کم کم حلقه دوستان ِ « هیات میثاق با شهدای» دانشگاه ما را به این سمت و سو سوق داد تا در شهرستا ن هم با حضور در جمع دوستان ِهم اندیش طرح ِ داشتن هیاتی که به ما لختی فرصتِ اندیشیدن، گریستن و آنگاه سیاست ورزیدن بدهد را در اندازیم. از آنجا که آن زمان هنوز ارتباطمان با پایگاه مقاومت مسجد امام خمینی ( ره ) بر قرار بود با سه نفر دیگر از دوستان از جمله آقای مهدی تقی نژاد تصمیم به راه اندازی هیات « محبین الائمه » گرفتیم. به واسطه توان و حضور جدی مسوول آن زمان پایگاه و پس از تهیه اساسنامه به سرعت هیات پا گرفت. اساس و قاعده کارابتدا کسب معارف از طریق سخنرانان قوی و آن گاه روضه خوانی و عزاداری بود. اما متاسفانه چندین ماه یا شاید یک سالی نگذشت که به واسطه دوری بنده و جناب تقی نژاد از شهرستان متوجه شدیم که دوستان ما با فراموشی چارچوب تشکیلاتی هیات بازهم متمسک به اسباب و ادوات رایج عزاداری و به راه انداختن دسته عزاداری در خیابانها شده اند. امری که حتی می توانست باعث سوء تفاهمات جدی با بزرگان هیات عزاداری محله ی آهنگران که چند قدم پایین تر و در حسینیه بودند، گردد.
البته بدیهی است که تظاهرات بزرگ محرم در روزها وشبهای عاشورا و تاسوعا برگ زرین و گل سر سبد سنت دیرین عزاداری در تمام مرز و بوم ایران زمین و اساسا از شاخصه های فرهنگ عمومی ایرانیان محسوب می شود. و اساسا این احساس نیاز به تظاهرات موجب خلق سنتهای متفاوت و زیبایی شده است. لذا ضمن اینکه ما با آن مخالفتی نداشتیم اما معتقد بودیم ما باید با کار مضاعف و آگاهی بخشی مانع خشکیدن چشمه جوشان معرفت عاشورایی شویم.
آن زمان به خاطر دارم که با دعوتی که از یکی از دوستان مداح و سخنوران جوان ، با سواد ولی گمنام تهران کردیم حضور او حسابی نوجوانان و اعضای پایگاه مقاومت مسجد امام خمینی ( ره ) را تکان داده بود. بنابراین به نظرم از همین ایام یعنی از سالهای 72 به بعد بود که باب دعوت از مداحان و سخنرانان تهرانی را به کازرون با همکاری نوجوانان محله باز کردیم و خوشبختانه اگر چه این سنت دیرین از قبل و از طرف سازمان تبلیغات به صورت اداری وجود داشت، اما نمونه و سمبل خود جوش، هدفمند و معرفت مدار و به عبارتی جوان پسند آن از دوران پایه گذاری هیات محبین الائمه در کازرون شکل گرفت .
بعد از مدتی به ناخود آگاه و به دلیل اینکه در مجموع سه نفر از اعضای بنیان گذار این هیات احساس کردند که نمی توانند با همرنگ شدن این هیات با سایرین و افتادن در دام رقابتهای محلی کنار بیایند کم کم از آن کناره گرفتیم . اما سمت و سوی اولیه حرکت که مبتنی بر نوعی کار تشکیلاتی مذهبی بود تاثیر خود را گذاشت و از میان برخی مستمعین و مراودین اتفاقی این هیات چند نفری برخاستند که به نظر می رسید با آگاهی قبلی حتی عمق حرکت هیاتهای معرفت گرا را بیش از موسسین درک کرده ند !
سال 1374 بود و یکی از روزهای تابستان که از تهران به شهرستان آمده بودم فردی به نام بهرام سیروس( دانشجوی رشته برق دانشگاه کازرون ) که از قبل او را نمی شناختم، با منزل ما تماس گرفت و گفت می خواهد در مورد چگونگی راه اندازی هیات عزاداری با بنده مشورت کند. البته ایشان قبلا هم هیات محبین الائمه را دیده بود و هم از جریان هیاتهای مشابه شیراز به خوبی آگاه بود. قرار گذاشتیم و چند جلسه ای با هم صحبت کردیم. شور و اشتیاق و درک اواز اعتقاد مشترکمان یعنی پیگیری و تقویت آگاهی بخشی و گاهی نظرات برادرش که اتفاقا او هم آن زمان صدای خوبی داشت مرا مجذوب کرد. در یکی از شبهای مرداد ماه همین سال ما و از جمله برخی از دوستان پا منبری هیات محبین الائمه را به منزلشان دعوت کردند و بنده با این دوستان به گرمی سخن گفتیم. آنجا احساس کردم تلاش چند ساله در هیات قبلی ناخود آگاه و به لطف خدای ائمه ( ع) کار خود را کرده و ضرباهنگ معرفت حسینی قلبهایی را تسخیر کرده که هر کدام خود چشمه جوشانی از انرژی و آگاهی بخشی است. و از این به بعد بود که طرحی نو با « یا زهرای ( س ) » دوستان در این جلسه در انداخته شد.
2. تولد جلسه یا زهراء ( س)
در شب تابستانی بیست و ششم مرداد 1374 در منزلی قدیمی متعلق به پدر آقای سیروس دور هم جمع شدیم. آنجا باز هم سر سخن را با بحث و تحلیل پیرامون عزاداری آگاهانه و معرفت مدار باز کردیم. تاهمین حد به خاطر دارم که آن شب سخنی را از امام بزرگوار ( ره ) نقل کردم که مضمون آن شبیه این کلام رسای مقام معظم رهبری است که فرموده بودند : « جهتگيری در عزاداریهای امام حسين (ع) بايد به سوی تحكيم ايمان و روح تدين در مردم، آگاهیبخشی، گسترش روح شجاعت و غيرت دينی و جلوگيری از بیتفاوتی مردم باشد و اين معنای واقعی بزرگداشت قيام امام حسين (ع) است » (3) همه به اتفاق بر اینکه باید طرحی نو در افتد وحدت نظر داشتند. این شد که بلافاصله تصمیم به برگزاری جلسات هفتگی در شبهای دوشنبه با دعای توسل گرفته شد.
به نظر می رسد از این دوران باید به عنوان اغاز هجرتِ هیات از « درون » به « برون » یاد کرد. تبلیغات و دعوت های خصوصی کم کم جای خود را به تبلیغات و دعوتهای جمعی و عمومی داد. از این دوران با حضور و مدیریت جدی آقای سیروس موج جدید استفاده از مداحان و سخنرانان تهران و شیراز شروع گردید . همزمان با خروج از دوره طفولیت ِ « جلسه یا زهراء» بنده که به نظرم می رسید از این به بعد باید این سفینه را با یک جهت سنج مُلهم از عقل و دین هدایت نمود، پیشنهاد تنظیم و تصویب اساسنامه ای برای این مجموعه ی رو به رشد دادم. دوستان پذیرفتند اما به دلیل دوری بنده از شهرستان این کار مدتی به تعویق افتاد. هم زمان با این دغدغه در سفر بعدی به شهرستان با یک سری پیشنهادات مبنی بر تغییر عنوان هیات مواجه شدیم. که البته بیش از آنکه مبنای آن ناشی از القائات این و آن باشد ریشه در واقعیت ملموس ِ اجتمایی و درک و اقبال عمومی از این هیات بود. یعنی به ظاهر و بلکه به واقع وقت آن بود که هیات با پذیرش جایگاه اجتمایی خود عنوانی را انتخاب کند که ضمن دور نشدن از فضای صرفا سمبلیک مذهبی خود بتواند همزمان گویای نوعی حرکت اجتمایی روز هم باشد. جلسات طولانی در این مورد انجام شد. پیشنهادات متنوع و متفاوتی رسید : رهروان شهدا ، محبان ، محبان اهلبیت ، ....و سر انجام رهروان ولایت. به نظر می رسید این پیشنهاد آخر جامع تر و گویا تر از بقیه بود. اما نکته ظریف اینجا بود که همواره سعی ما بر این بود که بنا بر خطاب زیبا و الوهی « و امرهم شوری بینهم » کارها را با رای گیری و تمرین با هم اندیشیدن و تصمیم گیری جمعی به سرانجام برسانیم. از این رو با تصویب شورای عمومی هیات این نام انتخاب گردید و سنگ بنای اولیه اساسنامه گذاشته شد.
سال 1377 بود که اساسنامه هیات در « مجمع عمومی » به تصویب رسید و نهایتا یک سال بعد ضمن بازنگری منتشر و حتی به مراجعی مانند سازمان تبلیغات تحویل شد. بعد ها در دوران به اصطلاح اصلاحات که مباحث مربوط به جامعه مدنی شکل گرفت این هیات به دلیل دارا بودن اساسنامه و قواعد تشکیلاتی به عنوان یکی از اولین « NGO » ها یا تشکلات غیر دولتی فعال ثبت گردید. و از آنجا بود که هیات بیش از پیش رنگ و بوی تشکیلاتی به خود گرفت .
3. کدام رهروان ولایت ؟!
1.3. شناخت، پرهیز و دوری از آسیبها
اگر کسی دانشجو یا طلبه باشد بنابراین رعایت کسوت دانشوری و دانش ورزی و به قول علما رعایت مروت واجب است. از این رو دوستان ما در این هیات به واسطه این که اکثرا در چنین کسوتی بودند بایستی سطح رفتاری متفاوت و آراسته تر از دیگران را از خود بروز می دادند . آنها باید بیشتر از دیگران از چیستی و چرایی محرم و عزاداری( 5 ) می دانستند . باید می دانستیم که در مقام یک عزادار ائمه ( ع ) همراه و همزبان آنانیم پس رعایت ادب ِ حضور امری انکار ناشدنی بود. از این روست که روايات نقل شده از معصومان(عليهم السلام) بيانگر آن است كه آنان، خود به ياد مصائب و مظلوميت امام حسين(عليه السلام) مي گريستند و نيز از اصحابشان مي خواستند كه اين گونه رفتار كنند، و به منظور تشويق آنان، پاداش عظيمِ گريه بر حسين(عليه السلام) را بيان مي كردند. و بي گمان، همين رهنمودهاي معصومان(عليهم السلام)، منشأ اصلي براي برپايي عزاداري امام حسين(عليه السلام) بوده، نيز در تداوم و بقاي آن، و تبديل شدنِ آن به شكل يك رسم و سنّت اجتماعي، نقش محوري داشته است (6) به این دلیل است که صحنه عزاداری ائمه ( ع ) حضوری است سراسر اندیشه و تفکر در چرایی آنچه می کنیم و حتی در چرایی اصل دین و یافتن راه بهتر زیستن و دادن امکان حیات طیبه به خود و دیگران است.
این گونه موضع گیری نیازمند جدی گرفتن مراسم بزرگداشت ائمه (ع) است. لازم است بدانیم که عزاداری ایشان نوعی « تعليم واقعی معارف ديني» است . به سوگ آنها نشستن حرکتی است در راستای « ايجاد معنويّت در جامعه » نه برای احساس پر کردن اوقات فراغت یا خودنمایی های آنچنانی و یا بالاتر از آن نه برای استفاده محضِ سیاسی از چنین مراسمی. به عبارتی مراسم ائمه ( ع ) بایستی در جهت سیاست سازی باشد و نه برای سیاست بازی، در این صورت است که گریه ها و شادی ها در این گونه مراسمها همانند امری آموزشی وتربیتی باید با محتوا باشد. از این رو انتظار ما در جمع چنین دوستان فرهیخته ای این بود که معایب عزاداریها که دامنگیر دیگران شده را بر طرف کنیم . چنانکه بزرگان یادآوری نموده اند این معایب می توانست به شرح زیر خلاصه شود (7) :
لذا به نظر می رسد شناخت و پرهیز از این آ فت ها می توانست ما را در درک روز افزون فلسفه محرم و عزاداری و همچنین در تنظیم مشی و عملکرد این هیات یاری دهد . اگر چه در انتخاب هدف صحیح هیات رهروان ولایت هیچگاه اشتباه نکرده اما گاهی و ناخودا گاه ، کم و بیش برخی از رگه های آسیبهای گفتاری و کرداری را در آن زمان که بنده حضور داشتم می دیدم و البته تذکر هم داده می شد. اما جای خوشحالی است که به هر حال این هیات پیشگام زدودن این آسیبها حتی به صورت آموزشی بوده است و حتی در این مورد قربانی هم داد!
2.3. تنظیم حرکت بر مبنای خرد جمعی موردِ اتفاق : اساسنامه
باز خوانی اساسنامه این هیات به خوبی نشان می دهد که هدف از پایه گذاری آن رسیدن به جایگاهی فراتر از موقعیت امروزی آن بوده است. البته این به این معنی نیست که هیات جایگاه خود را از دست داده باشد یا هیاتهای دیگری فوق العاده قوی تر از آن وجود داشته باشند. اغلب هیاتهای موفق امروز شهرستان معمولا با بهره مندی از تجربیات هیات رهروان ولایت به جایگاه فعلی خود رسیده اند. در هر حال هدف آن بود که ما بتوانیم در نهایت یک موسسه یا به عبارتی یک دانشگاه کوچک مذهبی را با غور در نیازهای فرهنگی توده های مردم پایه گذری کنیم.باور کردن این ادعا چندان سخت نخواهد بود که گفته شود در سال 77 یا 78 پیشنهاد تاسیس سامانه اینترنتی مستقل، تاسیس کتابخانه و حتی چاپ کتاب با عنوان هیات مطرح گردید.
« هیات رهروان ولایت بر مبنای درک تاریخی خود از ظهور شگفتی ساز حضرت امام خمینی ( ره) در اواخر قرن بیستم و شعار همیشگی ایشان مبنی بر ستیز و مبارزه با ظلم و استبداد و تلاش در جهت بیدارگری نسلها و اصلاح امور مسلمین در مردادماه سال 1374 قد بر افراشت تا از از این طریق در گرامی داشت شعائر و هم در انتشار معارف الهی گام بردارد. قرار است که ویژگی این هیات اندیشه ورزی، معرفت گرایی و خلق لحظه های توشه سازی باشد که دست همه غریقان دریای دنیای پر شهوت و نابکار و آرزومندان لقای سیرت یار را گرفته و به سر منزل مقصود برساند. کوته نگری است اگر بپنداریم یک هیات مذهبی تنها باید به کف زدن و سینه زدن در شادی و غم ائمه ( ع ) بسنده کند . هیات رهروان ولایت امید وار است که « سطح تفکر » را چونان که شایسته فرزندان مومن و انقلابی این مرز و بوم است را بالا برد تا هر کس به تنهایی در برابر چالشهای غریب زمانه هم یک هسته مقاومت و سنگر اسلامی باشد و هم یک پارچه حمله و تهاجم علیه دشمنان اسلام ناب.
لذا اینموسسه فعالیتهای مذهبی فعلی خود را مقدمه ای مختصر برای حضوری جهانی در زیر لوای ولایت ِ عالم گستر ِ حجت حق، مهدی موعود ( عج ) می داند و آرزومند است با گشایش زمینه های جدید فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی به عنوان تکمله این حرکت فرهنگی، امید ظهورش را فزونی بخشد. ...»
گاهی وقتها در همان اوایل احساس می کردم برخی از دوستان توانایی تطبیق و همانگ سازی خود با این قالب کاملا آرمان گرایانه را ندارند. بنابراین به نظرم می رسد تا آخرین روزهایی که در خدمت و کنار دوستان بودم همواره گرفتار نوعی توجیح اصل مساله بودیم !اما خوب گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست ؟ !
اساسنامه در یک مقدمه، چهار فصل و 40 بند تنظیم شده بود. اصول و مبانی ، اهداف، شرح وظایف اعضاء و نمودار تشکیلاتی چهار فصل آن را تشکیل می دادند.
تمسک به دو اصل ِ ولایت ائمه (ع ) و قانونمندی بر طبق بند اول اصول و مبانی هیات در فصل اول اساسنامه به عنوان دو بال پرواز این نهاد ما را یاری می داد. اصل سوم که در بند دوم ِ فصل فوق آمده بود بی طرفی و استقلالسیاسی هیات را تعریف می کرد.از این رو به لطف باریتعالی ای مجموعه هیجگاه در دام بازیهای سیاسی و جناحی نیفتاد. کما اینکه همیشه از طرف همه گروهها ی سیاسی و اجتماعی مورد استقبال قرار می گرفت.
شاید بتوان گفت که چهارمین اصل مهم اداره این نهاد رکنِ شورایی بودن است که در بند سوم فصل اول آمده بود. علی رغم بینش سنتی که معمولا در هیاتهای مذهبی مبنی بر اطاعت پذیری از بزرگترها وجود دارد ، اعتقاد ما بر این بود تا با میدان دادن به تمامی اعضای منتخب ِ مجمع عمومی ( یعنی مخاطبان هیات ) و به عبارتی اعضای شورای هیات، با هم اندیشیدن و تصمیم گیری را با هم تمرین کنیم. اگر این مدل شورایی به خوبی و با برخورداری از اعضای قابل و شایسته پیش برود و تمامی اعضاء در لحظه تصمیم گیری حضور داشته باشند هیچگاه بحران مدیریت پیش نخواهد آمد.
اعتقاد شخصی ام بر این است که این هیات امروز پس از سیزده سال و پنج ماه که از عمر با برکتش می گذرد آنچنان که شایسته اعضای شورا ی ِ اول و بینش تدوین شده در اساسنامه اش می بود، به بالندگی و قابلیتهای پیش بینی شده دست نیافته است. تا زمانی که بنده از نزدیک با دوستان همکاری داشتم بارها و بارها برخی از دوستان بعضی از مشکلات هیات را به عدم استقلال مکانی و یا بعضی وقتها مالی ِ هیات مربوط می کردند. در حالی که داشتن مکان مستقل یا درآمدِ ثابت اگر چه شرط لازم بودند اما شرط کافی و تمام برای تکامل هیات محسوب نمی شوند. چنانکه با وجود این دو معضل تا سالها بهترین برنامه عزاداری و حتی جشن ائمه ( ع ) در مکانهای پراکنده و با امکانات مالی مردمی انجام شد. این خود بهترین گواه بر این مدعاست که با حد اقل هم می توان نتیجه حد اکثری گرفت. اما لازمه آن داشتن ایمان ، ثباتِ قدم و همدلی اعضای اداره کننده می باشد. چیزی که متاسفانه گاهی این هیات با کمبود ِ آن روبرو می شد. با همه این اوصاف خدای را شاکریم که پس از گذر سالها این هیات توانسته ضمن پرورش برخی از بهترین مداحان استان فارس همواره در الگو دهی به سایر هیاتها نیز موفق باشد. امید وارم دوستان امروز ما در هیات با قدر دانستن ارج و منزلت ، دیرینه و پیشکسوتی آن با باز سازماندهی و انسجام مجد د آن بتوانند در انجام نقش آموزشی و گسترش معارف اهل بیت بیش از پیش موفق باشند.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
یا رب الحسین ( ع ) اشف ِ صدر الحسین بظهور الحجه ( عج)
بهزاد رضوی فرد
پواتیه
26 ذي الحجة 1429 / پنجشنبه 05 دي 1387
1. صحيفه نور 13/ 156- 158.
2. صحيفه نور 13/ 156- 158.
3. سخنان ایشان در دیدار با مردم قم، 19 دی 86 .
4. « قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی » : ( سوره شوری آیه 23 ) .
5. «عَزا» در لغت، به معناي «صبر و شكيبايي كردن بر هر چيزي كه انسان ازدست مي دهد»، و نيز به معناي «خوب صبر كردن»، «صبر كردن در مصيبت» و «سوگ و مصيبت» است. در عربي، «عَزّيْتُ فلاناً» يعني او را دلداري و تسلّي دادم، و «اَحْسَنَ اللّهُ عَزاك» يعني خداوند تو را صبر نيك دهد.
بر اين اساس، «عزاداري» مراسمي است كه براي آرامش بخشيدن به فرد يا افراد داغ ديده برگزار مي شود. براي اين منظور، روشهاي متعددي كاربرد دارد; مانند: هم دردي كردنِ زباني با فرد داغ ديده، گريه كردن همراه با فرد داغ ديده، شنيدن غم و غصههاي فرد داغ ديده، يادآوري داغهاي ديگران به ويژه داغهاي بزرگان ديني و تاريخي و... . در جوامع مختلف، عزاداري معمولا در قالب مراسم جمعي، در چند مرحله زماني (سوم، هفتم، چهلم و...) و با آدابي مخصوص برگزار مي شود، و روي هم رفته، تأثير بسيار شگرفي در آرامش بخشيدن به افراد داغ ديده دارد.
6. حامد منتظری مقدم ، فلسفه عزاداری و گریه برای امام حسین، خبرگزاری فارس، جمعه 22 آذر 87.
7. حجت الاسلام دکتر مرتضی فاطمی،آسیب شناسی عزاداری.
اين خاطرات مي تواند بخشي از تاريخ كازرون باشد. اي كاش همه فعاليت ها اين گونه مستند سازي مي شد تا به عنوان سندهاي ارزشمند كازرون براي نسل آينده ماندگار شوند. بسياري از فعاليت ها چون مستند سازي نمي شوند به فراموشي سپرده مي شوند و افرادي كه قرار است مشابه آن فعاليت ها را تكرار كنند الگو و پيشينه اي ندارند. به هرحال دوران خوبي بود.
غافل از اينكه اين دو يكي بوده و قابليت انفكاك ندارد
اینکه «منظور از رهروان ولايت ، رهروان ولايت ائمه است»، کج فهمی نیست حرف خدا و ائمه است. توصیه می کنیم کمی از تعصب و جمود خود کم کرده و کمی بیشتر مطالعه کنید. در ثانی مگر هیات رهروان ولایت نابود شده ! امروز هم خودش زنده است و هم فرزندانش( تمام هیاتهای جوان کازرون ) ! فقط کمی پا به سن گذاشته است !
کثّر الله امثاله و ادام ظلّه و توفیقاته بحق فاطمة الزهرا س