پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۰۲۷۷
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۶
کــَـل عَــلـی- 4
تشییع جنازه باشکوهی توسط مردم و ومدافعان خرمشهر در زیر آتش دشمن برگزار شد. در این جا بود که کسی به پدرم می­گوید: "کل علی ببین چه باشکوه است. خودت شهید شوی از این هم باشکوه­تر خواهد بود." پدرم لبخند می­زند و می­گوید: "در تشییع جنازه من جز خانواده و تعداد قلیلی از دوستان کسی شرکت نخواهد کرد." چیزی که عملاً اتفاق افتاد.

محمدرضا فرخی: "علی فرخی" متولد کازرون بود که در سن 6 سالگی، با از دست دادن پدر راهی خرمشهر شد تا در کنار دایی خود زندگی کند.هنوز نوجوانی بود، که عزت نفسش باعث شد ترک تحصیل کند و با همت دایی خود حمامی را اجاره کند و در آن به کسب معاش بپردازد. از برکت حمام توانست کتابفروشی اسلامی را در جهت تقویت بنیه فکری و اسلامی جوانان خرمشهر تاسیس کند.

ورود او به عرصه مبارزات انقلابی، از سال 40، باعث شد که نه تنها در بین انقلابیون خرمشهر و آبادان، که در سراسر کشور شناخته شود. هرچند آدم آرامی بود و برخی افراد در شهربانی و ژاندارمری خرمشهر مواظبش بودند و با او همکاری می­کردند، اما در بارها توسط ساواک دستگیر و بازدداشت گردید و در یکی دو سال آخر نیز به زندان محکوم شد که دوران محکومیتش را در زندان اهواز سپری کرد.

روزی، وقتی داشتم به حمام می­رفتم متوجه شلوغی آن جا شدم و این باعث شد تا بر سرعت خود بیافزایم. جلوتر که رفتم برادرم (شهید) قاسم، گفت: "پدر را به شدت کتک زده­اند و دارند کتاب­هایش را زیر و رو می­کنند. " خب آن موقع جوان بودم. عصبانی شدم و داد زدم: "تا کی می­خواهید به زور سرنیزه روبروی مردم بایستید." این حرف من باعث شد تا خودم را نیز کتک زنند و ببرند. یک هفته­ای نیز در بازداشتگاه بود. سپس مرا به بند عمومی بردند. در نهایت نیز با تعهد کتبی آزاد شدم.

برای ازدواج به کازرون آمدم پس از مراسم عروسی به خرمشهر برگشتم. هنوز یک هفته نشده بود که جنگ، رسماً توسط صدام شروع شد. همان روز اول، دست زنم را گرفتم و به کازرون نزد خانواده­اش آوردم. سپس به خرمشهر برگشتم تا در کنار دوستان و برادرانمان به دفاع برخیزم

برادرم قاسم سرباز کرمانشاه بود. برای عروسی من به خرمشهر آمده بود. که جنگ شروع شد. پس به دفاع از خرمشهر در کنار بقیه پرداخت. این باعث شده بود که ارتش او را سرباز فراری اعلام کند. بعد از شهادتش ارتش برای برگرداندن او اقدام کرد ولی متوجه شد که او در دفاع از خرمشهر به شهادت رسیده است.

برادرم محمود از پاسدارن به نام خرمشهر بود. که از همان روز اول در خط اول با دشمن بعثی درگیر شد. و در نهایت در چهارم آبان ماه 59 با اثابت ترکش مستقیم به سر و گردن به شهادت رسید. محمود اولین شهید خاندان ما بود.

تشییع جنازه باشکوهی توسط مردم و ومدافعان خرمشهر در زیر آتش دشمن برگزار شد. در این جا بود که کسی به پدرم می­گوید: "کل علی ببین چه باشکوه است. خودت شهید شوی از این هم باشکوه­تر خواهد بود." پدرم لبخند می­زند و می­گوید: "در تشییع جنازه من جز خانواده و تعداد قلیلی از دوستان کسی شرکت نخواهد کرد." چیزی که عملاً اتفاق افتاد.

روزی برای استراحت به مسجد آمده بودم. بسته پسته اهدایی مردم نظرم را جلب کرد. دست کردم و پسته­ای از درون آن بیرون آوردم. هنوز بازش نکرده بود که صدای پدر مرا به خود آورد: چه کار می­کنی این مال رزمندگان خط اول است. و نگذاشت من آن پسته را بخورم در حالی که می­دانست من نیز چونان دیگر رزمندگان در حال دفاع از میهن اسلامی خویشم.

پس از سقوط خرمشهر، به کازرون آمد و در نمازجمعه سالیان سال تکبیر گوی مصلی بود. با فتح خرمشهر، به خرمشهر آمد و کتاب­هایش را با خود به کازرون آورد. حتی آن کتاب­هایی که از تیر و ترکش در امان نمانده بودند. در خیابان شهدای جنوبی کنار پیاده­رو بساط کتاب­هایش را پهن کرد و با همان قیمت جلد می­فروخت. که گاه مورد تمسخر برخی قرار می­گرفت. کسانی که می­دانستند او کیست گاه برای کتاب­های سوراخش بیشتر ارزش قائل بودند و به عنوان سندی از مظلومیت ما در دوران دفاع مقدس، آن کتاب­ها را نیز می­خریدند.در دوران حضورش در کازرون، دعاهای کمیلی را با همکاری سایر خانواده­های شهدا راه­اندازی نمود. همین مراسم­های دعای کمیل باعث می­شد تا خانواده­های شهدا یکدیگر را بیشتر و بهتر بشناسند و کمک حال یکدیگر باشند. و همین امر باعث گردید تا خانواده­های معظم شهدا در امور مختلف شهر بتوانند با هماهنگی وارد شوند. هرچند پس از مدتی و تعطیلی این مراسم­ها، رفت و آمد خانواده­های شهدا با یکدیگر بسیار کم شد.

در تمام عمرش یک بار هم به بنیاد شهید و امور جانبازان سر نزد و آن­ها نیز جز یکی دوبار برای عیادت سراغش را نگرفتند.

هرچند این روزهای آخر، دیگر قدرت بلند شدن نداشت، و ترکش کتفش او را به شدت زمین­گیر و لرزان ساخته بود، و زخم بستر ناشی از خوابیدن مدام او را اذیت می­کرد، اما یک آخ هم از او نشنیدیم. وقتی دردهایش زیاد می­شد جز ذکر و نام خدا چیزی بر زبان نمی­آورد.

»کل علی فرخی« همه کاره مسجد جامع خرمشهر، در روز 9 فرودین ماه 1392 در کازرون درگذشت. مراسم تشییع جنازه او بدون حضور مسئولین شهرستان حتی سپاه و بسیج برگزار شد.

نویسنده: محمدرضا فرخی
مطالب مرتبط :
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۳
مصطفی صانعی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
0
1
با سلام خدمت دوست عزیز و برادر گرامی جناب آقای فرخی
خداوند رحمت واسعه ی خودش را نثار پدر بزرگوار شما نماید. ان شاالله

حسن نیت و تلاش خیرخواهانه شما در سنگر امداد و نجات شهرستان در مواقع اضطرار بر کسی پوشیده نیست.
بارها و بارها اثبات نموده اید امدادگری هستید بی مزد و منت
آنگاه که که با وجود امتیازهای جزئی حتی نامی و نشانی از برادر شهید خود ذکر نکردید
و آنگاه که کمک خود به افراد نیازمند در بلایا را در هیچ سندی ثبت نکردید
و بسیار موارد دیگر . . .
مسلما نشان از بزرگمنشی خانواده ای بوده که اینچنین تربیت کرده است فرزندان خویش را
خداوند همه ی درگذشتگان بالاخص درگذشتگان جنابعالی را مورد رحمت واسعه خودش قرار دهد
پاسخ ها
خاکسار
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۶:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۳
احسنت
احسنت
مهرداد منتصری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
0
0
درود وسلام برشهدای سرافراز مقاومت و فتح خرمشهر و شهیدان بزرگوار محمود و قاسم فرخی و زنده یاد کل علی فرخی و.....
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۵
اذان صبح
۰۵:۱۲:۴۶
طلوع افتاب
۰۶:۳۶:۲۱
اذان ظهر
۱۱:۵۱:۰۸
غروب آفتاب
۱۷:۰۴:۳۰
اذان مغرب
۱۷:۲۱:۴۸