مدت زمانی است يكي از مهمترين مباحث اجتماعي مطرح کشور در حوزه زیست محیطی بحث دریاچه ارومیه و خشکیدن آن است. برای ما به عنوان همسایگان بزرگترین دریاچه آب شیرین خاورمیانه – البته با قید سابق – بی شک شنیدن این ماجراها و اخبار مربوط با این دریاچه بزرگ و مهم دیگر کشور به نوعی تداعی خاطره هست و البته مقایسه نمودن واکنش های گوناگون از سوی گروه های مختلف با آن چه در کازرون گذشت.
مروری بر آن چه این روزها حول محور دریاچه ارومیه می گذرد تا حدودی برای فعالان اجتماعی کازرون جانکاه است. جانکاه به آن دلیل که خشک شدن این دریاچه عزمی کشوری را بسیج نمود تا مشکلات آن حل شود و شاید ارومیه عزیز جانی دوباره بگیرد و از این بحران سربلند بیرون آید. اما به راستی کلید این وحدت و تشریک مساعی همگانی و توفیق فعالان زیست محیطی در استفاده از همهی ظرفیت ها چیست که توانستند تا مدت ها دریاچه ارومیه را مساله اصلی زیست محیطی ایران نگه داشته و در این راه به توفیق هایی دست یابند.
حقیر به عنوان یک فعال فرهنگی - اجتماعی و علاقه مند به محيط زيست بر این اعتقادم که در دفاع از ارومیه مجموعه ای کامل از فعالیت ها اندیشیده و به مرحله ی اجرا در آمد و هر که با هر تخصصی که داشت به حمایت و جانبداری از این دریاچه دوست داشتنی بپاخاست تا این عزم جدی شکل گرفت. عزمی که به حوزه قانون گذاری و محاسبهي مسوولان ذیربط در مجلس نیز کشیده شد و همه ی ارکان تصمیم ساز و مجری را درگیر خود نمود.
به عنوان نمونه از مدت ها پیش و از همان ابتدای تلاش های اجتماعی فعالان زیست محیطی جهت صیانت از ارومیه هنرمندان آذربایجانی و در برخی موارد کشوری نیز به این جنبش اجتماعی پیوستند و با طراحی های متنوع و فراوان و قراردادن در اختیار عموم به پشتیبانی فنی و همراهی هر چه بیشتر مردم با این تلاش گرامی، کمک شایانی نمودند؛ چرا که در بسیاری از موارد شاید یک تصویر اثرگذار هنری کار بیش از صدها صفحه مقاله و دهه ها ساعت سخنرانی را با اندک تاملی انجام خواهد داد.
نمونه هایی از فعالیت هنرمندان در نجات دریاچه ارومیه
فعالین رسانه ای نیز در این راستا فعالیت های قابل تقدیری انجام دادند و علاوه بر رسانه های محلی که منجر به همراهی همه نمایندگان آن سامان با این موج اجتماعی شد با ملی کردن این مساله و تلاش زایدالوصف در جهت همراه نمودن سایر نهادها و گروه ها و مردم سایر نقاط کشور تا حدود زیادی به ملی نمودن این معضل زیست محیطی دست یافتند.
در کازرون اما با آن که رسانه ها و سایت های محلی در این باره سنگ تمام گذاشتند و گروه های اجتماعی نیز فعالیت هایی را در این جهت انجام دادند و اندک مقالاتی در رسانه ها و نشریات ملی نیز انتشار یافت لکن آن حضور همه جانبه و فراگیر اقشار مختلف جامعه در این راستا شکل نگرفت که بی شک آغشته شدن این مساله به انگیزه های سیاسی و انتخاباتی در این میان بی تقصیر نبود.
بی گمان مردم کازرون، امروز که راه رفته ای را در حمایت از پریشان در اذهان خود دارند و راه های رفتهی دیگران و هزار راه نرفتهی خود را افسوس میخورند در معضل جدید پیش آمده و در دفاع از دشت برم عزیز و دوست داشتنی نباید اندک کوتاهی ای کرده و با چنگ و دندان از این سرمایه ملی حراست کنند.
بر همین اساس باید تلاش کرد تا بتوان در این باره مجموعه ای از فعالان هنری، رسانه ای، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و... را گرد این موضوع جمع نمود تا با پشتوانهای متشکل از علایق و سلایق مختلف بتوان ارکان گوناگون حکومتی را در این باره فعال نموده و در رسیدن به سرمنزل مقصود موففق تر باشیم.
به امید شکل گیری این هم افزایی و تلاش مبارک
و درود بر غیرت و معرفت تو روحانی عزیز و فعال اجتماعی
باعث غرور و سربلندی است که جناب عالی را در جمع فعالان و دوست داران محیط زیست و عاشقان این آب و خاک یعنی کازرون عزیز و با این مطلب زیبای تان در حمایت از دریاچه پریشان و دشت برم می بینیم
جای امیدواری و دلگرمی برای ما است که جناب عالی را دلسوز و همگام می بینیم البته نباید فراموش کرد که شما و سایت محترم کازرون نما نقش بسیار موثر در اطلاع رسانی به مردم در کلیه ی جریان و اتفاقات پریشان داشتید از انعکاس عکس های آتش سوزی نیزارها و سوختن جانوران دریاچه ی پریشان و انعکاس مطالب مربوط به ساخت جاده ی کذایی بر پیکر پریشان و خبرهای حفر یا پلمپ جاهای غیر مجاز
به شما دوست و روحانی و یک کازرونی اصیل افتخار می کنیم زنده باشی
قهرمان
نکات شما کاملا به جا و اندیشمندانه است. به امید آنکه این مسئولان کازرون - که گویا اصلا وجود خارجی ندارند - به همراه مردم دلسوز کاری کنند...
با تشکر / فروتن
سپاس از حاجی نازنین که به ما دلگرمی می دهند
انشالله با تلاش همه ی ما و وحدت و همدلی بار دیگر شاهد شادابی پریشان و دشت برم خواهیم بود
پروردگارا رحمتت را بر ما جاری نما
امروز مسايل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي چنان درهم تنيده شده اند كه تفكيك آنها دشوار شده است. متاسفانه مسوولان نامسوول نيز به يك حركت اجتماعي انگ سياسي مي زنند تا كسي جرات بيان مطالباتش را نداشته باشد. دوست دارم من هم چيزي بنويسم و در اين حركت شريك باشم ولي به خودم مي گويم بعد از 30 سال كه از عمر انقلاب مي گذرد چرا بايد هنوز كساني مسووليت در اختيار داشته باشند كه كوتاهي آنها اين همه خسارت به بار بياورد. چرا از افراد كاردان استفاده نمي شود تا مردم بي دغدغه زندگي كنند. چرا بايد جور كوتاهي و ندانم كاري اينها را مردم به دوش بكشند. دوست دارم بنويسم و مي نويسم. دست شما درد نكنه. تقي نژاد.