کازرون
نما: اگرچه نوشته حاضر در پاسخ و نقد نوشته های
پیشین نیست؛ اما با توجه به ارتباط بسیار آن
با مباحث طرح شده درباره تاریخ کازرون، در اینجا به اشتراک گذاشته می شود.
"اشتقاقات عامیانه" یکی از آفتهای
محققان در باب نامهای کهن جغرافیایی است. بدان معنا که برخی تلاش می کنند نام های
کهن گاه چندهزارساله را بدون پشتوانه علوم زبانشناسی و تاریخ، با زبان و واژگان
امروز تطبیق بدهند و قصه ای برای آن بسازند. متاسفانه نویسندگان بسیاری ناخواسته
در دام این خطا و برداشت های غیر علمی و گاه خندهدار افتاده و میافتند. مثلا
تبریز را مرکب از "تب و ریز" دانسته و گفته اند همسر هارون الرشید تب
داشت. از آنجا می گذشت. تبش ریخت. نام آنجا را تبریز گذاشتند.
از میان منابع متعدد مکتوب مربوط به کازرون، مولف آثارالرضا
ظاهراً اولین کسی است که بدون پشتوانه علمی تلاش کرده است برای واژۀ "کازرون"
ریشهای پیدا کند و هم او برای اول بار همزمان دو نظر متفاوت طرح کرده است که از
قضا هیچ ارتباطی هم با هم ندارند(سلامی،
39):
نظر نخست: "می گوید که شاید این نام برگرفته از
"کوه زران" باشد، چون در کوه های کازرون "زر" پیدا می شود".
و البته هیچ توضیحی نداده است که منظور او از "زر" چیست. این نظر هیچ
توجیه زبان شناسی و علمی ندارد و در هیچ منبع پیش از او نیز نیامده است و البته
تاکنون هم در کوه های کازرون طلا پیدا نشده است!
نظر دوم: وی بلافاصله می نویسد که کازرون را
"گازرات" هم گفته اند چون چندهزار گازر در این شهر به شغل تولید پارچه
مشغول بوده اند. اما معلوم نیست غیر از ایشان چه کسی کازرون را به این نام خوانده
و در کدام متن تاریخی، سند یا کتیبه ای با این نام دیده شده است؟ به گمان نگارنده
این نام و تعبیر هم اساسا مجعول و ناشی از خیال پردازی مؤلف است.
یادآوری می کنم که در منابع کهن و از جمله فردوس
المرشدیه از روستایی با نام "کارزیات" سخن رفته است که نام روستایی
از توابع کازرون بوده، که یکی از مریدان شیخ ابواسحاق در آن جا رباط و خانقاهی
ساخته است.
نیز باید یادآور شد که نام "گازرگاه" البته در
منابع کهن کازرون آمده است اما نه به عنوان نام شهر، بلکه به عنوان محله ای از
کازرون. مانند اشاره به محلۀ گازرگاه در سدۀ هشتم (محمودبن عثمان، مفتاح
الهدایه 44 ) و در سدۀ نهم(دریستی 57) یا نام باقیمانده تا امروز. از سوی
دیگر می دانیم که همه شهرهای کهن، محلی عمومی برای شست و شو داشته اند که مشخصا با
همین نام گازرگاه خوانده می شده است. در همین اطراف خودمان گازرگاه بکش فهلیان و
گازرگاه شیراز که آرامگاه سعدی شیرازی است. این نام البته هیچ ارتباطی با کلمۀ
کازرون ندارد.
توضیح این نکته نیز لازم می نماید که بی تردید یکی از عوامل
شهرت کازرون در سده سوم و چهارم هجری، وجود کارخانه های تولید پارچه است. پارچه
هایی کتانی که در دنیای قدیم شناخته شده بود و به اطراف و اکناف صادر می شد. این
کارخانه ها توسط عضدالدوله دیلمی و دیگر حاکمان آل بویه ساخته شده و مورد حمایت آنان
بوده است. چنان که گفته آمد، این موضوع مربوط به سدۀ چهارم و پنجم هجری قمری است و
بدیهی است که نمی تواند دلیل نام گذاری مکانی متعلق به بیش از یک هزاره پیش از خود
باشد.
شکی نیست که آنچه می تواند تا حدودی ما را به شکل کهن و
تاریخی کاربرد یک نام و آگاهی ما نسبت به پیشینه تاریخی و جغرافیایی یک منطقه
برساند، منابع مکتوب و کهن است. خوشبختانه درباره نام کازرون و توابع آن منابع مهم
و معتبری باقی مانده است که می تواند به خوبی ابهام های موجود را حل کند و یا
تردید را به حداقل برساند.
نام های متفاوت یادشده برای یک منطقه حاصل مواردی چون
تغییرات سیاسی، تغییرات آوایی و نگارشی و غیره است که به خاطر ثبات نام کازرون در آغاز
پیدایش و ادوار پس از آن مورد بحث ما نیست. اما نکته ای که باید بدان توجه کرد این
است که میان صفت های یک شهر و نام اصلی نباید خلط شود. یعنی نام کازرون هیچ گاه
"دمیاط عجم" یا "شهرسبز" یا "دیار سلمان" و
"دیار بواسحاق" یا "مرواریدی بر راه خلیج فارس" نبوده است.
این موارد صفت هایی است که توسط دیگران به این شهر داده شده و هیچ گاه به اسم خاص
تبدیل نشده است. از این میان تنها نام شیخ ابواسحاق است که در دوره ایلخانی
احتراماً به جای نام شهر محل ضرب برای کازرون استفاده شده است.
نگارنده برای روشن تر شدن موضوع، تاریخ بنیان گذاری و
تحولات شهر کازرون را به چهار بخش ذیل تقسیم می کند:
مرحله نخست، بنای اولیه شهر کازرون در دوره پیشهخامنشی
اگرچه آثار به دست آمده در غارهای کوه های شمالی کازرون و
نیز آثار تُلرَشتون متعلق به دورۀ پیش از تاریخ، و سکونتگاه ها و صخره نگاره های
منطقه، دست کم سی هزار سال سکونت در منطقه کازرون را به اثبات رسانده است، اما
منظور ما از شهر، مفهوم امروزین آن است. منابع معتبری چون فارسنامه
ابن بلخی(145)، نزهه القلوب (125) شیرازنامه
زرکوب (28) و جز آن، بنای اولیه شهر را به تاریخ اساطیری ایران و مشخصا به طهمورث
دیوبند، دومین پادشاه پیشدادی باز میگردانند. یعنی دوره ای که محققان آن را با
پیش از دورۀ هخامنشی برابر می دانند. تاکید می کنم اگرچه این نسبت را نمی توان از
نظر تاریخی به طور دقیق مشخص کرد، اما بی تردید پافشاری منابع بر نام طهمورث
دیوبند، قدمتی بسیار بیش از دوره تاریخی (هخامنشی و ساسانی) را به اثبات می رساند.
مرحله دوم، بازسازی و توسعه شهر کازرون در دورۀ ساسانی
منابع یادشده تصریح دارند که در دورۀ ساسانی، یک بار شاپور
بن اردشیر، همزمان با ساخت شهر بیشاپور کازرون را بازسازی و مرمت کرده است و سال ها
بعد بار دیگر و این بار توسط قباد بن فیروز بن بهرام، شهر کازرون توسعه داده شده و
بزرگتر و آبادتر شده است (مستوفی125. ابن بلخی 145. زرکوب 28. حافظ ابرو ج2 ص131).
با توجه به تقسیم بندی فارس در این دوره به چند کوره یا خوره/ خُره، کازرون در این
دستهبندی در کورۀ شاپور قرار گرفت. بدیهی است که شهر سلطنتی شاپور مرکز این کوره
است و شهرهای دیگر این کوره تابع این مرکزاند. نیز باید توجه داشت که بیشابور یک
شهر حکومتی است و مردم ساکن در شهر، همه از درباریان اند و شهری عمومی و مردمی
نبوده است. بنابراین برخی به بزرگتر و آبادتر بودن کازرون در این دوره تصریح
دارند.
مرحله سوم، کازرون پس از فتح اعراب مسلمان
شهر کازرون بنا به منابع معتبری چون فتوح البلدان
(144) و ابن بلخی(115) در فاصلۀ سال های 19 تا 26 هجری قمری توسط اعراب فتح
شده است.
اما نکته مهم و قابل توجه آن است که جایگاه اصلی شهر کازرون
در شرق کازرون فعلی و در نزدیکی دریاچه "پریشو" قرار داشته است. مانند
اشاره مولف معتبر ناشناخته که به صراحت می گوید "کازرون در نزدیکی دریاچه مور
است".(حدودالعالم 132). (بازمانده کلمه مور در نام فامور/پامور، یعنی کنار
دریاچه مور، هنوز کاربرد دارد. این نام در تصحیح برخی از متون جغرافیایی به خاطر
شباهت نوشتاری به صورت یون آمده است)
نکته یادشده درباره مکان اصلی و اولیه کازرون را شواهد
باستانشناسی (آثار معماری، سفالینهها و کتیبه های فراوان به خط پهلوی)، کتب کهن تاریخ
اجتماعی کازرون، چون فردوس المرشدیه و مفتاح الهدایه
و نیز منابع جغرافیایی که به خصوص به فواصل شهرها و منازل بین هر شهر تا شهر دیگر،
پرداخته اند، تایید می شود.
مرحله چهارم، جابه جایی کازرون (انتقال از شهر کهنه به شهر
جدید)
غالب مردم کازرون تا سدۀ چهارم هجری همچنان زرتشتی بودند.
حاکم شهر، که دست نشانده آل بویه شیعی بود، نیز شخصی به نام خورشید گبر بود. از
اواخر سده چهارم هجری جابه جایی شهر کازرون از نزدیکی دریاچه پریشو (شهر کهنه که
به عربی بلد العتیق می نوشتند) به سمت شهر کنونی آغاز می شود. کازرون موجود پیش از
تبدیل شدن به شهر کازرون جدید، متشکل از سه روستا به نامهای نورد(محله کوزه گران
فعلی)، راهبان (منطقه دامنه شمالی کازرون) و نیز روستای دریست بود.
مولف کتاب فردوس المرشدیه به صراحت
این نکته را توضیح می دهد که "پیش از شیخ کازرون نبود(یعنی کازرون جدید
نبود)؛ بلکه نورد و راهبان و دریست بود و "بلدالعتیق" (شهر کهنه کازرون)
بود". این جملۀ مولف، البته بسیاری را به اشتباه انداخته است. برخی به استناد
این عبارت اساس کازرون را به این زمان و مکان نسبت داده اند که با توجه به مطالب
یاد شده سخن کاملا نادرستی است. برخی نیز به اشتباه "بلدالعتبق" و "نورد"
را یکی دانسته اند که موضوعی کاملا نادرست است و در منابع معتبر به صراحت اشاره
شده است: "نورد قصبه ای از نواحی کازرون به سرزمین فارس است". (یاقوت، ج5،
ص310) و چنان که یادشد بلدالعتیق کازرون در سمت شرق شهر کنونی و نزدیک دریاچه بوده
است و در فردوس به قرار داشتن شهر کهنه در جهت شرق کازرون جدید تصریح شده
است.(محمودبن عثمان، 17).
دلایل مهم این جابه جایی عبارتند از:
1- پررنگ شدن فعالیت های
گسترده شیخ ابواسحاق کازرونی برای گسترش اسلام و ارشاد مردم در منطقه کازرون: از
جمله این تلاش ها ساختن مسجدی جامع در منطقه نُورد بود(محلۀ کوزه گران فعلی).
مکانی که در متون قدیم به عنوان روستایی از توابع کازرون از آن یاد شده است. زندگی
شیخ در حجره ای کنار مسجد و جمع شدن مریدان و ارادتمندان او و ساخته شدن خانه ها و
بناهای عام المنفعه
2- مهاجرت مردم شاپور به
خاطر ویرانی شهر شاپور در اواخر سده پنجم به دست ابوسعید شبانکارهای (ابن اثیر،
ج18، 204)، شهر جدید کازرون را جان داد و رونق بسیار بخشید. شهر شاپور عملا از قرن
پنجم به کلی متروک شده و موجودیت خود را به عنوان یک شهر از دست می دهد.
3- احتمالا دلایل دیگری
چون زلزله نیز در این امر بی سبب نبوده است اما فعلا دلیل مستندی برای این امر در
دست نیست.
انتقال از شهر کهنه به شهر جدید البته در یک دوره چندصدساله
صورت می گیرد. به همین دلیل در منابع تاریخی کازرون تا سده نهم هجری، مانند فردوس
المرشدیه و مفتاح الهدایه و شروط فارسی،
همچنان از شهر کهنه یا بلدالعتیق کازرون سخن رفته و نشان می دهد تا سده نهم شهر
کهنه کازرون نیز همچنان کاملا از رونق نیفتاده و ساکنینی داشته است.
نتیجه گیری:
نتیجه مقدمات یاد شده آن است که کازرون از ابتدای تاسیس و
شهر شدن در دوره پیشهخامنشی، یک نام بیشتر نداشته، و به همین شکل امروزین نوشته و
خوانده می شده است. عناوین دیگر یادشده چون شهرسبز و دمیاط عجم و... صفت هایی است
که توسط افراد به شهر داده شده است و هیچ کدام نام خاص و کاربردی نبوده است.
شهر قدیم کازرون در شرق کازرون فعلی قرار داشته و شهر کنونی
کازرون از سده چهارم و پنجم شکل گرفته است.
برداشت های عامیانه در باب ریشه شناسی این نام چون کوه زران و گازرات و... و تفاسیر مربوط به آن بدون مبنای علمی و ارجاع به متون اصیل و معتبر است و تنها در کتب معاصرین دیده می شود و جز حاصل خیال پردازی نیست.
پی نوشت: این مقاله در شرایطی خاص و بدون دسترسی به منابع اصلی نوشته شده
است. امیدوارم بتوانم به زودی شکل مستندتر
و تفصیلی این نوشته را منتشر نمایم
* پژوهشگر تاریخ/کارشناس اسناد و کتیبه های
تاریخی/استاد تاریخ دانشگاه تهران
نکته ای خدمت عزیزان ذکر کنم در شهر سوریان مرکز شهرستان بوانات محله ای است به نام کازرون و تابلو خیابانی هم به این نام در همان محله که جزء محله های قدیمی سوریان است برافراشته شده است. بنده تحقیقی کردم نام هیچ شخصی یا شهیدی به نام کازرونی یا کازرون در آن شهر وجود ندارد و نام این محله که یک محله قدیمی است نشان می دهد که از قدیم به این نام نامیده می شده است و این خود میتوانی جای تحقیق برای دوستان از باب بررسی ریشه نام کازرون باشد.
در شهر جهرم نیز یکی از محله های قدیمی به گازران مشهور است. هم اکنون برخی افراد قدیمی شهر های مجاور هم گاف را به جای کاف در نام کازرون به کار برده و کازرون را گازرون تلفظ می کنند.
اگر جستجویی در اینترنت داشته باشید شهر و روستا و محله هایی به نام گازران در شهرها و استان های مختلف یافت می کنیم؛ از شهری در قم، محله ای در همدان و روستایی در قزوین و محله ای در آذربایجان شرقی. شاید و شاید دروازه کازرون شیراز هم علاوه بر محل عبور به شهر کازرون نام محله ای به همین نام بوده است و بهتر است دوستان محقق در این خصوص اظهار نظر بفرمایند.
در هر صورت نام کازرون نام قدیمی و تاریخی است به عقیده بنده ریشه آن در نام گازران است.
پیشنهاد میشود با توجه به وجود رشته دانشگاهی باستان شناسی یا تاریخ، دانشجویان کازرونی ملزم به ارائه مقاله ای در خصوص تاریخ کازرون در نشریات یا سایت ها باشند تا حداقل خود آنان با تاریخ این منطقه بیشتر آشنا باشند و مردم منطقه و دیگر دوستان را نیز با واقعیت ها و حقایق منطقه بیشتر آشنا نمایند.
ببخشید طولانی شد.
البته این مطلب نمی تواند قانع کننده باشد شهر کازرون قدمت سی هزارساله ندارد چرا که در طول تاریخ شهری نداریم با این قدمت بابل بیش از شش هزار سال تاریخ ندارد تمدنهای بیش از هفت هزارسال نداریم نکته مهمتر اینکه جابجایی مردم همواره از موز یا شاپور یا جاهای دیگر اشاره شده است این بیانگر آنست مکانی بنام کازرون نبوده بلکه شهرت شغلی در جابجایی ها غلبه میکند
بنده معتقدم پارچه نوری معروف و مشهوری در این منطقه وبرار جان تولید میشده که این پارچه اهمیتی بالاتر از حریر و ابریشم داشته و حتی پادشاهان نیز ازشال توزی استفاده و ی کردند چنان کند بیهقی میگوید ...
به هرحال بعید نیست که مردم کازرون در پرداختن چنین صنعتی نقش مهم داشته اند. و این نام یادگار شغل شریف مردم آنزمان است
که در بستر بیماری هم کازرون را تنها نگذاشته اید
ننگ بادا بر ما اگر خاموش باشیم
تنها آرزوی من بازگشت سلامتی شما بوده و هست
همانگونه که خود اذعان کرده اید نسبت هایی مثل شهر سبز، دمیاط عجم، شهر سلمان و.... نمی توانند نام این شهر بوده باشند.
اما نورد، بلدالعتیق، گازرگاه، گازران، گازرون، کازران و.... عناوینی هستند که با توجه به منابع کهن می توانند در بخش هایی از تاریخ به عنوان نام شهر به این منطقه اتلاق شده باشد.
به سختی می توان تایید کرد که یک نام از 1000 سال با تغییرات زیاد ساسی مثل آغار دوره اسلامی، دوره عباسیان، آل بویه و.... توانسته باشد نام نخست خود را حفظ کند. زیرا هر حاکمی بر اسا دیدگاه ایدئولوژیک و جغرافیایی نام شهرهای زیر مجموعه را تغییر می داد. بسیار اندک هستند و یا غیر ممکن که یک شهر با تحولات سیاسی حاکم بر یک منطقه همان نام نخست را داشته باشد. ممکن است دو باره به نام اول برگشته باشد اما بدون شک چندین نام را به خود دیده است.
نه تنها شهر بلکه نام کشورها هم چنین است. از اگر از اول نام این شهر کازرون بوده باشد یکی از شگفتی هایی است که باید در بین شگفتی های 7 گانه ذکر شود.
البته خود این مورد هم نیازمند بررسی و نقد تاریخی عمیق است.
بسیار عالی و خوب. به امید اینکه دوستان عزیز دیگر هم وارد این حوزه شوند
در پناه خداوند
جسارتا در باره نورد که روستایی تابع کازرون بوده است. و نام شهر،
و گازرگاه که مانند همه شهرهای دیگر محله ای به این نام در کازرون وجود داشته است.
و صفت شهر کهنه کازرون (بلدالعتیق)
در متن توضیح داده ام. لطفا بازبینی بفرمایید.
با ارادت
عبارت بنده این است:
"اگرچه آثار به دست آمده در غارهای کوه های شمالی کازرون و نیز آثار تُلرَشتون متعلق به دورۀ پیش از تاریخ، و سکونتگاه ها و صخره نگاره های منطقه، دست کم سی هزار سال سکونت در منطقه کازرون را به اثبات رسانده است،
اما منظور ما از شهر، مفهوم امروزین آن است".
...
سخن درست شما مغایرتی با این نوشته ندارد.
من از شهر سی هزارساله نگفته ام.
به استناد منابع کهن از شهری گقته ام که بنای اولیه آن به عنوان شهر به طهمورث دیوبند نسبت داده شده است.
نوشته شما بهانه ای شد برای یادآوری این نکته که
در بحثهای علمی و تخصصی شناختن هویت افراد امر مهمی است که طبیعتا نشان دهنده تخصص، میزان سواد، تسلط بر موضوع و شانیت فرد نظر دهنده است.
نظر به تخصصی بودن بحث، قصد ندارم به افراد ناشناس پاسخ بدهم جز در مقام سوال.
اما پاسخ پرسشهای شما در متن آمده است. لطفا با حوصله و دقت یک بار دیگر بخوانید و اگر سوال باقی ماند، بپرسید!
جا دارد این نکته عرض کنم که این آقا همشهری ما نیستند و اهل قائمیه هستند
سپاس از اظهار لطفتان
به امید دیدار
چقدر امیدبخش است وقتی میبینیم افرادی هستند که به ریشه ها و هویت این مرز و بوم عاشقانه و سر تعهد بها میدهند و بی تعصب ثروتی و میراثی که از گذشته برای ما بجا مانده است را معرفی و زنده میکنند . هزاران درود بر نگارنده این متنِ روشنی بخش و فرهیختگانی که به شهر خوشنام کازرون توجه میکنند.