معاون مؤسسهي فرهنگي ـ هنري مرداني از تلاش براي تغيير نام فرهنگسرای نصرالله مرداني، شاعر انقلاب اسلامي، انتقاد كرد.
شكرالله رضاييانپور، معاون فرهنگي ـ اداري مؤسسهي فرهنگي ـ هنري مرداني، به خبرنگار ادبيات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: فکر ميکردم شایعه است و بعید میدانستم راست باشد. خب باور کردنش هم سخت بود؛ ولی بعد که با چند نفر از دوستان در کازرون تماس گرفتم و عکس بنرها و پوسترهای جدید چاپشده را دیدم، ناچار شدم باور کنم. اولین چیزی که در ذهنم تداعی شد، خاطرهي آخرین سال حیات استاد مردانی بود. روزی که ایشان بعد از مراسم بزرگداشتی که برایش برگزار شده بود، در همین بوستان مردانی حاضر شد و با حالت ضعف و بیماری کلنگزنی این مکان را انجام داد. به یاد وصیت ایشان افتادم، گفته بود کتابهایم را به این فرهنگسرا هدیه کنید. چقدر دوست داشت این فرهنگسرا روزی پربار و پررونق شود. کتابخانه شخصی استاد مردانی شامل کتابهای بسیار نفیسی نیز هست. بیشتر آنها نیز با امضاي نویسندهي آنهاست. این کتابها به فرهنگسرای مردانی هدیه شد تا برای استفاده مردم کازرون مورد بهرهبرداري قرار گیرد.
او در ادامه متذكر شد: سخت است نام فرهنگسرای مردانی جلو چشمانم عوض شود و نتوانم کاری انجام دهم. استاد مردانی 10 سال پيش از دنيا رفت؛ غرضورزي شخصي نبوده است كه نام فرهنگسرا تغيير كند. از این شاعر انقلاب امروز تنها راه و اندیشه و آثارش باقی مانده است. مردانی راهش دفاع از حق بود، رهرو امام (ره) و ولی فقیه بود. کسانی که به دنبال محو نام مردانی هستند، کسانی هستند که با اندیشه وی مخالفاند. آنها راه و منش مردانی را نمیپسندند. برای همین است که دوست ندارند فرهنگسرايی به نام او وجود داشته باشد؛ چون نام مردانی یادآور یک شاعر ولایتمدار و ارزشی است.
رضاييانپور عنوان كرد: آثار مرداني تجلی رشادتها، ایثارگریها و همت بلند رزمندگان جنگ حق علیه باطل است. نام مردانی با نام شهداي هشت سال دفاع مقدس گره خورده و به عنوان یکی از ارادتمندان و خادمان اهل بیت (ع) شناخته شده است. او چنان شیفته اهل بیت عصمت و طهارت بود که حتا در آخرین لحظات زندگیاش، خود را به کربلای معلا رساند تا در کنار مولایش سیدالشهدا (ع) جان را به جانآفرین تسلیم کند. کسانی که نمیخواهند نام مردانی زنده باشد، کسانی هستند که دوست دارند شهدا و ارزشهای دفاع مقدس نیز کمرنگ شوند. آنها دوست ندارند شهدا، جانبازان و رزمندگان ما آنگونه که مردانی در اشعارش توصیف کرده، قهرمان واقعی جامعه باشند.
او با اشاره به اينكه گفته ميشود اين موضوع با تغییر نماینده شهرستان کازرون و به تبع آن، تغییر مدیران شهر ارتباط دارد، تصريح كرد: هیشه عدهای هستند که در جریانها و حوادث مختلف سعی دارند از آب گلآلود به نفع خودشان ماهی بگیرند. به نظر من، این حرفها بیشتر برای تخریب چهرهي مردمی نماینده مردم کازرون مطرح شده است و این وصلهها به ایشان نمیچسبد. تمام کسانی که با ایشان آشنایی دارند، میدانند دکتر محمد صادقی دارای شخصیتی ارزشی و ولایی هستند که هیچوقت نمیتوانند با چنین جریانی همراه شوند. من مطمئنام که ایشان این قضیه را محکوم خواهند کرد و با عوامل آن برخورد میکنند؛ چرا که اگر در جریان این قضیه قرار داشتند، هیچوقت اجازه نمیدادند این اتفاق بیفتد. ایشان در دورههای قبل هم که نمایندهي مردم کازرون بودند، تلاش زیادی براي کسب بودجه و ساخت بوستان مردانی انجام دادند.
او همچنين دربارهي علاقه و ارتباط نصرالله مردانی به کازرون گفت: مردانی همیشه برای اعتلای نام کازرون تلاش میکرد. او خیلی روی زادگاهش تعصب داشت. همیشه کنار اشعارش مینوشت نصرالله مردانی ـ کازرون، همیشه سعی میکرد نام کازرون را مطرح کند. در همین راستا بود که به مدت 10 سال در این شهر کنگره بزرگداشت علامه طباطبايی را برگزار کرد و در شرایطی این کار را انجام داد که امکانات زیادی در دست نداشت و حتا از بسیاری از ميهمانها کنگره در خانهي سادهی خودش پذیرائی می کرد وغذای آنها را در خانه ی خودش تهیه میکرد. در حالي كه میتوانست این مراسم را با امکانات خیلی بهتری در شیراز برگزار کند؛ اما با این وجود اصرار داشت این مراسم مهم در کازرون برگزار شود؛ چون میخواست این برنامه و بازتاب گسترده آن باعث شناخته شدن کازرون در کشورمان شود. در نتیجه این تلاشها بود که آقای حداد عادل نیز که آن زمان مسؤول تدوین کتب درسی بود، با شهرستان ما آشنایی بیشتری پیدا کرد و در کتاب اجتماعی سوم دبستان خانواده هاشمی را کازرونی معرفی کرد.
معاون فرهنگي - اداري مؤسسهي فرهنگي ـ هنري مرداني خاطرنشان كرد: مسؤولان شهرستان کازرون همواره به استاد مردانی علاقه و لطف زیادی داشتند. در این مورد نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که شهرداری و شورای شهر کازرون که بار اصلی ساخت بوستان مردانی بر عهده آنها بوده است، در همهي دورهها بیشترین تلاش را برای پیشبرد این طرح داشتند و همیشه در این قضیه پیشرو بودند. خیلی بعید میدانم که شخص شهردار یا شورای شهر در جریان این امر بودند یا مجوزی صادر كرده باشند که در تابلوها، بنرها، بروشورها و اخبار ارسالی به جای نام فرهنگسرای مردانی، از نام فرهنگسرای شهرداری استفاده شود و فکر میکنم خود این بزرگواران جلو این اقدام را خواهند گرفت؛ ولي در این قضیه شاید به نوعی غفلتی روی داده باشد و عدهای هم سوء استفاده کرده باشند. من از همه مسؤولان و مدیران ارزشی ذیربط که نسبت به آرمانهای اسلامی جامعه بیتفاوت نیستند، علیالخصوص نماینده مردم کازرون در مجلس، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، استاندار محترم استان فارس و امام جمعه کازرون، انتظار دارم که بیتفاوت از کنار این قضیه نگذرند و با کمک به تقویت بنیاد مردانی، همچنين ساخت هرچه سریعتر بوستان و فرهنگسرای مردانی کاری کنند که جلو تکرار اینگونه قضایا در آینده گرفته شود.
او همچنين تأكيد كرد: مقام معظم رهبری در بخشی از پیامشان به مناسبت فوت استاد مردانی فرمودند بیشک نام و یاد وی برای همیشه در خاطره ملت ایران باقی خواهد ماند. مطابق این فرمایش حضرت آقا، نام مردانی قابل پاک شدن و کمرنگ شدن نیست. عزت و ذلت همه به دست خداست، کسی را که خدا عزیز کند، هیچکس نمیتواند حذف یا ذلیل کند. حتا اگر نام یک فرهنگسرا را هم عوض کنند، هرگز نمیتوانند نام و اشعار مردانی را از یاد و خاطرهي مردم ایران و کازرون حذف کنند. این فرهنگسرا و بوستان برای همیشهي تاریخ به نام مردانی باقی خواهد ماند.
در مورد آقای رضاییان هم باید بگم که من زیاد ایشون رو نمیشناسم ولی همینقدر می دونم که درسته ایشون زیاد تو کازرون نیست ولی از خیلی از مسئولان فرهنگی شهر بیشتر به درد کازرون خورده. حداقلش اینه که کنگره ستیغ سخن رو که شیرازیها تقریبا هر سال (کشوری و بین المللی) به یاد مرحوم مردانی خیلی مفصل و با شکوه تو شیراز برگزار می کنن (قابل توجه کازرونیها) با تلاش و اصرار این آقا یه روزشم تو کازرون برگزار میشه و اختتامیش و میاره کازرون که در خلالش کلی شاعر و نوسینده و اندشمند ادبی و دانشگاهی پاشون به کازرون باز میشه و با کازرون آشنا میشن و شاعرها و نویسنده های جوان کازرونی مثل من از حضورشون بهره مند میشیم.
ضمنا یکی مثل آقای رضاییان تو جریان کنگره های ستیغ سخن پای مدیرا و مسئولایی رو به کازرون باز کرد که عمرا مدیران شهرستان می تونستن حتی یکیشون رو به کازرون بکشن. نمونش همین سال قبل وزیر ارشاد یا سال قبل ترش کسای دیگه که اومدنشون باعث میشد مدیران شهر بتونن کلی امتیاز و بودجه ازشون بگیرن. یا حق
اتفاقا خیلی ها سعی کردند به خاطر مسائل سیاسی نام مردانی رو کمرنگ کنند و اون رو فقط شاعر جنگ جلوه بدند و از بقیه آثارش (از جمله شاهکار ستیغ سخن) هیچ صحبتی نکنند.
اما مردانی اینقدر بزرگ بود که با وجود همه این تلاشها باز هم اسمش مونده.
من به شما دوست عزیز توصیه میکنم مطالعاتتون رو بیشتر کنید.
اولا فعلا که شخصيت هاي بزرگتر از مرداني شده شهرداري!!!
دوما مرداني در اوج بيماريش کلنگ اين فرهنگ سرا رو زد . دلش نيومد که کازروني ها از داشتن اين فرهنگ سرا محروم بشن. چون مي دونست اونقدر نيت اش صافه و انقدر قدم اش با برکت هست که اينجا به يه سرانجامي مي رسه.
سوما اين فرهنگسرا پر از کتاب هاي اهداي استاد مرداني (که اکثرا هم امضا نويسنده هاشون پاش خورده)
چهارما مرداني با اينکه توي کربلا شهيد شد اما وصيت کرده بود که اون رو در کازرون دفن کنن تا به برکت حضورش کازروني ها بتونن هرشب در اون پارک اوقات خوشي رو بگذرونن.
پنجما من به عنوان يه کازروني فقط مي تونم بهت بگم متاسفم به خاطر اين طرز فکر و کوتاه بيني. شايد هم به خاطر همين طرز فکرهاست که کازرون مدت هاست داره درجا ميزنه.
براي اثبات حرف اش هم چند تا عکس از شهرمون گذاشته . عکس هايي که ما و شما هر روز اونها رو مي بينيم.
اسم اين کار هم اطلاع ريسانيه و نه جوسازي
اين ها هم که ميبيني مردم هستن که دارن اين جوري نظراتشون رو اعلام مي کنن، لطفا به نطرات هم شهري هاتون احترام بگذارين
در تهران هم کسي بر نمي داره اين جوري اسامي رو عوضکنه (نه تهران هيچ جاي ديگه اين کار اصلا عرف نيست اون هم اين جوري و به اين شکل!!!)
همه مي دونن که مرداني در راه زيارت امام حسين فوت کرد.
از امام صادق عليه السلام آمده است كه :
(( اگر زاير حسين عليه السلام ، در راه زيارت او كشته شود با نخستين قطره خون ، همه گناهانش مورد بخشايش قرار مى گيرد و سرشت ملكوتى او بسان سرشت پيامبران به گونه اى شست و شو داده مى شود كه از سرشت حيوانى كافران و فاسقان ، پاك و پاكيزه و خالص مى گردد؛ همينگونه قلب او شست و شو داده مى شود و هر ناخالص از آن زدوده و لبريز از ايمان مى گردد. و در حالى خدا را ملاقات مى كند كه از همه ناخالصى ها خالص است و شفاعت خاندان و هزاران نفر از برادران دينى اش بدو ارزانى شده است . فرشتگان به همراه جبرييل و فرشته مرگ ، نماز او را مى خوانند و كفن و حنوط او از بهشت هديه مى گردد. و آرامگاهش بر او گسترده و نورباران مى گردد.
درى از درهاى بهشت به رويش گشوده مى شود و فرشتگان از بهشت بر او هديه مى آورند و پس از هيجده روز، به ملكوت پر مى كشد و تا آستانه رستاخيز با دوستان خدا همچنان در آنجا خواهد بود.
پس از آغاز برپايى رستاخيز، او نيز سر از خاك بر مى دارد و بار ديگر با پيامبر و على و امامان نور عليه السلام مصافحه مى كند، آنان بشارت كاميابى نجات بدو مى دهند و او را به همراه خود مى بردند تا از حوض كوثر مى نوشد و هر كه را دوست دارد مى نوشاند.))
جداي از اين مرداني در جنگ شيميايي شد و دکترها علت بيماري ش رو اين موضوع مي دونستن.(فکر کنم جانباز هاي جنگ بعد از مرگشون شهيد،محسوب مي شن )
البته در نهايت حساب و کتاب هر کس با خداست و ما از اون آگاه نيستيم.
(( اگر زاير حسين عليه السلام ، در راه زيارت او كشته شود با نخستين قطره خون ، همه گناهانش مورد بخشايش قرار مى گيرد و سرشت ملكوتى او بسان سرشت پيامبران به گونه اى شست و شو داده مى شود كه از سرشت حيوانى كافران و فاسقان ، پاك و پاكيزه و خالص مى گردد؛ همينگونه قلب او شست و شو داده مى شود و هر ناخالص از آن زدوده و لبريز از ايمان مى گردد. و در حالى خدا را ملاقات مى كند كه از همه ناخالصى ها خالص است و شفاعت خاندان و هزاران نفر از برادران دينى اش بدو ارزانى شده است . فرشتگان به همراه جبرييل و فرشته مرگ ، نماز او را مى خوانند و كفن و حنوط او از بهشت هديه مى گردد. و آرامگاهش بر او گسترده و نورباران مى گردد.
درى از درهاى بهشت به رويش گشوده مى شود و فرشتگان از بهشت بر او هديه مى آورند و پس از هيجده روز، به ملكوت پر مى كشد و تا آستانه رستاخيز با دوستان خدا همچنان در آنجا خواهد بود.
پس از آغاز برپايى رستاخيز، او نيز سر از خاك بر مى دارد و بار ديگر با پيامبر و على و امامان نور عليه السلام مصافحه مى كند، آنان بشارت كاميابى نجات بدو مى دهند و او را به همراه خود مى بردند تا از حوض كوثر مى نوشد و هر كه را دوست دارد مى نوشاند.))
بحارالانوار، ج 101، ص 78
شهرآئينه هاي شکسته
شهر من شهر گلهاي پرپر
شهر سلمان و الله اکبر
شهر من شهر گل هاي خودرو
شهر بابونه و شهر شب بو
شهر من شهر طغيان و طوفان
شهر درياي در خود پريشان
شهر سبزي که اينک خزان است
خسته از گردش آسمان است
اين رو مرداني براي کازرون گفت و حالا ما بايد بگيم
موجي خروشان مي شود آهسته اهسته
از جنس طوفان مي شود آهسته آهسته
يک روز دريا بوده اما تازگي افسوس
دارد بيابان مي شود آهسته آهسته
با ياد "مرداني" که کوچيدند از اين شهر
دلتنگ انسان مي شود آهسته آهسته
لابد شهرداري پس فردا هم ميخواد مقبره استاد مرداني رو تبديل کنه به بناي يادبود شهرداري!!!!
حالا ببینیم شهرداری میذاره کازرونیها از این ارثی که مردانی براشون به جا گذاشته استفاده کنند یا نه!
در ضمن دوست عزیز، با توجه به اطلاعاتی که درباره بودجه شهرداری داشتی، فکر کنم از عوامل شهرداری باشی. لطفا چراغ مقبره مردانی هم روشن کنید. چون ما بیشتر شبها که می خواهیم بریم اونجا، میبینیم که چراغ خاموشه و واقعا اذیت میشیم.
مردانی چه برای رهبر شعر گفته باشه چه نگفته باشه، فرقی نمیکنه چون ارزش و اعتبار اون به این چیزها نیست.
مردانی چهره ماندگار ادبیات این کشوره و به خاطر اشعار بینهایت قشنگش و همچنین به خاطر خدمات بزرگی که به ادبیات ایران کرده تا ابد اسمش میمونه.
چه کسی خوشش بیاد و چه نیاد!
اما خدمات مردانی به انقلاب فقط یه گوشه ای از کارهای اون هست. و مردانی خیلی بزرگتر از این چیزهاست.
کسانی که الان توی کازرونند ما مردم کازرون هستیم که فعلا همین شهرداری محترم که می فرمائید، حتی چراغ روی سر مقبره مردانی رو هم خاموش کرده که مبادا مردم شبها بریم پای مقبره!
امیدوارم شهرداری محترم اگه واقعا راست میگه یه فکری به حال این بکنه نه اینکه بیید همه چراغهای بوستان رو روشن کنه فقط همین یه دونه چراغ مقبره رو خاموش!
امیدوارم شهرداری کازرون هر چه سریعتر گندی رو که بالا آورده جمع کنه
آخه شهردار کازرون توی خواب هم میدید این مقامات بیان کازرون!
اين ها همون عواملي که باعث ميشه کازرون دائم فقط درجا بزنه.
اينکه کازرون يه شاعري داشت و اين شاعر يکي از مهمترين دغدغه هاش شهرش بود و اينکه با تمام وجود سعي در خدمت رسوندن به شهرش داشت چيز کوچکي نيستکه شما مي فرماييد!!!
مرداني سعي کرد با آخرين تيري که توي ترکش داشت يعني با وصيت به دفن خودش در شهرش سعي کنه يه خدمتي به شهرش کنه.
با زدن کلنگ فرهنگسرا و با اهدا کتاب هاي نفيس اش به فرهنگ سرايي که تاسيس نشده بود سعي کرد ميخ اوجا رو محکم کنه!!!
حالا با اين تلاش مسخره و بچه گانه شهرداري نشون داد که با اين جور آدم هاي بزرگ ودلسوز مردم چه رفتاري داره .
شما فکر مي کنيد اگه همه مثل مرداني به فکر خدمت به شهرشون بودن حالا کازرون اين جوري بود؟
مرداني 10 سال کنگره علامه طباطبايي رو در کازرون برپا کرد و چه کسايي رو با اين شهر آشنا کرد.
شما فکر مي کني اگه همه کازروني ها با طرز فکر مرداني آشنا بشن و مثل اون به شهرشون خدمت کنن واقعا کازرون به سمت پشرفت نميره؟!!!
گير کار کازرون از همين غفلت هايي که درش ميشه.
اما از زبان خودش جوابتون رو ميدم:
دل بیرنگ من از این همه نیرنگ گرفت.
پاک چون آینه ای بود که از رنگ گرفت.
ای حسودان دغل راه شما بی هنران،
برق تیغ سخنم، از همه سو تنگ گرفت.
و اينکه به قول مرداني بايد غبار معاصريت فرو بشينه تا جلوه و جلاي گوهر هنر هر کس مشخص بشه.
ما قضاوت رو به زمان ميسپاريم!
چون او یک هنرمند واقعی بود !!!!!!!!!!!!
و هنرمند واقعی و انسان بزرگ در هر زمان و مکانی جاودان است!
ولی شما برای مقابله با نام او هیچ راه دیگه ای ندارید مگه اینکه بگید مردانی به خاطر مسائل سیاسی بزرگ شده!!!!!!!!!!!
جاوندانگي و بزرگي شاهکاري مثل ستيغ سخن و يا اشعار مجموعه قانون عشق، نه ربطي به مسائل سياسي داره ونه ربطي نوع حکومت.
شما اطلا مي دونيد مرداني کي بوده، چند تا از اشعار مرداني رو خونديد ؟؟؟؟؟!!!!!!
فکر کنم شما اصلا چشم اينکه کازروني ها بزرگ بشن و به قله هاي هنر و علم(توسط همشهري هاي عزيز ديگه) برسن ندارين ها!!!
آدم چقدر مي تونه غيرمنصفانه حرف بزنه؟
و به قول خود مرداني
شعر من گر بر لب فرداييان گل مي کند
رنگ وبويي جاوداني دارد از الهام تو...
شهر من شهر ديروز ساسان
شهر بيدار دشمنهراسان
تنگ چوگانش آکنده از رنج
باغ هايش پر از عطر نارنج
شهر من شهر گلروي نرگس
شهر گلگشت و گلبوي نرگس
شهر من شهر طغيان و طوفان
شهر درياي درخود پريشان
شهر من شهر خوب و صميمي
شهر گلدستههاي قديمي
شهر من شهر آتشسوارن
شهر تاريخي شهرياران
شهرمن شهر گلهاي پرپر
شهرسلمان و اللهاکبر
شهر امروز و فرداي باقي
شهرفيروزه بوسحاقي
سعی کنید خودتان را بزرگ کنید نه اینکه دیگران را حذف کنید.
دل بیرنگ من از این همه نیرنگ گرفت.
پاک چون آینه ای بود که از رنگ گرفت.
ای حسودان دغل راه شما بی هنران،
برق تیغ سخنم، از همه سو تنگ گرفت.
حافظ! آن کهنه پرستان که تو را آزردند،
تا ابد دامنشان لکۀ این ننگ گرفت!
حافظ آن کهنه پرستان که تو را آزردند
تا ابد دامنشان لکه این ننگ گرفت
اما اون عوامل اصلی و مقصرها الان تو فرهنگسرا نشستن دارن سیگار میکشن و شب نشینی دارن و به ماها میخندن
یاعلی مدد بجنبید یه کاری کنید...
لطفا اول مطمئن شو بعد حرف بزن.
البته اگه بهش عمل بشه!
لطفا رو هوا حرف نزنيد
شکراله رضاییان پور داماد حاج آقا بینا هستند نه داماد مرحوم مردانی! ضمنا ایشون معاون موسسه مردانی است نه رییس آن! ولی خداییش اگه بودجه رو به اینا بدهند خیلی بهتر از شهرداری عمل می کنن
و خدمت بقیه دوستان که نظر دادن عرض می کنم که اگر متن نظر دوستمون رو با دقت بخونن می بینن که نوشته: "فرزند مرحوم مردانی و دامادش شکرالله رضاییان که رییس و معاون موسسه مردانی هستند" .پس خدشه ای به ریاست پسر مرحوم مردانی بر موسسه مردانی وارد نشده و جای هیچ نگرانی نیست!
یاحق
گل سرسبد اين بوستان مقبره استاد مردانيه که شهرداري چراغ اش رو به عمد خاموش مي کنه
واقعا چرا؟؟؟
مي ترسيد رونق مقبره جاهاي ديگه رو از رونق بندازه؟؟؟؟
نمیدونم این عوامل شهرداری چه کینه ای از مردانی دارند که دلشون نمی خواهد مردم برند سر قبرش فاتحه بخونند.
من بارها شده رفتم به بوستان، همه چراغها روشن بوده الا همین یه چراغ روی قبر!
دهن آدم از تعجب باز می مونه!!!!!!!!
آخه اینها مرده مردانی رو هم نمی تونند ببینند؟!
من هم همين مشکل رو دارم
واقعا
آقاي شهردار اين قدر خودت رو به کر گروشي نزن.
چراغ مقبره رو روشن کن
اونجا مهمترين قسمت بوستان مردانيه
شهرآئينه هاي شکسته
شهر ما شهر گلهاي پرپر
شهر سلمان و الله اکبر
شهر سبزي که اينک خزان است
که اينک خزان است
که اينک خزان است
اينک خزان است ....
و خود آقاي قيصر امين پور، از شاگردان و پيروان سبک مرداني هم بوده که اين هم باز نشان دهنده تاثير و اهميت مرداني براي شعر معاصر است.( که نه فقط شاعر که شاعر پرور هم بود)
من به شما توصيه مي کنم آخرين فيلم و مصاحبه قيصر امين پور امين پور و اظهار نظر ايشون در مورد استاد مرداني رو ببينيد،ديدن اين مصاحبه هم براي شما خالي از لطف نيست!
والبته همه شعرا اشعار قوي و ضعيف دارن (حتي حافظ هم با همه عظمت اش اشعارش را به قوي وضعيف و متوسط دسته بندي کرده اند)و اين نشان دهنده حرکت و پويايي شاعر است که تفاوت اشعار ابتدايي و پاياني عمرش به خوبي محسوس باشد.
با تشکر که با باز کردن اين بحث به شناخت بهتر مرداني کمک کرديد
مردانی کتاب "قیام نور" را در اول جوانی اش(در سن بیست و چند سالگی) نوشته بود ولی با این وجود، یه سبک شعری جدید رو به جامعه معرفی کرد و خیلیها ازجمله بعضی از شعرایی رو که امروز مدعی هستند ، به دنبال خودش کشاند. و یه جریان ادبی رو به وجود آورد.
خیلی از همون شعرای مدعی هم در عین حال که بهش حسادت میکردند، هم ازش تقلید میکردند و هم گاهی ازش سرقت ادبی!!!!!!
آقای قیصر امین پور قلب پاکی داشت ولی کتاب "نقدی بر کتاب قیام نور " رو در سن بیست و دو سه سالگی اش و به تحریک و با کمک همون باند شاعران مدعی، و تحت تاثیر جوی که به وجود اومده بود، نوشت. با این هدف که جریان ادبی به وجود آمده رو تخریب کنند.
البته شاید اگه اون زمان اونقدر جوان و احساساتی نبود، اون طوری جوگیر نمیشد.
ضمن اینکه خودش هم در مقدمه کتاب اذعان کرده که در بعضی موارد موفق نشده است که در مسند قضاوت خود، از صدور حکم بر اساس ظن و گمان و هوی و هوس بپرهیزد.
ولی بعد که پا به سن گذاشت از اون نقد پشیمون شده بود و سعی میکرد اون کارش رو جبران کنه!
خدا رحمتش کنه!
نمیخواد خیلی تعجب کنی!
شما اگه مصاحبه هاي که در مورد شخصيت مرداني شده رو مطالعه کنيد، مي فهميد خيلي بزرگتر از قيصر ها هم شروع کارشان با مرداني بوده
خوندن اين مقدمه هم خالي از لطف نيست!(البه براي اهلش)
آهنگ ني نوا زنوا مي برد مرا
که در مدار زمين نيست جاي پروازم