از نقشْ برجَستهي «وٰالِریَنِ» تنگِ چُوْگُونْ تا دریس و «مسجدِ»
چهل ستون؛ لزوم بازشناساییِ آثارِ تمدنیِ دشتِ کازرون
بخش دوم: منطقه ی باستانی دریس و مسجد چهل ستون.
براساس شواهدِ مخروب، مستنداتِ مکتوب و مواردِ منقول، روستای
تاریخیِ «دِریس» یکی از قدیمیترین مراکزِ اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و دینیِ شمالِ
غرب کازرون بوده که وجود حداقل هشت زیارتگاه متعلق به عالِمانِ ديني و شخصيت هاي عِلمي،
پراکندگیِ چندین قبرستان وسیع در مرکز و اطرافِ آن، آثار باقی مانده از مسجدی نسبتا
وسيع با برخورداری از «چهِلْ» ستون و مساجدِ سه گانه ي دیگر با قِدمتِ بالاي ۷۰۰ سال،
و نهایتا خانواده هایی اصیل با پیشینه ای تقريبا ٧ قَرْني در مرکزِ روستا و دیگر استان
های هم جوار و... موجب متمایز شدن این منطقه از دیگر بخش های نوبنیادِ اطرافِ شهرستان
گردیده است. در همین راستا و نظر به لزومِ بازشِناختِ پیشینه یِ این ناحیه، معرفیِ
آثارِ باقی مانده ی سرزمینیِ آن به ساکنانِ بومی و علاقه مندانِ کازرونی و با هدفِ
جلبِ توجه بیش از پیشِ مسئولینِ مربوطه در حفاظت، نگه داری و مشخص نمودنِ «حریمِ» این
نُقاط و... توضیحاتِ زیر مورد اشاره قرار می گیرند.
اول)- بررسی های میدانی نشان می دهد که «شهرِ» دریس حتی قبل
از تاسیسِ «بیشابور» نیز در اطرافِ همین منطقه ی فعلی بنیان گذاری شده بود؛ گرچه به
دنبال تخریب «بیشابور» و مهاجرتِ ساکِنانَش به مناطقِ دیگر، بخشِ عمده ای از مردمان
آن ضمن عزیمت به دریسِ کنونی، اقدام به ساختِ خانه، مراکزِ علمی، دینی و فرهنگی نموده
و بر اساس اسناد موجود، تاسیسِ «کازرون» هم با ترکیبِ سه ناحیه ی عمده و مطرحِ آن ایام
از جمله شهر «دریس» عملی گردیده و بر همین مبنا نیز یکی از قدیمی ترین ناحیه ی دولتی
پس از تقسیمات کشوری و استانی در کازرون، تاسیسِ «دهستان» دریس با مرکزیت همین روستا،
صورت گرفته است.
دوم)- «نامْ واژِه»ی این شهرِ باستانی در منابع تاریخی، کتاب
های معتبرِ جغرافیایی و فرهنگِ عامیانه و محلی با تعابیرِ متعددی مورد اشاره قرار
گرفته که مهم ترین آنها عبارتند از: «دیریس»، «دریست» و «دریز». که البته مشهورترین
آن همین «دریسِ» فعلی است. گرچه عللِ مختلفی برای این نام گذاری ذکر شده، اما آن که
بیش از همه به واقعیت نزدیک تر است همانا ارتباطِ این نام با «کسب و کار» و «اِشتغالِ»
مردمِ منطقه به کِشت و تولیدِ مواد الیافی و محصولات جانبی همچون پارچه، نخ و... بوده
که به همین جهت ابتدا به «دیباریس» و بعد از کم رونق شدن این حرفه، به «دی ریس» و نهایتاً
به نامِ فعلی تغییر شکل یافته است.
سوم)- قديمي ترين «سنگ نگاره»ای که نامِ «دریس» روی آن حکاکی
شده، سنگِ قبری زیر نامِ الدهدار المرحوم،
شمسالدین محمدابن دهدار خداداد المعروف به پیلتن زند فارس؛ متوفای خمس و خمسین و سبع
مائة [ربیع الاول ۷۵۵ قمری، فروردین ماه ۷۳۳ شمسی] است. این درحالی است که علیرغم
وجودِ چندين مقبرهي بزرگ، قبرستان های وسیع، مساجدِ متعدد و آثار باقی مانده از شهرِ
قدیمی اما، متاسفانه تاکنون اقدام خاصی برای اکتشاف حقایق و واقعیتهای این ناحیهی
«باستانی» و «تمدنی» صورت نگرفته است.
چهارم)- مَشاٰیِخِ دریس:
همان گونه كه يادآور شد، حداقل ۸ شخصيتِ علمي و عالمِ اسلامي،
[مربوط به دوره ی بعد از مسلمان شدنِ مردم منطقه] با مشخصاتِ معلوم در محدوده ي جغرافيايي
دريس مدفون گرديده و قرن هاي متمادي توسط ساكنانِ بومي و مناطقِ پيراموني موردِ زيارتِ
خصوصي و عمومي قرار داشته و همانندِ مقابرِ مُشابه در ديگر نقاطِ ايران، همچنين محلي
براي پُخت و توزيعِ نذورات، مراجعهي دامادها هم زمان با آغازِ زندگي مشترك و مراسمِ
شادي ها و البته دفن اموات نيز محسوب مي گرديده كه با توجه به اهميت «باز معرفيِ» اين
بزرگان، شرحِ مختصری از زندگی نامه ی آنان مورد اشاره قرار می گیرند:
۱- شیخ شمسُ الدین محمد :
آن چه که روی سنگِ مزارِ این شخصیتِ دینی حَک شده نشان دهندهی احترامی است که مردم و سلسلهی عالمان منطقه ای برای وی قائل بوده اند. شایانِ ذکر است عینِ جملاتی که درباره این شخصیت نوشته شده عبارت است از: «الساٰلِکُ الناٰسِک، الزٰاهِد، شیخ شمسُ الملةِ و الدینْ محمد، نَوَّرَاللهُ قَبْرَهً اَلْمُلَقَب بالطلابی فی ثالث عَشَرَ شَهْر مُحَرَّم سَنَة سِتَّ و خَمْسین و سَبْعَ مِائه [٧٥٦/١/١٣ ق و ٧٣٣/١١/١٥ شمسي]». ضمنا متن جملات مذکور، مبنی بر عهدهدار بودنِ آموزش های اسلامی و مسئولیتِ عده ای از طلاب و دانش جویان دینی توسطِ این عالِمِ فقیه، و آثار باقی مانده در خرابه های شهر نشان می دهد که حوزه ی علمیه ای در این جا فعال و ایشان هم رییس همین مجموعه ی دینی، اسلامی و حوزوی بوده است.
يادآور مي شود ايشان داراي كتابي زير عنوان
«اَلْشُرُوطْ» بوده که آن چه از معاملاتِ حقوقی و داد و ستدهای مردم کازرون و حومه
در محضر و دفتر وی به انجام می رسیده را جمع آوری و در این مجموعه تنظیم کرده و نسخهی
خطی آن نیز هم اکنون در کتابخانه ی مجلس شورای اسلامی به شماره ۷۶۱۳ – ات نگهداری می
شود.
۲- شیخ جابر انصاری:
نام واقعی ایشان بر اساس بررسی هایی که توسط تعدادی از محققین بومی صورت گرفته، عبارت است از «سلیمان ...» اما این که چرا ایشان به نام جابر معروف شده؟ نیازمند تتبع بیش تر و کاوش های افزون تر توسط کارشناسان مربوطه خواهد بود. این بنا توسط میراث فرهنگی ثبت کشوری گردیده ولی در عین حال هیچ اقدام عملی جهت حفظ، نگه داری، اطلاع رسانی و شناسایی ایشان صورت نگرفته است.
متذکر می شود از چند سال قبل یکی
از خانم های فعال و دل سوز به نام حکیمه جوکار با همکاری جمعی از دختران و خانم های
بومی، و با تلاش های فراوان و سختی های زیاد اقدامات مناسبی برای بازسازی اطراف این
مقبره ی مورد احترام صورت داده و علاوه بر زیر سازی های جاده دسترسی، همچنین تسطیح
قبرهای اطراف، اجرای برنامه های متعددِ هفتگی، زیر عنوان «أُوْ آش» و... انجام داده
که همین امر نیز تا اندازه ی زیادی در ایجاد رونق و حفظ و نگه داری این بنای تاریخی
تاثیر فراوانی را به دنبال داشته است .
۳- شیخ محمد ابن رئیس:
[متوفاي ذي الحجه ٧٤٥ قمري/فروردين ماه ٧٢٤ شمسي]
که در میان عامه ی مردم به «بی ساعت و وقت» هم نامیده می شود. دارای بُقعه ای است از
جنسِ گچ و پوششی گنبدی و قدیمی با سنگِ قبری چهارگوش که آیاتی از قرآنِ مجید نیز بر
چهار طرفِ آن حکاکی گردیده. در حاشیه ی خرابه های شهر قدیمی دریس و نزدیک به مسجد
چهل ستون بررسی ها نشان می دهد ایشان دارای شخصیتی علمی مورد احترام و برخوردار از
جایگاه مناسبی نزدِ حاکمِ شهر [شیخ سعد ابنِ وعد] و بین علما و ساکنان این منطقه بوده،
به گونه ای که بنا به دستور حاکم منطقه و با تامينِ مخارج و هزينه هاي مربوطه توسطِ
وي، بارگاهی بر قبرِ ایشان تاسیس گردیده است.
ان شااله ادامه دارد ...