حتماً براي شما هم اتفاق افتاده كه گاهي با ديدن يك اثر هنري و يا تجسميِ به ظاهر ساده، منقلب شده،شاد شويد و يا حتّي به فكر فرو برويد. پس شايد همين كوتاه، تعبيری باشد بر تعريف بلند هنر. بيان احساسي، زيبا و از دل برآمده از يك دغدغه يا يك اعتقاد،يا هر چه كه شما اسمش را بگذاريد. حالا اين «دل ساز» ها ميخواهند بر دل و جان و روح مردم تأثير بگذارند، و كجا بايد باشند؟ در معرض چشمهاي آدمها يا در پستوخانهي دل هنرمندانش؟ مجموعهاي از اين احساسها تبديل ميشود به هويتي كه شكل فرهنگي يك جامعه را تغيير داده و سطح تعاملات اجتماعي را ارتقا ميبخشد.
اين نوشتار بيش از آن كه بخواهد انتقادي باشد، ميخواهد به بررسي موضوعي
بپردازد كه در صورت توجه بيشتر شهرداري و شوراي شهر ميتواند به يكي از
ماندگارترين خدمات يك مسؤول در طول دوران مسؤوليتش بدل شود. يكي از مسايلي كه گاهی
در بين فعالان فرهنگي و اجتماعي شهرستان كازرون محل بحث و تعارض بوده، اين سؤال
است كه آيا شهرداري بايد بيشتر به بحثهاي زيربنايي مثل آسفالت كوچه پس كوچهها،
خيابانكشي و... بپردازد يا همّ و غمّ خود را معطوف به زيباسازي چهره و منظر شهر
كند؟ و هيمن سؤال هميشه راه فراري بوده براي شوراهاي چهارگانه و شهرداران پرشمار
كازرون كه با توجه به كمبود پول و اعتبار، پرداختن به هر كدام از اين موارد را با
اولويتتر جلوه داده و از آن يكي فرار كنند. سؤالي كه اكنون مطرح است اين است كه
پرداختن به زيربناها كي به اتمام ميرسد؟ و پرداختن به منظر سازي و زيباسازي چهرهي
شهر از جمله بهبود وضعيت اسفبار وروديهاي كازرون و استفاده از المانهاي شهري
كِي آغاز ميگردد؟
اگر بخواهيم موشكافانهتر به قضيه بنگريم بايد بگوييم شهرداري و شوراي شهر
كازرون هيچگاه جهتگيري و رويكرد فرهنگي خاصي نداشته و كل فعاليت فرهنگی اش به
فرهنگسراي مردانياي منحصر شده كه تاكنون «فعاليتهاي ميداني» خاصي نداشته است.
به هر حال اين را بايد پذيرفت كه در ميان تمام سازمانها و ارگانهاي دولتي و شبه
دولتي، شهرداري و شوراي شهر ميتوانند و بايد «مردم محورترين» نهاد باشند و به
همين دليل انتظار داشتن يك «جهتگيري فرهنگي- اجتماعي » مشخص از شهرداري و شوراي
شهر انتظار بيجايي نيست.
در سالهاي اخير استفاده از اِلمانها، طرحهاي گرافيكي و مجسمهها در ميادين،خيابانها
و بوستانها در اكثر نقاط كشور به سرعت افزايش يافته كه ثمرهي آن خلق آثاري از
هنرمندان و بعضاً بيهنراني بوده كه گاه بسيار قوي گاه معمولي و گاه هم بسيار
ضعيف بوده است كه اگر شهر كازرون را هم در زمرهي استفادهكنندگان از اين ابزار
فرهنگي قرار دهيم(كه مطمئناً نميتوان قرار داد!) بيشك سطح كيفي آثار استفاده شده
در كازرون در بازهي سوم قرار خواهد گرفت!
به بيان ديگر با وجود آن كه هدف المانهاي شهري، ارتقاي سطح زيبايي بصري شهر،
ايجاد شادابي و از همه مهمتر تزريق نوعي هويت شهري به مردم آن شهر است اما كازرون
به شدت از نبود و كمبود چنین فضاهاي رنج ميبرد. اگر نگاهي به ميادين و خيابانها
و بوستانهاي كازرون بيندازيد نه تنها نشاني از مجسمه يا تنديس «مشاهير» كازرون
وجود ندارد بلكه در يك مورد آن که مجسمهي سلمان فارسي است ، به خاطر چهرهي
نامتناسب و بی روحی كه دارد هيچ كدام از اهداف مدنظر را آنطور كه بايد و شايد
دنبال نميكند. در ساير المانهاي استفاده شده در سطح شهر فقط المان «میدان بسیج»
و المان «دولچه» است كه شايد كمي بهتر از بقيه باشد كه آن هم نميتواند پاسخ گوی
همه نيازهاي شهر كازرون باشد. بقيهي المانها و به خصوص المان میدان شهدا هم هيچ
معنا و مفهوم فرهنگي يا اجتماعي خاصي رادنبال نميكند، شائبهدار بودنش به كنار!!!
قضيه آنجا ناراحت كنندهتر ميشود كه بدانيم يكي از سرشناسترين اساتيد مجسمهسازي
كشور يعني استاد طاهر شيخالحكمايي، كازروني است ، ولي نتوانستهاند يا نخواستهاند
از ظرفيت ايشان و ساير هنرمندان و گرافيستهاي كازروني در اين حوزه استفاده كنند.
حال آن كه با وجود برخوردداري كازرون از طبيعت و آثار باستاني خاص خود ، هيچ نماد
خاصي براي كازرون وجود ندارد. علي ايّ حال تأكيد ميگردد مردم كازرون هم مثل ساير
شهرهاي كشور حق دارند ، و انتظار دارند، كه موازي با ساخت «زيرسازي» هاي مورد
ادعاي برخيها، به منظرسازي و بهبود چهرهي خمود، پير و فرسودهي كازرون به خصوص
در وروديها و مركز شهر پرداخته شود و بالطبع جاي خالي المانهاي شهري مبتني بر
هويت ديني، انقلابي، تاريخي و زيست محيطي در كازرون به شدت احساس ميشود. البته
المانهايي كه در عين حال كه از كيفيت بصري زيبايي برخوردار باشد بتواند با كاهش
اثرات مخرّب مناظر زشت شهري، آرامشي همراه با ارتقاي فرهنگ عمومي، اجتماعي و بصري
در شهروندان كازرون ايجاد كند. در ادامه به مقايسهي المانهاي استفاده شده در
كازرون و ساير شهرهاي كشور ميپردازيم.
اما به نظر من یکی از مشکلاتی که در شهر کازرون وجود دارد و به زیبایی شهر نیز لطمه زیادی می زند، اینه که در شهر کازرون درختان زیادی وجود ندارد.مخصوصا در معابر اصلی (مانند خیابان امام خمینی ره).
یکی از راه کار هایی که یک شهر میتونه زیبا بشود و در بهداشت روان مردم نیز تاثیر داشته باشد،کاشتن درختان زیبا و سایه دار توسط شهرداری است.
متاسفانه شهر سبز کازرون به معنای واقعی آنطور که باید،سبز نیست.
اکثر درختان در معابر شهر کازرون،نارنج است و تقریبا بیشتر آنها چهره ی مریض گونه دارند و حالت زشتی به شهر می دهند.
شهرداری کازرون باید یک انقلاب درخت کاری وسیع در معابر شهری انجام بدهد و از درختان سایه دار و زیبا نیز استفاده کند و کلا از کاشتن نارنج و توت صرف نظر کند.
لازم به ذکر است که نگهداری درختان از کاشت آنها مهمتر است.
موضوعي كه ميخوام خدمتتون عرض كنم،اينه كه حواستون هست كه ديگه خبري از دانشگاه آزاد كازرون نيست؟
من خيلي وقته كه به سايت كازرون نما سر ميزنم ولي تا به حال نديدم كه تيتري به عنوان(چند خبر از دانشگاه آزاد كازرون).
البته بحث كلي من اين نيست،بلكه بحث من اينه كه چرا دانشگاه آزاد كازرون مثه قبل پيشرفت هاي چشمگير نميكنه(از لحاظ اضافه كردن رشته و...)
دانشگاه آزاد ياسوج با اين وجود كه دانشگاه بزرگي هم بود،ولي زميني به وسعت 30هكتار تهيه كرد و با احداث ساختمانهاي بزرگ و بروز ،از محل قبلي خودش به محل جديد نقل مكان كرد(البته يه خورده محوطه سازي اين دانشگاه كار دارد)تازه تعداد اتوبوس هاي اين دانشگاه و كيفيت اتوبوس هايش از دانشگاه كازرون بسياربهتر است.
شايد شما با نظر من زياد موافق نباشيد و بگيد كه دانشگاه آزاد كازرون هنوز كه هنوزه،با كيفيت تر و بهتره.اما بايد يك نكته رو خدمتتون عرض كنم و اون اينه كه تقريبا چند دانشگاه آزادي رو كه ازشون اطلاع دارم،يا نقل مكان كردن به يه محيط وسيع(دانشگاه آزاد شيراز و ياسوج)يا وسيع تر و بروزتر شدن(مثل فسا و...)
شايد دانشگاه آزاد كازرون بيمارستان ساخته ولي بايد طوري پيشرفت كنه كه جايگاه و موقعيت خودشو حفظ كنه،زيرا دأنشگاه آزادهايي هستن كه از كأزرون پايين ترند ولي بأ سرعت دارن پيشرفت ميكنن.
به نظر من مسئولين(رئيس دانشگاه-نماينده ي شهرستان و..)تمام سعي خودشون رو جهت:
1_جذب رشته هاي جديد
2_تعويض و افزايش كليه اتوبوس هأبا اتوبوس هأي جديد و كولر دار
3_ بهبود بخشيدن محوطه ي دانشگاه ازهمه نظر(افزايش امكانات،كاشت درخت،موزايك كاري و مبلمان شيك)
4_ راه أندازي هر چه سريعتر بيمارستان آموزشي امام علي(ع).
اميدوارم از نظرم برداشت مثبت بشه و دوستان عزيز بزنن به پاي اينكه من هم جزو كساني هستم كه دوست دارم شهرم أز همه نظر پيشرفت كنه..
يكي از ايرادات شهر ما كاشت بي رويه درخت نارنج در خيابان هاست كه رشد ومقاومت كم و همچنين در تصفيه هوا و ايجاد سايه در پياده رو و خيابان ناتوان است كه در اين رابطه مي توان از درختان بلند و سايه دار حداكثر استفاده را نمود كه علاوه بر رفع موارد ذكر شده در كاهش دما و زيبايي شهر نيز بسيار موثر است.
نمي دانم كاشت درختان نارنج در خيابانها طبق كدام اصل فضاي سبز در شهرما صورت گرفته،
سايه اندازي آن در خيابان وپياده رو، تصفيه هوا
مقاومت آن در مقابل دود و...
خوب است شهرداري محترم اين موارد را در نظر گرفته و از درختاني استفاده كند كه تمام گزينه هاي لازم را داشته باشد و مثل شيراز از نارنج ان هم به صورت محدود در وسط بلوار ها استفاده كند . لازم به ذكر است هر كازروني يك يا دو درخت نارنج در خانه دارد.
کدام مقایسه؟این که فقط تصویر المان های کازرون بود.
به هرصورت ممنون ازمطلب شما
شهر سبز شما فقط زیبایش به درخت های نارنج هست شما به جای این کار تعداد ماشین ها را کم کنید تا چند سال پیش توی شهر شما انقدر ماشین کم بود که من یادم هست از خیابان امام خمینی تاکسی بار سوار می شدن تا سر میدان شهدا (خیرات)
حالا هرخانه ای دو تاسه ماشین دارد البته در کازرون پیاده می توان بروی کارهایت را انجام بدهی همین مسافتی را که نوشتم ده دقیقه می توانی بروی
اميدوارم مسئولين كمي به فكر بيفتن