ریشه و تفکر حاکم بر مقالهای که در ادامه میخوانید مربوط به نظریه مرحوم
مهندس رجبعلی طاهری[1] است. وی برای اولین بار در اسفند ماه 1379 در شماره 23 و 24
نشریه انتظار[2] مقالهای نوشت با عنوان "چهارشنبه سوری یوم الله
تاریخ". در آن مقاله استدلال و شواهدی بیان میشود که دلالت میکند چهارشنبه
سوری مربوط به معجزه سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) است و از این رو عیدی است
الهی که آن را باید یوم الله نامید.
در این نوشتار ضمن توجه به مسأله تهاجم و دفاع فرهنگی، اهم شواهد ارائه
شدهی قبلی بیان گردیده و به استناد چند آیه از قرآن کریم و برخی نکات دیگر سعی در
تایید این نظریه خواهد شد.
1- حربه دشمن در خاموش ساختن نشانههای خداوند و سپر دفاعی مقابل آن
در جهانی زندگی میکنیم که موجی عظیم برای محو آثار و نشانههای قدرت الهی
از سوی لشکریان شیطان مدتها است که به راه افتاده است. این موج همه اقشار جوامع
بشری در اقصی نقاط جهان را هدف قرار داده و سعی دارد که هر نشانه و آثاری که به
نحوی بیانگر قدرت الهی است، را در صورتی که بتواند نابود کند و اگر زورش نرسد به
حربه انحراف و گمراهی و کفر آن بپردازد. به عنوان مثال به برنامههای مستندی که از
سوی شبکههای مختلف دموگرافیک (ضد خدا) و دادار باور (ضد دین) و عموماً ماهوارهای
پخش میشوند دقت کنید، تمامی قدرت نظم خلقت جهانی را به سمت قوانین طبیعی و واژه
بیمعنی مادر طبیعت سوق میدهند، از دیگر اقدامات آنان منفک کردن فرامین الهی
انبیاء از منبع وحی و ایجاد تفکر قائم به نفس بودن اقدامات ایشان است. ایجاد
انسانهای سکولار و افزایش تفکر بیدینی در دنیا بیشک منجر به آن میشود که ظرف
ایمان انسانها خالی گردد و سپس این قدرتها میتوانند این ظرف را با هر اعتقادی و
به هر شکل که خود دوست میدارند پر کنند. تمسخر پیامبران الهی آن هم به نام آزادی
بیان، زیر سوال بردن معجزات الهی، ایجاد شک و تردید در اصل تاریخ نگاری دینی و
تدوین متون متعدد که بهترین عنوان برای آنها همان "آیات شیطانی" است،
همه و همه در این راستا است.
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ
نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ– (کافران) مىخواهند نور(حقایق) الهى را با
دهان (رسانههای) خویش خاموش کنند و حال آنکه خداوند کمال بخش نور خویش است، ولو
آنکه کافران ناخوش داشته باشند.»[ سوره مبارک صف آیه 8]
در مقابل این حمله همه جانبه و نرم آنچه که به عنوان سپر دفاعی در خط مقدم
این جنگ نقش بازی میکند، اعتقادات آمیخته به رسوم ملت است که از کودکی، و در
زمانی که روح انسان پاک است و حقایق به فطرش نزدیکتر، بر قلب و ذهن وی نقش میبندد.
این اعتقادات وقتی به رسوم ملی یک کشور تبدیل میشوند، دیگر به این سادگی توسط
قدرتهای شیطانی از بین نخواهند رفت. در واقع یکی از اقدامات مهم یک حکومت دینی
تبدیل اعتقادات دینی به رسوم ملی است. این اقدام باعث ایجاد آیینهای دینی- ملی در
نسلهای مختلف و در اعصار متمادی خواهد شد. در جهان پر تخاصم کنونی، جمهوری اسلامی
ایران لازم دارد؛ لایههای دفاع فرهنگ ملی-دینی خود را در برابر تهاجمات فرهنگی
دشمنان ایجاد کند. یک مثال موفق از این دست، آیین عزاداری سالار شهیدان و اصحاب و
اولاد مظلومش است. که علیرغم تلاش بیوقفهی یزیدیان زمان برای خاموش کردن یاد و
نام حسین (ع)، این نام و این راه هر روز روشنتر از دیروز در قلب انسانهای جهان
پرتو میافکند و بیشک تبدیل شدن عزاداری یک واقعه به مراسم عزای حسینی در محرم و
صفر به قول معمار کبیر انقلاب (ره) باعث زنده نگهداشتن اسلام شده است.
2- همه آیینها ریشه الهی و دینی دارند
اعتقادی وجود دارد که در کره خاکی هیچ آیینی به وجود نیامده است مگر آنکه
ریشه آن به آیین دینی و الهی منتهی شود. به عبارتی همهی آیینهای تاریخ بشری ریشه
در آیین پرستش خداوند و یا تقدیس معجزات و نشانههای الهی دارد. نمازهای اعیاد فطر
و قربان و جمعه و مناسک حج در دین مبین اسلام؛ کریسمس ، عید پاک، جشن عروج، در دین
مسیح؛ پسح (فطیر) ، حَنوکا و سوکوت در دین یهود؛ تماماً آیینها و مراسمی هستند که
ریشه الهی دارند.
اگر این اعتقاد را بپذیریم آنگاه میتوان به رسوم مختلفی که در جهان در
حال برپایی است، نگاه متفاوتی داشت. در این حالت با نگاهی زیرکانه و اقدامی شایسته
میتوان بسیاری از رسوم و به خصوص رسوم ملی را علیه دسیسههای دشمنان بکار برد.
3- زردشت پیامبر تبلیغی حضرت ابراهیم (ع)
بسیاری از 124هزار پیامبری که نامشان در قرآن نیامده است، مبلغ پیامبران
صاحب شریعت بودهاند. این که به راستی چند پیامبر مصداق آیه شریفه 35 سوره مبارک
احقاف هستند[3] را فقط خدا میداند ولی قول غالب و بر اساس اعتقاد شیعه و بر پایه
حدیث امام صادق (ع)[4] ؛ پیامبران اولوالعزم پنج نفر هستند: نوح و ابراهیم و موسی
و عیسی و محمد که درود خدا بر او و خاندانش و تمام انبیاء باد.
در سوره مبارک حج آیه 17، حق تعالی میفرماید:
«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ
النَّصاري وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ
بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ - البته
بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و مجوس، و آنانکه به خدا شرک آوردند محققاً
روز قیامت میان آنها خدا جدائی افکند که او بر احوال همهی موجودات عالم (بصیر) و
گواه است.»[5]
بر این اساس انسانهای یکتا پرست به پنج دسته تقسیم میشوند. اهل ایمان که
همان پیروان راستین حضرت محمد (ص) هستند که به قرآن مبین ایمان آوردهاند. تکلیف
اهل یهود و نصاری و دینشان نیز روشن است و اما دو گروه دیگر، یعنی صابئان و مجوس؛
بنده ضمن احترام به نظر تمامی مفسران قرآنی و با اعتراف به این موضوع که همه
نظریات مفسران را نخواندهام بر این باور قرار دارم که وجود این پنج گروه در این
آیه بیحکمت نیست و این پنج گروه همان پیروان پیامبران اولوالعزم هستند.
لذا میتوان نتیجه گرفت که دو گروه صابئان و مجوس پیروان حضرت نوح (ع) و
حضرت ابراهیم (ع) و یا پیروان مبلغ شریعت آنان هستند.
در ادامه در خصوص حضرت ابراهیم (ع) و زرتشت اندکی مقایسه انجام شده است.
- بسیاری از متون دینی مقصود از کلمه مجوس در آیه 17 سوره مبارکه حج را
پیروان دین زرتشت دانستهاند و بر اساس استدلالی که در قسمت 3 بیان شد، مجوسیان از
پیروان دین حضرت ابراهیم (ع) یا حضرت نوح (ع) بودهاند.
- موقعیت جغرافیایی شریعت حضرت ابراهیم (ع) در نزدیکی ایران و در عراق
کنونی و در شهر بابل بوده است و پیروان اولیه زرتشت در شرق و شمال این ناحیه قرار
داشتند.
- از نظر زمانی علیرغم اختلافاتی که بین مورخین است یک امر مسجل است و آن
اینکه زرتشت بعد از ابراهیم به رسالت رسیده است.
- در برخی از متون تاریخی صاحب اوستا را "براهام زرتشت" خواندهاند.[6]
و شباهت براهام با ابراهیم بسیار زیاد است.
- علاء الدین منصور[7] در کتاب "ابراهیم و زرتشت" بیان کرده:
بعد از سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) مردم او را "آذردُشت" یعنی کسی
که آتش او را دوست میدارد و نمیسوزاند، لقب نهادند. شباهت کلمه (آ)ذردُشت و
زرتشت نیز در خور توجه است.
- در دیوان لسان الغیب، حافظ شیرازی غزل وجود دارد که به قصص انبیاء میپردازد،
مطلع این غزل چنین است:
«کنون که در چمن آمد گل از عدم بوجود . . . . بنفشه در قدم او نهاد سر
بسجود»
که اشاره به خلقت حضرت آدم و سجده ملائک بر او است. در ادامه حافظ اسامی
مختلفی از پیامبران و یا القاب آنان مانند محمود، مسعود، عیسی، سلیمان، داوود، و
همچنین اقوام مختلف معاصر پیامبران الهی و دشمنان آنان را به رشته تحریر در آورده
است. در این بین نام پیامبر اولوالعزم حضرت ابراهیم(ع) خالی است در حالی که نام
دشمن او یعنی نمرود آورده شده است. نام نمرود درست در مصرعی آمده است که مقابل با
دین زرتشت قرار داده شده است:
«بباغ تازه کن آیین دین زردشتی ..... کنون که لاله برافروخت آتش نمرود»
جالب تر آن است که از ابتدا تا انتهای دیوان حافظ فقط همین یکبار نامی از
نمرود و زردشت رفته است و آن هم عجیب که در مقابل هم قرارشان داده است.
باری به هر جهت اگرچه تمام شواهد و نشانههای فوق دل و ذهن را به این سمت
سوق میدهد که حضرت زرتشت همان حضرت ابراهیم (ع) بوده است لیکن دلایل به آن اندازه
کافی نیست که بتوان همچین ادعای داشت ولی میتوان ادعا نمود که اگر حضرت زرتشت
اول[8] همان حضرت ابراهیم(ع) نباشد، بیشک زرتشت مبلغ دین حضرت ابراهیم(ع) در
منطقه شرق بین النهرین بوده است و آتش مظهر تجلی قدرت الهی که نمرود را رسوا ساخت
و دوست خدا را نسوزاند در بین این قوم گرامی داشته شد.
4- چهارشنبه سوری و زنده نگه داشتن نور الهی
شواهد تاریخی بیانگر آن است که زمان به آتش افکندن حضرت ابراهیم(ع) اواخر
فصل زمستان بودهاست. از طرفی در آن زمان بین ساکنین شرق و غرب بینالنهرین نزاع و
کشمکش بوده است. بعد از آنکه شعلههای آتش افروخته نمرود، حضرت ابراهیم(ع) را
نسوزاند و خبر این اعجاز پخش شد مردمان شرقی با افروختن آتش به جنگ روانی علیه
بابلیان بت پرست دست زدند.
با جمعبندی مطالب ارائه شده به نظر میرسد به همین دلیل ایرانیان آخرین
شب چهارشنبه سال را با برپایی آتش از زمانهای قدیم جشن میگرفتهاند. این که در
مراسم کهن چهارشنبه آخر سال مردم از روی آتش میپرند و یا به تعبیری خود را از
درون آتش عبور میدهند، میتواند به این دلیل باشد که دوست میداشتند و یا که هنوز
هم دوست میدارند که خود را همانند حضرت ابراهیم (ع) دوست خدا نشان دهند و مباهات
کنند که آتش آنان را نیز نمیسوزاند و حتی شیوه آیین جمعآوری بوته و هیزم از صحرا
که قدیم در چهارشنبه سوری مرسوم بوده است، به حال و هوای داستان نمرود و ابراهیم
بیشتر شبیه است.
بعداً آتش در دین و آیین زرتشتی قداست ویژه یافت و آتشکدهها در ایران
باستان به منظور زنده نگه داشتن یاد و خاطر این اعجاز ساخته شد. و حتی پس از ورود
دین مبین اسلام به ایران و علیرغم تغییر دین اکثریت غالب جامعه و تغییر حکومتهای
مختلف هنوز چهارشنبهسوری به عنوان یک مراسم در بین مردم ایران هر ساله برگزار میشود.
مراسمی که ریشه آن به یکی از معجزات بزرگ الهی برمیگردد و درکنار اعیاد دینی
بزرگی همچون عید قربان، کریسمس، پسح (فطیر) میبایست قرار گیرد.
5- جمع بندی
یکی از قدیمیترین ابعاد حمله فرهنگی دشمنان اسلام، خاموش کردن نشانهها و
نور خداوند بوده است. و یکی از قدرتمندترین سپرهای دفاعی مقابل آن، اعتقادات دینی
و آمیخته به رسوم ملی است که به صورت مراسم و آیین برگزار میشود. یکی از این
مراسم که به آن توجه لازم و کافی نشده است، مراسم چهارشنبه سوری است. این مراسم در
اصل باید آیینی باشد که اعجاز خداوند را نشان دهد و یادآور سرد شدن آتش بر حضرت
ابراهیم(ع) باشد.
شایسته است که مردم با مدیریت مسوولان این آیین دینی را جشن بگیرند. تا
ضمن تقرب دلها به یاد معجزات خدا، نشاط در جامعه گسترش یابد و حربههای مختلف
دشمن برای خاموش ساختن نشانهها و نور خدا و سوء استفاده از این مراسم خنثی شود،
انشالله.
[3]- «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا
تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا
إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ
الْفاسِقُونَ-(ای پیامبر) تو هم مانند پیغمبران اولوا العزم صبور باش و بر امت به
عذاب تعجیل مکن تا روزی که آنچه وعده داده شده به چشم ببینند آن روز پندارند که (
در دنیا ) به جز ساعتی از روز درنگ نداشتند. (این قرآن و آیات وعده و وعیدش) تبلیغ
رسالت و اتمام حجتی است ، پس آیا (به قیامت) جز مردم ( شهوت پرست) فاسق هیچ کس
هلاک خواهد شد؟» [سوره مبارک احقاف آیه شریفه 35]
[4]-«سَادَةُ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ خَمْسَةٌ وَ هُمْ أُولُوا
الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دَارَتِ الرَّحَى - نُوحٌ وَ
إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ - بزرگ پیامبران پنج نفر هستند و آنان پیامبران اولوا
العزم میباشند که محور خلقت هستند: نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد که درود
خدا بر او و خاندانش و تمام انبیاء باد.» [الکافی1/175]
[5]- «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ
النَّصاري وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ
بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ» [ سوره
حج صف آیه 17]
[6]- صفحه 28 از جلد ششم کتاب معارف و معاریف تألیف سید مصطفی حسینی دشتی
چنین آمده است که زردشت و زرادشت لقب براهام زرتشت است.
[7]- دکتر علاء الدین محمد منصور استاد زبان و ادبیات فارسی دانشکده
ادبیات دانشگاه قاهره
[8]- شواهد و مدارک تاریخی ببانگر آن است که بیشتر از یک زرتشت وجود داشته
است. رجوع شود به مجله انتظار شمارگان 33 و 42.