پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۵۷۵
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۸۷ - ۲۱:۵۶
رضا صنعتي

فلسفه‌ي عزاداري

(با نگاهي به حماسه‌ي حسيني شهيد مطهري)
 
تعبير «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» يكي از زيباترين سخناني است كه در باب كربلا و عاشورا بيان گشته و جاودانگي آن را جلوه‌گر شده است.
 
«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» بدان معناست كه در هر زمان جلوه و نمودي از كربلا و عاشورا را مي‌توان يافت. به دان معناست كه در هر زمان يزيد و حسيني، وفاداران و كوفياني و بالاخره حق و باطلي وجود داشته و خواهد داشت و جنگ و نزاع ميان اين دو، جنگي ابدي است و البته زيباترين جلوه‌ي آن نبرد جهاني مهدي موعود خواهد بود.
 
عاشورا و كربلا نقاط عطفي هستند كه قابليت فرهنگ‌سازي آن‌ها در يك قطعه‌ي زماني يا مكاني خلاصه نمي‌شود و اين مهم محقق نمي‌شود مگر آنكه نام و ياد حسين را آميخته با انگيزه و هدف او نمود. آري مي‌باسيت پيام‌هاي نهفته در محرم، صفر، عاشورا و كربلاي حسين را كشف و معرفي كرده و با بهره‌برداري از آنها اسلام را تا ابد بيمه كرد. و به راستي آنان كه  از حسين دور مي‌شوند چه بد جايگاهي دارند!
 
نقل است كه يزيد ميموني داشت و كنيه‌ي او راه ابا‌قيس نهاده بود. مسعودي در كتاب «مروج الذهب» مي‌نويسد كه ميمون را لباس‌هاي حرير و زيبا ‌پوشانده و در كنار دست خود بالاتر از رجال كشوري و لشكري مي‌نشاند! آري نتيحه‌ي رها نمودن علي و حسن و حسين(عليهم السلام) چيزي جز اين نخواهد بود. آنان كه حسين و حسينيان را رها كنند جايگاهي به مراتب پايين‌تر از ميمون يزيديان خواهند يافت و اين تنها جايگاه دنيوي آنان است!
 
اما به راستي چرا ائمه‌ي دين تا بدين حد به مرثيه‌ي حسين و زنده نگه‌ داشتن نام و ياد او و قيامش اهتمام مي‌ورزيده و بر آن تشويق نموده‌اند؟ مگر قيام حسين(ع) چه امتيازات ويژه‌اي دارد؟
 
اصلاً زنده نگهداشتن ياد و نام حسين به چيست؟ آيا زنده نگهداشتن نام و ياد حسين تنها و تنها در خواندن روضه و ريختن اشك و زدن بر سر و سينه خلاصه مي‌شود آن هم با هر روضه و هر شعر و هر نوحه‌اي؟! آيا تاكنون با خود انديشيده‌ايم كه آنچه ما در مراسم‌هاي عزاداري خويش از حسين و قيامش مطرح مي‌كنيم تا چه حد به واقعيت نزديك بوده‌ چه تصويري را از امام حسين(ع) در ذهن‌ها مجسم مي‌سازد و تا چه حد ما را به حسين و انگيزه و اهداف او نزديك مي‌كند؟ آيا با خود انديشيده‌ايم زماني كه امام حسين(ع) را در حد شخصي كه براي رسيدن به جرعه‌اي آب براي فرزند خردسالش در مقابل آن انسان‌هاي پست و حقير اظهار  تذلل مي‌كند، تنزل مي‌دهيم چه چهره و تصويري در اذهان مردم از امامشان رقم مي‌خورد؟ آيا به اين نكته انديشيده‌ايم كه آن امامي كه خود با صداي بلند و رسا فريادمي‌زند كه «هل من ناصر ينصرني» آيا ياوري هست تا با خون خود در رنگين‌تر كردن اين ميدان مرا ياري كند، چگونه ممكن است براي از دست دادن فرزندش بي‌تابي كرده و نوحه‌ي نوجوان اكبر من نوجوان اكبر من سر دهد؟! شايد شنيده يا خوانده باشيد كه در روز عاشورا مادر عبدالله بن عمير كلبي به فرزند تازه دامادش مي‌گويد اگر امروز خودت را فداي حسين(ع) نكني شيرم را بر تو حلال نخواهم كرد و آنگاه كه عبدالله او به شهادت مي‌رسد و دشمن در نهايت رذالت و پستي سر عبدالله را به سوي مادرش پرتاب مي‌كند، مادر پس از اندك نجوايي با سر بريده‌ي فرزند، سر را به سوي  دشمن پرتاب كرده و مي‌گويد: ما چيزي كه در راه خدا داده‌ايم را پس نمي‌گيريم. با اين اوصاف آيا به اين نكته هم انديشيده‌ايم كه چرا عده‌اي فقط و فقط براي جاري كردن قطرات اشك ديگران سعي در بي‌تاب و تحمل نشان دادن زنان حاضر در كربلا بخصوص حضرت زينب(س) دارند؟ به راستي آيا صبر و استقامت زينب(س) كمتر از مادر عبد‌الله بود؟ شايد شما هم به برخي از مرثيه خواناني كه امام حسين(ع) را مانند كودكي كه بهانه‌ي مادر مي‌گيرد مي‌‌نمايانند برخورد كرده باشيد! راستي در آن زمان از كدام يك از اين دو مصيبت گريسته‌ايد مصيبتي كه روضه‌خوان مي‌خواند يا مصيبتي كه با خيانت آن روضه‌خوان رقم مي‌خورد؟! آري «اگر بخواهند روضه‌هاي دروغ را جمع كنند شايد چند جلد كتاب پانصد صفحه‌اي شود.»(1)
 
اما همه‌ي اين تحربف‌ها و دروغ‌ها به يك طرف و تغيير دادن فلسفه‌ي عزاداري حسين(ع)، طرف ديگر. همه‌ي اين خيانت‌ها يك طرف و ناكارآمد كردن قيام حسين(ع) طرف ديگر.
 
به راستي آيا آنان كه براي توجيه قيام امام حسين(ع) فقط و فقط متوسل به خواب ايشان و ملاقات امام با پيامبر اكرم(ص) در خواب شده و تنها جملاتي چون «إن الله شاء أن يراك قتيلاً»(2) را بزرگ مي‌كنند و به عبارتي علت قيام امام را به يك خواب و رؤيا و به وجود يك دستور خصوصي تنزل مي‌دهند در حال خدمت به حسين و قيام اويند؟!
 
قطعاً «يكي از اموري كه موجب مي‌گردد داستان كربلا از مسير خود منحرف گردد و از حيُز استفاده و بهره‌برداري عامه‌ي مردم خارج شود و بالاخره آن هدف كلي كه از امرِ به عزادراري آن حضرت در نظر است، منحرف گردد اين است كه مي‌گويند حركت سيد‌الشهداء معلول يك دستور خصوصي و محرمانه به نحو فضيه‌ي شخصيه بوده است و دستور خصوصي در خواب يا بيداري به آن حضرت داده شده است زيرا اگر بنا شود كه آن حضرت يك دستور خصوصي داشته كه حركت كرده است، ديگران نمي‌توانند او را مقتدا و امام خود در نظير اين عمل قرار دهند و نمي‌توان براي حسين مكتب قائل شد... معمولاً گويندگان براي اين‌كه به خيال خودشان مقام امام حسين را بالا ببرند، مي‌گويند دستور خصوصي براي شخص امام حسين و براي مبارزه با يزيد و ابن‌زياد بود و در اين زمينه از خواب و بيداري هزارها چيز مي‌گويند در نتيجه قيام امام حسين را از حوزه‌ي عمل بشري قابل اقتدا و اقتفا كه لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة خارج مي‌كنند و به اصطلاح از زمين به آسمان مي‌برند... هر اندازه در اين زمينه خيال‌بافي زيادتر بشود، از جن و ملك و خواب و بيداري و دستورهاي خصوصي زياد گفته شود اين نهضت را بي‌مصرف‌تر مي‌كند.»(3) «امام حسين خودش فرياد كشيده است كه علل و انگيزه‌ي قيام من مسائلي است كه بر اصول اسلام منطبق مي‌شود، احتياجي به دستور خصوصي ندارد. دستور خصوصي در جايي مي‌گويند كه دستور عمومي وافي نباشد. اين خيانتي است به حسين بن علي(ع) آيا خيانتي از اين بالاتر هم در دنيا صورت گرفته است؟»(4)
 
 آري اين حسين است كه قبل از خروج از مدينه و حتي قبل از نامه‌هاي كوفيان در وصيت خويش به برادرش محمد بن حنفيه به اين اصل اشاره مي‌كند كه اني لم‌اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً إنما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي آري محرم و صفر، كربلا و عاشورا، حسين و عباس، علي اكبر و قاسم و همه‌ي 72 تن ياران حضرت، هر كدام درس و پيامي براي ما دارند و اگر گفته و خواسته شده است كه عزاي حسين را با شكوه و عظمت بپا داريد براي آن است كه هر سال امت اسلام با شنيدن پيام حسين(ع) و يارانش روحي تازه گرفته و ارزش‌هايي را كه در كربلا رخ نمود در جامعه‌ي خويش بازتابند. آري حسين(ع) قيام كرد تا همه ساله از بركت قطره قطره‌ي خونش اسلام جاني تازه بيابد و لذا اشك بر حسين(ع) بر به هدر رفتن خون او و يارانش نيست. «چه كسي گفته است خون حسين ابن علي(ع) هدر رفت؟ اگر شما در دنيا انساني را پيدا كنيد كه نگذاشت يك قطره‌ي خونش هدر يرود، حسين اين علي(ع) است. آدمي كه كشته شدنش سبب شد كه نام او پايه‌هاي كاخ ستم‌كاران را يك قرن، دو قرن، بيست قرن بلرزاند، اين آدم نفله شد؟!»(5)
 
«به چشم يك آدم نفله شده كه حداكثر مقامش اين است كه بي‌تقصير به دست يك ظالم كشته شد... به امام نگاه كرديم و فكر نكرديم كه تنها كسي كه نفله نشد و براي هر قطره‌ خون خود ارزش بي‌نهايت قرار داد او بود.»(6)
 
آري فلسفه‌ي اشك و عزاداري بر حسين(ع) نه بخاطر هدر رفتن خون او و يارانش و نه حتي براي تسلّي خاطر حضرت زهراست. گرچه حضرت زهرا(س) و نيز ساير ائمه‌ي اطهار(ع) بر بپا داشتن عزاداري حسين(ع) و يارانش تأكيد داشته و برگزاري چنين مراسمي موجبات خوشحالي آنان را فراهم مي‌آورد اما اين مسأله چيزي است و تنزل دادن فلسفه‌ي عزاداري حسين(ع) به تسلي دل حضرت زهرا(س) چيز ديگر. به راستي «آيا اين حرف مسخره نيست كه بعد از 1400 سال هنوز حضرت زهرا(س) احتياج به تسلّي داشته باشد؟! در صورتي كه به نصّ خود امام حسين(ع) و به حكم ضرورت دين بعد از شهادت امام حسين(ع) ديگر امام حسين(ع) و حضرت زهرا(س) نزد يكديگر هستند، اين چه حرفي است؟! مگر حضرت زهرا(س) بچه است كه بعد از 1400 سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند و گريه كند بعد ما برويم به ايشان سر سلامتي بدهيم! اين حرف‌ها دين را خراب مي‌كند.»(7) آري فلسفه‌ي عزاداري بر حسين(ع) را بايد شناخت «اما متأسفانه عده‌اي اين را نشناختند، خيال كردند بدون اينكه مردم را به مكتب حسين(ع) آشنا كنيم، به فلسفه‌ي حسين(ع) آشنا كنيم، عارف به مقامات حسيني كنيم، همين قدر كه مردمي آمدند و نشستند و يك گريه‌اي را نفهميده و ندانسته كردند، ديگر كفاره‌ي گناهان است.»(8)
 
 عده‌اي ديگر علي‌رغم ماهيت گناه‌ستيزي قيام امام حسين(ع) گمان كرده‌اند حسين شركت بيمه‌ي گنه‌كاران تأسيس كرده و عزاداري بر حسين(ع) فقط براي بخشيده شدن گناهان است و حسين هر گنه‌كاري را با هر گناهي تنها در عوض سينه‌هاي سه ضرب و قطرات اشكِِ به دور از بصيرت او خواهد بخشيد.(9) «غافل از آنكه اگر اشكي  كه ما براي حسين(ع) مي‌ريزيم، در مسير هماهنگي روح ما باشد، روح ما پرواز كوچكي با روح حسيني بكند، ذره‌اي از همت او، ذره‌اي از غيرت او، ذره‌اي از حريت او، ذره‌اي از ايمان و تقواي او، و ذره‌اي از توحيد او در ما بتابد و چنين اشكي از چشم ما جاري شود، آن اشك هر چه دلتان بخواهد قيمت دارد... اما نه اشكي كه براي نفله شدن حسين(ع) باشد، بلكه اشكي كه بر عظمت حسين(ع) باشد براي شخصيت حسين باشد، اشكي كه نشانه‌اي از هماهنگي كردن و پيروي كردن از حسين بن علي(ع) ياشد يك بال مگسش هم يك دنيا ارزش دارد.»(10)
 
پس «اول بايد قهرمان بودنش براي شما مشخص بشود و بعد در رثاي قهرمان بگرييد... اگر ما صفحه‌ي نوراني تاريخ حسيني را خوانديم آن وقت از جنبه‌هاي رثايي‌اش مي‌توانيم استفاده كنيم و گرنه بيهوده است.»(11)
 
آري بايد ارزش‌هاي كربلا و پيام‌هاي حسين(ع) را شناخت، بايد در عزاي حسين فداكاري براي دين را آموخت، بايد در عزاداري براي حسين(ع) آزادگي و عزت‌طلبي را آموخت، بايد جرعه‌اي از عرفان و اخلاق حسين(ع) نوشيد، بايد از حسين(ع) و يارانش درس ايثار و گذشت فرا گرفت. حسينيه‌‌هاي ما مي‌بايست دانشگاه باشد، دانشگاهي كه عزادار حسيني در آن، عشق به خدا، دفاع از حريم ولايت و امامت، دفاع جانبازانه از حق و حقيقت و حكومت اسلامي را مي آموزند. دانشگاهي كه در آن عزاداران حسيني از شهرت و ريا روي گردانند و فقط به محو شدن در وجود حق و حقيقت مي‌انديشند. عزادار حسيني مي‌بايست در اين دانشگاه نه تنها عامل به معروف و تارك منكر باشد بلكه به آنها نيز امر و نهي كند. عزادار حسين(ع) مي‌بايست به دور از جو زدگي، اشخاص را به حق و نه حق را به اشخاص بشناسد. بي‌تفاوتي و بي‌موضعي نمي‌بايست در عزادار حسين(ع) راه داشته باشد. عزادار حسين اصلاح‌طلبي است كه به دنبال زنده‌نگه داشتن اصول است. و لذا نوحه‌خوان و نوحه سرا و سخنران عزاداري حسين(ع) مي‌بايست بيش از آنكه در سخن و شعر و كلام خويش از كشته شدن مي‌گويند از علت كشته شدن و فلسفه‌ي قيام حسين(ع) بگويند.
 

شعارهاي عزاداري حسين(ع) مي‌بايست شعارهاي حسيني باشد نه شعارهاي من در آوردي. نه گفتن از چشم و خال و لب و ابرو! شعارهاي حسيني، شعارهايي است كه از اين تيپ باشد كه فرياد مي‌كند: ألا ترون أنّ الحق لايعمل به و الباطل لايتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقا الله محقاً(12). آيا نمي‌بينيد كه به حق عمل نشده و از باطل جلوگيري نمي‌شود؟ آيا در چنين شرايطي سزوار نيست كه مؤمن مشتاق ملاقات با خدا شود؟

                                            

پي‌نوشت:-------------------------------------------------------------------------------

1. مرتضي مطهري؛ مجموعه آثار، ج 17 (حماسه حسيني)، ص 70-71.

2. شهيد مطهري گذشته از احتمال ضعف سند اين روايت در رابطه با معناي آن مي گويد: «معني جمله اين است برو قيام خونين كن كه خدا  چنين قيامي را دوست مي دارد.» (همان: ص 690.)

3. مرتضي مطهري؛ مجموعه آثار، ج 17 (حماسه حسيني)، ص 472 تا 473.

4. همان: ص 110.

5. همان: ص 111.

6. همان: ص 608.

7. همان: ص 89.

8. همان: ص 90.

9. برگرفته از همان (مضموما): ص 108- 109.

10. مرتضي مطهري؛ مجموعه آثار، ج 17، ص 112.

11. همان: ص 33-32.

12. بحار الانوار: ج44، ص381.

13. مرتضي مطهري؛ مجموعه آثار، ج17، ص 187 تا 188.
 
 
 
مطالب مرتبط :
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۱
اذان صبح
۰۵:۰۹:۵۷
طلوع افتاب
۰۶:۳۳:۰۵
اذان ظهر
۱۱:۴۹:۵۹
غروب آفتاب
۱۷:۰۵:۲۶
اذان مغرب
۱۷:۲۲:۳۷