1. سال 1383 متن فراخوانی تهیه شد و ضمن انتشار در مطبوعات اصفهان، برای بسیاری از چهرههای فرهنگی و هنری، فرهیختگان، اصفهانشناسان و استادان دانشگاهها فرستاده شد و همگی فراخوانده شدند تا پیشنهادهای خود را برای گزینش روزی برای اصفهان با ذکر دلایل و مستندات کافی و با توجه به ریشههای تاریخی و فرهنگی آن به دبیرخانه «هماندیشی برای نامگذاری روز نکوداشت اصفهان» بفرستند. سرانجام در اردیبهشت ماه سال 1384 همه پیشنهادهای رسیده به دبیرخانه بررسی و به داوری گذاشته شد و پس از گفتوگوهای بسیار، اصفهانشناسان به رای اکثریت، روز «یکم آذرماه» هر سال را به عنوان «روز نکوداشت اصفهان» گزینش و تصویب نمودند.
2. سال ۱۳۸۷ نشریات محلی بوشهر فراخوانی از شورای شهر را به چاپ رساندند. در این فراخوان از محققان و صاحبنظران خواسته شده بود که براساس تحقیقات خود، روزی را برای بوشهر پیشنهاد دهند تا بعد از بررسی در شورای شهر، بهترین و مستندترین آن به عنوان «روز بوشهر» انتخاب شود. پس از وصول نظرات کارشناسی شده محققان، صاحبنظران و فرهنگوران بوشهر و پس از بحث و بررسی در کمیتهای ویژه، روز «18اسفند» ماه هر سال به عنوان روز بوشهر انتخاب شد.
3. سال 1393. شب خوابیدیم، صبح بیدار شدیم، دیدیم «روز کازرون» شده است.
این حکایت و واقعه را از دو منظر میتوان به بحث نشست.
منظر اول: فقر اندیشه
اساساً ما چه جایگاهی را برای مردم و به ویژه نخبگان جامعه (همچون فرهیختگان، فرهنگوران، اهالی هنر، دانشگاهیان و...) در تصمیمگیریهای شهری قایلیم؟ نقش آنها را برای حرکت دادن چرخ فرهنگ و اجتماع این شهرستان تا چه اندازه پررنگ میدانیم؟ و اصولاً کارکرد آنها را برای خود چگونه تعریف میکنیم؟ این افراد که هر یک سالها اندوختهی علمی و فرهنگی را در کولهبار پرثمر حیات خود دارند، شخصیتهایی دکوراتیو برای ژستهای محلی هستند، یا ابزارهایی کاربردی برای تنظیم چرخ توسعهی فرهنگ و اجتماع کازرون؟ اینها سوالهایی ست که این روزها بایستی از خودمان بپرسیم. و برای دریافت پاسخشان، بایستی گوشیهای موبایلمان را خاموش کنیم، یک لیوان چای بریزیم و بنشینیم و به دقت در لایههای زیرین هر یک از این سوالها اندیشه کنیم.
ماجرای انتخاب روز چهارم دیماه به نام «روز کازرون» یکی دیگر از آن ماجراهای تاریخی است که ظاهراً فقط در شهرستانهایی همچون کازرون به وقوع میپیوندد. انتخاب یک روز به نام کازرون، بدون کسب نظر از مردم و نخبگان اجتماعی این شهرستان، پدیدهای است که به نظر میرسد تنها مختص کازرون و چارچوب بستهی اداری آن باشد. چارچوبی که تجربه نشان داده علیرغم بهرهمندی بلقوه از قشر وسیعی از اندیشمندان و فرهنگوران و نخبگان اجتماعی و علمی که هر یک در چهارگوشهی کشور و بلکه در برخی از نقاط دنیا، در حال بهرهرسانی به مردم دیارهای دیگر هستند، همچنان برای تصمیمگیریهای خود حتی در سطوح برجستهای مانند انتخاب یک روز به نام «روز کازرون» حاضر به انتشار فراخوان و کسب نظر از آنها نیست.
نیازی به گفتن نیست که عدم بهرهمندی از نظرهای مختلف صاحبنظران در تصمیمگیریهای مهم شهری چه پیامدهای نامطلوبی را میتواند برای نظام تصمیمگیری در سطح شهرستان به دنبال داشته باشد. زمانی که هر کنش اجتماعی و هر تصمیمگیری عمدهای را تنها بر اساس نظر جمعی محدود اتخاذ کنیم و از موهبت تضارب آرا بیبهره بمانیم، مطمناً وضعیتی نامطلوب را برای شهرستان رقم خواهیم زد.
از این منظر شاید بهتر بتوان به برخی از علتهای عدم توسعهی مناسب کازرون پی برد و بهتر بتوان درک کرد که چرا این شهرستان با مشکلی بنیاد برافکن به نام مهاجرت روبهروست. چرا برنامهریزیهای دستگاههای دولتی نتوانسته چالش بیکاری را در شهرستان کم کند و چرا همچنان طلاق و بزهکاری از آسیبهای عمدهی اجتماعی کازرون محسوب میشوند. اینها تماماً در فضایی پدید میآیند که از «فقر اندیشه» رنج میبرد. در فضایی که حاضر نیست پای صحبت کارکشتهها و صاحبنظران حوزههای مختلف بنشیند و از نظرات آنها برای حل مسائل و مشکلات بهره ببرد.
مثلاً در همین نمونه نامگذاری روز کازرون، حتی وقعی به نظرات چند اندیشمند و فرهیختهی شهرستان که طی شمارههای 184 تا 190 هفتهنامه بیشاپور که مشخصاً در ارتباط با مشخص نمودن روز مناسب برای انتخاب روز کازرون نگاشته و منتشر شده بود، گذاشته نشد و تلاش رسانههای شهرستان را که همواره در پاسداشت آنها سخنها به زبان آورده شده و بر لزوم وجودشان تأکید گردیده، بیثمر رها شد.
منظر دوم: 78 شهید یا 1100 شهید؟
آن عده از مسوولین و افرادی که نشستند و روز چهارم دیماه را به نام روز کازرون اعلام کردند، به درستی و به خوبی درک کرده بودند که تاریخ پرثمر، طبیعت غنی، اجتماع متنوع و فرهنگ بارور این شهرستان، آنقدر برجستگی دارد که بتواند یک روز از 365روز سال را به نام خود ثبت کند. اما به دلیل عدم بهرهمندی از نظر صاحبنظران و اندیشمندان حوزههای مختلف، از ثمرهی کار آنها چنین برمیآید که این افراد به وضوح نتوانستهاند روزی خوب و مناسب را برای ثبت به نام کازرون انتخاب کنند.
این عده یک شناخت درست دیگر هم داشتند، که باز هم با انتخاب روز چهارم دی، به نظر میرسد نتوانستند، این شناخت درست را به یک کنش درست تبدیل کنند. شناخت درست آنها مربوط میشود به انتخاب خوبشان برای نقش موثر شهدا در تاریخ کازرون. اما براساس اظهاراتی که طی روزهای گذشته از سوی این نامگذاران مطرح شده است، چهارم دی ماه صرفاً بر این اساس انتخاب شده است که در این روز، کازرون بیشترین تعداد شهید را در جریان هشت سال دفاع مقدس تقدیم نظام جمهوری اسلامی نموده است. یعنی تنها یک معیار «کمی» را برای انتخاب یک پدیدهی «کیفی» در نظر گرفتهاند. چنانچه این عده از نظر کارشناسان و صاحبنظران دیگر بهره جسته بودند، بهتر متوجه میشدند که پیش از اعلام این روز، بایستی بدیلهای آن را نیز به خوبی بررسی کنند.
به راستی این عده با کدام متر و معیار، نشستند و تشخیص دادند که روزی که در آن خون پاک 78شهید در عملیات کربلای 4 از مجموع 1100شهید والامقام و دلیرمرد این سرزمین که در طول دوران دفاع مقدس جان پاک و روح مقدسشان را برای نظام مقدس جمهوری اسلامی اهدا نمودند، میتواند به عنوان روز کازرون مناسب باشد و مثلاً 19دی ماه، یعنی شروع عملیات کربلای 5 که طی آن کازرون 87 شهید (یعنی 9شهید بیشتر نسبت به شهدای کربلای 4) تقدیم انقلاب نمود، نمیتواند ارزش نامگذاری به نام روز کازرون را داشته باشد؟ آیا به خوبی بررسی کردهاند که هیچ شهرستان دیگری در سطح کشور در روز چهارم دی ماه تعداد شهدایش بیش از تعداد شهدای کازرون نیست؟
این بزرگواران با کدام معیار و ملاک تشخیص دادند که روز اهدا خون هر یک از 1022شهید دیگر کازرون در طول هشت سال دفاع مقدس نمیتواند چنین برجستگی داشته باشد که به نام روز کازرون نامگذاری شود؟ به واقع چرا وقتی ارزش بالای شهید و شهدا را برای انتخاب روز کازرون در نظر میگیریم، برچه اساسی اصلاً خود را مقید به انتخاب یک روز میکنیم؟ آن هم زمانی که هیچ قانونی برای الزام مشخص نمودن تنها یک روز به نام یک شهرستان وجود ندارد. به صراحت میگویم زمانی که نام پاک این بزرگ مردان و شیرزنان کازرونی به میان میآید، نه تنها یک روز، بلکه هر روزی که خون این 1100شهید به زمین ریخته شد روز کازرون است. هر روزی که تیری و ترکشی بر اندام پاک جانبازان این دیار وارد شد، روز کازرون است. هر روزی که جوان برومندی از این سرزمین به دست دشمنی ناآگاه اسیر شد، روز کازرون است.
پس چرا زمانی که ملاک خوب و پرارزشی به نام شهدا برای نامگذاری روز کازرون در نظر گرفته میشود، ما نه تنها یک روز، بلکه دهها روز را به نام روز کازرون اختصاص نمیدهیم؟ و با این اقدام در تاریخ ایران پیشگام نمیشویم؟ براین اساس پیشنهاد میدهم اگر ملاک برای انتخاب روز کازرون، در نظر گرفتن مقام شامخ شهدا است، پس تمام روزهایی که کازرون شهیدی را در طول دوران دفاع مقدس به نظام جمهوری اسلامی تقدیم کرده است را مشخص کنیم، روزهای اعزام رزمندگان کازرونی به جبهههای جنگ را هم برآن بیفزاییم، روزهای شهید شدن لالههای گلگون کفن کازرون در دوران انقلاب اسلامی را هم به آنها اضافه کنیم، روزهایی که دلیرمردان این سرزمین در جریان نهضت جنوب هم با اهدا خون خود در مقابل تجاوز نیروهای انگلیسی از کیان این مملکت دفاع کردند را هم بر آنها بیفزاییم و تمامی اینها را با روزهایی که مادران صبور کازرونی پای سجادههایشان نشستند و برای جوانان دلیر و غیور خود دست به دعای خالصانه برداشتند و پدرانِ بزرگمرد این سرزمین فرزندان و پارههای تنشان را از زیر قرآن بدرقه کردند و راهی جبهههای جنگ نمودند را هم به آنها اضافه کنیم و در نهایت تمامی 365 روز سال را در تقویم سپاه به نام روز کازرون ثبت کنیم. دلیلی وجود ندارد که وقتی شهدا را ملاک قرار میدهیم، مجبور باشیم خود را فقط محدود به یک روز کنیم و نخواهیم بر جاودانگی آنها و مستمر و مستتر بودنشان در تمامی روزها تأکید کنیم. اینگونه ارزش هر قطره خون شهدا، هر قطره اشک مادران شهدا و هر آه پدران شهدا را بهتر و بیشتر نمایان کردهایم.
و اگر برای انتخاب روز کازرون، مانند سایر شهرهای کشور به دنبال معرفی جاذبههای فرهنگی، تاریخی، طبیعی و اجتماعی این شهرستان هستیم، میتوان روزهای محدود دیگری را انتخاب کرد که با ملاکهای این دنیایی بیشتر صدق میکند؛ و این بار پای صحبت اندیشمندان و نخبگان اجتماعی و فرهنگی نشست.
کازرون نما از انتشار مقاله صاحب نظران در موضوع انتخاب «روز کازرون» استقبال می کند
شب خوابیدیم فرداش شد روز کازرون
در عجبم حالا به قول استاد چرا 1100 شهید رو نگفتن
اینم در عجبم
کلا در عجبم
به قول اهل دلا این نیز بگذرد...
باید با اهلش که کارونی هستن و نویسنده هنرمند عالم و عاقل باشد مشورت شود و جلسه گذاشت تا به نتیجه مطلوب رسید
نه عدهایی خاص
کازرون مال همه مردم کازرون هست نه مال یک نفر غیر بومی