رضا صنعتی: پس از انتشار پاسخهاي بنده به «پرسشهايي دربارهي حجاب» در يكي از شبكههاي اجتماعي يكي از كاربران نظر خود را در ذيل آن نگاشت. در ادامه نظر وي و پاسخ بنده را مطالعه كنيد.
***
نظر: هرچند حجاب از اصول مسلم اسلام است ولی الزام حکومتی آن
غیر شرعی است زیرا نقض غرض شارع است . آیه حجاب در سوره احزاب صراحتا وضع چنین قانونی
را اذیت نشدن خانمها میداند پس اذیت کردن آنها برای داشتن حجاب یعنی برای ایجاد امر
مهمی امر اهمی را ضایع کردن که البته خلاف اصول فقهی است.
***
پاسخ: خداوند در آيه 59 از سوره مباركهي احزاب ميفرمايد:«يا
أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ
عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِن ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلايُؤْذَيْن» اگر
ملاك شما اين آيهي شريفه است. چند نكته در آن وجود دارد كه ميبايست بدان توجه كرد:
1. خداوند در اين آيه از پيامبرش خواسته
است تا زنان را به رعايت حجاب امر كند.
2. مطابق با آيه 36 از همين سوره [احزاب]،
هرگونه حقي براي هر زن و مرد مسلماني نسبت به نافرماني از امر خدا و رسول (صل) نفي
شده است: «وَ ما كانَ لِمؤْمِن وَ لا مؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّه وَ رَسوله أَمْراً
أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرهِم: وقتي خداوند و رسول او امري ميكنند
هيچ گونه اختياري براي هيچ زن و مرد مسلماني در مخالفت با آن امر وجود ندارد.»
3. پس رعايت حجاب در مرتبهي اول «حق الله»
است و نه «حق زن، شوهر، خانواده و يا حتي جامعه» تا رعايت يا عدم رعايت آن در صورت
رضايت زن، شوهر، خانواده و يا جامعه اختياري باشد.
4. خداوند متعال از تعبير «جَلَابِيبِ»
براي نوع پوشش واجب زنان استفاده كرده است. كلمهي «جلابيب» جمع «جلباب» است. در اينكه
منظور از «جلباب» چيست اهل لغت چند معنا ذكر كردهاند كه به نظر ميرسد معنايي كه صاحب
«لسان العرب» ذكر كرده است بهتر باشد: «الجلباب: ثوب أَوسَعُ من الخِمار، دون الرِّداءِ،
تُغَطِّي به المرأَةُ رأْسَها و صَدْرَها: پوششى است كه از روسرى بزرگتر و از چادر
كوچكتر.»
5. از آنجا كه در اين آيه به جاي دستور
به پوشيدن «جلباب» به دقت بيشتر در پوشيدن آن امر شده است [يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ
جَلَابِيبِهِن: زنان مقدارى از جلباب خود را نزديكتر كنند] فهميده ميشود كه حكم وجوب
پوشش بدن به وسيلهي جلباب؛ پيش از نزول اين آيه بيان شده است اما چون برخي در رعايت
آن دقت كافي را نداشتهاند، با نزول اين آيه از آنان خواسته شد تا از طريق نزديكتر
كردن جلباب به بدن خويش در رعايت اين دستور دقت بيشتري داشته باشند.
6. جملهي «ذلك أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ»
يعني «اين عمل در شناخته شدن زنان به اينكه اهل عفت، ايمان، صلاح و سداد هستند، نزديكتر
است.» به عنوان دليلي براي پوشش «جلباب» يا تشريع حكم حجاب بيان نشده است بلكه به عنوان
دليل دستور به «دقت بيشتر در پوشش جلباب» بيان شده است.
.7در آيهي شريفهي مذكور تعبير «فَلا يُؤْذَيْن:
تا مورد آزار قرار نگيرند» به عنوان دليل حكم حجاب ذكر نشده است بلكه به عنوان نتيجهي
شناخته شدن زن به ايمان و عفت معرفي شده است [اين نتيجه از حرف فاء در عبارت «فَلا
يُؤْذَيْن» فهميده ميشود] يعني زني كه به ايمان و عفت شناخته ميشود مورد آزار و اذيت
ارازل و افراد هوسران قرار نميگيرد.
8. با اين تفصيل به هيچ وجه نميتوان از
تعبير «فَلايُؤْذَيْن» يك اصل كلي با عنوان «نفي هر نوع اذيت شدن خانمها ولو به واسطهيمجازات
آنها در قبال ارتكاب فساد و گناه علني و زير پا گذاشتن حقوق الهي» را به دست آورد.
چرا كه مجازات مجرمين و اجراي حدود و تعزيرات در موارد اعمال آنها؛ خواهناخواه موجبات
اذيت شدن مجرم را فراهم ميآورد و حال آنكه هيچ فقيهي به نكوهش چنين آزاري نظر نداده
است.
سلام
درباره سخنان شما چند نكته وجود دارد.
1. آيه لااكراه في الدين مربوط به اصل پذيرش اسلام است اما درباره رعايت احكام اسلام از سوي افرادي كه مسلمان شده اند، آيه شريفه «وَ ما كانَ لِمؤْمِن وَ لا مؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّه وَ رَسوله أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرهِم: وقتي خداوند و رسول او امري ميكنند هيچ گونه اختياري براي هيچ زن و مرد مسلماني در مخالفت با آن امر وجود ندارد.» جاري است. ما نمي توانيم به آيه اي از قرآن ايمان داشته و عمل كنيم ولي به آيات ديگر بي توجه باشيم.
2. شما ميفرماييد: «هر چیزی که اجبار شود بجز نتیجه عکس چیزی ندارد» حال بنده از شما ميپرسم آيا واقعا ميتوان به اين ادعا در برخورد با هر جرمي پايبند بود؟ آيا اگر كسي دزدي كرد نبايد او را مجازات و مجبور به تحمل حكم صادره كرد؟ آيا ميتوان گفت چون كار نيست يا گراني هست با دزدي برخورد نكنيم؟ آيا مثلاً اگر كسي قوانين راهنمايي و رانندگي را رعايت نكرد نبايد او را جريمه و مجبور به رعايت قوانين كرد؟ آيا اگر كسي متعرض نواميس مردم شد نبايد مانع او شد و مجبور به تحمل مجازات اين تعرضش كرد؟ چه فرقي بين اين جرايم و جرم عدم رعايت حجاب اسلامي وجود دارد؟ بدحجابي هم گناه و هم خلاف قانون است لذا ميبايست همانند برخورد با ساير جرايم با اين جرم نيز برخورد كرد.
3. البته در برخورد با هر جرمي ميبايست با روش صحيح و نهايت متانت برخورد شود و بايد از برخوردهاي افراطي به شدت پرهيز نمود.
4. فرهنگ سازي اصل مهمي در فعاليتهاي فرهنگي است و برخورد قانوني با بدحجابي بايد در كنار كار فرهنگي انجام شود.
5. اينكه در ساير كشورهاي مسلمان نشين چگونه برخورد مي كنند براي عملكرد ما حجت نيست. اگر اكثريت ملاك باشد ما هم بايد پيرو مكتب آنها بشويم و مثلا دست از شيعگي برداريم! اكثر كشورهاي مسلمان نشين نه شيعه هستند و نه حكومتشان بر اساس مباني فقه شيعه اداره ميشود.
1. بيحجابي يا بدحجابي از جهت جرم بودن تفاوتي با دزدي، نبستن كمربند در حين رانندگي و... ندارد. بله از جهت سنگيني جرم حتي از برخي از جرمهاي ديگر شديدتر نيز هست.
2. گمان نميكنم مردم ما آنقدرها هم كه شما فكر ميكنيد ناآگاه باشند و ندانند كه بيحجابي گناه و يا لااقل جرم است. مطمئن باشيد اگر نميدانستند ما الان بايد به جاي بدحجابي شاهد بيحجابيهاي گسترده ميبوديم. مردم ما مردم آگاهي هستند اما آگاهي به تنهايي براي عدم ارتكاب گناه كافي نيست. بيتوجهي، هواهاي نفساني و... در بين برخي از افراد آنها را به عمل نكردن به دستورات و قوانيني ميكشاند كه نسبت به ممنوعيت آنها علم دارند.
3. آنچه عده اي نسبت به آن آگاهي ندارند حدود حجاب است كه با كارهاي فرهنگي، تذكرات مردم و همين برخوردهاي قانوني مسئولان در قالب مراحل مختلف امر به معروف و نهي از منكر نسبت به آن آگاه ميشوند نه با رها كردن آنها.
4. ما بارها تأكيد كرده ايم كه از رفتارهاي غيرناصحانه، افراطي و غيرقانوني در برخورد با بدحجابي بايد خودداري شود اما ترس مجرم در هنگام ارتكاب جرم چيز بدي نيست. ما وظيفه نداريم اسلام را مطابق با ميل گناهكاران تعريف كنيم تا آنها از اسلام خوششان بيايد و جذب شوند. مسلما در اين صورت آنچه مورد اقبال آنها خواهد بود اسلام نيست بلكه يك مكتب التقاطي است.
5. بله! حاكم اسلامي ميتواند در هنگام تشخيص مصالح بزرگ، برخي از مصالح كم اهميت تر را به صورت موقت تعطيل كند اما تشخيص اين مصالح وظيفه همان حاكم اسلامي است نه هر كس با هر ميزان از معلومات ديني. در مسأله اجراي علني حدود، قرآن حضور شاهدان را لازم دانسته است و تا آنجا كه ما اطلاع داريم اجراي آن حدود همواره در حضور شاهدان اجرا شده است و تشخيص محل اجراي حد با قاضي است.
6. اندكي فكر كنيد كه اگر هيچ اجباري براي پوشش شرعي وجود نداشته باشد و تنها از طريق فعاليت فرهنگي به ترويج حجاب بپردازيم چه اتفاقي خواهد افتاد؟! مسلماً افراد شهوت ران با اين استدلال كه چه فرقي بين پوشش سر و بدن وجود دارد به عدم رعايت پوشش ساير اعضاي بدن روي خواهند آورد. در اين صورت چهرهي اسلامي كشور از بين خواهد رفت و بسياري از مفاسد و گناهان علني دوباره سر بر خواهد آورد.
7. برخورد قانوني و قضايي با بدحجابي محدود به تذكر لساني نيست كه شما ميگوييد «چند لحظه مجبور به رعایت حجاب میشوند و بلافاصله پس از رفتن گشت ارشاد حجاب به همان شیوه قبل بر ميگردد!» بلكه تذكر تنها مرحله اول برخورد قانوني است.
8. تا آنجا كه بنده ميدانم تا كنون برخورد قانوني، دائم و پيوسته، هوشمندانه، مرحله به مرحله با مجازاتهاي درجهبندي شده با اين جرم حتي در حد بستن كمربند در حين رانندگي صورت نگرفته و علاوه بر آن كار فرهنگي پيوستهاي نيز صورت نپذيرفته است تا نتايج آن قابل بررسي باشد. بلكه برخوردها چه برخوردهاي فرهنگي و چه برخوردهاي قانوني همه مقطعي بوده است. طبيعي است كه چنين برخوردي نتايج مطلوبي نداشته باشد
آیتالله جوادی آملی: بدحجابی با بگیر و ببند حل نمیشود
موضوع ترس نیست! موضوع اعتقاده که نیست و علت اون هم عدم تطابق دلایل مطرح شده از جانب عزیزان برای حجاب و واقعیتهای موجود در جامعه و جهان هست. در عصر حاضر کمتر کسی پیدا میشه که بدون دلایل منطقی (ولو اندک!) حرفی رو بپذیره...متاسفانه شیوه مطرح کردن مسائل دینی در جامعه ما به شکل نامناسب و مطابق با عصر پیامبر (که اندیشیدن کمتر بوده) صورت میگیره و پشتوانه منطقی محکم و قابل پذیرش عقلانی قوی نداره که همین باعث مقاومت و مخالفت در برابر اون میشه.به همین علته که من نوعی که به طور ارثی مسلمان شده ام زمانی که تصمیم میگیرم خودم اعتقادم رو انتخاب کنم با این قبیل مشکلات روبه رو میشم و موضوع تنها هوس و شهوت نیست که شما میفرمایید دستاویز میشه برای عدم رعایت حجاب!اگر شما معتقدین ما مردم اگاهی داریم پس خواهشمندم متناسب با اگاهی اونها با ایشان رفتار بشه و نه با اجبار! همه از پیامدهای منفی جرایمی که شما نام بردین برای یک جامعه اگاهی قابل قبولی داریم...ممکنه لطف بفرمایید پیامدهای منطقی جرم بدحجابی رو حداقل برای من قدری توضیح بدین تا نسبت بهش اگاهی پیدا کنم؟
برای مثال همین عدم ازار و اذیت رو عرض میکنم: من ساکن یک شهر مذهبی هستم، در شهر من با این که حجاب بیشتر رعایت میشه نسبت به شهرهای غیرمذهبی (متاسفانه) شاهد متلک ها و مزاحمتهای بیشتری برای خانم ها (حتی خانمهای چادری) هستم!
این موضوع منو نسبت به حجاب دچار تردید کرده چرا که این نوع مزاحمتها رو از جانب همه قشرها (تحصیل کرده و نکرده، از کارگر ساختمانی بگیرین تا پلیس راهنمایی و رانندگی! و حتی نمونه های شرم آوری که بهتره اصلا بیان نشن) مشاهده شده.اگر امکانش هست میخوام بدونم دقیقا حجاب برای یک خانم و فراتر از اون یک جامعه چه فایده ای داره (در یک چنین شرایطی و در یک چنین قیاسی)؟
به جز موارد بیان شده فوق، به نظر من زمانی که مسئله حجاب یا رعایت شئونات بیشتر و به شکل قویتری فقط به خانمها نسبت داده میشود و خانمها هستند که همیشه در معرض اتهام اند و از اونهاست که توقع رعایت اینگونه مسائل میره نه تنها مشکلات اجتماعی مربوطه حل نمیشه بلکه مردان هر گونه حقی رو برای خودشون قائل میشن و زمینه سوءاستفاده برای اونها هم فراهم میشه و بی قیدوبندی خودشون رو به خانمها نسبت میدن درحالی که خداوند به بندگانش اختیار و بیشتر از اون اراده داده، ضمن اینکه اگر اقایون غریزه جنسی دارند خانمها هم دارند اما متاسفانه عرف جامعه و عقاید ما این مسئله رو کمرنگ جلوه میده یا اینکه با اختلاف فاحشی در نظر میگیره.
پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً:
اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است، و خدا آمرزنده مهربان است. (احزاب: 59)
پس حجاب سبب كمتر آزار ديدن است.
حال اگر در شهر شما زنان چادري هم اذيت مي شوند بايد اين شهر را از نظر اخلاقي و جامعه شناسي مورد پژوهش قرار داد كه چرا چنين وضعيتي دارد. مسلما در اين شهر بيمار هم زنان بدحجاب بيشتر مورد آزار و اذيت قرار مي گيرند.
موفق باشيد