شرق: يكشنبه هفته گذشته طبيعت ايران، يكي از نيك ترين فرزندان متخصص خويش را در دل خويش جا داد و پيكر پاك استاد كامبيز بهرام سلطاني در ميان سوگ و اندوه دوستان و علاقه مندانش در قطعه 14 بهشت زهرا(س) به خاك سپرده شد؛ مردي كه براي حراست از طبيعتي كه بسيار دوستش مي داشت از ميانكاله تا كلاه قاضي و از دنا تا پريشان همه توانش را گذاشت تا ديگر رمقي براي ادامه زندگي در پيكرش نماند و رفت...
هرگز از ياد نمي
برم كه در همين خرداد ماه سال جاري، بهرام سلطاني در بستر خشكيده درياچه پريشان
راه مي رفت و با اندوه فراوان برايم مي گفت: پريشان را كه اين گونه مي بينم،
پريشان مي شوم درويش...
و امروز او نيست
تا ببيند كه پريشان آنقدر خشك شد و خشك ماند و آنقدر از بي تفاوتي من و تو در
برابر خشكيدگي اين بزرگ ترين پيكره آب شيرين كشور عذاب كشيد تا سرانجام تصميم به
خود سوزي گرفت! اصلامگر نهنگ ها چرا خودكشي مي كنند؟ كل و بزها چه هنگام خود را از
ارتفاعات به پايين پرتاب كرده و به زندگي شان پايان مي دهند؟ دلفين ها چرا راه
دريا را گم مي كنند و داوطلبانه راه مرگ را مي پويند؟ مگر جز اين است كه ديگر راهي
براي ادامه بقاي خود نمي يابند...
پريشان هم امروز
اين گونه شده است؛ وقتي مهم ترين منبع تغذيه اين درياچه، يعني دشت برم و دامنه هاي
اطرافش با بدترين برهنگي تاريخ شان در طول 500 سال گذشته روبه رو شده و عملا80درصد
از بلوط هاي زيباي زاگرس براي هميشه خشك شده اند؛ وقتي در چنين شرايط وخيمي، مي
بينيم كه كشت انواع و اقلام محصولات كشاورزي و باغي در زيراشكوب برم، آشكارا شتاب
مي گيرد تا همان اندك رطوبت و غذاي موجود در خاك برم هم به يغما رود؛ معلوم است كه
ديگر چشمه هاي پريشان نخواهند توانست پريشان را از پريشان حالي درآورند. به ويژه
اگر بدانيم كه نزديك به يك هزار حلقه چاه غيرمجاز هم در منطقه حفر شده تا جبران
گسترش بي رويه اراضي كشاورزي و كاهش ريزش هاي آسماني را بكند و به همه اينها بايد
بارگذاري اشتباه و استقرار نيروگاه سيكل تركيبي كازرون را هم افزود. نيروگاهي كه
اينك ظاهرا خود نيز با كمبود آب روبه رو شده و چاره اي ندارد جز آنكه او نيز خراشي
ديگر بر پريشان زده و اندك آب باقيمانده در ژرفايش را بالاكشيده و به مصرف سامانه
هاي خنك كننده اش برساند. اين درحالي است كه خبر مي رسد جانمايي شهرك صنعتي جديد
كازرون نيز به نحوي انتخاب و اجرايي شده كه ممكن است، پساب ها و فاضلاب ناشي از
آن، تهديدي جديدتر براي كاهش كيفي آب شرب در دشت پريشان و كازرون محسوب شوند.چنين
است كه از چهارشنبه گذشته تاكنون پريشان دارد مي سوزد؛ همان گونه كه در سال گذشته
دشت سلطان آباد شيراز هم در آتش اين خودسوزي ويرانگر سوخت و پديده اي را رقم زد كه
بسياري از نسل امروز و ديروز وطن در موردش حتي چيزي نشنيده بودند، چه برسد به
اينكه بخواهند با چشم خود آن را نظاره كنند. در حقيقت خشكي خاك در لايه هاي زيرين
به حدي مي رسد كه بقاياي گياهي موجود در اين محيط هاي تالابي كه متاثر از گاز متان
هم هستند، مستعد سوختن شده و وقتي درجه حرارت منطقه از حد معيني بگذرد، رخداد آتش
سوزي به وقوع پيوسته و به سرعت گسترش مي يابد. بهره برداري بيش از توان از سفره
هاي آب زيرزميني و كوبيدن بر طبل خودكفايي در كشاورزي، آن هم به هر قيمتي، حاصلش
مي شود نشست زمين و خودسوزي خاك و وقتي كه اندوخته هاي آلي در اين بسترهاي زيرسطحي
بسوزد، معلوم است كه ديگر نه از خاك نشان مي ماند و نه از خاك نشان...
اصلاح الگوي مصرف، افزايش راندمان آبياري در بخش كشاورزي،
كاهش نرخ ضايعات در اين بخش، تعادل دام و مرتع، ممانعت از بارگذاري مراكز صنعتي
پرمصرف و معرفي گزينه هاي جايگزين درآمدي براي كشاورزان و دامداران و توقف طرح
هايي چون فلاحت در فراغت، از مهم ترين راهكارهايي است كه سبب مي شود تا وابستگي
معيشتي مردم به زمين كاسته شده و به اين ترتيب مجالي فراهم شود تا دوباره پريشان،
ارژن، برم، زاگرس، ميان جنگل و... نفسي تازه كرده و زندگي را مجددا به زيستمندان
فارس نشين هديه كنند.