ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید و قبول زحمت کردید. در ابتدا یک بیوگرافی از خودتون بگید و شرح مختصری از فعالیت هایی که قبلا داشتید تا مردم در جریان قرار بگیرند.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. بنده هم تشکر می کنم از شما که زحمت
کشیدید، تشریف آوردید از طرف سایت کازرون نما. از اینکه بلاخره در این فضای
انتخاباتی شما امر اطلاع رسانی را به عهده دارید و اهمیت براش قائل اید این کار
بسیار خوبی است. ان شاا... که اطلاع رسانی به نحو احسنت و خارج از هر گونه گرایش
سیاسی انجام بگیره و واقعیات منعکس بشه. بنده داریوش هوشمند متولد 1338 در روستای
عمویی شاپور، بخش مرکزی هستم. دوران ابتدایی را در روستای عمویی و روستای همجوار
یعنی امامزاده سیدحسین گذراندم. دوران دبیرستان را چهار سال در کازرون، یک سال در
شیراز در دبیرستان کمال الملک و نهایتا دیپلم را در دبیرستان قاموس فیروزآباد
گرفتم. دیپلم را در خرداد 56 گرفتم. بعد از گرفتن دیپلم حدود دو سال به شکل موقت
در شرکت های مختلف در استان خوزستان، بوشهر، استان فارس مشغول به کار شدم. بعد از
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که در 57 رخ داد، مصادف بود با بسته شدن دانشگاه و
مشکلاتی که برای دانشگاه ها پیش اومد. بنده برای ادامه تحصیل به خارج از کشور
رفتم. در مهر ماه 1358 به ایتالیا رفتم. ایتالیا یکی از کشورهای اروپایی ست که از
نظر صنعت تکنولوژی پیشرفته است. جز هفت کشور بزرگ جهانه. از نظر اقتصاد به عنوان
قدرت سوم اروپا اون رو مطرح می کنن. خب ویژگی هایی داره که این کشور رو با سایر
کشورهای اروپایی متمایز می کنه. ایتالیا اولین شریک تجاری ما هست بین کشورهای
اروپایی. بعد از اینکه مسائلی بین کشور ایران و آلمان پیش اومد و دادگاه میکونوس
رای غیرعادلانه ای رو علیه مسئولین ما صادر کرد، به نظر اومد که روابط ایران و
آلمان رو به تیرگی گذاشت و ایتالیا هم در بین کشورهای اروپایی به لحاظ مناسبات
تجاری با ایران سبقت گرفت و اولین شریک تجاری ما شد. خب مرکز مسحیت جهان هم هست.
مقر پاپ اعظم رهبر کاتولیک های جهان در ایتالیاست. کشور واتیکان در شهر رم واقع
شده. مقر سازمان خواروبار جهانی، فائو هم هست. این ها ویژگی هایی است که این کشور
رو متمایز می کنه با سایر کشورها. فلذا ما در همه کشورها یک سفارتخانه داریم، اما
در این کشور سه تا سفارتخانه داریم. سفارتخانه ایران در ایتالیا، سفارتخانه ایران
در واتیکان و سفارتخانه ایران در سازمان خواروبار جهانی. البته اون رو هم نمایندگی
صدا می زنن و هم سفارتخانه. با توجه به چنین وضعیتی ما حالا این رو از دو زاویه می
تونیم مورد بحث قرار بدیم. بنده تو چنین کشوری فعالیت تحصیلی داشتم. از دیپلم هم
رفتم. سه مدرک دکترا در علوم کشاورزی در این کشور بنده اخذ کردم. از دانشکده
کشاورزی دانشگاه پروجا که یکی از دانشگاه های مورد تایید ایران و از دانشگاه های
معتبر و صاحب نام در اروپا هم هست در رشته کشاورزی. مدرک اول بنده در سیستم پیوسته
از دیپلم به دکترا بود که با گرایش بیوتکنولوژی گرفتم. بر روی اندام زایی سیب کار
کردم. خب این طبیعتا با مسائلی هم که ما ابتدا داشتیم که حالا سعی می کنیم مقداری
به اون اشاره کنیم و مشکل ندانستن زبان و آشنا نبودن به زبان ایتالیایی در همان
ابتدا باعث شد که یک مقدار طولانی بشه این دوره. طولانی نسبت به اون زمان مقرر،
والا منطقی هم بود. این مدرک را در اون زمان در دوران قبل از اون توی ایران همون
دکتر (PHD) ارزشیابی می کردن و افرادی زیادی هم هستن که با همین
مدرک اومدن ایران و phd گرفتن از وزارت علوم. اما با کمی تاخیر که اومدیم و
تقاضای بررسی مدرک کردیم، این رو کارشناسی ارشد ارزیابی کردن و بنده بعد از اون
باز در یک دوره چهار ساله دکترای دوم رو گرفتم.
چه سالی اون اولی رو گرفتین؟
اولی رو در مارس 1991. مدرک دوم رو در گیاه شناسی کاربردی با گرایش آیروبیلوژی
گرفتم. دکترای سوم را بنده با موافقت و ترغیب نمایندگیمون در فائو و موافقت وزیر
وقت آقای دکتر کلانتری، بنده بورسیه سازمان تحقیقات آموزش و ترویج جهاد کشاورزی
کشور شدم. اون مقطع را در علوم باغبانی با گرایش فیزیولوژی و تکثیر گرفتم. این به
لحاظ مدرکی بود. بلاخره 24سال بنده یا در دانشگاه، یا در مراکز علمی فعالیت داشتم.
در همین رابطه باز بنده چند سالی قرارداد همکاری با سفارتخونمنون در فائو داشتم و
با اونها همکاری می کردم. تبادل نظر، جمع آوری اطلاعات و مهمترین کاری هم که انجام
می دادیم برنامه ریزی بازدیدهای علمی مسئولین کشورمون بودن که تشریف می آوردن
اونجا. این کار رو من به عهده داشتم. در کنار تحصیل و فعالیت های علمی بنده از
همان ابتدای ورودم به ایتالیا عضو انجمن اسلامی دانشجویان شهر پروجا شدم و بعنوان
یک عضو فعال انجام وظیفه می کردم در چارچوب عقایدی که داشتم، فکری که داشتم و
ارزشی که برای انقلاب و دستاورد های انقلاب قائل بودم. از همان ابتدا بنده اونجا
فعالیتم رو شروع کردم. فعالیت های سیاسی، تبلیغی، فرهنگی. ما حدود بین 20 تا 30
انجمن اسلامی در سرتاسر ایتالیا داشتیم در اون زمان و دوره های بعدی در شهرهای
مختلف. بنده هم در شهر پروجا مسئولیت های مختلفی رو داشتم در اون تشکیلات دانشجویی
و هم در منطقه مسئولیت های منطقه ای داشتم. مسئولیت هایی که می تونیم ازش نام
ببریم مسئولیت مدیریت مالی تشکل ها بود، مسئولیت تبلیغی، مسئولیت فرهنگی، در اون
ابتدا مسئولیت تبلیغی اسم دیگری داشت با توجه به مبارزاتی که بود و جو پرالتهاب
سال های بعد از انقلاب، اسم اون مسئولیت مسئولیت دفاعی بود و سالهای پی در پی هم
مسئولیت های مختلفی داشتیم. به همین واسطه ما هم با نمایندگی هامون در خارج از
کشور، یعنی سفارتخانه ها و سایر نمایندگی ها ارتباط بسیار خوب و تنگاتنگی داشتیم،
تعامل خوبی داشتیم و هم مسئولین کشور رو همیشه همراه شون بدویم، در که در کنار تحصیل
و کسب علم و دانش این فرصتی بود که ما همواره در جو سیاسی، فرهنگی، اقصادی، علمی و
سایر زمینه ها قرار داشته باشیم و خب طبیعتا بی تفاوت هم نبودیم، موضع گیری می
کردیم نسبت انتشار فعالیت هایی که خارج از کشور داشتیم. فعالیت های مبارزاتی بود،
تبلیغی بود. همون طوری که حضرت امام هم توصیه کرده بودن ما وقتی که جنگ شروع شد
بعد از رفتن ما به ایتالیا، عده ای از دوستان جمع شدیم و از طریق نماینده محترم
حضرت امام(رحمت ا... علیه) که الان ایشون هم رحمت خدا رفته، حاج آقا فاضل هرندی،
ما به ایشون تکیه کردیم، نام نویسی کردیم برای شرکت در جبهه های حق علیه باطل.
جواب نماینده مقام معظم رهبری در اون زمان این بود که حضرت امام نظرشون اینه که
کسب علم و دانش هم جبهه بسیار با ارزشی است و شما سعی کنید هم علم و دانش را به
خوبی فرا بگیرید و هم پیام رسان این انقلاب و این مردم باشید، مردم بزرگ و شریف
ایران. فلذا ما اونجا هم به لحاظ فکری اعتقاد داشتیم و هم نظر مقام معظم رهبری
حضرت امام (رضوان ا... تعالی علیه) بود و این کار رو ما کردیم. عرض کردم با توجه
به مسئولیت های مختلفی که بنده داشتم به تمام مسئولین تقریبا نزدیک بودیم. زمان
نخست وزیری، بعد از اون رئیس جمهور ها که تشریف می آوردن، روئسای مجلس خیلی هاشون
تشریف می اوردن جلسات متعددی که بود، ما خدمت اونها بودیم. کاری که از دست ما بر
می آمد توی زمینه های مختلف انجام می دادیم. جلساتی داشتیم، تبادل نظر می کردیم،
توی موارد مختلف نقل می کردیم مسائل توی ایران رو و با همان روحیه دانشجویی عمل می
کردیم. روحیه دانشجویی به ویژه اونایی که از هیچ فکری، جریانی ترس و واهمه ای
نداره و به قول عامیانه ریش یک دانشجو پیش کسی گرو نیست و به راحتی حرفش رو می زنه
و از حق و حقوق خودش و هم مردم دفاع می کنه. با همان روحیه ما عمل کردیم. خب مقابل
خودمون جبهه متحد ایرانیان ضدانقلاب، ضد ایران، ضدمملکت رو داشتیم. تمام گروه های
مختلف از منافقین گرفته تا احزاب کمونیستی، یا احزاب سیاسی دیگر که در کردستان
فعالیت می کردند و همه اونها هم حمایت می شدند از طرف کشورهای اروپایی و در راس
اونها از طرف سیاست های آمریکا که اعمال می شد و خب در کشور ایتالیا هم بودیم،
فشارهای سیاسی خود دولت ایتالیا بر ما هم کم نبود. به حمد الله علی رغم همه این
مشکلات بنده موفق شدم که با دستی پر هم به لحاظ عملی، اندوخته علمی، و هم تجربه و
هم آشنایی با ایران چرا که با مسئولین بودیم، توی این 24سال مدام بنده می اومدم،
می رفتم، مسائل رو هم از نزدیک می دیدیم، رصد می کردیم از بیرون و در داخل می اومدیم
ببینیم و لمس کنیم. این 24سال به این شکل گذشت و بنده در سال 82، یعنی حدود هشت
سال پیش به میهن اسلامی خودمون برگشتم و حدود هشت سال است که بعناون عضو هیئت علمی
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج جهاد کشاورزی مشغول به خدمت هستم. در همون ابتدای
کار مسئولین هم نظرشون این بود که بنده در تهران بمونم. من تقاضا کردم که به شیراز
بیام. اگر که شرایط فراهم بود دوست داشتم در کازرون خدمت کنم و فعالیت کنم که این
شرایط فراهم نشد و نهایتا بنده در مرکز تحقیات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
در شیراز مشغول کار شدم. تو این هشت سال در ستاد، کمیته ها و کمیسیون های مختلف
علمی و تخصصی عضویت داشتم و دارم و در ستاد باغبانی استان که در سازمان
جهادکشاورزی مقرش هست، در کمیته اصلاح و توسعه باغات استان عضویت داشتم، در کمیته
ترویج و تحقیق باغبانی استان، در کمیسیون استعدادیابی اراضی ملی، در شورای ملی
زیتون، در کمیته فنی بخش اصلاح بزر و نهال مرکز و خیلی کمیسیون ها و کمیته هایی که
در سایت بنده هم اومده. این هشت سال من از نزدیک به عمق یک سری مسائل و مشکلات پی
بردم. بنده در سال 79هم در همین مکان که الان دارم با شما صحبت می کنم یک کار
تولیدی رو مرتبط با تخصص خودم شروع کردم. تولید نهال با روش های مدرن و پیشرفته.
خب همین کار تولیدی باعث شد که من با خیلی از مشکلات و معضلات مردم آشنا بشم که
حقیقتا مردم این منطقه حق دارند مهاجرت کنند. مردم این منطقه مشکلات زیادی دارند.
من علی رغم اینکه به پیشنهاد و با تشویق و ترغیب وزیر وقت آقای دکتر کلانتری و
معاون ایشون این کار رو شروع کردم اما با موانع بسیار جدی و سختی روبرو شدم و اون
موقع بود که اگر کسی می گفت که اینجا در منطقه کازرون بستر مناسبی برای سرمایه
گذاری آماده نشده و فراهم نشده، بنده به راحتی باور کنم و باور کردم. خب آشنایی با
مردم این منطقه، من تا 20سال بین همین مردم زندگی کردم، با تمام کارهای کشاورزی هم
از نزدیک آشنا بودم و به اونها عمل کردم. با زندگی یک کشاورز کاملا آشنا بودم و
مانوس بودم با تمام عملیاتی که در بخش باغداری و زراعت توی این منطقه انجام می شه.
مشکلات امروز رو هم به خوبی می دونم. با سیستم کشورداری و قوای حاکم بر کشور به
خوبی آگاهم و آشنایی دارم. ابتدا احساس کردم که با توجه به همه این مسائلی که
خدمتتون توضیح دادم می تونم در عرصه انتخابات وارد شم و در صورت موفقیت اگر نظر
خدا باشه و مردم حرف ما رو پذیرفتن و باور کردن، حمایتومن کردن بتونیم خدمات
شایانی رو در این منطقه داشته باشیم.
پس شما یک سری مشکلات رو احساس کردید و حالا برای رفع این مشکلات اومدید؟
درسته
اولویت اصلی کاریتون رو اگه نماینده شدید ، به هر حال یک اهدافی دارید که می
خواید انجام بدید، که حالا شما تو خودتون توانایی این رو دیدید که می تونید اون
اهداف رو انجام بدید و اومدیم این کارا رو انجام بدید؟
برای اینکه من این سوال رو جواب بدم باید خدمتتون عرض کنم که یک نماینده،
نماینده مردم در خانه ملت وظیفه اصلی اش قانون گذاری است و وظیفه ای که در کنار
قانون گذاری دارد نظارت بر اجرای قوانین است. یعنی در واقع به نحو احسن این قوانین
اجرا بشه. خب طبیعی است که یک نماینده هم باید قانون گذار خوبی باشه و هم ناظر
خوبی باشه. برای اینکه قانون گذار خوبی باشه باید شرایطی رو داشته باشه و نظارت بر
اونها هم به همین شکل. من احساس کردم که با توجه به تفکری که دارم، تخصصی که دارم
و تجربه ای که دارم هم می تونم در مجلس شورای اسلامی برنامه های کلان رو به خوبی
درک کنم، برنامه های کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و در زمینه های مختلف با توجه
به آشنایی و اطلاعاتی که دارم می تومنم قانون گذار خوبی باشم و نقش موثری داشته
باشم در مجلس و هم با توجه به آشنایی که نسبت به مشکلات و عقب ماندگی کازرون دارم
می تونم با پیشنهاد و راهکارهایی که برای بخش اجرا دارم مشکلات مردم رو به کمک
خودشون و به کمک دوستان دانشگاهی و علمی ان شاا.. در کوتاه مدت بتونیم سامان بدیم.
با توجه به شناختی که شما از این مجلس دارید، و مجلسای دوره های قبل نقطه ضعف
های مجلس رو چی می دونید؟
عرض کنم مجلس ما همون طور که من وظایف نماینده رو خودمتتون عرض کردم اگر همه
نماینده ها به وظایف اصلی خودشون عمل کنند، بحث ارزش های نظام، ارزشهای اسلامی،
بحث منافع ملی در واقع مد نظر اونها باشه و قانون محور باشند، خودشون قانون گذار
هستند اگر قانون محور هم باشند در همه کارهاشون ما مشکلی نداریم. ما قوانین بسیار
خوبی رو در نظام جمهوری اسلامی وضع کردیم. من نمی خوام بگم در هیچ زمینه ای خلع
قانونی نیست اما قوانین بسیار خوب و ارزشمندی رو در این 33سال در کشور جمهوری
اسلامی وضع کردیم، به نظر میاد این مشکلاتی رو که ما امروز می بینیم در اجرای
قوانین است. خب کش مکش های سیاسی، فضاهای ناسالم سیاسی که بعضا در مجلس به وجود می
آد، این رو مردم نمی پسندند. این رو مقام معظم رهبری نمی پسنده، همون طوری که حضرت
امام هم نمی پسندید. این یک مشکلات جدی بوجود می آره. در راس امور، در جایی که به
گفته حضرت امام(رحمت ا... علیه) راس امور است، مجلس راس امور است، خب ما اگر این
کش مکش های سیاسی رو کنار بگذاریم این خصومت ها را، البته داشتن نظریه و عقیده های
مختلف طبیعی است، اختلاف نظر باعث پویایی می شه در مجلس. نداشتن تخصص لازم در بعضی
موارد توی مجلس شورای اسلامی وجود داشته، نداشتن تخصص توی زمینه های مختلف. ما توی
مجلسمون اگر یک نماینده های مجموعه متخصصی داشته باشیم، قوانینی که از مجلس شورای
اسلامی بیرون میاد قوانینی جامع، نمی تونیم بگیم بدون نقص اما با حداقل و کمترین
نقص بیرون می آد.
الان شما اشاره کردید به صحبت امام که میگه مجلس در راس اموره، الان یه عده می
گن امام اون رو توی یه شرایط خاصی گفته یا مال اون زمانه مال الان نیست، دیدگاه
شما چیه هنوز مجلس در راس امور است؟
بله، مجلس در راس امور است، هم رهبر فرزانه، رهبر انقلاب این مسئله رو مطرح
کردن وهم به لحاظ علمی این مسئله قابل اثباته. شما از نظر قانونی هم اگه کسی
قوانین جمهوری اسلامی رو مرور کنه و اختیارت رو که نگاه کنه می بینه که نمایندگان
مجلس در راس امور هستند. و بنده اعتقاد دارم به این مسئله و راس امور هم هم به
لحاظ اختیارات و هم به لحاظ اینکه اگر قانونی در اونجا وضع بشه که اون قانون
کارشناسی نشده باشه و مشکلی داشته باشه، طبعات این قانون ناقص رو ما در زندگی همه
مردم می تونیم مشاهده کنیم و لمس کنیم. پس می شه در راس امور. ما اگر یک نقصی در
سطوح پایین تر داشته باشیم به شکل هرمی هم که شما نگاه کنید، از اونجایی که نقص
وجود داره به پایین شامل می شه اما می بینیم که قوانین در مجلس شورای اسلامی وضع
می شن، پس اگر مشکلی داشته باشه در راس امور است و طبعات اون رو تمام جامعه لمس
خواهد کرد.
الان هم این وضعیت به طور واقعی اتفاق افتاده، یا فقط در نظر است؟
نه در مواردی این بوده و خود نماینده ها هم بعضی موقع مسائل را متوجه شدن،
تبصره زدن، جاهای خاص داره، اصلاح قانون، بلاخره اینها قوانین جاری است. قوانین
جاری چیزی است که نمایندگان مجلس با اختیاراتی که دارن و منطبق با قانون اساسی وضع
می کنن. در اینجا ممکنه اتفاقی هم بیافته و این اختیار رو هم دارن که تبصره بزنن،
مجددا برگردن و اصلاح کنن.
شما در سوالای قبل بزرگترین مشکل مجلس رو کش مکش های سیاسی دونستید و البته
گفتید که بعضی هاش هم تا اندازه ای لازم است. حالا باز دقیق تر بشیم مهمترین ضعف
مجلس ایران در این سی و جند سال همین است و اگر آری راه کار شما برای حل آن به
عنوان شخصی که می خواد در آینده نماینده بشه چیه؟
همون حرف هایی رو که در رابطه با مجلس بنده مطرح کردم نظر بنده است و اصلاح
اون هم در واقع ما در قانون اساسی داریم. در راس همه این ارگان ها مقام اول مملکت،
در واقع مقام معظم رهبری است، یعنی ولایت فقیه که ایشون اگر مشکلاتی در مجلس به
وجود بیاد می تونه در جهت رفع اون اقدام بکنه. قطعا اصل رو همون طور که عرض کردم خدمتتون
هم در مجلس و هم در سطوح پایین تر در ارگان های دولتی و اجرایی قانون می دونم
.یعنی در یک کشور خارجی هم بلاخره زندگی کردم و دیدم که هر جا که قانون محور بودن
مشکلاتشون کمتر بوده. اگر اصل و اساس قانون قرار بگیره این خواست و نظر مقام معظم
رهبری هست. خواست ملت هست. ملت شریف ایران دوست دارن که همه افراد به قانون احترام
بگذارند. چه اون کسی که قانون رو وضع می کنه و در راس امور هست و چه افرادی که در
سطوح پایین تر دارن انجام وظیفه می کنن.
پس این اختلافایی که الان وجود داره بین دولت و مجلس و در کل قوا، علت اصلیش
خلع قانونی وجود داره که این اختلاف ها به وجود میاد یا نه بعضیا ها فراتر از
قانون چیزی می خوان؟
اگه بخوایم خیلی دقیق صحبت کنیم باید مورد بگیم و وارد جزئیات بشیم که در واقع
مجال این صحبت نیست اما بطور کلی مسائلی رو که الان مردم می بینند و نمی پسندند
بحث نبودن قانون نیست، بحث این مشکلات سیاسی هست و در واقع عدم دقت خیلی از افراد
سیاسی هست توی این برخوردها و تقابل ها. رعایت نکردن نکات مهمی که همیشه بزرگان
ما، دین ما، علم اخلاق به ما توصیه کرده و ما اون رو رعایت نمی کنیم و بیشتر همین
مسائل و بعضا دیدگاه هایی هست، این دیدگاه ها متاسفانه گاهی اوقات از طرف دشمنان
این مرز و بوم، دشمنانی که منافع خودشون رو از دست دادن در این مملکت، شما
بزرگواران استحضار دارید، مردم ایران به خوبی می دانند که تاریخ ایران این رو نشون
داده که بلاخره افرادی به لحاظ سیاسی و اقتصادی حاکم بر این مملکت بودن و الان اون
منافع خودشون رو از دست دادن، حالا به هر شکلی که هست نمی تونن ببینن ایران
قدرتمند رو، ایران سربلند، مردم باعزت ایران رو نمی تونن ببینن، شکوفایی های عمل و
دانش در ایران را نمی تونن ببینن. ولذا به طرق مختلف، یک موقع می بینید جنگ هشت
ساله است، یک موقع می بینید به شکل کودتا می خواد عمل کنه، یک موقه جنگ نرم رو
آغاز می کنه و به طرق مختلف سعی می کنه که با این مملکت دشمنی کنه. خب خیلی وقت ها
می آد و عیادی داخلی پیدا می کنه و اونها رو تتمیع می کنه، اونها رو فریب میده،
اونها هم هستن که خیلی وقت ها در سطوح مختلف سیاسی هم متاسفانه خودی نشون می دن و
باعث بروز مشکلاتی می شن که ما نمونه هاش رو زیاد دیدیم، بخصوص تو این مقطع فعلی.
شما راه حل این رو دو تا نکته اعلام کردید. یکی وجود رهبر معظم انقلاب و یکی
هم اجرای قانون. حالا از گزینه اول که بگذریم، گزینه دوم می خوام بدونم چه طوری می
تونه تو بحث کش مکش های سیاسی، اختلاف نظرها و... چطور اجرای قانون می تونه راه حل
حل این مشکل باشه؟
خب دیگه باید در هر ارگان و در هر زمینه ای متخصصین اون تخصص و اون زمینه در
واقع بشینن و راه کارهای اساسی رو بیرون بیارن با کمک خود نمایندگان به عنوان ناظر
بر اجرای قوانین. خب الان بحث نظارت در خود مجلس مطرح است. اولا اینکه خود نماینده
ها که قانون گذار هستن و در راس امور هستن یک جوری بین خودشون بتونن خودشون رو
کنترل کنن. درسته که یک سری افراد مخالف داشت، یک سری موافق بودن، خب این یک
پیشنهاده. خود اهل فن، نمایندگان، در واقع هم نظر دادن هم در واقع می توننن اینها
این رو تکمیل تر کنن. توی زمینه های مختلف هم ما می تونیم یک سری سازوکارهایی به
این شکل داشته باشیم. ما اگر بیاییم در منطقه خودمون هم این بحث رو نگاه کنیم می
بینیم که متاسفانه به خاطر همون عدم توجه به قانون خیلی مسائل و مشکلات ما به وجود
اومده و اون هماهنگی و توافق لازمی که بین مسئولین منطقه باید باشه توی این چند
سال وجود نداشته و تبعات بدی هم برای منطقه و مردم این منطقه داشته.
پس شما الان با این طرح نظارت بر نماینده ها موافقید که تصویب بشه؟
اگر نماینده ای بخواد علاوه بر اینکه در مجلس باشه یک قدرت خوبی داشته باشه و
هیچ کسی هم حق این رو نداشته باشه که نسبت به اونها اعتراض کنه، نمابینده در واقع
مخالفه. ولی اگر در واقع برعکس این بگه نه من علی رغم اینکه نماینده ام و در راس
امور هم هستم مایلم که اگر خطایی کردم در همین مجلس بررسی بشه، موافق این نظریه
خواهد بود.
شخص شما مخالفید یا موافق؟
من موافقم
خب بعد با وجود قوه قضائیه که بر همه مردم نظارت می کنه، چه لزومی داره که
نماینده ها بخوان بر خودشون نظارت کنن؟ کمیسیون اصل نود هم هست که کار نظارتی رو
انجام می ده؟ این طرح موجب یک سری محدودیت بر نمایندگان مردم نیست؟
نگاه کنید؛ قوای ما مستقل هستند. قوه قضائیه یک قوه مستقل هست. توی این قضیه
اون کسایی که پیشنهاد دادن و نهایتا نظر مثبت دادن، به نظر اومد که مقام معظم
رهبری هم همین نظر رو دادن، اینها بیشتر نظرشون این بود که مسئله توی خود مجلس فیصله
پیدا بکنه اگر مواردی هست، زیاد به یک قوه دیگه کشیده نشه و این میتونه خودش تبعات
دیگری رو داشته باشه اگر به قوه قضائیه کشیده بشه. بلاخره ما در خیلی جاها مصونیت سیاسی
داریم و اجازه نمی دن این کارها انجام بشه و متاسفانه تو خیلی کشورها دیدیم که
افراد با همون مصونیت سیاسی به خودشون اجازه دادن و کارهای بسیار خلاف قانون رو
انجام بدن. و من لذا به نظرم می آد که این پیشنهاد قانونی خوب باشه.
تقسیم بندی های خود داخل مجلس رو، تقسیم بندی های فراکسیون ها، طبیعتا هر
فراکسیونی به جناحی وصله، الان شیوه رای گیری مجلس رو تحت تاثیر و القای این
فراکسیون ها می دونید یا نه یک فرد هم به تنهایی می تونه تاثیرگذار باشه روی رای
نماینده ها؟
نگاه کنید در کشور ما احزاب رسمی نشدن. حزب جمهوری اسلامی هم خیلی نتیجه خوبی
نداشت و می بینیم که این حزب هم منحل شد. بعد از اون هم کشور ما متاسفانه بگم یا
خوشبختانه، شرایط رسمی شدن احزاب رو پیدا نکرد. اگر اون شرایط پیدا می شد و حزب ها
رسمی می شدن و مردم این رو عادت می کردن، تمام جامعه رو عرض می کنم، و فکرهاشون رو
می اوردن، قدرتد تحلیل ها بالا می رفت و احزاب رو انخاب می کردن اون موقع این
مشکلات به وجود نمی آمد. کمااینکه الان توی بحث انتخاباتی رو خدمتتون رو عرض کنم، توی منطقه ما بخاطر همین نقیصه ما
مشکل داریم. یک نفر از جناح اصلاح طلب نیست. اصلاح طلب رو حالا به عنوان مثال عرض
می کنم. اصولگرا مثلا یک نفر نیست، ممکنه یک جمعی باشن. در صورتی که اینجا یک
نماینده بیشتر نمی خواد. اگر احزاب رسمی بودن یک حزب که نمی آد چند تا نماینده رو
معرفی کنه به این منطقه. خب ما می بینیم که تعصبی می شه، طایفه گرایی می شه. روی
همین دوتا اصلاح طلب و اصولگرا که بخواهیم صحبت کنیم، یک طایفه ای اصلا فکرش شاید
اصولگرا باشه ولی چون یکی قومی از خودشون، فامیلی از خودشون رفته، و این اصلاح
طلبه، می ره به اون رای میده. اصلا کاری به حزبی و عقیدتی و این طور مسائل نیست.
ولی من دیدم توی خارج از کشور توی خانواده ای، البته این توی ایران هم پیدا می شه
و معمول هم هست، اما اونا به شکل رسمی، برادر و خواهر و... متعلق به احزاب مختلفن.
وقتی هم که رای گیریه این رای اش ماله اینه و دیگری مال کسی دیگه. ما این مسائل رو
برای نبودن این احزابی داریم.
نفرمودید که حالا یک فرد به تنهایی، با توجه به ساختار کنونی مجلس ایران
میتونه تاثیر گذاری داشته باشه یا نه؟
همه می تونن تاثیرگذار باشن. بنده عرض کردم بنده با توجه به علم و تجربه ای که
دارم و شناختی که نسبت به مسائل سیستم های کشورداری و مشکلات مردم که دارم و
دیدگاه بازی که پیدا کردم در این چند سال، می تونم یک نماینده تاثیرگذار باشم. من
از خودم شروع کردم.
آقای هوشمند همون جور که گفتید خیلی وقت ها رای دادن توی کشور ما بر اساس
شایستگی نیست، بر اساس قومیت گرایی و... است. راه کاری، ایده ای برای اصلاح این
فرهنگ دارید؟
به نظر من این وظیفه همه است. هم بخش دولتی، هم غیردولتی، هم همه افراد که توی این جامعه زندگی می کنن و آینده پویا و در حال رشد خودش رو می خوان، اینها باید توی این قضیه همت کنن. من توی تمام جلساتی که دارم با مردم صحبت می کنم خواستم همینه. عاجزانه هم تقاضا می کنم. از همه افرادی که توی این جامعه زندگی می کنن، که نگاه رو فراتر از نگاه قومی ببرن. نگاهشون به انتخابات، اون هم انتخابات مجلس که در راس اموره، باید یک نگاه ویژه باشه. باید معیارهای ما معیارهای ارزشی باشه. درسته اون قومیت، تعصب، اینها همه لازمه کار است. توی فرهنگ ما باید حفظ کنیم اینها رو، باید سعی کنیم که اینها بماند، اما اینها رو کامل کنیم، اصلاح کنیم، جاهایی که جواب نمی ده، با معیارهای ارزشی. من معیارهای ارزشی رو که مد نظر قرار دارم و به مردم توصیه می کنم، میگم اول نگاه کنن به شخصی که بهشون معرفی شده آدم سالمی باشه، آدم پاک دستی باشه، آلوده به فساد نباشه. فساد اخلاقی، فساد مالی، سایر مفسده ها. آدم راستگویی باشه، با مردم با صداقت حرف بزنه. ببینن که این شخص با صداقت اومده پیش می خواد کاری کنه یا نه ایشون زر و زور و تزویر یکی از این سه راه رو انتخاب کرده و می خواد توی انتخابات بیاد. این ها سلامتی شخصه. یک نفر که می آد و می خواد در جایگاه رفیع نمایندگی از حق و حقوق مردم دفاع کنه، هم قانون گذار باشه و هم از حق و حقوق مردم دفاع کنه، باید آدمی باشه که از دروغ گفتن بدش بیاد. خب این سلامتی است. من این رو به عنوان شرط اول به مردم توصیه می کنم.
شرط دوم من اینه که من از مردم خواهش
می کنم که در بین اون افردای که مدعی خدمت به این منطقه هستن در قالب نمایندگی،
نگاه کنن که آگاهی و سواد لازم رو داشته باشن. بیشتر آگاهی منظوره اینجا. دید باز
داشته باشه نسب به دنیا، چیزی که تو دنیا داره اتفاق می افته. مردم رو بشناسه،
دنیا رو با خبر باشه چه اتفاقی داره می افته. تو کشورهای اسلامی، تو کشورهای
اروپایی. چه فرهنگی دارن، چه سمت و سویی رو انتخاب کردن برای خودشون. آشنایی داشته
نسب به قوای سگانه ای که این مملکن رو اداره می کنن. مقننه ، قضائیه و مجریه. شرح
وظایف اونا رو بدون، نقاط ضعف و قوت اونا رو بشناسه. و آشنایی داشته باشه اگر از
فارس می خواد بره نسبت به استان فارس، نسبت به مشکلات استان. اگر از کازرون هست
حوزه انتخابیه رو به خوبی بشناسه. چه طوایفی، چه مردمی زندگی می کنن، مشکلاتشون چی
هست. اینها آگاهی هایی هست که باید داشته باشه. پس شد شرط دوم آگاهی. شرط سوم
شجاعت است. شجاعت رو هم اگر ما نخواهیم وارد جزدیاتش بشیم زمانی انسان پیدا می کنه
که اون شرط اول یعنی سلامت رو داشته باشه. اگر سالم نباشه، ضعفی داشته باشه، دنبال
منافع شخصی اومده باشه، هدفش خدمت به مردم نباشه اون موقع ضعف داره و کسی که ضعف
داره هیچ موقع شجاعت لازم برای قانون گذاری و برای دفاع از حق و حقوق مردم رو
نخواهد داشت. شرط چهارم میشه تعهد. تعهد به چی، به ارزش های نظام جمهوری اسلامی.
تعهد به تمام اون ارزش هایی که به برکت خون شهدا به دست اومدن. باید متعهد باشه،
قانون اساسی رو قبول داشته باشه، از بالا تا پایین. همه موارد رو. اگر کسی این
قوانین رو قبول نداشته باشه هیچ موقع نمی تونه یک قانون گذار خوبی و یک مدافع خوبی
برای مردم منطقه اش باشه. و تکمیل کننده اینها تخصصه. اگر تخصص نداشته باشه، ما به
طور کلی داریم عرض می کنیم، اگر متخصصین ما به اندازه کافی در مجلس نباشن قوانینی
که می اد بیرون کارشناسی نشده و غیرعلمی و غیرفنی خواهند بود و تبعاتش رو ما در
زندگی مردم خواهیم دید.
از بحث مجلس بیایم بیرون، شما اصولگرا اید یا اصلاح طلب؟
من پیرو خط امامم و در بحث اصولگرایی تمام افرادی که اصول و ارزش های ایران رو
قبول دارن من دوستشون دارم و بهشون علاقه مندم و اون کسایی هم که در چارچوب همین
اصول می خوان کاریی رو اصلاح کنن، یعنی اصلاح امور بخاطر رضای خدا و بخاطر مردم،
باز هم این با ارزشه و قابل احترام.
داخل انتخابات حزب یا گروه خاصی هم از شما حمایت می کنن یا مستقل اید؟
بنده مستقل وارد این عرصه شدم اما جریان های فکریه متفاوتی رو من می بینم که
نظریات و ایده های ما رو قبول کردن و دارن از ما حمایت می کنن.
جریان سیاسی خاص؟
متفاوت هستن.
جریان های مارک دار کشوری رو ما مد نظر داریم. مثلا جبهه پایداری، جبهه مردم
سالاری، جبهه متحد و...؟
عرض کردم به شکل مختلف من می بینم که خیلی از این جناح ها دارن حمایت می کنن
اما اجازه بدید این حمایت رسمی خودشون رو خودشون اعلام کنن. چون بالاخره لیست می
دن و اسامی رو مشخص می کنن.
شما فرق جایگاه مجلس رو تو نظام مردم سالاری دینی با یک نظام مردم سالاری
معمولی چی می دونید؟
ببینید مجلس همون طوری که من عرض کردم در نظام جمهوری اسلامی به تعبیر حضرت
امام(رحمت ا... علیه) و با استنباطی که من خدمتتون عرض کردم گفتیم در راس امور هست
و در همین چارچوب ما نظام جمهوری اسلامی رو هم یک نظام مردم سالاری می دونیم و خب
طبیعی است که در مجلس یک اقلیی باشه و یک اکثریتی. این نه در ایران که در جاهای
دیگه هم به همین شکل عمل می شه ام. اما مهم اینه که اون افرادی که بعنوان نماینده
وارد خانه ملت شدن درک بالایی از این قضیه داشته باشن، از این مردم سالاری که هم
در جبهه اقلیت موثر و مفید باشن برای مردم و هم زمانی که اکثریت هستن. چون این
نیست که اگر من در اقلیت قرار گرفتم دیگه کاری از دستم من برنیاد. در یک نظام سالم
در چارچوب نظام مردم سالاری بنده وارد این مجلس شدم، وارد خانه ملت شدم، اختیاراتی
هم دارم، حالا از این اختیارات استفاده می کنم. اگر بیشتر نمانده ها با من هم فکر
بودن، خوب من میشم اکثریت. اگر تعداد کمتری با من موافق بودن خوب می شم اقلیت. مهم
اینه که این درک رو همه نماینده ها داشته
باشن تا ما واقعا در جایگاه نماینده که یک جایگاه بسیار رفیعی است مفید فایده
باشیم برای مردم.
با این حساب اون قید دینی که در بخش مردم سالاری دینی اضافه شده تفاوت خاصی رو
بین جایگاه مجلس توی نظام جمهوری اسلامی و مجلس توی نظام دموکراتیک ایجاد نمیکنه؟
چرا، من این بحث آزادی و دموکراسی را
یک صحبتی در این رابطه می کنم تا تفاوت مسئله رو شما بتونید تامیم بدید به مجلس.
شما بحث آزادی رو اگر توی کشور کومونیست ها برید و از اونها بپرسید آزادی چیه برای
شما آزادی رو یک جوری تعرف می کنن، بنا بر اون قوانین و مقررات و اون اندیشه ای که
خودشون دارند آزادی رو تعریف می کنن. اگر در ایتالیا برید، یک کشور مسیحی، اونها
هم به همین شکل آزادی رو به اون شکلی که در دین خودشون، فرهنگ خودشون و قوانین
خودشون هست تعریف می کنن. در جاهای دیگه که ادیان دیگه حاکم هستن اونجا هم ممکنه
به شکلی که عرض کردم تعریف کنن. ما در نظام جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی؛ پس میشه
مردم سالاری دینی. اسلام یعنی دین دیگه. حالا شما همون معنایی که برای آزادی پیدا
کردید، با همین معنا، با حرفی که بنده زدم می تونید یه جواب برای همین سوال خودتون
پیدا کنید.
شما اگر نماینده شدید نماینده مردم هستید، یا نماینده دولت یا نماینده نظام؟
نماینده مردم. نماینده مردم در خانه ملت.
حفظ نظام از اوجب واجبات است. این به هر قیمتی؟ یعنی اگر کسی هم خلافی کرد،
کاری کرد بگیم این الان مصلحت نظام کاری نکنیم؟
ببینید مردم واقعا این رو میخان که نظام جمهوری اسلامی حفظ بشه. مردم
خواستشونه، بارها و بارها هم این رو ثابت کردن و خواستار این شدن. اما همین مردم
حاضر نیستن در چارچوب نظام جمهوری اسلامی بی عدالتی ببینن. مردم حاضر نیستن تبعیض
ببینن، ظلم ببینن. این اصلا با هم منافاتی نداره. من نظام رو قبول دارم، چارچوب رو
قبول دارم، قانون رو قبول دارم اما حاضر نیستم این مشکلات رو ببینن در جامعه. بحث
عدالته، بحث تبعیضیه که قائل میشن در بعضی جاها و مردم نمی تونن این ها رو هضم کنن
و تحمل کنن.
شما گفتید اگر نماینده شدید خودتون رو نماینده مردم می دونید.
حتما بنده نماینده مردم خواهم بود، ان شاا... اگر نظر خدا بود و مردم حمایت
کردن و ما به این جایگاه رسیدیم. نماینده بودن شرح وظایف داره. من در صورت موفقیت
تلاشم اینه که یک نماینده ای باشم که بر مبنای قانون حرکت می کنه و تمام اعمالش رو
منطبق بر قانون می بینه. و خارج از قانون ان شاا... ما حرکتی نخواهیم کرد. حتی توی
مجلس و در تعامل با دولت. دولت هم از اون طرف در واقع این ادعا رو داره که به نفع
مردم می خواد کار بکنه. اون قوه مجریه است، این قوه مقننه. این مسائل هم باید در
وحله اول در قانون دیده بشه، اگر قانون رعایت شد رضایت خدا هم هست. ما معتقدیم این
قوانینی که وضع شده و ما داریم رضای خدا درش دیده شده. پس ما سعی کنیم این قوانین
رو بهش عمل کنیم تا مورد رضای خدا هم ان شاا... باشه و موجب خدمت به مردم.
یکی از شرایطی که توی قانون گفته شده برای کسایی که می خوان داوطلب انتخابات
مجلس بشن اینه که " اعتقاد و التزام عملی به اصل مترقی ولایت مطلقه
فقیه" داشته باشن. به نظر شما یک فرد باید چه ویژگی که این اصل دربارش صدق
کنه؟
من فکر می کنم این سوالا رو من جواب دادم بهش. شما وقتی از من سوال میکنید
نظرتون راجع به قانون چیه من میگم قانون اساسی رو قبول دارم از بالا تا پایین. به
نظرم میاد من جواب دادم. خب ما اگر قبول نداشته باشیم این ادعایی رو که داریم که
میخوایم بریم در چارچوب نظام مدافع حق و حقوق مردم باشیم، اصلا این واقعیت نداره.
ما دنبال یه اهداف دیگری خواهیم بود.
خب پس اینکه یه فرد قانون اساسی رو قبول داره، این اصل دربارش صدق می کنه؟
بله
دو تا نظریه تو مجلس هست؛ یه عده میگن ما باید بشینیم و نگاه کنیم ببینیم
رهبری چی می گه و میگه چی کار کنیم و متناسب با اون عمل کنیم، یه عده میگن مجلس
باید کار خودش رو انجام بده، حالا هر جا انحرافی بوجود اومد رهبری تذکر می ده و
اشاره میکنه. نظر شما چیه؟
باز هم برگردیم به قانون. قانون نقش رهبری و اختیارات رهبری رو مشخص کرده.
حضرت امام و متعاقب اون حضرت آیت ا... خامنه ای، رهبر معظم انقلاب، اینها توی
مسائلی که اختیارشون نیست دخالت نمی کنن و می زارن به عهده افراد که خودشون با
اختیاراتشون عمل کنن و اینکه چه جایی اونها می تونن این کار رو بکنن، چه جایی نمی
تونن، و چه جایی ما باید مطیع باشیم، اینها بحثی که در قانون مشخص شده و ما اعتقاد
داریم.
یه مثال میزنم، به طور مثال همین اتفاق اخیر بحث سوال از ریاست محترم جمهور.
خیلی از نماینده ها پای این طرح وای نستادن، بخاطر اینکه می گفتن رهبری با این
مخالف است. خیلی از نماینده ها می گفتن نه، رهبری صحبت صریحی نداشته بلکه حالا
مجلس کار خودش رو انجام بده.
همین حالا که شما الان به این شکل مطرح میکنید خب معلومه که اصل قضیه هم یه
عده دارن میگن دخالت کرده ، یه عده می گن دخالت نکرده. من نسبت به چیزی که.
نه بحث اینه که نظر شما چیه؟ آیا شما به این اعتقاد دارید که...
عرض کردم من هر موقع که رفتم به عنوان نماینده مردم وارد مجلس شدم به قانون
عمل خواهم کرد.
مهمترین اصول روی زمین مونده قانون اساسی رو چی می دونید؟ قانون اساسی اصولی
داره مثلا اصل44. حالا چه اصولی از قانون اساسی رو زمین مونده؟
اصل44 قانون اساسی که مربوط به اقتصاد مملکت هست و سه پایه هم داره یکی بخش
تعاون هست، بخش خوصوصی و بخش دولتی این یک مقداری روی زمین مونده و الان هم که چند
وقتی هست اقداماتی شده تو این زمینه توفیقات خیلی خوبی به دست نیومده. ما تا جامعه
رو به این خصوصی سازی عادت بدیم و بتونیم سازوکارهاش رو به اون شکلی که باید و
شاید فراهم کنیم، به نظرم میاد که به مقداری زمان نیاز باشه و این وظیفه ما رو
خیلی سنگین تر می کنه که جدییت بیشتری داشته باشیم و توی همه زمینه ها خوب فعالیت
کنیم تا هرچه زودتر و بهتر بتونیم این قانون رو جامع عمل بهش بپوشونیم.
آیا اصول دیگه قانون اساسی هست که روی زمین مونده باشه؟
حالا ما مشکلات مردم رو که می بینیم، می بینیم معمولا قانون ها هستن تو این
زمینه ها. حالا توی بخش خود کشاورزی ممکنه ما یک خلا هایی داریم که باید توی اون
زمینه به نظر من کار بشه و میتونه جاهی دیگه باشه که البته الان بنده حضور ذهن
ندارم برای مطرح کردن اونها. ولی همون طوری که عرض کردم خدمتتون بیشتر مشکلات ما
الان توی این زمینه ها توی حوزه اجرایی است.
الان بحث خصوصی سازی رو مطرح کردید، نظر خودتون راجع به خصوصی سازی چیه و نکته
مهمتر اینکه تفاوت خصوصی سازی که توی اصل44 ذکر شده با خصوصی سازی رکه در نظام
سرمایه داری مطرح می شه چیه؟
خب خصوصی سازی باید در چارچوب قانون باشه و ناظر داشته باشه. ناظر دولتی داشته
باشه. اگر خصوصی سازی ربدون نظارت باشه اون موقع می شه مثل کشورهای سرمایه داری.
اونها هم ادعا دارن که قانون نظارت دارن ولی حقیقتا این طور نیست در خیلی موارد.
ما اگر خود قانون که دیده شده، یعنی نظارت دولت بر بخش خصوصی دیده شده. اگر ما به
همین شکل کار بکنیم ان شاا... مشکلاتی نخواهیم داشت.
پس تفاوت خصوصی سازی ما با خصوصی سازی نظام سرمایه داری در نظارت دولت هست؟
نظارت دولت و اجرا. توی ماهیت اجرای این دو قانون هست.
چه تفاوتی هست در این دو نظام؟
خب در نظام جمهوری اسلامی قانون کار هست، قوانین ریزی هست که توی این شرکت ها
و دستگاه های تولیدی، این نظام اقتصادی باید مد نظر قرار بگیره که اینها کلا می
تونه متفاوت باشه با قوانین نظام سرمایه داری.
در کشورهای دیگه هم این قوانین وجود داره طبیعتا؟
خب میگم اختلاف در واقع ممکنه در همین مسائل بروز پیدا کنه.
و چشم انداز بیست ساله جناب آقای هوشمند. چقدر تا حالا بر اساس اون عمل کردیم،
پیش رفتیم تو دو تا برنامه اخیر؟
مطابق آمار در واقع ما خوب عمل کردیم هرچند مخالفان معتقدند که خیلی آمار ها
واقعی نیست اما با توجه به آمار ها ما خوب عمل کردیم ولی عالی نبوده.
مهمترین اصول این چشم انداز به نظر شما چیست؟
مهمترینش اینه که ما با اجرای این برنامه ی بیست ساله ای که ما داریم، رشد و
رسیدن به قله ی مسائل اقتصادی و مسائل سیاسی و اجرایی در مملکتمون.
در رابطه با سیاست خارجی نظام نظرتون چیه؟
سیاست خارجی ما همون طوری که استحضار دارید مسائل کلانش زیر نظر مقام معظم
رهبری است. مقام معظم رهبری اشارف دارن، بعضی موارد هم دیده شده که ما جایی خوب
عمل نکردیم و اینها گوش زد شده. اما اینکه ما سیاست کلی مون به چه شکلی است، سیاست
خوبه. از توی بخش اجرا من می تونم بگم متاسفانه در بعضی موارد ما مشکلاتی داشتیم.
الان چیزی که بین مردم هست میگن که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه.
میگن ما در داخل مشکلات زیادی داریم، اون وقت چه لزومی داره ما کمک هایی به کشورها
و جنبش ها و... خارجی داشته باشیم؟
اون کسایی که می شینن و سیاست های کلان رو بررسی می کنند و تصمیم گیری می کنند
مصلحت نظام را می بینند حالا این که شما می فرمایید سیاست ما تا حالا چگونه بوده و
نظرتان چی است من عرض کردم خدمتتان ، چه دلیلی داره مسائل مختلفی هست. مثلاً یه
بنده خدایی می گفت که چرا ما باید مثلا به افغانی ها کمک کنیم چرا مثلاً ما باید
به فلان کشور کمک کنیم . خب در واقع با دید بسته ایه. ما علیرغم اینکه در ایران
اسلامی داریم کار می کنیم، زندگی می کنیم و علیرغم این که در یک قسمتی از این کره
خاکی و جغرافیای مشخصی داریم زندگی می کنیم، ولی انسانیم. ما توی محدوده انسانیت
در واقع با اونها مشترکیم. ما اگر بحث انسانیت و ویژگی های انسانی رو در نظر
بگیریم،همه دنیا را در یک دایره می بینیم. لذا ما در چارچوب انسانیت باید به هم
نوعان خودمان کمک کنیم .
تو حیطه اقتصاد مهمترین مشکل اقتصادی کشور رو چی می دونید؟و چه راه حل و یا
ایده ای برایش دارید؟
مهمترین مشکل اقتصاد کشور همان بحثی است که بهش اشاره شد. ما اون ابتدا اختلاف
نظر بود بین این که مسائل به شکل تعاونی اداره بشه تو مملکت یا آزاد. خب افرادی هم
که حضور داشتند توی جریان های سیاسی همدیگر را متهم می کردند این بحث ادامه پیدا
کرد و بعضی موقع ها هم می دیدیم که جای میز افراد تغییر کرد یعنی یکی با دیدگاه
تعاونی رفت پشت میز سرمایه داری که خودش قبلا محکوم می کرد قرار گرفت و اون فردی
که اون طرف بود جاش رو با این عوض کرد اما به هر شکل اینها نظرها و سیلقه هایی بود
که بعضا از طرف مسئولین رده بالای مملکت هم مطرح می شد همان طوری که عرض کردیم
قانون این رو بهش پرداخته الان دولت بزرگ و گسترده نمی تونه مجری خوبی برای بخش
اقتصادی باشه. مسائل اقتصادی باید در چارچوب رقابت همان خصوصی سازی در واقع ایجاد
رقابت می کنه البته خب این باز زنجیر وار به خیلی مسائل دیگه ای ربط پیدا می کنه
به سیاست ما در صادرات و واردات بر می گرده در خیلی از مسائل داخلی ما الان بخش
خصوصی هم فعال هستند ولی از آنجایی که کنترل خوبی توی بحث صادرات و واردات نمیشه
این پویایی لازم رو بخش خصوصی ما در داخل کشور ندارد.
نظرتان در رابطه با سیاست های فرهنگی دولت چیست؟
من احساس می کنم که توی زمینه فرهنگی ما مشکلات زیادی داریم آن طوری که باید و
شاید ما به مسائل فرهنگی رو خوب بهش نپرداختیم و یکی اینه که ما نپرداختیم و
نتونستیم خوب مقابله کنیم با آن توطئه ها و دسیسه هایی که برای ما از بیرون طراحی
می شدند یکی ضعف خودمون هست و یکی شدت کار اونها است. ما خودمون خوب عمل نکردیم
اونها هم ساکت ننشستند بیکار نشستند و هر روزی به یک شکلی خواستند مسائل فرهنگی که
خودشون بهش معتقدند و بیشتر هم زمینه های مخرب اون رو به کشور ما منتقل کنند و این
طور شد که ما الان آثار این کم کاری و آثار شدت عمل آنها را در بین متأسفانه
جوانان خودمون و سطح جامعه به خوبی می بینیم.
همون طور که گفتید آنها هجمه فرهنگی آوردند و باعث شد جوانان ما تمایل پیدا
کنند به فرهنگ های بیگانه که تا حدی هم نامأنوس با فرهنگ ایرانی – اسلامی ماست.
شما چه راه کاری برای مقابله با این دارید؟
من توی صحبت هام با مردم هم این مسئله را مطرح می کنم بحث اینکه ما چیکار می
تونیم بکنیم شما می دونید که دشمن، اون چیزی که حالا بعضی ها هم به آن اعتقاد
ندارد ولی اگه شما برید کتاب گوستاو لوبون دانشمند فرانسوی رو که تاریخ اسلام رو
نوشته بخونند متوجه می شوند که بالاخره این دشمنی یک توهم توطئه نیست اون چیزی که
بعضی ها مطرح کردند از خودشون نقل می کنیم کتاب تاریخ اسلام گوستاو لوبون را
بخونند تا دشمنی اونها برای مردم آشکار بشود. اونها بیکار نمی نشینند و هر روزی
سعی می کنند به یک شیوه جدیدی مسائل جدیدی مطرح می کنند ما هم نمی توانیم بعضی
مواقع به لحاظ فنی با اونها مقابله کنیم مثلا از طریق ماهواره خیلی از مسائل
خودشان را می فرستند و در اختیار مردم ما قرار می دهند ما جلو شان را بییایم بگیریم
، اولا که خوب عمل نکردیم و در همون اوایل آمدیم سهل انگاری کردیم و اجازه دادیم
که این مسئله خیلی عادی بشود و یواش یواش جا پیدا کرد در مملکت ما، همین ریسیور ها
و دستگاههایی که در واقع برنامه های فرهنگی اونها رو به مردم ما منتقل می کنند
اجازه دادند به نوعی وارد بشود و مردم ما عادت بکنند. اینقدری که الان بحثش هست و
جدینت نشان می دهند آن موقع این کار را نکردند و این در واقع کمکاری بود دیگه عدم
توجه به مسائل فرهنگی بود دیگه . حالا اگر ریسیور رو بردارند یه چیز دیگه می
گذارند آنالوگ رو برداریم دیجیتال رو می یارند دیجیتال رو برداریم یه سیستم ریز تر
و دقیق تر را می آورند. ما چیکار کنیم پس؟! عرض بر اینه که اگر ما برنامه برای
فرزندانمان داشته باشیم از توی همه رده های سنی از زمانی که بالغ می شوند و به سن
کار می رسند شغل ایجاد کنیم و نگذاریم که فکرشا ن اینور و آنور برود این می تواند
کمک بسیار بزرگی برای مقابله با این مسائل فرهنگی باشد. ایجاد شغل برای جوان ها
یکی از کارهای مهمی است ، اون دست ما نیست این که دیگه دست خودمون است ما زمینه را
فراهم می کنیم اونوقت می گیم... ، ما خودوم شرایط این کار رو فراهم کردیم تغذیه
فرهنگی اونها باید بستر مناسبی داشته باشه بستر مناسب را کی بوجود آورده خود ما .
راجع به عملکرد صداوسیما تو این زمینه چی بوده و نقاط قوت و ضعفش چی بود؟
صدا و سیما هم متاسفانه خوب عمل نکرد از دیدگاه بنده من همیشه نسبت به برنامه
هایی که صدا و سیما داره راضی نبودم. همون طوری که در مسائلی که در مدارس من می
بینم من راضی نیستم. ما مشکلاتمان به نظر می آد از مهد کودک باید شروع بشه. اون
چیزی که بر می گرده به خانواده خب باید آموزش داده بشه در خانواده و از مهد کودک
ما باید حساس بشیم رو این برنامه ها و بدانیم که این عواقب کاره. اگر کار نکنیم در
همون ابتدا نتیجش همینه که ما متاسفانه دچار شدیم.
نقش نهادهای مختلف رو، چون الان این مطرح است که آیا فقط دولت تو این زمینه
موثر است، تو زمینه کار فرهنگی، با نگاه خاصی که دولت دارد یا نهاد های مختلف
دیگه. اون جور که از صحبت های شما بر می اومد شما یک رویکرد دوجانبه رو دارید. هم
اینکه ما نوعی سخت گیری بر بیرون رو داشته باشیم مثلا کنترل ورود دستگاه های
ماهواره ای و امثالهم و هم کار فرهنگی. به نظرتون الان مثلا تو زمینه حجاب اون بحث
سخت گیری می تونه جواب بده؟
نه نگاه کنید من می گم که باید محدود می کردن و الان باید یه راه دیگه ای براش
پیدا کنن. من می گم اگر واقعا جواب بده و مردم بپذیرن این کار رو با کمک مردم، با
همیاری مردم باید به مردم بگن که این چطوری هست و مردم بپذیرن، چون همه کار باید
با خواست مردم باشه. این کار رو به این شکل باید جلو ببرن. اگر محدودیتی می خواد
باشه اینجوری باشه ضمن اینکه در اصول هم بهش نگاه بشه. ما اصول رو هم داریم یه
جاهایی هست که نمی شه کاری کرد. اون دیگه باید علمای ما ولی فقیه ما افراد توی اون
زمینه نظر بدن.
الان به عنوان آخرین موضوع وارد مسائل شهرستان بشیم. شما الان مهمترین مشکلات
شهرستان رو چی می دونید؟
اقتصاد منطقه کازرون یک اقتصاد کشاورزی است. پایه های این اقتصاد مبتنی هست در
بسیاری از موارد بر دانش گذشته و علم روز امروز کمتر استفاده می شه در بخش باغبانی
و باغداری این مسئله به وضوح دیده می شه توی بخش زراعت هم ما موارد فراونای داریم.
و در دامداری هم مشکالات عدیده ای داریم خب اینها باید اصلاح بشه. این برمیگرده به
اقتصاد این منطقه. اگر ما کشاورزی را پایه هاش رو هم به روز در بیاریم و روش های
جدید رو در بخش احداث و نگهداری و برداشت بکار بگیریم اما صنایع را نداشته باشیم
در کنارش، باز هم جوابگو نخواهیم بود. ما اگر اصلاح کنیم کشاورزی درآمدزا می شه و
مردم راضی میشن. امید به زندگی برمی گرده، امید به فعالیت و امید به کشاورزی بر می
گرده به خانواده های کشاورزان. اما این لازمه اش اینه که ما صنایع رو بیاریم. خود
اون کار یعنی اشتغال زایی. اصلاح کردن کشاورزی و کارا کردن اون خودش می شه اشتغال
زایی. یعنی کشاورزها امیدوار می شن می مونن سر زمینشون کار می کنن تولید می کنن.
اما شرطش اینه که صنعت هم بیاد کنارش. صنایع تبدیلی بیاد. صنایع تبدیلی بیاد خودش
یعنی اشتغالزایی و از اون طرف هم کار ایجاد می کنه و هم باعث جلوگیری از ضایئات و
تلفاتی می شه که ما در بحث کشاورزی و محصولات کشاورزی داریم. این دو بحث عمده و در
کنار اون بحث گردشگری است. گردشگری یکی از زمینه هایی است که تمام دنیا الان داره
روش کار می کنه و استفاده می کنه. ایتالیا من زندگی کردم، یک پایه اقتصادیش
توریسمه و خوب هم عمل میکنه. کشور باستانی هست. از همه زوایای کارش هم دارن
بالاترین بهره رو می برن. ما در منطقه خودمون جاذبه های طبیعی بسیار زیبا داریم.
دریاچه پریشانی داریم که مثل یک نگینی می درخشد، ما کاری به این مشکلات خشکسالی
توی اون بحث کلیمون نداریم چون اون مقطعی ست و ان شاا... که می مسائل برطرف می شه
و دریاچه پریشان ما برمیگرده به اون حالت اولیه خودش. خب بخشی اش هم البته همین جا
من تو پرانتز عرض کنم. برخی از مشکلات رو ما خودمون ایجاد کردیم. حالا من وارد اون
جزئیات نمیشم. بحث گردشگری یعنی صنعت هتلداری، یعنی رستوران داری یعنی خدمات
گردشگری یعنی ترجمه. ما می دونید چندتا زبان در دنیا داریم. چقدر مردم دنیا با
فرهنگ های مختلف و زبان مختلف مشتاقن که بیان این منطقه ما رو ببینن. ما آثار
باستانی عظیمی داریم. نماد سلسله ساسانیان اینجاست. ما اگر برامون نماد سلسله
هخامنشیان اهمیت داره خب ساسانینا هم باید اهمیت داشته باشه. باید ازش استفاده
کنیم. مردم اینجا چرا بهره نبرن. ما اگر به این مسائل نگاه خاصی داشته باشیم وضعیت
اقتصاد ما رو متحول می کنه. هم آثار زمان ساسانی هست در جاجای این منطقه و هم
زیبایی های خاصی که زبان زد عام و خاصه. من عام و خاص رو هم در ایران می گم، هم در
ایتالیا و هم در جاهای دیگه. میگن مشت نمونه خرباره، ما تو ایتالیا شنیدیم اینا
چقدر تعریف می کنن از کازرون. دوستان ما وقتی میان اینجا برای گردشگری وقتی بر می
گردن ایتالیا باور کنید از منطقه ما خیلی تعریف می کنن. زیبایی هایی که این منطقه
داره. ما اینجا می تونیم یک قطب باشیم توی این زمینه ها و اینها همه اش یعنی
اشتغالزایی و اون موقع دیگه ما نمیایم یک ساعت کار رو جز شغل حساب بکنیم و بگیم بین
بیست و یک تا بیست و چهار درصد نرخ بیکاریمون در استان فارسه.
توی صحبت هاتون هم تا حدی اشاره کردید به نبود بستر سرمایه گذاری تو شهرستان.
تمام این برنامه ها برمیگرده به ایجاد بستر مناسب سرمایه گذاری در شهرستان. چه
برنامه ای برای ایجاد این بستر می خاید داته باشید؟
عرض من اینه که به نقل از افراد دانشگاهی که تحقیق هم کردن بین 250هزار تا
300هزار نفر از این منطقه مهاجرت کردن و رفتن و عمدتا در شیراز و جاهای دیگه زندگی
می کنن و سرمایه گذاری کردن. دلیلش بخش عمده اش برمیگرده به این قضیه. نبودن بستر
فراهم برای سرمایه گذاری. خب ما برای اینکه بستر رو فراهم کنیم عرض کردم تو این
زمینه ها باید اصلاح کنیم. من به سه تا بحث اشاره کردم و گفتم اینها در واقع
اشتغال ایجاد می کنه. ما اگر بیایم راهکارهای علمی و قوی داشته باشیم و به مردم
پیشنهاد بدیم. از اون طرف از دولت هم بخوایم از این پروژه ها حمایت کنن تسهیلات
مناسب در اختیار افراد متقاضی قرار بدن، شما شک نکنید که مردم دوست دارن کازرون رو
برگردونن به جایگاه اولیه خودش، به لحاظ تناسب میگما نه به لحاظ مقایسه وضعیت الان
با گذشته. خب ما رشد کردیم در ایران هم رشد کردیم. همه چیز از نظر تغذیه، بهداشت،
جاده ها و تمام صنایع و ...، همه با گذشته ما کاملا متفاوتیم و مردم هم این رو تو
زندگی شون کاملا احساس می کنن. به لحاظ مسکن، به لحاظ مادی خودرو هایی مردم دارن
استفاده می کنن، از هر نظر. اما شما نگاه بکنیدذ که توی منطقه کازرون ما متاسفانه
نسبت به شهرهای دیگه اون جایگاه قبلی رو نداریم. الان مرودشت مهاجر پذیره، کازرون
مردمش مترصد یک موقعیت اند که از اینجا حرکت کنن و برن در جاهای دیگه زندگی کنن.
خب کازرون 32سال از انقلاب گذشته، مردم همیشه تاثیر گذاری بودن در منطقه به نقل از
کتاب های تاریخی نژاد کازرونی ها برمیگرده به 3000سال قبل از میلاد حضرت مسیح.
آثار شهریت این منطقه از زمان ایلامیان بوده و همیشه افراد موثر در دفاع از مرز و
بوم و خاک ایران در این منطقه زیاد بودن .افراد عارف، افراد دانشمند تو این منطقه
کم نبودن. اما توی این 33 سال، اون موقع که انقلاب شد جایگاه کازرون رو نگاه کنید،
بعد از شیراز بزرگترین شهر بود و از خیلی جهات هم حرف اول رو می زد ولی الان
متاسفانه این طور نیست و ما مشکلات زیادی داریم. بعد 32سال ما یک بیمارستان درست و
حسابی در شهرمون نداریم چه برسه به روستاهای اطراف. نبدون متخصص، نبودن تجهیزات،
نبودن بهداری های متناسب با جمعیت، توی این زندگی ماشینی و با این تصادفات جاده ای
و تلفات جاده ای که ما رکورد دنیا رو داریم، توی این منطقه ما امکانات لازم برای
نجات جون افراد رو نداریم. مردم برای بیماری های ساده مجبورن این همه راه برن تا
شیراز. برای ام آر آی یا باید بوشهر برن، یا یاسوج برن یا شیراز برن. خب بعد از
32سال حقیقتا این سزاواره که این اتفاق بیافته. مردم نمی تونن اینها رو ببینن.
درسته ما صاحب عزت شدیم در دنیا، درست ما به لحاظ علمی قوی شدیم، الان سربلندیم به
برکت خون شهدا، اما این مسائل رو هم نمی تونن ببینن. این کاستی ها رو نمی تونن
ببینن. بحث اقتصاد رو گفتیم، کشاورزی رو گفتیم، بحث صنعت رو گفتیم که توجهی نکردن
بهش تو این منطقه. چرا بلد نبودن؟ من سوالم اینه. چرا این کار رو نکردن؟ بیان برای
مردم توضیح بدن. چرا اون افرادی که حالا به نوعی خودشون رو هم مرتبت تو این زمینه
ها می دونستن خدمات شایان ذکری نداشتن برای منطقه. میگن عقل سالم در بدن سالم. ما
همون طوری که بحث فرهنگی رو مطرح کردیم یک بخشیش هم واقعا برمیگرده به بخش ورزشو
سلامتی جونها. عقل سالم در بدن سالم، بدن سالم کی وجود داره، که توی این زمینه ها
کار بشه. توی بحث ورزشی، ورزش ایجاد سلامت می کنه. امکانات ورزشی این منطقه چقدره؟
واقعا در مقابل این همه استعدادها و این همه جوان ها و جمعیت نوجوان و جوان ما
واقعا ناچیزه. خب مسئولین این منطقه باید بیان و به مردم جواب بدن. پاسخگو باشن.
چه اتفاقی افتاد، مشکلات چی بود، اگر تخصص نداشتن دانشش رو نداشتن چرا نرفتن کنار
و چرا اجازه ندادن افراد برجسته تری و مقتدر تری بیان این کارا رو بکنن. مردم نمی
تونن ببینن. تو بخش آموزشی از همون مهدکودک ما مشکل داریم تا دانشگاه. نه به لحاظ
کمی و نه به لحاظ کیفی متناسب نیست با جمعیت و استعداد این منطقه. اینها هم باز
مسائلی است که باید بیان جواب بدن. به لحاظ فرهنگی این ناهنجاری های فرهنگی و
اجتماعی غوغا می کنه در این منطقه. چرا رسیدگی نکردن، چرا سامان نداند. مسئولیت
بلاخره ارثی نیست، اگر کسی ناتوان بود و دلسوز بود اجازه بده کسای دیگه ای بیان و
این کارا رو بکنن.
یک بحث مهم در شهرستان بحث عدم هماهنگی مسئولین در شهرستانه و شاید خیلی از
مسائلی که شما بهش اشاره کردید به همین عدم هماهنگی بین مسئولین برمیگشت. آیا شما
اگر به نمایندگی انتخاب شدید برنامه ای برای این ایجاد هماهنگی، یا حتی جزئی تر بشیم
آیا تغییراتی رو در مسئولین اجرایی شهرستان ایجاد خواهید کرد. و ادامه اینکه آیا
اصلا نیاز هست برای حل مشکلات اساسی شهرستان چیزی به نام فصل الخطاب در شهرستان
وجود داشته باشه؟
فصل الخطاب ما قانونه و اون چیزی که قانون مشخص کرده، توی منطقه کازرون. هر
چیزی بلاخره کانال خودش رو داره اینی که مسئولین منطقه رو، اولا من عرض کردم
نماینده مردم قانو گذاره ولی ناظر بر اجرای قوانین هم هست. حالا ما چه بخوایم، چه
نخوایم، چه تعریف شده باشه چه نشده باشه به شکلی نمایندگان مجلس توی بخش اجرایی هم
دخلات دارن. دخالتشون معمولا باید در حد پیشنهاد برای اصلاح امور باشه. از اونجایی
که نامینده مردم کسیه که اونجا باید چانه زنی کنه و اعتبار برای منطقه بگیره، باید
وضعیت منطقه را هم بدانه. نیازها را بدونه. نیاز ها بر اساس کارشناسی های خوب و
دقیق به دست میاد. نیاز نباید کمتر باشه نباید بشتر. باید دقیق باشه تا چانه زنی
هم دقیق باشه و بتونه موثر برای منطقه باشه. حالا این نیازها را کی بدست میاره،
افراد مدیر، مدبر، شایسته، متخصص یا به عبارتی با همون معیارهایی که ما برای
نامیندگی گقتیم، می تونیم بیاریم و در همون قالب افراد را انتخاب کنیم و در یک
جمله ما باید شایسته سالاری رو بهش توجه کنیم. بحث های سیاسی و اینکه فلان کس آدم
خوبه، همه کارم می کنه، مردم هم ازش راضی اند، خدا هم راضیه، تو کار مدیریتیش هم
خوبه اما با فکر من مثلا مخالفه من بیام این رو عوض کنم، من اعتقاد به چنین چیزی
ندارم.
پس دخالت خواهید کرد ولی ملاکاتون متفاوته؟
میگم که نماینده توصیه می کنه که اگر فرض کنید من بیام ببینم که یک مدیری داره
کار می کنه، کارش هم خوب انجام می ده، من میگم که فکر می کنم ایشون داره خوب کار
می کنه و برنامه ها و نیازهای منطقه رو خوب منتقل می کنه. اگر ببینم و یقین حاصل
کنم که کار کسی خوب نیست و باعث میشه منم توی اون بحث چانه زنیم مشکل داشته باشم،
خب پیشنهاد می دم که ایشون رو تغییر بدن و یک شخص لایق تری بذارن.
تو این زمینه بومی یا غیربومی بودن براتون مهمه؟ تعهد براتون مهم تره یا تخصص؟
تعهد و تخصص دو باله. دو بالی هستن که باید باهاش حرکت کرد و پرواز کرد. باید
هر دو باشه.
و بحث بومی یا غیربومی برای مدیران کلان شهرستان؟
ما باید سعی افراد بومی منطقه استفاده کنیم.
و نکته آخر؛ روش های تامین هزینه های انتخاباتیتون؟
سعی می کنیم هزینه ای نداشته باشه. اگه ما بخوایم هزینه کنیم که بعد دچار مشکل
بشیم، خب این نشون میده که کارمون خدمت نیست. میخوایم بریم دنبال مسائل خودمون و
پول در بیاریم، امتیازی بگیریم و در کنار اینها به مسائل خودمون نگاه کنیم. مردم
هم باید این رو حقیقتا روش بیشتر فکر کنن. اگر کسی بیاد، با همین حرفایی که ما بین
مردم می شنویم، نمی دونم حالا صحت و سقم این چقدر باشه، که فلانی میاد مثلا
200میلیون 400میلیون 1میلیارد خرج می کنه بره وارد مجلش بشه. من پیش خودم حساب می
کنم مگه یک نماینده مرد چقدر حقوقشه؟ توی 48ماه بگید 50ماه چقدر حقوق می گیره؟
چهار میلیون هم که بگیره می شه دویست میلیون. دویست میلیون رو نقدی اینجا می خواد
بده که بعد بره تو چهار سال قسطی بگیره؟ کدوم عقل سلیمی می پذیره. خب معلومه که
هدفش خدمت و نمایندگی نیست.
چه وعده یا قولی به مردم می دید که اگر نماینده شدید حتما انجام بدید؟ یک وعده
یا قول.
من پایه ریزی تفکر سرمایه گزاری و رشد و پویایی در منطقه رو به مردم قول می
دم.
ده تا کلمه من می پرسم، انتهای بحثه. با هر کلمه ای که من گفتم اولین چیزی که
به ذهنتون اومد رو بگید:
جریان انحرافی
مشایی
7+8
وحدت اصولگرایان
میرحسین موسوی
جریان فتنه
تسخیر سفارت انگلیس
حرکت دانشجویی
اصولگرایی
عمل به اصول
اصلاح طلبی
اصلاح امور
سیدعلی خامنه ای
رهبر معظم انقلاب اسلامی
احمدی نژاد
رئیس جمهور فعلی
جوان
بیکاری
بانوان
مظهر ارزش در نظام جمهوری اسلامی
خسته نباشد.