دستكم نام دو نفر ديگر در ليست سياه متهم وجود داشت كه با دستگيري او نقشه قتل آنها ناتمام مانده است. آخرين نتايج تحقيقات ويژه جنايي از عامل قتلهاي زنجيرهاي بخش «كنار تخته» شهرستان كازرون نشان داد اسامي ديگري نيز در فهرست سياه پسر جنايتكار قرار داشته است.
دستكم نام دو نفر ديگر در ليست سياه متهم وجود داشت كه با دستگيري او نقشه قتل آنها ناتمام مانده است
آخرين نتايج تحقيقات ويژه جنايي از عامل قتلهاي زنجيرهاي بخش «كنار تخته» شهرستان كازرون نشان داد اسامي ديگري نيز در فهرست سياه پسر جنايتكار قرار داشته است.
قاضي حميد كشتكار، بازپرس ويژه پرونده هشت جنايت، در گفتوگوي اختصاصي با خبرنگار ما، ضمن تأييد اين خبر گفت: به دنبال تحقيقهاي به عمل آمده از مرتضي- متهم- مشخص شد كه دستكم نام دو نفر ديگر در ليست سياه وي قرار داشته كه همزمان با دستگيري پسر جنايتكار، نقشه قتل آنها ناتمام مانده است.
قاضي كشتكار درباره نحوه رسيدگي به پرونده قتلها و افشاي راز جنايتها گفت: نخستين قتل مرتضي، تير 85 با قتل «ماشاءالله» كليد خورد. او وقتي پي برد «حسن»- دومين قربانياش- فرزند «ماشاءالله» در تلاش براي شناسايي و كشتن قاتل است، براي از بين بردن «حسن» نيز پيشدستي كرد و او را مهر 85 با شليك گلوله از پا درآورد.
سپس در اسفند 85 يكي از دوستان متهم به دليل اختلاف مالي با «فرهاد»- سومين قرباني- از مرتضي خواست تا براي ترساندن او تيري به پاي «فرهاد» شليك كند اما متهم او را ناخواسته به قتل رساند.
مرتضي در بين سالهاي 86 تا 88 هم به تصور اين كه چهار نفر ديگر از قربانيانش به نامهاي «داوود»، «شهاب»، «رضا» و «شريف» در فكر كشتنش هستند، آنها را نيز با همان شيوه قبلي به قتل رساند و هشتمين قربانياش- هاشم- را نيز در سوپرماركت مقتول از پا درآورد.
اين مقام قضايي افزود: مسئوليت پرونده دو جنايت نخست برعهده قاضي ديگري بود كه تحقيقات خوبي هم در اين باره صورت گرفته بود. اما به دليل اين كه مظنونان ديگري از سوي اولياي دم به عنوان عامل اصلي جنايتها معرفي شده بودند، مسير تحقيقات منحرف شد.
سومين جنايت متهم نيز در كازرون رخ داد كه مربوط به حوزه قضايي «كنارتخته و كمارج» نبود. در زمان چهارمين و پنجمين قتل در حالي كه مسئوليت حوزه قضايي را برعهده داشتم، متأسفانه باز هم اولياي دم همانند پرونده قتلهاي قبلي با ارائه اطلاعات غلط، مسير تحقيقات را به سوي ديگري كشاندند. البته آنها نميدانستند «مرتضي» عامل قتلهاست.
به هر صورت تحقيقات ويژه جنايي در اين دو پرونده با حساسيت بسيار زياد ادامه يافت تا اين كه در سالهاي 87 و 88 «رضا» و «شريف» كشته شدند. بدين ترتيب پس از پيگيريهاي به عمل آمده، مطمئن شديم هر چهار قرباني با يك شيوه به قتل رسيدهاند. چرا كه همه قربانيان از ناحيه سينه به بالا هدف گلوله قرار گرفته بودند. بدين ترتيب با توجه به اطلاعاتي كه مأموران پليس آگاهي هنگام تحقيق از شاهدان به دست آورده بودند، موضوع سريالي بودن جنايتها قوت بيشتري گرفت. بنابر اين موضوع به قاضي سياوشپور- رئيس كل دادگستري استان فارس- گزارش داده شد و سرانجام پس از برگزاري چندين جلسه ويژه و بررسي اوراق تحقيق و زواياي مختلف پرونده و محرز شدن سريالي بودن قتلها، سرانجام با دستور ويژه رئيس كل دادگستري استان فارس، مسئول رسيدگي به اين پروندهها شدم.
بدين ترتيب تجسسهاي قضايي و پليسي آگاهي استان ادامه يافت تا اينكه آخرين جنايت هم رقم خورد. سرانجام با رديابيهاي ويژه پليسي مخفيگاه مرتضي در ملاير شناسايي و او در عملياتي ضربتي دستگير شد.
بدين ترتيب پس از اعتراف متهم به 8 جنايت، او 3 روز بدون حضور مأموران و هيچ فشار و تهديدي جزئيات قتلها را فاش كرد. قاضي ويژه پرونده قتلهاي زنجيرهاي همچنين درباره انگيزه اصلي متهم مبني بر انتقامجويي گفت: «شايد بتوان قتل دو نفر از قربانيها را به اين موضوع مرتبط دانست اما طبق اعترافهاي صريح قاتل او 6 نفر از قربانيها را فقط به خاطر ترس و اينكه احتمال داشته از سوي آنها كشته شود به قتل رسانده است. از سوي ديگر بررسي سن مقتولان نيز نشان ميدهد آنها در زمان حيات پدر عامل جنايتها، كودك يا نوجوان بودهاند. حال آنكه هنوز درباره ادعاي كشته شدن پدر قاتل نيز به نتيجه روشني نرسيدهايم. چرا كه در زمان مفقود شدن پدر وي، پروندهاي در دادسراي عمومي و انقلاب كازرون تشكيل شده كه بزودي به بررسي اين موضوع نيز خواهيم پرداخت. با اين حال ميدانيم كه هنوز جسد ماشاءلله – پدر قاتل – پيدا نشده است و درباره اينكه آيا وي اصلاً به قتل رسيده يا نه نيز شك و شبهه وجود دارد.»
قاضي پرونده قتلهاي زنجيرهاي در بخش ديگر اين گفتوگو افزود: متهم در جريان تحقيقات فني و پليسي اعتراف كرده تك تيرانداز بوده و برادرش «نريمان» نيز او را همراهي ميكرده است. ساير برادرانش هم از موضوع بياطلاع بودهاند اما با اين وجود تا زماني كه صحنه قتلها بازسازي نشود، نميتوان گفت كه او حقيقت را ميگويد يا نه. چرا كه مطمئنيم در آن زمان خيلي از زواياي پنهان پرونده نيز فاش خواهد شد.
وي درباره اينكه متهم يك بيمار رواني است يا نه گفت: از ديدگاه من متهم بيمار رواني نيست اما اگر در جريان تحقيقات به نقطه مبهم يا تاريكي برسيم، به طور حتم او را براي آزمايشهاي تخصصي به پزشكي قانوني معرفي خواهيم كرد. قاضي جنايي همچنين گفت: متهم در بازجوييها درباره مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خانوادهاش و حقارتهاي برگرفته از جامعه صحبت كرده و گفته: «هميشه مردم فكر ميكردند كه ما فقير هستيم و بايد به ما كمك مالي كنند. از سوي ديگر وقتي ميديدم كودكي همراه پدرش به مدرسه ميرود يا در خيابان قدم ميزند بسيار ناراحت ميشدم. تا اينكه وقتي به 17 سالگي رسيدم، اطرافيانم با گفتارشان اين حس را در من به وجود آوردند كه بايد در بزرگسالي فرد مشهوري شوم. آنها به قدري اين حس را در من تقويت كردند كه وقتي به 20 سالگي رسيدم حس كردم واقعاً بايد كار بزرگي انجام دهم. بدين ترتيب به خاطر كينهاي كه از عاملان قتل پدرم داشتم نخستين قتل و قتلهاي بعدي را انجام دادم. بعد از آن هم كشتن افراد برايم عادي شد.»
در حال حاضر متهم با قرار بازداشت موقت در زندان است. تحقيقهاي قضايي و پليسي درباره اين پرونده همچنان با دقت ادامه دارد.
معلم مدرسه عامل قتل 8 مرد در گفتوگو با «ايران» تشريح كرد
جزئيات تازه ازجنايتهاي قاتل زنجيرهاي
معلم ابتدايي، قاضي ويژه پرونده و خانواده يكي از قربانيان قتلهاي زنجيرهاي شهرستان كازرون در گفتوگوهاي اختصاصي با خبرنگار روزنامه ایران، به تشريح جزئيات تازه زندگي، تحصيل و وضعيت خانوادگي متهم و همدستانش پرداخته و ابعاد ديگري از اين جنايتهاي هولناك را فاش كردند.
معلم ابتدايي مرتضي گفت: سالها است كه متهم و خانوادهاش را بهخوبي و از نزديك ميشناسم.
تا آنجا كه ميدانم، مرتضي و ديگر برادرانش در جرائم مختلف فعاليت داشته و در اغلب موارد برادران با هم مشاركت داشتهاند. در سالهاي اخير نيز اهالي محل بخصوص هاشم كارگر - آخرين قرباني - خيلي آنها را نصيحت ميكرد تا از كارهاي خلاف دست بردارند، اما متأسفانه فايدهاي نداشت، چرا كه فكر ميكردند از راههاي خلاف ميتوانند به همهجا و همهچيز برسند. البته آنها با گروگانگيري و سرقتهاي متعدد، مقدار قابل توجهي پول بهدست آوردند كه توانستند خانه، ماشين و املاك زيادي در «كنارتخته» و شهرهاي ديگر خريداري كنند، البته براي آن كه اموالشان را از دست ندهند، اسناد را به نام دوستانشان ميكردند تا اينكه در سال 85 نخستين جنايت رقم خورد.
وي درباره انگيزه قتلهاي سريالي متهم و همدستانش گفت: آنچه كه از طريق خانواده قربانيان به گوشم رسيده، اينگونه است كه متهم مدعي است نخستين قربانياش را به بهانه اينكه پدرشان را كشته بود، به قتل رسانده است. اما اين بهانه به هيچ عنوان پذيرفته نيست، چرا كه تاكنون جسد پدر مرتضي پيدا نشده و به هيچ عنوان نميتوان گفت كه پدرش به قتل رسيده يا نه. وي درباره انگيزه قتل دوم هم گفت: مادر متهمان چند روز قبل از قتل «حسن» - قرباني دوم - به ديدنش رفته و از او ميخواهد امانتي شوهرش - 10 رأس گوسفند و يك اسلحه - را بازگرداند. اما «حسن» منكر قضيه شده و به ناسزاگويي ميپردازد.
بدينترتيب مرتضي و برادرانش به فكر انتقام از «حسن» ميافتند. بعد هم شبانه به خانه «حسن» رفته و «مرتضي» او را به رگبار ميبندد.
وي ادامه داد: مرتضي وقتي از طريق خبرچينهايش شنيد كه شهاب و داوود ميخواهند او را بكشند، به قول خود پيشدستي كرد و آنها را به قتل رساند و بعد هم اجسادشان را در منطقه موسوم به «چال كفتري» دفن كرد. بعد هم سراغ «شريف» - برادر داوود - رفت و او را نيز به قتل رساند. «شريف» برخي اوقات شرارت ميكرد و آخرينبار هم به سه سال زندان محكوم شده بود و بعد از اتمام مجازاتش آزاد شد و چندينبار از مرتضي خواست تا محل دفن برادرش را نشان دهد، اما مرتضي از ترس رو شدن دستش، او را نيز به رگبار بست.
وي درباره قتل «رضا اكبري» نيز گفت: رضا اهل يكي از روستاهاي اطراف كنارتخته است. طبق گفتههاي مردم، سالها قبل خانواده مرتضي براي يكي از پسران خانواده به آن روستا رفته و دختري را خواستگاري ميكنند، اما رضا - معتمد محل - به پدر دختر پيشنهاد ميدهد كه با اين خانواده وصلت نكنند، اما پدر عروس كه مرد سادهاي بود، مرتضي و برادرانش را از گفتههاي رضا باخبر كرد و همين مسئله نيز كينه عميقي در متهمان ايجاد كرد. سرانجام هم رضا در يك نخلستان با نارنجك كشته شد. هاشم هم از معتمدين محل بود و پيوسته به اين خانواده كمك مالي ميكرد، اما متأسفانه مادر مرتضي هميشه بهطور علني ميگفت: «هاشم قاتل شوهرم است و حالا هم براي سرپوش گذاشتن به گناهش به ما كمك مالي ميكند.» همين مسئله هم بذر كينه و انتقام را در فرزندان اين زن كاشت.
به گفته مردم، قبل از حادثه هم مرتضي و برادرانش قصد اخاذي از هاشم را داشتند كه ناكام ماندند. سرانجام هم هاشم به دست مرتضي كشته شد.
وي افزود: مرتضي اگرچه سر كلاس و مدرسه پسر بسيار خوب و باهوشي بود، اما به مرور كه بزرگتر ميشد، حس كينه و نفرت نيز در او قوت ميگرفت و بعد از ترك تحصيل به شرارت پرداخت. او براي رسيدن به هدفهايش دستكم 30 خبرچين استخدام كرده بود.
به همين خاطر هم پس از وقوع جرم و جنايتها، مردم اگرچه همه ميدانستند كه مرتضي و برادرانش عامل حوادث هستند اما به خاطر ترس از عواقب و خطرات بعدي در اين باره هيچ صحبتي نميكردند و حتي در مراجع قضايي هم حاضر به صحبت نميشدند.
وي همچنين انگيزه اصلي جرائم بيشمار متهمان را به نابسامانيهاي خانواده متهمان مربوط دانست.
اعتراف مرتضي به 8 جنايت
قاضي ويژه رسيدگي به قتلهاي كنار تخته و كازرون نيز با اشاره به وجود برخي ابهامها در اعترافهاي متهم به خبرنگار ما گفت: مرتضي اعلام كرده تمام قتلها را به تنهايي انجام داده است اما به نظر ميرسد او براي گمراه كردن اذهان عمومي و سبك كردن جرم همدستانش، چنين اعترافهايي داشته است. با اين وجود تا زمان روشن شدن حقايق، تحقيقهاي قضايي پليس همچنان ادامه خواهد يافت.
قاضي حميد كشتكار همچنين با رد خبر انجام آزمايشهاي رواني متهم از سوي كارشناسان پزشكي قانوني گفت: مسئول رسيدگي به اين پرونده من هستم پس بايد متهم با نظر اينجانب به پزشكي قانوني معرفي شود كه اين كار هم به هيچ عنوان صورت نگرفته است. چرا كه در پي تحقيقات تشخيص داده شد متهم نه تنها بيمار رواني نيست بلكه از هوش بسيار بالايي هم برخوردار است. بنابراين لزومي براي انجام آزمايشهاي رواني وجود ندارد. حتي در گفتوگو با مسئولان دبيرستان متهم نيز مشخص شد او در مدرسه فردي ساكت و آرام بوده اما بعد از مدتي به دليل برخي شرارتها كه همراه با برادرانش انجام ميداد، مجبور شد در سال اول دبيرستان ترك تحصيل كند.
وي هچنين درباره برخي شايعات گفت: متأسفانه شنيده ميشود كه متهم هنگام يك درگيري مسلحانه، دختر 6 سالهاي به نام «زهرا» را به رگبار بسته است اما اين موضوع به هيچ عنوان صحت ندارد چرا كه اين موضوع 8 سال قبل رخ داده است. در آن زمان «رستم» يكي از برادران متهم به دليل اختلاف با يكي از اهالي محل، با وي درگير شده و خود را مقابل خانه وي ميرساند. با بالا گرفتن درگيري، آن مرد به خانهاش پناه ميبرد و «رستم» هم به سوي در بسته شليك ميكند. غافل از اين كه «زهرا» - خواهرزاده صاحبخانه- كه آن روز همراه خانوادهاش ميهمان خانه بوده، هدف گلوله قرار ميگيرد و كشته ميشود. بدين ترتيب با شكايت خانواده مقتول، رستم نيز بازداشت شده و سرانجام پس از تحقيقهاي كارشناسي قتل او از نوع شبه عمد شناخته ميشود. به همين خاطر قاضي وقت دادگاه متهم را به سه سال زندان و پرداخت ديه كامل يك زن مسلمان محكوم ميكند كه با تأييد اين حكم متهم به زندان رفته و پس از تحمل مجازاتش آزاد ميشود اما تاكنون ديه نپرداخته است.
قاضي ويژه پرونده در ادامه گفت: در حال حاضر چندين پرونده قتل كشف نشده ديگر نيز وجود دارد كه درباره برخي از آنها تحقيق خواهد شد تا روشن شود آيا رابطهاي با قتلهاي مرتضي وجود داشته يا نه.
تقاضاي اعدام عامل جنايتها
يحيي – 31 ساله – فرزند بزرگ هاشم كارگر - آخرين قرباني – نيز در گفتوگو با خبرنگار ما اظهار داشت: اظهارات متهمان درباره انتقامگيري از پدرم دروغ است. چرا كه پدر متهمان در سال 68 ناپديد شد. حال آنكه روح پدرم نيز از اين وقايع بيخبر بود. با اين وجود مادر متهمان با مراجعه به دادگاه عمومي و انقلاب كازرون از پدرم به اتهام قتل شوهرش شكايت كرد و رسيدگي به پرونده نيز حدود 10 سال طول كشيد تا اينكه بيگناهي پدرم ثابت شد اما باز هم مرتضي و مادر و برادرانش دستبردار نبوده و هر جا كه پدرم را ميديدند او را تهديد ميكردند. حالا هم براي عاملان جنايت تقاضاي اشد مجازات و اعدام داريم.
گفتني است تاكنون خانواده ماشاءالله – نخستين قرباني – با مراجعه به دادسرا و اعلام شكايت خواستار اشد مجازات مرتضي و همدستانش شدهاند. خانواده ساير قربانيان نيز طي روزهاي آينده شكايت خود را مطرح خواهند كرد.
گفتني است مرتضي – 25 ساله – از تيرماه 85 جنايتهايش را با قتل ماشاءالله آغاز كرد و تا امسال نيز 7 نفر ديگر به نامهاي حسن، فرهاد، داوود و شهاب، رضا، محمد شريف و هاشم را به رگبار بست. مسئولان قضايي، پليسي نيز در جريان بررسي قتلها سرانجام با رديابي و شناسايي مخفيگاه متهم او را در شهرستان ملاير دستگير كردند. وي در بازجوييها ضمن اعتراف صريح به 8 جنايت انگيزه خود را انتقام ازعاملان قتل پدرش برشمرد.
این داستان مشابهات دیگری را نیز در منطقه کازرون دارد . اما هیچگاه پیگیری نشد. این قاتلین حتی بعضا دارای روابط پشت پرده نیز هستند و حریم امن خودرا با باجهای کلان حفظ می نمایند.اما این سوال همیشه در ذهن می ماند که وظیفه فرماندار یا بخشدار یا شورای تامین این شهرستان چیست ؟ چگونه است که اهالی منطقه همه چیز را می دانند اما مسئولین از همه چیز بی خبرند وآیا اصولا کسی که با اسلحه به دیگران تیراندازی می کند یا دختر بچه ای را می کشد باید 3 سال زندان برود؟و بعد بدون دادن دیه آزاد شود ؟ پس معنی مبارزه با اشرار چیست ؟ معنی این همه بگیر وببندهای تهران چه بود؟
چرا یک قاتل بتواند تشکیلات مافیایی ایجاد کند و مردم به خاطر ترس از انتقام حتی حاضر به شهادت در دادگاه نشوند ؟
آیا تحقیقات لازم جهت شناسائی این افراد در آن زمان صورت گرفته است؟ اگر چنین است چگونه اهالی همه چیز را می دانند و مسئولین در خواب شیرین؟
با این موارد متعدد در شهرستان چه باید کرد پس تامین امنیت مردم به عهده کیست؟
هنوز هم قاتل برخی از پرونده های موجود در دادگاه کازرون مشخص نیستند و معلوم نیست بعد از کشتن چند نفر دیگر و بر حسب چه اتفاقی مشخص خواهند شد! خداوند آخر و عاقبت این شهرستان را به خیر کند . انشاءالله . با تشکر.