اگرچه دهم آذرماه سالروز شهادت آیت الله سید حسن مدرس است، لکن بیشتر این روز را به روز مجلس میشناسند؛ بی شک اصلیترین علت نامگذاری این روز به نام مجلس، تاکید مکرر امام از الگو سازی مدرس برای نمایندگان بوده است. در سیامین سال تاسیس نظام جمهوری اسلامی، نیکو است بار دیگر برخی از این الگو ها که از سوی امام گوشزد گردیده بود، مرور گردد. چه آنکه حضرت امام درباره او فرمودند: " در عصر شكوفایی انقلاب اسلامی، بزرگداشت مجاهدی عظیم الشأن و متعهدی برومند و عالم بزرگواری كه در دوران سیاه اختناق رضاخانی میزیست لازم میباشد. زیرا در زمانی كه قلمها شكسته و زبانها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمیكرد. در آن روزگار، در حقیقت حق حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود، و میدان تاخت و تاز قلدری هتاك در سطح كشور باز، و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق به خون عزیزان آزاده وطن و علمای اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. این عالمِ ضعیف الجثه، با جسمی نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر حیدر كرار، رویارویشان ایستاد و فریاد كشید و حق را گفت و جنایت را آشكار كرد، و مجال را بر رضاخان كذایی تنگ و روزگارشان را سیاه كرد." (1)
شهید سید حسن مدرس، در روستای «سرابه كچو» از توابع اردستان اصفهان به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات در اصفهان عازم عتبات عالیات شد و در نزد اساتید بزرگی چون آخوند خراسانی و میرزای شیرازی به ادامه تحصیل پرداخت و به درجه اجتهاد رسید. مخالفت با ستمگریهای ظل السلطان (فرزند بزرگ ناصرالدین شاه و حاكم اصفهان) او را در امور سیاسی آبدیده كرد. در مجلس دوم به عنوان یكی از پنج نفر علمای طراز اول از سوی مراجع تقلید انتخاب شد و با حاج آقا نوراللَّه نجفی (یكی از پنج نفر علمای طراز اول) به تهران آمد. در جریان قیام محمدعلی میرزا به همراه سایر مشروطه خواهان به مقاومت برخاست و در نتیجه این قیام با شكست رو به رو شد و به دنبال آن مصادره اموال شورشیان پیش آمد كه با اولتیماتوم 1911 میلادی روسیه مواجه گردید. این اولتیماتوم با مخالفت شهید خیابانی و شهید مدرس رد شد. در قضیه مهاجرت كه به دنبال اشغال بخشهایی از خاك ایران در جنگ جهانی اول به وقوع پیوست، وی تصدی دو وزارتخانه دولت آزاد در تبعید را به عهده داشت (1335 ه. ق.) قرارداد 1919 میلادی كه به دنبال پیروزی بلشویكها در روسیه و سعی انگلیس در روی كار آوردن دولتی مقتدر و وابسته در ایران، بین وثوق الدوله و كاكس منعقد شده بود با مخالفت شدید مدرس لغو گردید. در جریان كودتای 1299 ه. ش. رضاخان، بشدت با آن به مخالفت برخاست و این مخالفتها با رضاخان تا هنگام تبعید وی در 16 مهرماه 1307 ادامه یافت و سپس، پس از ده سال در شهر كاشمر در عصر روز 27 ماه مبارك رمضان سال 1316 ه. ش. با زبان روزه او را مسموم و به دستور رضا خان او را به شهادت میرسانند.
امام بارها مدرس را به عنوان الگوی مجلس و حتی دیگر قوا معرفی کردند؛ به عنوان نمونه زمانی که پس از استعفای بخشی از دولت مهندس میرحسین موسوی و در آستانه دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی آقایان عسكراولادی، مرحوم امانی، لبّانی، رخ صفت و حاج حیدری به محضر امام رفتند، معظم له فرمودند:" سعی كنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنید- البته مثل مدرس كه به این زودیها پیدا نمیشود، شاید آحادی مثل مدرس باشند- كسانی را كه انتخاب میكنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند كه اگر روس یا امریكا یا قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله كنند. شما بازارها را بیدار كنید تا در تهران و سایر جاها اشخاص خوبی را به مجلس بیاورند، تا مجلس آینده ما از مجلس فعلی بهتر باشد." (2)
این الگو معرفی نمودن مدرس که در دیگر انتخابات ها نیز تکرار می گردید، عموماً همراه با معرفی خلقیات ویژه آن شهید وارسته بود. حضرت امام یکی از اصلی ترین شاخصه های مدرس را "شجاعت " بر میشمردند، حضرت امام درباره او فرموده بودند:"تاریخ مرحوم مدرس را دیدهاید: یك سید خشكیده لاغرِ- عرض میكنم- لباس كرباسی- كه یكی از فحشهایی كه آن شاعر به او داده بود، همین بود كه تنبان كرباسی پوشیده- یك همچو آدمی در مقابل آن قلدری كه هركس آن وقت را ادراك كرده میداند كه زمان رضاشاه غیر زمان محمد رضا شاه بود. آن وقت یك قلدری بود كه شاید تاریخ ما كم مطلع بود، در مقابل او همچو ایستاد، در مجلس، در خارج كه یك وقت گفته بود: سید چه از جان من میخواهی؟ گفته بود كه میخواهم كه تو نباشی"(3)
بنیانگذار کبیر انقلاب دیگر مشخصه مدرس را پایمردی در عمل به وظیفه برشمرده و فرموده بودند:" اینطور نباشد كه حالایی كه مطابق میل من نشده، من كنار بروم... مرحوم مدرس- رحمه اللَّه- گفته بود كه من با جمهوری مخالفم- آن وقت مخالفت با جمهوری یك چیزی بود كه واضح بود باید بشود؛ برای این كه آنها میخواستند بساط درست كنند- گفت من با، گفته بود من با جمهوری مخالفم، لكن اگر جمهوری شد، كنار نمیروم، من در میدان هستم، من میروم سراغش ... یك انسانی كه میخواهد خدمت بكند، با هر رنگی كه دارد، باید برود خدمت بكند."(4)
امام دیگر مشخصه او را تواضع و حضور او در میان مردم در عین اقتدار در برابر ظالم بر شمرده و می فرمودند:" میآمد در مدرسه سپهسالار- كه مدرسه شهید مطهری است حالا- درس میگفت- من یك روز رفتم درس ایشان- مثل اینكه هیچ كاری ندارد، فقط طلبهای است دارد درس میدهد؛ اینطور قدرت روحی داشت. در صورتی كه آن وقت در كوران آن مسائل سیاسی بود كه باید حالا بروند مجلس و آن بساط را درست كند. از آنجا- پیش ما- رفت مجلس. آن وقت هم كه میرفت مجلس، یك نفری بود كه همه از او حساب میبردند. من مجلس آن وقت را هم دیدهام. كانَّهُ مجلس منتظر بود كه مدرس بیاید؛ با اینكه با او بد بودند، ولی مجلس كانَّهُ احساس نقص میكرد وقتی مدرس نبود. وقتی مدرس میآمد، مثل اینكه یك چیز تازهای واقع شده... برای اینكه یك آدمی بود كه نه به مقام اعتنا میكرد و نه به دارایی و امثال ذلك؛ هیچ اعتنا نمیكرد؛ نه مقامی او را جذبش میكرد، [نه دارایی] ایشان وضعش اینطور بود."(5) امام حاصل این انقطاع را برخورد عزت مدارانه و فرعون شکنانه بر می شمرند و با ذکر حکایتی از مدرس می فرمایند:" این عملی كه سفیر یا سفرای حضرت رسول انجام دادند، یك عمل ساده بزرگی بود. از اول، شخصیت آن فرعون را از اول شكستند.
مرحوم مدرّس هم این عادت را داشت. توی حیاطش یك فرشی انداخته بود و آنجا مینشست. قلیان هم وقتی میخواست پا میشد خودش شروع میكرد درست كردن. در این خلال فرمانفرما وارد میشد، فرمانفرمای آن وقت را شما شاید نمیدانید چه مسئلهای بود. ایشان میگفت كه قلیان را دستش میداد و میگفت كه شما آبش را بریز تا من آتشش را درست كنم. فرمانفرما شكست میخورد. تحت تأثیر همچو واقع میشد كه مدرّس به او گفت تو آب قلیان را بریز. وادارش میكرد كه آب قلیان را بریزد و من خودم آتش را درست میكنم تا قلیان درست بشود. این برای این بود كه برخورد با این مغزهای فاسد گاهی باید طوری باشد كه از اول طمع نكنند به آن طرف. اگر با تواضع و خضوع و آن طوری كه آن وقتها متداول بود رفتار میكردند، او طمع میكرد كه اگر مطلبی دارد تحمیل كند. اما وقتی برخورد یك برخورد این طوری بود، ساده و لكن كوبنده، دیگر نمیتوانست به او تحمیل كند مطلبی را .." (6)
امام راحل در مثالی دیگر می فرمایند: "یك كسی آمد گفت: من یك چیزی نوشتم برای عدلیه، شما بدهید ببرند پیش حضرت اشرف كه- یك همچو تعبیرهایی- كه ببینند. گفت: رضاخان، كه باز نمیداند اصلش عدلیه را با «الف» مینویسند یا با «ع» مینویسند؛ من بدهم این را او ببیند؟ نه اینكه این را در غیاب میگفت، در حضورشان هم میگفت. اینجوری بود وضعش .. این چه بود؟ برای اینكه وارسته بود، وابسته به هواهای نفس نبود، اتخذ الهَهُ هَویهُ (7) نبود. این، هوای نفسانی خودش را اله خودش قرار نداده بود... از هیچ كس هم نمیترسید. وقتی كه رضاشاه ریخت به مجلس كه فریاد میزدند آن قلدرهای اطرافش كه زنده باد كذا و زنده باد كذا، مدرس رفت ایستاد و گفت كه مرده باد كذا، زنده باد خودم. خوب، در مقابل او، شما نمیدانید حالا، در مقابل او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای این بود كه از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود ..."(8)
از دیگر ویژگی های مرحوم مدرس در بیان امام زیر بار ظلم نرفتن او و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ در این خصوص با ذکر خاطره ای می فرمایند:" اصل بنای استعمار از اول این بوده است كه با هیاهو كارش را پیش ببرد، با تشر كارش را پیش ببرد... آنها یك مسئلهای را میخواستند از ایران، یك وقت میآمدند، اگر ایران یك سستی میكرد، یك كشتی از انگلستان میآمد در نزدیكهای دریاهای ما. همین اسباب این میشد كه اینها عقب نشینی میكردند. از اینور روسیه یك وقتی یك اولتیماتومی داده بود و ارتشش هم شروع كرده بود به آمدن و در خودآنها هم این را گفتند، یك چیزی را از مجلس میخواستند هیچ كس جرأت نمیكرد صحبت كند، مرحوم مدرس رفت گفت، حالا كه ما باید از بین برویم چرا با دست خودمان از بین برویم، بگذار آنها از بین ببرند. این را دیگران هم قبول كردند و رأی بر خلاف دادند و هیچی هم نشد." (9)
حضرت امام حتی در روحیه بخشی به یاران خویش نیز از مدرس شاهد مثال می آوردند و در پیامی پس از ترور آیت الله هاشمی رفسنجانی به وی فرمودند:" مرحوم مدرس كه به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: «به رضاخان بگویید من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند."(10)
الگوسازی امام از رفتارهای شهید آیت الله مدرس آنقدر متعدد است که بیان تمام آنها در این مختصر نمی گند، اما امام در وصیت نامه خود، نقش پذیری از این الگو را در کادرسازی ها چنان با اهمیت میشمرند که تصریح می فرمایند:" اگر مجلس و دولت و قوه قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه میگرفت، ملت ما امروز گرفتار مشكلات خانه برانداز نبود... و دانشگاهها اگر اسلامی- انسانی- ملی بود، میتوانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لكن چه غمانگیز و اسفبار است كه دانشگاهها و دبیرستانها به دست كسانی اداره میشد و عزیزان ما به دست كسانی تعلیم و تربیت میدیدند كه جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشه دیكته شده در دانشگاهها كرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به كرسیهای قانونگذاری و حكومت و قضاوت تكیه میكردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل میكردند . اكنون بحمداللَّه تعالی دانشگاه از چنگال جنایتكاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار، كه نگذارند عناصر فاسد دارای مكتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراكز تعلیم و تربیت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشكلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود . (11)
الگو سازی از این شهید بزرگ در نظر امام تا آنجا اهمیت داشت که پس از آنکه بانک مرکزی به تخصص لازم جهت طراحی، حكاكی و چاپ اسكناس جدید توسط متخصصان ایرانی رسید، امام خمینی در حکمی دستور فرمودند:" سزاوار است كه [بر] اولین اسكناس كه در ایران به طبع میرسد، عكس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی چاپ شود." (12)
و یا خطاب به تولیت آستان قدس رضوی می فرمایند:" در واقع شهید بزرگ ما، مرحوم مدرس، كه القاب برای او كوتاه و كوچك است، ستاره درخشانی بود بر تارك كشوری كه از ظلم و جور رضاشاهی تاریك مینمود. و تاكسی آن زمان را درك نكرده باشد. ارزش این شخصیت عالیمقام را نمیتواند درك كند. ملت ما مرهون خدمات و فداكاریهای اوست . و اینك كه با سر بلندی از بین ما رفته است، بر ماست كه ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم"(13)
آنچه كه از مدرس در خلال حیات سیاسیاش به یادگار باقی مانده روحیه مقاومت و سازش ناپذیری او در مقابل قدرتهای شیطانی و یك عمر مجاهده در دفاع از اسلام و میهن اسلامی است. حضرت امام در دوران مبارزه نیز به كرّات از شهید مدرس یاد میفرمودند و او را الگوی مبارزان و مجاهدان و مصداق بارز روحانیت انقلابی میدانستند و حتی در برابر خبرنگاری همچون اوریانا فالاچی نیز یاد او را زنده می کنند و زمانی که او از خواسته امام درباره بازگردانده شدن شاه تعجب کرده بود، می فرمایند: "مرحوم مدرس كه با شاه سابق دشمن سرسخت بود، یك وقتی كه [رضا]شاه به سفر رفته بود، وقتی آمده بود، مرحوم مدرس گفته بود كه من به شما دعا كردم. خیلی او خوشش آمده بود كه چطور یك دشمن دعا كرده بود. گفته بود، نكته این است كه اگر تو مرده بودی اموالی كه از ما غارت كرده بودی و به خارجیها داده بودی همه از بین رفته بود. و من دعا كردم تو زنده باشی برگردی، بلكه بتوانیم ما مالها را برگردانیم. حالا ما هم همان طور هستیم و این پسر هم بیشتر از او اموال ما را برده است به خارج." (14)
منبع: سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي
__________________________________________________
پاورقی:
1- صحیفه امام، ج19، ص: 74
2- صحیفه امام، ج18، ص 276
3- صحیفه امام، ج16، ص: 452
4- صحیفه امام، ج19، ص: 330
5- صحیفه امام، ج16، ص: 452
6- صحیفه امام، ج13، ص: 485
7- سوره فرقان، آیه 43: «هوای نفسانی خود را به خدایی گرفته است».
8- صحیفه امام، ج16، ص: 454
9- صحیفه امام، ج18، ص: 383
10- صحیفه امام، ج21، ص: 431
11- صحیفه امام، ج 7، ص: 495
12- صحیفه امام، ج19، ص: 431
13- صحیفه امام، ج19، ص: 74
14- صحیفه امام، ج10، ص: 101