اينها. و وارد كنيد در روزنامهتان. خيلى خوب است براى خودش، ما هم نمىگوييم بد است. الآن توبه كرده، خوب است، اما نمىتوانيم ديگر همچو مطلبى را كه در ترتيب يك ملتى در سرنوشت يك ملتى دخالت دارد، اين را به دست او بدهيم. اين از مسائل مهمى است كه در همه جا بايد اين انجام بگيرد. اين معنا كه خير، ما بايد همه اشخاصى كه آمدهاند مىگويند كه ما خوب هستيم اينها بايد واردشان كنيم. منتها در همه جايى كه سرنوشت ملت را هم به دستشان بدهيم؛ اين حرف، ساده انديشى است، و توجه به مسائل نداشتن است.»
صحيفه امام، ج 13، ص 475-477
قانع شو دوست عزیز
سفسطه نکن
بند بند حرفهای مرا با رویکردی انسانی و فطری بخوان و وجدان خواب آلوده ات را قاضی بگذار. اینجا بحث کمونیست و غیر کمونیست نیست. مصداق را دقت کن و برای همین مورد رأی صادر کن.
انسانی شلاق خورده به خاطر جرمش و مجازات شده رفته. مجازات او مثلا 80 ضربه شلاق بوده نه 80 ضربه شلاق + محرومیت از خدمات دولتی + ابرو ریزی او + برچسب کمونیستی زدن به او + ....
دعواي عجيبي بين شما درگرفته است اما به نظر من
1. چون اسم شخص مورد نظر برده نشده است پس آبروي كسي نرفته است.
2. مگر در استان قحط الرجال است كه از فردي استفاده شود كه چنين سابقهاي دارد؟ اگر قحط الرجال بود تازه اين بحث پيش مي آمد كه از او استفاده بشود يا نه!
3. استدلال امام خميني (ره) خيلي زيبا بود و به كمونيست ها هم اختصاص نداشت استدلال ايشان اين بود كه كارهاي مهم را نبايد به افراد بدسابقه داد (گرچه توبه آنها را بايد پذيرفت)
4. براي من جالب است كه بدانم اين آقايي كه از آن مجرم دفاع مي كند اصلا مي داند كه آن مجرم چه كسي بوده؟ جرم او چه بوده و چه خلافي كرده بوده كه شلاق خورده؟ شايد اگر جرم او را بداند خودش هم موافق با پست دادن به وي نباشد.
5. گزينش درست اختصاص به كساني كه مرتكب جرم شده و مجازات هم شده اند ندارد شايد به قول اين آقا افرادي هم مرتكب جرم شده باشند ولي به مجازات نرسيده باشند خب در گزينش آنها هم بايد دقت كرد. اين كه دليل نمي شود كه بگوييم چون در گزينش آنها ممكن است دقت نشود پس مجرم مجازات شده را بخشدار بكنيم! عجب حرفهايي شنيده مي شود!