پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۸۷۹۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۹
آتشي كه چند روز پيش به جان نگين شهرهاي ساساني ايران افتاد، به همان اندازه كه كارشناسان و فعالان ميراث‌فرهنگي ايران را شوك‌زده كرد، براي پايگاه پژوهشي «بيشاپور» و برخي از مسوولان و كارشناساني كه در ارتباط پيوسته با اين مجموعه تاريخي هستند، امري «عادي» بود.
محسن عباسپور: آتشي كه چند روز پيش به جان نگين شهرهاي ساساني ايران افتاد، به همان اندازه كه كارشناسان و فعالان ميراث‌فرهنگي ايران را شوك‌زده كرد، براي پايگاه پژوهشي «بيشاپور» و برخي از مسوولان و كارشناساني كه در ارتباط پيوسته با اين مجموعه تاريخي هستند، امري «عادي» بود. آنقدر عادي كه مسوول پايگاه پژوهشي بيشاپور تاكنون نيازي به ارايه دليل و توضيح پيرامون آن نديده، آنقدر عادي و معمولي كه روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي با انتشار اطلاعيه‌اي اعلام كند «اين امر خطري جدي براي محوطه محسوب نمي‌شود.» و آنقدر پيش‌پا افتاده كه مديركل ميراث‌فرهنگي فارس در گفت‌وگو با رسانه‌ها آن را «عادي و تكراري» مي‌خواند. دقت كنيد! اين «عادي» پنداشتن مثلا در رابطه با وزش باد در بيشاپور نيست، بلكه مشخصا مربوط به شعله‌هاي آتشي است كه نزديك به 100هكتار از اين شهر تاريخي را درنورديد.

به گمان نگارنده، نفسِ «عادي شدن تخريب‌هايي به اين گستردگي» تبعاتي در پي دارد، بسيار عظيم‌تر و شعله‌ورتر از آتشي كه به جان بيشاپور افتاد. شايد بتوان ريشه‌هاي عميق اين عادي‌شدن‌ها را در ساير مصائبي كه بيشاپور عزيز طي سال‌هاي گذشته به چشم ديد و با سنگ و ساروج خود چشيد، يافت. وقتي مجموعه‌اي از مديران و نهادهاي برجسته‌ ذي‌ربط كه قانون صراحتا وظيفه نظارت و حفاظت و مرمت و خيلي چيزهاي ديگر را براي نگهداري و معرفي شايسته‌ چنين مجموعه ارزشمند تاريخي به آنها محول كرده، آتش‌سوزي بيشاپور را از تريبون رسانه‌ها امري عادي تلقي مي‌كنند، بايد تصور كرد آنگاه كه در اتاق‌هاي خود و در جلساتشان از پشت‌ميزهاي مديريتي‌شان پاي صورتجلسه‌ها و تصميم‌گيري‌هاي خرد و كل امضا مي‌كنند، چه چيزهاي ديگري را عادي تلقي مي‌كنند. 

شايد از پس همين «عادي‌انگاري‌هاست» كه مثلا شش نقش‌برجسته‌ تاريخي را در قسمت شمالي همين شهر باستاني با حداقل امكانات حفاظتي رها مي‌كنيم و فقط صداي فرود آمدن پتك يك تخريب‌گر بر نقش بهرام و از بين رفتن بخشي از اين نقش است كه به خاطرمان مي‌آورد اين مشكلات عادي نيستند.

شايد به دنبال همين «عادي‌پنداشتن آلام» است كه بدون حفر كوچك‌ترين گمانه باستان‌شناسي و بدون كمترين فعاليت ميداني، از پشت ميزمان مجوز عبور احداث جاده و عبور كاميون‌ها را در تنگ چوگان كه در قسمت شمالي شهر تاريخي بيشاپور واقع شده و پر از آثار برجسته‌ تاريخي است، صادر مي‌كنيم تا تنها به فاصله‌ چند روز بعد، لرزه‌هاي ناشي از انفجار براي احداث اين جاده در فاصله‌ كوتاهي از مجسمه بزرگ شاهپور به خاطرمان بياورد كه اينچنين عادي نمي‌توان مجوز صادر كرد.

شايد از پس همين «عادي‌ديدن‌ها» است كه هنوز شاهد دفن اموات در خاك بيشاپور و در حريم آثار هستيم و پايگاه پژوهشي بيشاپور نخواسته يا نتوانسته در اين خصوص به تعاملي درست با ساكنين اطراف اين شهر تاريخي برسد.

شايد به خاطر همين «عادي تلقي كردن‌هاست» كه مجوز عبور فيبر نوري، كانال آب و خيلي چيزهاي ديگر از حريم شهر تاريخي بيشاپور صادر مي‌شود. و شايد به خاطر همين عادي و عادي و عادي بودن‌هاست كه گنجينه‌ ارزشمند بيشاپور باوجود گذشت 80سال از ورود اولين باستان‌شناس به آن، تاكنون تنها شاهد كاوش سه‌درصد از آثار خود بوده است و همچنان 97درصد از اين نگين شهرهاي ساساني در زير خاك مدفون مانده و آثار كشف‌شده از دل همان سه‌درصد هم بعضا يا در كنار موزه‌ بيشاپور و در معرض عوامل فرسايشي به حال خود رها شدند يا همچون حمام تاريخي اين شهر تنها طي چند سال شاهد خورد شدن سفال‌هاي خود هستند.

اگر در مقام مقايسه بربياييم و حدود 12سال فعاليت پايگاه پژوهشي بيشاپور را با 12سال فعاليت شبانه‌روزي دكتر علي‌اكبر سرفراز قياس كنيم، بهتر متوجه مي‌شويم كه تفاوت مديريتي كه شعله‌هاي آتش را عادي تلقي مي‌كند با باستان‌شناسي كه عقيده دارد اين آثار موهبتي تاريخي هستند و بايد با كمك توده مردم و با استفاده از توان باستان‌شناسان داخلي آن را كاوش كرد، چيست.

وقتي «دكتر سرفراز» طي سال‌هاي 45 تا 57 موفق مي‌شود معبد تخريب‌شده آناهيتا را مجددا سرپا كند، ستون‌هاي يادبود 23تكه‌شده اين شهر را هنرمندانه مرمت كرده و مجددا برپا كرده، مسير آب را از نقوش برجسته بيشاپور برداشته و نقوش برجسته‌ جديدي را زير آنها كشف كند، مسجد دوره‌ اسلامي را از زير خروارها خاك بيرون بكشد و ده‌ها كار ارزشمند ديگر را از خود به يادگار بگذارد، بهتر مي‌توان به ارزش‌هاي مديريتي يك پايگاه كه اتفاقا از بودجه‌هاي ميليوني نيز برخوردار است ولي توان كنترل آتش‌سوزي‌هايي كه تا چند قدمي معبد آناهيتا و ستون‌هاي يادبود پيش‌مي‌روند را ندارد پي برد. به‌خصوص آنكه اين پايگاه اولين كارگاه حفاري بيشاپور را كه به دست گريشمن ساخته شده بود تخريب و تنها چند فصل حفاري محدود و بسيار پراكنده را در بيشاپور تجربه مي‌كند و همچنين به مركزي براي صدور انواع مجوز تبديل مي‌شود.

اي‌كاش به جاي نيروهاي كمكي و آتش‌نشان‌هايي كه روز شنبه براي مهار آتش به بيشاپور اعزام شده بودند، يك تيم كارشناسي به اين مجموعه آمده بود تا به جاي خاموش كردن شعله‌هاي آتش، در پي تحقق تدابيري براي جلوگيري از تكرار اين دست از فجايع فرسايشي برآيند كه روزانه آثار تاريخي بيشاپور را تهديد مي‌كنند تا شايد به دنبال آن بالاخره پايگاه پژوهشي بيشاپور به عنوان اصلي‌ترين مرجع حفاظتي و مرمتي اين شهر پرارزش تاريخي پاسخگو باشد كه چرا هر ساله شاهد بروز آتش‌سوزي در اين شهر بود و طي يك دهه‌ گذشته كمترين اقدام پيشگيرانه را در اين خصوص انجام نداد؟ چرا اين مركز علمي حتي قادر نيست به تعاملي سازنده با بوميان ساكن در روستاهاي اطراف بيشاپور دست يابد تا ضمن تحقق خواسته‌هاي مشروع آنها، تسهيلات مناسبي را در اختيارشان قرار دهد تا آنها را به بزرگ‌ترين حافظان بيشاپور تبديل كند.

شايد آنچه بيش از شعله‌هاي آتشي كه چند روز پيش به جان بيشاپور و آثار مدفون در آن افتاد براي اين شهر خطرناك باشد، فقدان مديريت يكپارچه و عدم حضور مستمر مدير پايگاه پژوهشي اين شهر تاريخي و كمبود شديد كارشناسان مستقر در آن است. اين‌گونه است كه سايت ارزشمند بيشاپور، همچنان از موهبت ثبت در فهرست آثار جهاني باز مانده و تا به امروز چيزي جز وعده و شعار براي تحقق اين مساله به گوش نرسيده است. اين‌گونه است كه هزاران بازديدكننده بيشاپور مي‌توانند ضمن بازديد از بناهاي پرارزش اين شهر تاريخي، شاهد پيامدهاي گسترده فرسايش‌هايي باشند كه روزانه اين شهر را تهديد مي‌كنند.

شكي نيست كه بيشاپور امروز نياز به پايگاه پژوهشي پويا و سرزنده و علمي دارد، نه پايگاهي كه هر سال شاهد بروز آتش‌سوزي در بيشاپور باشد و حتي نتواند جلوي رويش گياه در اين شهر تاريخي را بگيرد. نياز به پايگاهي دارد كه سياست‌گذاري‌هاي آن در عين تعامل با بوميان منطقه، بتواند از توان فني و علمي ده‌ها فارغ‌التحصيل باستان‌شناسي كه در مراكز دانشگاهي ايران و از جمله كازرون بيرون مي‌آيند بهره ببرد، نه آنكه ضمن بي‌توجهي به آنها، شاهد بيكار ماندنشان باشد. آن هم در شرايطي كه گنجينه‌اي به نام بيشاپور در دسترس‌شان است؛ گنجينه‌اي كه به لحاظ دارا بودن آثار تاريخي آنقدر غني است كه حتي آب باران و سيلاب‌ها هم مي‌توانند آن را كاوش كنند، همچنان كه سنگ‌چين‌هاي حاشيه‌ رودخانه‌ شاهپور در مجاورت شهر تاريخي بيشاپور را، باران كشف كرد، نه پايگاه پژوهشي بيشاپور. 

منبع: روزنامه شرق

نویسنده: محسن عباسپور
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
reza
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۴
0
0
با سلام مهندس حتما باید دوم خرداد مطلب بنویسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۱
اذان صبح
۰۵:۰۹:۵۷
طلوع افتاب
۰۶:۳۳:۰۵
اذان ظهر
۱۱:۴۹:۵۹
غروب آفتاب
۱۷:۰۵:۲۶
اذان مغرب
۱۷:۲۲:۳۷