به گزارش کازرون نما، اسفندماه سال 90 شرکت کنندگان در اردوی زیارتی مشهد مقدس کانون شیفتگان ولایت عاشقان شهادت میزبان حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله ) بودند و از خوان اندیشه، معرفت و بصیرت ایشان فیض کافی بردند. هم اکنون و پس از گذشت چند ماه ، روزنامه کیهان در شماره دیروز خود ( پنج شنبه 16 آذرماه) به انتشار مشروح این دیدار اقدام نموده است که کازرون نما به بازنشر این سخنان اقدام می کند.
هواي نفس ،عامل انحراف
شما جوانان نسلي هستيد كه در انقلاب روئيده ايد،
يعني به بركت تلاش هاي امام راحل(رض) و به بركت خون پاك شهدا، در وضعيتي هستيد كه مقدمات
رشد علمي و معنوي برايتان فراهم شده است. درمقايسه با دوران جواني و نوجواني ما، شما
در دوره اي زندگي مي كنيد كه مي توانيد يك شبه ره صدساله برويد. به بركت اين انقلاب،
به بركت مجاهدان اين انقلاب و به بركت شهدا و ايثارگران اين انقلاب، آنقدر وضعيت براي
رشد فكري، انساني، اجتماعي و اخلاقي فراهم شده است كه قابل مقايسه با آن زمان ها نيست.
البته، سنت الهي اين است كه در هر زماني، در كنار عوامل ترقي و تكامل، موقعيتي را پيش
مي آورد كه امكان امتحان و انتخاب راه فراهم باشد. بطورطبيعي، هر قدر امكان ترقي بيشتر
باشد، امتحان سخت تري در پيش خواهد بود؛ مثلاً امتحان دانش آموزان دوره دبيرستان سخت
تر از امتحان دانش آموزان دوره ابتدايي است و به همين منوال دوره هاي بعد سخت تر است.
فلسفه امتحانات الهي
نظام امتحانات براي آن است كه معلوم بشود چه كسي
لياقت چه پست و مقامي را دارد و در چه درجه اي از علم، چه رتبه اي در معرفت و ايمان،
و در چه مرحله اي از تقوا و قرب به خدا قرار دارد. ازاين رو، هميشه در مقابل نعمت هاي
بزرگ معنوي، عوامل سقوطي هم فراهم مي شود. قرآن مي فرمايد: « وكذل ك جعلنا ل كلّ نب
يّ عدوًّا شياط ين ال نس والج نّ يوح ي بعضهم لي بعض زخرف القول غرورًا ولو شاء ربّك
ما فعلوه فذرهم وما يفترون». (انعام، 112)در مقابل نعمت نبوت و هدايت الهي كه با هيچ
چيز قابل مقايسه نيست، خداوند متعال مي فرمايد كه در كنار نبوت، ما شياطين انس و جن
را قرار داديم تا زمينه انتخاب متعادل باشد. انتخاب آزاد است و هركس هر راهي مي خواهد
برگزيند:«فمن شاء فليؤم ن ومن شاء فليكفر». (كهف، 29)بنابراين، هرچند به لطف خدا، موقعيت
براي رشد فراهم شده است، درعين حال بايد توجه داشت كه امكان سقوط هم خيلي زياد است،
اين عوامل شيطاني كه بوسيله رسانه هاي مختلف ترويج مي شود و امواجش به كشور ما و حتي
به خانه هاي ما هم سرايت مي كند، همان عوامل شيطاني است؛ يعني عواملي كه در كنار عوامل
رحماني بايد وجود داشته باشد تا زمينه انتخاب را فراهم بكنند.
به تعبير ديگر، همه اينها زمينه آزمايش ها را فراهم
مي كند ولي وجود اينها نبايد مانع خداشناسي و سپاس از نعمت خدا بشود. اگر فساد هايي
هست، انحراف هايي هست و شيطنت هايي هم هست، ما بايد نگاهمان را به نعمت هاي خدا بدوزيم
و خدا را شكر كنيم و از او بخواهيم كه ما را از سقوط ها، از انحراف ها و از گمراهي
ها حفظ كند. به هرحال، ما بايد قدر جوان هايمان را بدانيم، زيرا آنها سرمايه هاي عظيمي
هستند كه آينده كشور و انقلاب و آينده جهان در دست آنهاست. جوان امروز از نسل نوپايي
است كه تا چندي ديگر عمده فعاليت هاي جامعه را در دست مي گيرد. اينها گوهر هاي بسيار
گرانبهايي هستند كه اگر عوامل رشدشان درست فراهم بشود و به حركتشان جهت صحيح داده بشود،
مي توانند ره صد ساله را يك شبه طي كنند. ازسوي ديگر، اگر دچار عومل شيطاني بشوند،
از راهنمايي هاي الهي و رحماني محروم مي شوند و در دام شيطان مي افتند.
وضعيت اجتماعي ايران پس از انقلاب
ما پس از آنكه دين حق و منصب عقل را شناختيم، بايد
بدانيم كه در همه اينها تحقيق همچنان ادامه دارد. بايد بكوشيم كه تحقيقمان عميق تر
بشود. اكنون، اصل دين اسلام و مذهب حق شيعه را كاملا شناخته ايم و به آن پايبنديم.
بنابراين، جوان ايراني وارد فضايي مي شود كه مذهب شيعه حاكم است، معارف شيعه در دسترس
است، كتاب هاي شيعه منتشر مي شود و حتي الگوي عملي آن هم ديده مي شود. محيط جوان امروز
قابل قياس با دوره جواني ما نيست. امروز، بسياري از مردم مسيري خداپسندانه در پيش گرفته
اند و در راهش فدا كاري مي كنند. برخي از هيچ چيز مضايقه نمي كنند و هرچه دارند در
راه پيشرفت به سوي هدفي الهي صرف مي كنند. براي مثال نگاه كنيد به شهداي جبهه ها و
ايثارگراني كه باقي مانده اند. در واقع، ايثارگران شهداي زنده هستند و خانواده هاي
آنها نمونه هاي استثنايي ايثار و از خود گذشتگي اند. در بين آنها نمونه هايي بسيار
اعجاب برانگيز وجود دارد كه در تاريخ بشريت كم نظير است؛ مادر هايي كه سه يا چهار فرزندشان
را به جبهه فرستاده اند و حتي گاه خودشان آنها را كفن و دفن كرده اند و سپس گفته اند
كه اگر فرزند ديگري هم داشتم، باز در راه خدا قرباني مي كردم. اينها گفتنش آسان است،
اگر خاري در پاي بچه برود، پدر خوابش نمي برد و اگر كودكي دلش به درد آيد، مادر بي
طاقت مي شود. چنين چيزي را با مادري مقايسه كنيد كه با دستان خود جنازه فرزندش را كفن
مي كند، گويي به افسانه شبيه است. اگر اين نمونه ها را به چشم خود نديده بوديم، باور
نمي كرديم. برخي از مردم ما اينگونه اند و بااينكه فرزندشان را هم داده اند، كوچكترين
طمعي از اين انقلاب، از متصديان و از دولت مردان ندارند. وقتي از آنها مي پرسيم كه
آيا كمبودي وجود دارد، مي گويند خير، فقط خدا را شاكريم كه زير سايه ولايت فقيه زندگي
مي كنيم. آنها باكمال بزرگواري منكر نيازهاي مادي مي شوند و مي گويند تنها آرزويمان
اين است كه يك بار وجود نازنين نايب امام زمان(عج) را از نزديك ببينيم. اينها افسانه
هائي است كه در زمان ما تحقق پيدا كرده است. اگر كسي در دوران جواني و نوجواني ما چنين
چيزهايي مي گفت، مي گفتيم خواب و خيال است؛ مگر چنين چيزي ممكن است.
البته، در مقابل، دسته اي ديگر هم هستند كه بگونه
اي ديگرند. چه بسا برخي از اينها روزگاري را با خوشنامي زندگي كرده باشند و روزي مردم
به اينها علاقه داشته اند، زيرا كارهاي خوبي انجام داده اند؛ اما الان آنها عوض شده
اند و جوري ديگر زندگي مي كنند. گويا اصلاً انقلابي واقع نشده است، گويا شهيدي نداده
ايم و گويا شعارهاي اسلامي مطرح نيست؛ گويي يكي از قدرتمندان دنيا شده اند و دنبال
اين هستند كه ثروت بيشتري بيندوزند، مقام بيشتري كسب كنند و خودشان و نسل هاي بعدشان
تأمين بشوند. اين دسته، اگر لازم باشد توطئه هم مي كنند و براي براندازي نظام مي كوشند.
دلايل و نتايج خروج از صراط مستقيم
ممكن است جواني بپرسد: چرا آدميزاد اينطوري مي
شود. بويژه، وقتي كسي سوابق خوبي هم دارد، چرا تااين اندازه تغيير مي كند؟ پاسخ را
بايد در قرآن جست. همان خدايي كه ما را خلق كرده ، مي داند آدميزادها چگونه اند. او
از قبل مي دانست كه قرار است آدمي چگونه موجودي بشود و چه شري به پا كند؛ ازاين رو
در قرآن كريم، آياتي وجود دارد كه زمينه ذهني و فكري و فرهنگي اي را براي ما فراهم
مي كند تا در مقابل اين حوادث وحشت نكنيم و بتوانيم باتوجه به آموزه هاي الهي از دام
شيطان دوري كنيم. قرآن مي فرمايد: «واتل عليه م نبأ الّذ ي آتيناه آيات نا فانسلخ م
نها فأتبعه الشّيطان فكان م ن الغاو ين¤ ولو ش ئنا لرفعناه ب ها ولك نّه أخلد لي الأرض
واتّبع هواه فمثله كمثل الكلب ن تحم ل عليه يلهث أو تتركه يلهث». (اعراف، 175و176)
خدا به پيغمبرش مي فرمايد: اين داستان را براي مردم نقل كن، زيرا آموزنده است و برايشان
مفيد. آنها به چنين چيزي نياز دارند، پس برايشان توضيح بده كه چنين اتفاقي رخ داده
است. همچنين، آيات و رواياتي هم داريم با اين مضمون كه آنچه براي بني اسرائيل اتفاق
افتاده است، براي شما هم اتفاق خواهد افتاد. داستان اين است كه خداي متعال به شخصي
از نزديكان حضرت موسي( ع) كراماتي داد و او را مستجاب الدعوه كرد. البته، اين جزئيات
در قرآن نيامده است و قرآن صرفاً مي فرمايد: »الّذ ي آتيناه آيات نا«، تعبير سنگيني
است كه قرآن درباره انبيا به كار مي برد. قرآن مي فرمايد: »شخصي« بود (اسم نمي آورد
و اين روش معمول قرآن در نقل حكايات است) كه آيات خودمان را به او داديم و اگر مي خواستيم،
مي توانستيم به وسيله همان آيات، او را به مقامي رفيع برسانيم، »ولو ش ئنا لرفعناه
ب ها«. اما با وجود كراماتي كه به او داديم، او دنياگرا شد، »ولك نّه أخلد لي الأرض
واتّبع هواه«. طبق روايات، او مستجاب الدعوه بود و هركس هر حاجتي داشت، نزد او مي آمد
و به واسطه دعاي او حاجتش را مي گرفت. اما او با وجود چنين موقعيتي كه در بني اسرائيل
پيدا كرده بود و خيلي محترم بود، به سمت دنيا رو كرد. در نتيجه اين انحراف، كرامت هايش
بي اثر شد و كار به جايي رسيد كه قرآن با همه نزاكت كلامش مي گويد او مثل سگ شد، «فمثله
كمثل الكلب».
خطر پيروي از هواي نفس
قرآن اينها را براي ما مي گويد تا ما وحشت نكنيم؛
زيرا بنا بود در صدر اسلام هم چنين اتفاق هايي بيفتد. خداي متعال، از فرط رحمتش، زمينه
اي ذهني فراهم مي كند كه مسلمانان ناگهان تعجب نكنند. وقتي برخي از اقوام و نزديكان
پيغمبر،عليه اسلام شمشير مي كشند، وقتي عليه جانشين پيغمبر(ص) مي شورند، نبايد تعجب
كرد. آدميزاد چنين خصلتي دارد و ممكن است بااينكه به مقامات عالي رسيده و مستجاب الدعوه
شده باشد، به اسفل سافلين سقوط كند و از هر حيواني پست تر بشود. البته، عكس اين مطلب
هم هست؛ كساني كه عمري با بت پرستي و فساد زندگي كردند، اما نور ايمان در دلشان تابيد
و از پيغمبر اكرم(ص) تبعيت كردند و به مقاماتي عالي رسيدند. گاه، مقام چنين افرادي
در حدي است كه ما نمي توانيم پايه آن مقامات را درك كنيم. نمونه هاي فراواني هست، براي
مثال، همه ما حربن يزيدرياحي را مي شناسيم.اينچنين عاقبت خير و شري محدود به چند مثال
معدود نيست، بلكه مثال هاي فراواني داريم كه هر دو عاقبت را ممكن مي دانند. نه بلعم
باعورا منحصربه فرد بود و نه حربن يزيدرياحي، همه اينها نمونه اي است براي اينكه ما
از موقعيت حساس خود آگاه شويم. هزاران انسان ممكن است بلعم بشوند و هزاران انسان ممكن
است حر بشوند؛ راه باز است و انتخاب با انسان، همه اينها راه را به جواني نشان مي دهد
كه مي پرسد چرا برخي بعد از كمال، منحرف مي شوند. بنابر اين آيات، جواب اجمالي اين
است كه دنبال هواي نفس رفتن خطرناك است و درطرف ديگر، دنبال اولياي خدا رفتن خيلي نافع
است.
مشهد مقدس 26/12/1390
بهترین کلیدواژه ای که حضرت استاد به مخاطبانش داده است که امیدواریم عامل به آن باشند.
آقایانی که در قبل ازانقلاب حتی حاضر نبودند در مبارزه شما با رژیم منحوس پهلوی حتی به اندازه تعطیل نمودن جشن نیمه شعبانی،شمارایاری نمایند،امروز رئیس جمهور برسرکار می آورند...و ....چه بگوئیم..آنچه به جایی نرسد،فریاداست..!
درکشوری که امثال آقای مصباح رئیس جمهور بیاورند وببرند،باید آقای مشی هم نخبه جهان اسلام آن کشور باشد..
ممكن است ايشان در مقام عمل به برخي لوازم آزادي و يا مردمسالاري ديني پايبند نباشند اما در مقام نظر از اين مسائل دفاع كرده اند.
پرکرده اند..
میتونه جواب دندون شکنی به همه کسانی باشه که به دوستان ما انگشت اتهام رو نشونه رفتند...
هرکس خودش رو زده به خواب که با لگد هم بیدار نمیشه،ولی هرکس خواب رفته باشه با بعضی واقعیت ها باید بیدار بشه...