درياب: شخص عادي. كساني كه در حوادث اخير از معترضين بودند و اطلاعاتي در اين زمينه دارند.
ديانتي نسب: فعال سياسي.
درياب: ما كه فعال نبودهايم ولي خب بالاخره شنيدهايم. (خندهي طرفين)
خلاصه اي از اتفاقات اخير را براي ما بيان بفرماييد.
درياب: مسئله از اينجا شروع ميشود كه ما در ساعت سه بعدازظهر به وسيلهي دوستان با خبر شديم كه ...
چه روزي؟
درياب: شنبه ساعت سه بعد از ظهر با خبر شديم كه فرماندار كازرون به طور غيرمترقبهاي عزل شدند و يك نفر به نام شريفي كه بخشدار مركزي نورآباد و ممسني بوده به جاي ايشان گذاشتند و سريع هم برگشتند و رفتهاند استان و همچنين بخشدار جره و بالاده هم به اين شكل معزول كردند و يك نفر به نام آقاي پرنيان خوي به جاي ايشان گذاشتهاند. تمام اين كارها ظرف مدت يك ساعت انجام شد و مردم خبر غيرمترقبه را تند و تند به وسيلهي اس ام اس و تلفن به همديگر اطلاع ميدادند و تا شب در تمام شهر خبر پيچيد و همهمه شد كه چه اتفاقي افتاده و چه مسئلهاي پيش آمده و يك اعتراض ضمني به وجود آمد كه چه اتفاقي افتاد. از اين جا مسئله شروع شد. منجر به اين شد كه دور هم نشستند كه چه كار انجام بدهيم؟ كه اين نشست منجر به حوادث روز دوشنبه شد كه به فرمانداري رفتند و بعد از آن هم روز پنج شنبه و الي آخر.
ديانتي نسب: من هم البته فرداي آن روز متوجه شدم چون به خاطر كسالتي كه داشتم كمتر به اين جلسات ميآمدم و از طريق بعضي از دوستان ساعت 10 صبح روز يكشنبه مطلع شدم. تماس گرفتم با برخي از دوستان مطلع كه گفتند ما هم در همين حد اطلاع داريم. تماس گرفتم با آقاي [هادي] صنعتي [مسئول ستاد آقاي احمدينژاد در شهرستان] و گفتم شما در ريز قضيه هستيد؟ ايشان هم گفتند كه من هم آقاي شريفي را مي شناسم و از دوستانم هستند و توانمنديهاي چنين و چنان دارند بعد گفتم كه شما اين مدل تعويض را تأييد ميكنيد؟ ايشان گفت كه نه ما اين مدل تعويض را تأييد نميكنيم و به اين شكل اشتباه بوده. گفتم شما به دوستانتان در استانداري پيام بدهيد كه اين كار يك سنت نشود كه با كساني كه سالها در مسند خدمتگزاري قرار گرفتهاند يك دفعه اين طور برخورد بشود. و همچنين برخورد با آقاي صالحپور هم براي ما مسئله ي دوم است برخورد با شهر در حقيقت شهرستان. بعد كه متوجه شديم كه امام جمعه هم در جريان كار نبودند. با ايشان تماس گرفتيم و اظهار تأسف كرديم و ايشان هم همراهي كردند و گفتند كه به كازرون ميآيم و كارها را پيگيري ميكنم.
دليل اصلي اعتراضتان را بيان بفرماييد.
درياب: دو تا موضوع ظاهراً به نظر ميرسد كه باعث اعتراض مردمي شده است. يكي اين كه تا حالا چه در قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب و چه در زمان اصلاحات هيچ وقت رسم نبوده يك نفر به اين شكل در سطح فرماندار را عزل كنند، مگر كسي كه جرم سنگين مرتكب شده باشد و نخواهند تحملش كنند. به طور مثال اختلاس سنگيني يا كار فساد سنگيني بوده. چون به اين شكل باعث حتك حرمت و حتك آبروي مؤمن ميشود، مگر اين كه كسي مجرم باشد و جرمش هم سنگين باشد. كه من در اين مورد شوكه شدم چون آقاي صالحپور چنين چيزي نداشتند.
و ديگري اين كه شهر كازرون يك شهر بزرگ 300 هزار نفره كه بعد از شيراز در استان حرف اول ميزند و الآن هم مدتي هست كه داعيهي فرمانداري ويژه در سطح استان دارد و حتي چندين جلسه در اين زمينه در استان بوده و احتمال اين كه قبول هم بشود و انجام بگيرد هم هست. حالا يك دفعه بيايند و يك سرپرست كه بخشدار نورآباد ممسني بوده كه مردم زياد روي آن حساسيت دارند، بگذارند. اين دو موضوع باعث شد كه مردم يك مقداري هيجان زده بشوند و حركت كنند و ما و امثال ما را خطاب قرار دهند كه چرا نشستهايد؟ و چرا ساكتيد؟ و شما كه دستتان ميآيد يك چيزي بگوييد.
اين موضوع باعث هيجان زده شدن مردم شد؟
درياب: بله! اعتراض باعث هيجان زده شدن مردم ميشود. اعتراض زباني بوده و اعتراض نامهاي نبوده هركس ميآمد در بازار و به دفتر امام جمعه و جاهاي ديگر مراجعه ميكردند و ميگفتند كه اين چه وضعيتي هست و چرا شما به مسئولين هيچ اعتراضي نميكنيد؟
از چه كانال هايي وارد شديد كه اعتراض را به گوش مسئولين برسانيد؟
ديانتي نسب: اولين اعتراض عملي تجمع خودجوشي بود كه در روز دوشنبه در فرمانداري كازرون شكل گرفت و با خود آقاي فرماندار آنجا ديداري انجام شد و قطعنامهاي در آن روز قرائت شد.
درياب: منظورشان سرپرست فرمانداري است.
ديانتي نسب: ولي به اين اعتراض هيچ ترتيب اثر داده نشد. هيچ كس هم نگفت كه حرف شما چيست. تا فرداي آن روز كه ائمهي جمعهي شهرستان نشستند و بيانيهاي را در اعتراض به اين انتقال مسئوليت ابراز داشتند و اين قضيه را يك بدعت دانستند و به رئيس جمهور محترم اعلام كرند كه ما حاضر به همكاري با استاندار فارس نيستيم و با سرپرست فرمانداري كازرون هيچ همكاري نميكنيم. تا روز پنج شنبه كه مجدداً تجمع صورت گرفت. چندين برابر بيشتر از تجمع اول. از لايههاي پايين شهر، كساني كه روي اين مسئله حساسيت بيشتري را نشان ميدهند در اين تجمع شركت كردند. قرار بود كه معاون آقاي استاندار در جمع اينها حضور پيدا كند و تا ساعت يك ربع به 11 منتظر شدند، وقتي ايشان در جمع معترضين حضور پيدا نكردند، لذا بخشي از آن جمعيت به محل همايش اعضاي ستاد آقاي احمدينژاد مراجعه كردند و آنجا اعتراضشان را ابراز كردند و بنده هم صلاح ديدم كه در آنجا بيانيهاي را كه در فرمانداري خوانده شده بود مجدداً در حضور آقاي دهقانان (معاون استاندار) آن را بخوانم.
اين بيانيه با بيانيهي روز اول يكي بود؟
ديانتي نسب: نه! نه! اين بيانيه با بيانيهي روز اول يكي نبود.
پس خواستهي معترضين در بيانيهي روز اول چه چيزهايي بود؟
ديانتي نسب: كليات بيانيهي اول و دوم يكي بود فقط دو تا فرق داشت، يك فرقش اين بود كه معترضين از اين اقدام حكيمانهي ائمهي جمعهي شهرستان حمايت كرده بودند و مسئلهي دوم اين بود كه ما از وزير محترم كشور خواستيم كه يك هيئتي را براي تحقيق و بررسي به كازرون بفرستند و به آقاي استاندار تذكر قانوني بدهند. اين دو فرقي بود كه بين بيانيه اول و دوم بود.
آيا اقدام آقاي استاندار مبني بر اين كار، خلاف قانون بوده يا خلاف سنت قبل؟
درياب: بله... (كمي مكث) عرض به حضورتان ... ما يك سري مسائل داريم به نام قانون نانوشته كه همه جا هست و عرف هست و همه جا اجرا ميشود و مثلاً ائمهي جمعهي هر شهري معمولاً در مسائل سياسي دخالت دارند و هماهنگ ميشوند با همديگر. تا حالا رسم همين بود مثلاً در زمان آقاي ايماني كه اولين امام جمعهي كازرون بوده، چه زمان آقاي بنيادي و چه حالا و چه بقيهي شهرستانها اين كار ميشده. حتي در مسائل قبل هم بوده. اين دفعه به طور غيرمترقبه و بدون اطلاع اين كار را ميكنند. اين يك چيزي است كه هيچكس نميپسندد و شايد همچين جنبهي قانوني نداشته باشد كه بگوييم كه حالا كه مرّ قانون اجرا كردهايم ديگر هيچ كس حرف نزند. يكي عرف را زير پا گذاشتند و يكي ديگر عدم هماهنگي كه دارند يك نوع تخلف اجتماعي هست و از ديد اجتماعي مردم همه بدبين هستند و اعتراض دارند و اعتراضشان را هم از طرق مختلف اعلام كردهاند.
يعني به نظر شما يك ضعف قانوني وجود دارد؟
درياب: حالا اسمش شايد شما بگذاريد ضعف قانوني.
ديانتي نسب: همين نانوشته بهتر است.
درياب: همين واژهي نانوشته واژهي مصطلح عمومي جهاني هم هست.
حالا بعضي از قانون هايي هم كه نوشته شده خيليها طبق سليقهي خودشان آنرا تفسير ميكنند.
درياب: ما در كازرون يك مثل داريم: «هركي تَشِش زير گِردِي خودشَن». هركس به نفع خودش صحبت ميكند اين يك واقعيتي است. آقاي استاندار وقتي با واسطه مورد سئوال قرار ميگيرد كه شما چرا به اين شكل عمل كرديد؟ ايشان جواب داده بوده البته به طوري كه نقل شده، كه ما يك بار حكم يك نفر زديم به عنوان فرماندار كازرون و كسايي رفتند در وزارتخانه و جلوي آن را گرفتهاند و ما به خاطر اينكه با عمل انجام شده آنها را روبرو كنيم اين را غافلگيرانه انجام داديم كه ديگر هيچكس نتواند اين كار را انجام دهد و ميدانيم اختيار صدور حكم فرماندار با وزارت كشور است و با استاندار نيست. اما ايشان اختيارش در حد تعيين سرپرست است. ايشان از اختيار خودش استفاده كرده و سرپرستي را گمارده تا بعداً يك نفر را بياورد تا قانوني و رسمي جايگزين كنند. اين كار را صرفاً شخص استاندار انجام داده و شايد خودش يك مصلحتي را مي دانسته و ما همهي تقصيرها را، متوجه شخص استاندار ميدانيم و در بيانيهها و طومارها و... شما نگاه كنيد از رئيس جمهور، از رهبري، از وزارت كشور خواسته شده كه به استاندار تذكر داده شود تا مسايل حل شود. چون كازرون شهري نيست كه مثل بقيهي شهرها يك چيزي بگويند و تمام شود. يك اخلاق خاصي دارند كه اگر بخواهند با آنها لجبازي كنند، ممكن است كار به جاهاي باريك كشيده شود. متأسفانه الآن خيلي هم مراجعه شده براي بستن بازار.
به كجا مراجعه شده؟
درياب: به خيلي جاها. به مجمع امور صنفي مراجعه شده، به دفتر امام جمعه و به خود امام جمعه مراجعه شده، كه ما ميخواهيم در اعتراض به اين مسئله، بازار را تعطيل كنيم.
ديانتي نسب: البته جمعي از بازاريان.
درياب: براي اين كار كه ده هزار نفر نميآيند، 50 نفر يا 20 نفر ميآيند كه خود حاج آقاي خرسند هم به آقاي دهقانان همين مطلب را گفتند كه من خودم در آنجا حضور داشتم و رئيس مجمع امور صنفي هم اين مطلب را به خودم گفت كه آمدند صحبت كردند ولي اين اجازه را نداديم و الآن هم اجازه نميدهيم و حتي در اين مسائل گفتيم كه به دهان امام جمعه نگاه كنند و كاري كه خلاف شرع و عرف باشد و حتي كساني سوء استفاده از اين مسائل بكنند، اصلاً انجام ندهيد، به خاطر اين كه دولت، دولت ما هست. دولتي كه ما بيش از استاندار و بيش از سرپرست فرماندار طرفدار احمدينژاد هستيم و آنها بعد از ما آمدند و طرفدار شدند و ما اين مسأله را داريم كه شما اين را عنوان كنيد. كساني كه اهل انقلاب از اول بودهاند و بحرانهاي انقلاب را پشت سر گذاشتند، منافقين را پشت سر گذاشتند و سالم بيرون آمدهاند، خط امام را حفظ كردند. منتظري را پشت سر گذاشتند و خط امام را حفظ كردند و منحرف نشدند و هم كماكان انقلابي ماندند. مسائل دوم خرداد آمده منحرف نشدند و حفظ كردند، مسايل فتنههاي اخير پيش آمده همانطور، تا حالا ده تا امتحان پس دادهاند. حالا اينها در حاشيه هستند و مخالف احمدينژاد هستند و حتي بنده خودم و پسرم و اين بندهي خدا [آقاي ديانتي نسب] همهي ما از مدافعاني بودهايم كه پول نقدي كمك كردهايم به ستاد احمدينژاد و برنامهريزي كرديم و ستاد رفتيم گرفتيم و اتاق و خانه و مغازه گرفتيم. ستاد راه انداختيم، پارچه نوشتيم، كار كرديم. حالا اينها ما را دور ميزنند و به ما ميگويند شما مخالف احمدينژاد هستيد و بعداً كساني كه تمام سابقه انقلابيشان...
منظور شما استاندار است يا سرپرست فرمانداري؟
درياب: اجازه بفرماييد! نه! كساني كه در اين شهر از استاندار طرفداري ميكنند. همه سابقه انقلابيشان حضور در ستاد احمدينژاد بوده است. در حالي كه معمولاً كساني كه در ستادها ميآيند دنبال منافع خودشان هستند. اين يك واقعيتي است و ما الآن كسي را متهم نميكنيم ولي اين يك واقعيتي است و متأسفانه الآن كه پيش ميآيد دارند وانمود ميكنند كه بله! بندهاي كه الآن سي و چند سال است كه پاي انقلاب ايستادهام و اين بندهي خدايي كه يك عمر است دنبال انقلاب بوده است و برادر شهيد است، آن آقايي كه ... - حالا اسم نميآوريم – آن افراد بيايند و بگويند شما مخالف دولت هستيد و شما مخالف استاندار احمدينژاد هستيد و ما طرفدار احمدينژاد هستيم در حالي كه ما خيلي بيشتر و بهتر از آنها دفاع ميكنيم و هر كس زباني دفاع كرده ما كتبي دفاع كردهايم. در مقالاتي كه ما در نشريهي سلمان و جاهاي ديگر نوشتهايم هست و ميشود مراجعه كرد.
چه كساني اين حرف را به شما زدهاند كه شما مخالف احمدينژاد هستيد؟
درياب: بله! در اخبار دارد گفته ميشود.
ديانتي نسب: يك نكتهاي را بايد تكميل كنم، برخي با انحصار احمدينژاد در يك مجموعهي كوچك تلاش ميكنند كه ديگران را از اين مجموعه، بيرون كنند.
ميشود بفرماييد اين برخي چه كساني هستند؟
ديانتي نسب: نه! در سطح كازرون عرض نميكنم در سطح كشور و اين ظلم هست به آقاي احمدينژاد.
يعني در شهر كازرون اين چنين ديدي وجود ندارد؟
ديانتي نسب: حالا اين شايد يك رگههايي هم وجود داشته باشد. اين ظلم است به آقاي احمدينژاد. آقاياحمدي نژاد 24 ميليون رأي داشته و آن هم در اين شرايط حساس، لذا همه به يك شكلي عضو ستاد آقاي احمدينژاد هستند.
آيا ايشان را ميشود محصور كرد؟ با توجه به اينكه كه يكي از ايراداتي كه به ايشان گرفته ميشود اين است كه گفته ميشود ايشان از ظرفيت ما استفاده نميكند.
ديانتي نسب: نگاه كنيد اگر آقاي احمدي نژاد در چنبرهي دوستان خودش هم محصور شود باز همهي مجموعهي كساني كه از طيفها، گروهها، مجموعهي تمام پيروان خط امام و رهبري باز ميماند. اگر بخواهد چنين كاري را انجام بدهد. من معتقدم كه ايشان چنين روحيهاي را ندارند. ولي كساني تلاش ميكنند كه به اسم آقاي احمدينژاد، ديگران را از صحنه بيرون كنند. من يك نكتهاي را بيان كنم كه برخي از شنيدهها حاكي از اين است كه آقاي استاندار خلاف نظر آقاي وزير عمل كرده است. آقاي وزير به معاونشان دستور دادهاند كه دست به تركيب كازرون زده نشود، حالا نظران اين بوده كه فعلاً دست به تركيب نزنند يا...
تصميم آقاي وزير علت خاصي داشته؟
ديانتي نسب: من حالا ديگر از كم و كيف آن اطلاعي ندارم.
زمزمه هايي از چندين و چند ماه گذشته بود كه فرماندار كازرون ميخواهد تعويض شود چرا در آن زمان اين صحبتها مطرح نشد؟
درياب: از دو سال قبل كه آقاي دهقان ناصرآبادي به عنوان نمايندهي مجلس انتخاب شدند، زمزمه بركناري آقاي صالحپور شروع شد و ايشان هم استارتش را زد و دنبالش رفت و در استانداري پيگيري كرد. از عيد امسال و يك ماه قبل از عيد اين شرايط تشديد شد به طوري كه ميآمدند و ميگفتند، هفته ديگر اين موقع ديگر تمام است. باز 10 روز ديگر اين موقع تمام است. منتهي اينها تقريباً شبيه چيزي مانند چوپان دروغگو هست كه همين طور گفتند؛ هفتهي ديگر، هفتهي ديگر و همين طور نشد كه همه بيخيال شدند و يك دفعه در يك فرصتي ديگر ناباورانه عمل كردند كه همه را سركار بگذارند و غافلگير كنند وگرنه از دو سال پيش بوده نه كه از 10 روز پيش بوده است.
پس شما مخالف با تعويض فرماندار بوديد؟
ديانتي نسب: من خودم ده سال در دانشگاه با ايشان بودم. در اين مدت باور كنيد كه يك بار آقاي صالحپور از وسيلهي دانشگاه استفاده نكردند و اصلاً من متوجه نشدم كه ايشان رانندگي بلد است يا نه! يك مهندس از آمريكا برگشته، اهل خمس، من آن موقع يادم است از 120ساعت اضافه كاريشان 70 ساعت را بيشتر نميگرفتند، الآن شايد بعضي از استادان دانشگاه حاضر نيستند حتي از يك ساعت از اضافه كاريشان بگذرند. مجموعهي اينها باعث شده بود كه دوستان اعلام كنند كه اگر كسي شايستهتر از آقاي صالحپور هست همه تابعيم. اين نكته را تقريباً همهي دوستان در سطح شهر به آن اعتقاد داشتند.
پس به نظر شما شايستهتر از آقاي صالحپور نداريم؟
ديانتي نسب: از ديدِ ...؟
معترضين
ديانتي نسب: نه! حالا همهي معترضين هم نميتوانيم بگوييم. چون برخي از معترضين روي شيوهي برخورد بحث داشتند. ممكن است با خود آقاي صالحپور هم نظري نداشتند و به يك گزينهي ديگر فكر ميكردند.
پس از ديد شما شايستهتر از آقاي صالحپور نداريم؟
درياب: نه! اينطور نميتوانيم بگوييم. نه اين چنين ادعايي نميكنيم. ما اين را نگفتيم كه غير از اين نيست. چرا شايد هم باشد و شما از كجا ميدانيد؟ شايد باشد و ما نشناسيم.
خوب الآن كمي به عقب برگرديم، گفتيد كه آقاي نماينده از 2سال پيش دنبال اين بودند كه فرماندار تعويض شود، بعد از آن طرف گفتيد كه آقاي استاندار گفتهاند كه حكم استاندار در وزارت كشور زده شده و سپس لغو شده، بعد از طرفي وزير كشور دستور دادهاند كه اصلاً فرماندار كازرون تعويض نشود...
درياب: اين اخيراً بوده
پس وقتي حكم لغو شد، تصميم گرفتند كه تغيير صورت نگيرد؟
درياب: بله... بله...
حالا اين سؤال جديد به وجود ميآيد كه اين حكم توسط چه كساني لغو شد؟ با توجه به اينكه همان طور كه در سنوات گذشته با تغيير نماينده، فرماندار هم تغيير پيدا ميكند و با توجه به گفتهي خودتان نماينده از دو سال قبل دنبال تعويض فرماندار بوده است، بنابراين چه قدرتي توانسته حكم استاندار را لغو كند؟
درياب: اين را بايد از آقاي استاندار كه ادعا كرده، سؤال كنيد. ما كه ادعا نكرديم.
حالا از ديد شما بفرماييد.
درياب: ايشان [استاندار] گفته است. ما از قول ايشان شنيدهايم. شايد كساني را سراغ داشته است ما كه اطلاعي از تهران نداريم. ما كه در كازرون نشستيم و چه ميدانيم چه كسي رفته آنجا و گفته: نگذاريد. ما خبري نداريم. ما شنيدههايمان را نقل كرديم. ما از قول آقاي استاندار اين خبر را شنيدهايم و اين را نقل كرديم.
ديانتي نسب: البته يك حدسهايي را ميشود زد.
شما يك اشارهاي كرديد كه يك عدهاي دارند ما را دور ميزنند. اين واژهي دور زدن براي ما كمي ابهام آميز است.
درياب: نه! اين دور زدن... نه! نگاه كنيد در اين واقعهي اخير، ما كه ...
مگر چه كار خواستند بكنند كه دور بزنند؟ منظورتان تعويض فرماندار است؟
درياب: نه! نگاه كنيد به عنواني كه خودشان طرفدار احمدينژاد هستند، ديگران نيستند.
كسي اين چنين حرفي زده است؟
درياب: بله! از جبههگيريها و از موضعگيريها. مثلاً نگاه كنيد؛ بنده خودم در خصوص همين مسايلي كه در تعويض فرماندار پيش آمد، از يك ماه، بيست روز قبل از عيد سعي كردم با آقاي استاندار تماس بگيرم و يك مجموعهاي از افراد تعيين كرديم كه برويم با آقاي استاندار صحبت كنيم...
ديانتي نسب: از همهي دوستان هم بودند.
درياب: بله! از همهي جناحها، حتي خود آقاي هادي صنعتي و همهي مجموعهها و آقاي عسكرينژاد و
ببخشيد! كازرون چند تا جناح دارد؟ يك سري جناحها داريم كه اصلاً در گروه اصولگرايان قرار نميگيرند.
درياب: نه! از مجموعهي اصولگراهاي خودمان هر كدامشان مثلاً گرايششان و سلايقشان فرق ميكند. من خودم سعي كردم و تماس گرفتم با آن شمارهي پيامكي كه آقاي استاندار داده، تماس گرفتم. حضوري رفتم شيراز پيگيري كردم. از طريق دفتر امام جمعهي شيراز و كازرون پيگيري كردم كه بتوانم يك وقتي با آقاي استاندار يا معاونش بگيريم و صحبت كنيم و اين مسايل را مطرح كنيم كه مسايل به اين شكل است.
چه مسايلي؟
درياب: مسايلي در خصوص تعويض فرماندار و شايعاتي كه سر زبان بود.
هنوز كه تعويض نشده بود و اين برخورد نامتعارف هم صورت نگرفته بود؟
درياب: نه! اجازه بفرماييد. قبل از اين اقدامات كه چه مسايلي پيش آمده كه اينها به فكر تعويض فرماندار افتادهاند. ما خواستيم برويم و وضعيت و موقعيت شهر را براي اينها تشريح كنيم كه آقاي دهقان ناصرآبادي كه فشار ميآورد براي تعويض فرماندار نظرش اين است. ما براي اين كار اقدام كرديم ولي موفق نشديم. اما برادرهايي كه اعضاي ستاد آقاي احمدينژاد بودند با اين كه بعد از ما اقدام كردند زودتر از ما موفق شدند و رفتند و تماس گرفتند و پست هم گرفتند و مسئوليت هم گرفتند و خيلي اينها ارتباطشان قوي هست با اينها و مايي كه از لحاظ سابقه بيشتر از اينها سابقه داريم و از لحاظ تلاش بالاخره ما هم اگر بيشتر نبودهايم، كمتر نبودهايم. خب! حالا اينها ...
خب! يك مسايلي هست كه اگر ما موفق ميشديم و تماس ميگرفتيم و توضيح ميداديم، قانع ميكرديم يا آنها قانع ميكردند، شايد مسئله به اين شكل نميشد كه حالا مسئلهي حادي پيش آيد. چون نگاه كنيد ما صلاح نميدانيم و ناراحت هم هستيم كه اين وضعيت پيش آمده. كه اگر كسي اعتراضي ميكرد و به احمدينژاد ميگفت بالاي چشمت ابرو ما ميخواستيم پدرش را در بياوريم! حالا استاندار طوري عملكرد داشته كه ما مجبور شديم روبروي يكي از كارگزاران احمدينژاد بايستيم. و رسماً اعلام كنيم كه ما استاندار نميخواهيم و ميخواهيم كه استاندار تعويض شود يا به تخلف رسيدگي شود. در اين حد در صحبتها آمده بوده است.
برداشت من اين شد كه شما ميخواستيد مسئلهي تعيين فرماندار يا اينكه عدم تعويض فرماندار را پيگيري كنيد و رايزني كنيد. درست است؟
درياب: حالا! ديگر ميخواستيم بدانيم كه بالاخره اين شايعاتي كه ميگويند؛ راست يا دروغ است و چرا ميخواهند اين كار را بكنند؟
مسئله همين است. شما ميخواستيد عدم تعويض فرماندار يا تعيين فرماندار را پيگيري كنيد كه استاندار اجازهي ملاقات نداده است.
درياب: بله! ما پيامك را هنوز داريم.
شما تا اين جا سه علت را براي اعتراض خود بيان كرديد. يكي شيوهي تعويض فرماندار، دليل ديگر اين كه آقاي صالحپور به عنوان فرماندار باقي بمانند چون حداقل از بين افراد شناخته شده شايستهتر از ايشان نداريم و ديگري هم اينكه استاندار هم بايد تعويض شوند.
درياب: نه!... هيچكدام از اينها نبوده است! نه!... اشتباه ميكنيد! تصحيح كنيد! نگاه كنيد يكي اينكه انتخاب يك بخشدار براي فرمانداري بزرگي مثل كازرون، اين براي تحقير مردم است. من به اين اعتراض دارم. يكي هم اينكه نحوهي برخورد با شخص فرماندار اشتباه بوده است. ما اصلاً حرفي از استاندار نزديم! گفتيم اعتراض به استاندار داريم كه اين كارها را انجام داده. ما اين دو مورد را گفتيم.
البته كه خودتان عرض كرديد. حالا اينجا يك سئوال پيش ميآيد كه انتخاب يك بخشدار براي فرمانداري كازرون حالا شهرستاني با فرهنگ كه نياز به توضيح نيست، تحقير مردم است؟ آيا بايد از استانداري كسي بيايد؟ يا اينكه استاندار بيايد و فرماندار كازرون شود؟ يا مثلاً فرماندار يك شهر ديگري بيايد و اين سمت را بر عهده بگيرد؟ يا اينكه ما مجبوريم نيروهايي كه هست را ارتقا بدهيم؟ آيا انتخاب شخص سرپرست فرمانداري به خاطر كم سن و سالي و يا اينكه بخشدار مركزي شهر همجوار كازرون بوده تحقير مردم كازرون است؟ البته اگر آقاي ديانتي هم وارد بحث شوند بهتر است.
درياب: اشكالي ندارد. نگاه كنيد روش جاري اين است كه وقتي ميخواهند مسئولي را تعويض كنند و مسئول رسمي بعدي هنوز جايگزين نشده و موقت هست، معاون همان اداره را سرپرست ميگذارند تا زماني كه بتوانند تصميم بگيرند. معمول اين است كه معاون همان اداره كه به اداره هم اشراف دارد و كارها را انجام ميدهد و امضايش هم معرفي شده و هيچ مشكلي ندارد همان اين ده روز، يك ماه هم ميگويند شما باش كما اينكه شهردار هم كه عوض شد، معاونش را به همين شكل به عنوان سرپرست موقت گذاشتند. اين روش جاري همهي ادارات دولتي است. من خودم سي سال ...
پس چون روشي خلاف روش جاري انجام شده...
درياب: نه!... نگاه كنيد. نه!... اگر اين بود هيچ حساسيتي نبود. حالا هر جا هم بوده و بچهي هر جا هم باشه چون كارش بوده و اشراف هم داشته، كارش را ميكند اما اينكه از يك شهري كه اول حساسيت روي آن هست...
چرا؟
درياب: ديگر خودتان بهتر... چرا [حساسيت] ندارد؟ ديگر خودتان را به كوچهي چپ نزنيد. خيلي هم خوب ميدانيد.
بالاخره ما كه حس ناسيوناليستي نداريم. من به عنوان يك جوان و نوجوان نميدانم.
درياب: مردم ميدانند. شما نگران نباشيد. شما هم مي دانيد و قايمش نكنيد.
يعني شما ميگوييد چون از قوميت لر هستند و مردم كازرون با فرهنگ بالا حساسيت خاصي روي قوميت لر دارند باعث تحقير مردم شده است؟
درياب: ما قصد توهين به هيچ كس و گروه و نژاد نداريم. همهي كساني كه در ايران زندگي ميكنند همه با هم برادرنند و هيچ مشكلي با هم ندارند. اما يك واقعيت در شهر كازرون هست و از هر كس سئوال كنيد ميداند اين حساسيت نسبت به اين بچههاي نورآباد كه ميآيند اينجا مسئول ميشوند، هست. حالا شما چه بخواهيد و چه نخواهيد اين هست.
البته اين را همه اعتراض نكردند.
درياب: حالا شما ممكن است كه دوستتان باشد، هم خطتان باشد و جانبداري از او كنيد و حرفي نزنيد. اين فرق ميكند با آن كه...
من از شما به عنوان كسي كه سي سال در انقلاب بوديد سئوال ميكنم كه با توجه به اين آيهي قرآن كه ميفرمايد «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» چه حساسيت خاصي وجود دارد؟
درياب: باشد قبول دارم. همين الآن ميرويم بيرون، از اولين نفر تا 50 نفر سئوال ميكنيم اگر هر 50 نفر تأييد نكردند من قبول دارم. نه كس خاصي را، نه هر كس كه شما انتخاب كرديد!
خوب صحبت را ادامه بدهيد.
درياب: پس نگاه كنيد حساسيت مردم هست كه اين احساسات برانگيخته شده و ما نميخواستيم كه اينطور شود. به طور مثال يك آقاي جانباز 75 درصد وقتي خبر را شنيده صبح ساعت 5/6 به فرمانداري رفته و يك چاقو را ...
ديانتي نسب: اين صحبت را نگوييد!
درياب: اين واقعيتي است. شما چرا نمي خواهيد قبول كنيد؟!
ديانتي نسب: آن فرد هم به هيچ جايي وابسته نيست.
حالا اگر اينطور باشد اين موضوع براي شهر ما نقص است يا حسن؟
درياب: هر چيزي كه هست، اين يك واقعيت است. ما بحثي با هم نداريم. شما آمديد سئوال كنيد دربارهي مسئله... شما به ريزه كاري ها نرويد.
ديانتي نسب: به نظر من از اين بحث عبور كنيم. از اين جهت نقص است كه ايشان سابقهي فرمانداري نداشتند يا از نيروهاي بومي اين شهرستان يا شناخته شده نبودند، شما بياييد از اول كساني كه آمدند اگر بومي بودند يا يك چهرهي شاخص در شهرستان بودند. شما بعد از دوم خرداد نگاه كنيد. بالاخره اولين گزينه براي فرمانداري، آقاي دكتر رصافيان بوده، يك بچهاي كه در انقلاب بوده داراي...
درياب: سوابق انقلابي بوده...
ديانتي نسب: سابقهي مديريت هم داشته يعني سالها مدير شبكه بوده بچهي اين شهر هم هست...
درياب: بسيجي، مسئول پايگاه مقاومت بوده.
ديانتي نسب: بله ... اين امتيازات داشته. يا آقاي نمازي را ميبينيم.
درياب: يا آقاي بينياز مثلاً.
ديانتي نسب: يا آقاي بينياز كه بچهي اين شهر بوده در انقلاب سابقه دارد. سالها رئيس آموزش و پرورش بوده.
حساسيت دوم از اين جهت است كه يك غير بومي بدون يك سابقهي كار يا اينكه حالا اگر غيربومي باشد از يك شهري كه برجستگيهايش بيش از كازرون باشد. يك موقع از اين جا دهها نفر در نورآباد ممسني مسئوليت داشتند. مثلاً آقاي افتاده سالها مسئول آموزش و پرورش آنجا بودند و هنوز هم به نيكي از او ياد ميشود و يا خود آقاي اسدزاده سالها فرماندهي سپاه نورآباد بوده يعني بهترين نيروهاي شهر رفتند آنجا مسئوليت گرفتهاند. بعد ما يك دفعه نگاه ميكنيم و مي بينيم يك نيروي اصولگراي ولي ...
درياب: ضعيف...
ديانتي نسب: ضعيف! يعني دومين اعتراض به اين بوده نه بحث...
سن و سالشان ضعف است يا اين كه شناختي به كازرون ندارند؟
ديانتي نسب: عدم تجربهشان ضعف است.
خب! آقاي احمدينژاد هم قبل از اينكه رئيس جمهور شوند تجربهي رياست جمهوري نداشتند ولي مردم به ايشان اقبال نشان دادند.
ديانتي نسب: درست است. ولي ايشان شهردار يك كلان شهر بزرگ بودند و اصلاً تواناييهايي كه ايشان داشتند اصلاً قابل مقايسه با...
درياب: ايشان قبلش مسئوليتهايي داشته و شهردار تهران كار كوچكي نيست.
فكر ميكنم با توجه به اختلافاتي كه در نورآباد وجود دارد، مديريت قضايايي كه مثلاً در جريان انتخابات مجلس در آنجا رخ ميدهد، كار كوچكي نباشد. اداره كردن آنجا هم فكر نميكنم كار آساني باشد.
درياب: نگاه كنيد نميخواهد وارد جزئيات شهر نورآباد شويد. شما روي اينها زوم نكنيد. اين مسايل را عنوان نكنيد.
ديانتي نسب: سربسته!
درياب: اين هم دوباره حساسيتي هم آن طرف عليه ما تحريك بشود.
اولين اقدام اعتراضي شما تجمع بود. ابتدا در جلوي دفتر امام جمعه و سپس فرمانداري. آيا تجمع شما قانوني بود يا نه؟
درياب: راهپيمايي مجوز ميخواهد! متوجهايد؟ يعني راهپيمايي كه حركت كند. اما كسي كه يك گوشه ميايستد به عنوان تجمع و صحبت ميكند مثلاً جلوي دفتر امام جمعه و جلوي فلان اداره، اين ديگر مجوز نميخواهد. يكجا ميايستد و صحبتهايش را ميكند كه آقا! ما به اين مسئله اعتراض داريم و صحبتمان هم اين است.
ديانتي نسب: به همين خاطر هم آن روز كه تجمع شد. آقاي فرماندار گفتند خوش آمديد، استقبال كردند و نظرات را شنيدند و گفتند كه به من تكليف كردند كه به عنوان سرپرست فرمانداري بيايم و خيلي هم خوش آمد گفتند و آقاي معاون فرماندار هم استقبال كردند. يعني اگر غير قانوني بود قطعاً اينها با مداخلهي پليس نميگذاشتند.
درياب: حتي در اين مسايل هم الحمدالله كوچكترين شعار انحرافي داده نشد و كوچكترين مسئلهي حاشيهاي هم به وجود نيامد.
در شماره قبل نشريه سلمان نوشته شده بود كه آقاي شريفي به سوال جواب نداد و به حاشيه رفت اينكه با صحبت شما تناقض دارد؟
درياب: ايشان تحويل گرفتند ولي به خواستهها اهميت ندادند. شايد كه ما گفتهايم؛ فرماندار غير بومي نميخواهيم به او بودهايم و گرنه...
حالا خواستههايي كه شما داشتيد را كه ايشان نميتواند انجام دهد و اين كارها بر عهدهي استاندار است و ايشان فقط مي توانست كه اعتراض شما را انعكاس دهد و الا ايشان كه نمي تواند كاري انجام دهد.
درياب: بله شخص خودش كه تصميم گيرنده نيست.
خب! پس چرا ميگوييد پيگيري نكرد؟ شايد انعكاس داده باشد.
درياب: ما نميدانيم! اصلاً خبر را نديدهام.
آيا شعارها حساب شده بود يا خودجوش بود؟
درياب: خودجوش بود. خود مردم شعار مي دادند.
اطلاعيهاي در بسياري از مساجد پخش شد كه ساعت تجمع در روبروي فرمانداري بيان كرده بود. اين از طرف جاي خاصي پخش شده بود يا اين كه...
درياب: مردم خودشان همهي اين كارها را ميكردند! يعني خودشان بلندگو روشن ميكردند و در مساجد اعلام ميكردند. بعضي از جاها هم اصلاً پخش نشد. يعني مسجد امام خميني(ره) يكي آمد كنار من و گفت چرا اينجا پخش نشد؟ گفتم: من نميدانم. گفت: چرا اطلاع رساني نميكنيد؟ گفتم: مگر من مسئول اطلاع رساني بودهام؟ گفت: من نميدانستم. گفتم: خب من چه كار كنم؟
يعني هيچ هماهنگ كنندهاي براي زمان و مكان تجمع نبود؟
درياب: بي او هم نبوده! چرا!
يا مثلاً تنظيم كنندهي بيانيه؟
درياب: چرا! بالاخره بله! نگاه كنيد قبل از انقلاب هم وقتي مسئلهاي پيش ميآمد هر چند نفري جايي جمع ميشدند و چيزي مينوشتند. خاصيت مردم همين است. منتهي از جايي مثلاً يكي از كارمندان فرمانداري اين كار را كرده باشد يا يكي از كارمندان جايي اين كار را كرده باشد اين طور نبوده است.
ديانتي نسب: اينكه اعتراضها حاشيه پيدا نكند و خواستههاي مردم هم به گوش مسئولين برسد قطعاً هر تجمعي نياز به برنامهريزي دارد و در اين هم جمعي از معترضين و نيروهاي اصولگراي شهرستان كه اين كار را همين طور كه در بيانيه آمده بود مصداق نهي از منكر ميدانستند و اين را يك بدعت اعلام كردند كه اتفاقاً در بيانيهي ائمهي جمعه و در همين بيانيه هم آمده است.
بيانيهي ائمهي جمعه خطاب به چه كسي بود؟
ديانتي نسب: به رئيس جمهور.
درياب: به همه جا مخابره شده بود
بله! چهار تا رونوشت دارد.
درياب: بله! غير از رونوشتها. منتهي چيزي نبوده كه بخواهند مخفياش كنند. متوجهايد هر كس آمده اين را ديده و برداشته و رفته است و دست به دست شده و در همهي شهر پخش شده است.
يعني توسط خود مردم تكثير شده است؟!
درياب: حالا ديگر بالاخره مردم يك آدم نيست. همهي مجموعه مي شود مردم.
نه! ببينيد پخش شدن بيانيه بين مردم را خود امام جمعه محترم ميخواستند يعني با اجازه ايشان بوده يا ...
درياب: نمي دانم! اينكه از ايشان اجازه گرفته شده يا نه نمي دانم.
ديانتي نسب: البته عيناً روي سايت كازرون نما هم خورده بود.
البته بعد از اين كه پخش شده بود.
درياب: نگاه كنيد قرار بود در نشريه بخورد ولي چون نشريههاي شهر چاپ شده بود و رفته بود براي هفتهي بعد، فكر كنم عدهاي رفته بودند و تكثيرش كرده بودند.
باز اين هم سئوال است كه توسط مردم در نشريه چاپ شود؟
درياب: نه خود دفتر امام جمعه ميخواستند بدهند به نشريات.
پس قرار بوده كه مردم اطلاع پيدا كنند؟
درياب: بله! ديگر قرار بوده كه مردم اطلاع پيدا كنند.
در قسمتي از بيانيه نوشته بوده كه آن اقدام «موجي از نفرت و خشم را در ميان مردم شهرستان كازرون ايجاد كرد و سيلي از معترضين به اين عمل ناشايست را به دفاتر ائمه جمعه شهرستان سرازير نمود كه اينجانبان واقعاً پاسخگو نيستيم.» خب اين خطاب به رئيس جمهور داشته و اگر مي خواست بين مردم پخش شود به نوعي با تناقض روبروست.
درياب: اين را بايد از آنهايي كه امضا كرده اند سوال كنيد.
يكي از بحثهايي كه مطرح ميشود اين است كه اين نحوهي برخورد با آقاي صالحپور روش برخورد با يك فرد شايسته و خدمتگزار نيست. اما سئوال اينجاست كه آيا اين نحوهي برخورد با آقاي شريفي روش برخورد با يك شخص اصوگرايي كه آمده باز براي مردم خدمت كند صحيح است يا اشتباه است؟
ديانتي نسب: كسي با سرپرست فرمانداري هيچگونه برخوردي نداشته و حتي در بيانيهي ديروز هم كه قرائت كردم به عنوان جناب آقاي شريفي ياد كرديم. اصلاً به شخص ايشان هيچگونه تعرضي نشده است. ممكن است كه افراد خودسر اين كار را كرده باشند ولي در اين تجمعات صورت گرفته با ايشان با احترام برخورد شد. با احترام از ايشان خواستند كه تشريف ببرند. اما اين كه بخواهند به ايشان تعرضي شود، نبوده است. بيشتر مخاطب آقاي استاندار بودند و حتي به نمايندهي شهرستان هم تعرضي در اين قضيه نشده است.
شما در بندي از قطعنامه خواستار برگشت آقاي صالحپور يا انتخاب يك شخص با معلومات و با صلاحيت اصولگراي بومي شدهايد. حال سوال اينجاست كه اگر يك فرد شايستهتر و غيربومي وجود داشت (چون ملاك براي مسئوليتها شايسته سالاري است) شما ترجيح ميدهيد بومي باشد يا شخص شايستهتر؟
ديانتي نسب: من خودم بومي بودن فرد را به لحاظ آشنايي با بافت شهرستان ترجيح ميدهم. كار فرمانداري در حقيقت بيشتر يك كار نظارتي است. حتي يك بومي با يك توانمندي كمتر نه ضعيف را ترجيح ميدهم.
درياب: چون شناخت بيشتري دارد.
ديانتي نسب: بله! چون يك شناختي به همهي زواياي شهر دارد و ميتواند موفق باشد. ممكن است چند ماه افت و خيز داشته باشد ولي نهايتاً روي كار سوار ميشود و مي تواند كار را به سامان برساند.
شنيدهها حاكي از اين بود كه شخص فرماندار سابق جناب آقاي فرماندار موافق با اين تحركات نبودهاند. البته ممكن هم هست كه شايعه باشد نميدانيم. آيا نظر ايشان پرسيده شده است يا خير؟
درياب: من خبر ندارم.
ديانتي نسب: من خودم سئوال كردم. ايشان عنوان كردند كه براي شخص من هيچگونه حركتي نكنيد و من راحت شدم، ولي اين كه به جايگاه توهين شده و با اعتراض مردم به شيوهي تعويض همراه بودند ولي براي شخص خودشان... به من گفتند براي شخص من هيچ گونه اعتراضي انجام ندهيد.
با توجه به صحبتهاي رهبري در روز چهارشنبه در بين اساتيد بسيجي كه فرمودند: «هرگونه سخن، حركت و نوشتهاي كه حتي با نيت صادقانه باشد ولي موجب شكاف و انشقاق در جامعه و ظلم به افراد شود، خلاف مصالح كشور و نظام اسلامي است»، حالا اين تجمعي كه در روز پنجشنبه شد، بعد از سخن رهبري بود حتي با بهترين حالت هم بخواهيم به قضيه نگاه كنيم خلاف نظر رهبري عمل شده است.
درياب: عرض به حضورتان اين صحبت شب پخش شد و اگر از قبل و يك روز جلوتر بود و انسان ميفهميد كه نظر آقا اين طوري است ممكن است كه اصلاً اقدام نميكرد. ولي چون ظهر گفتند و شب بعد از نماز ساعت 10 شب پخش شده بود و آن مسئله هم از قل برنامهريزي شده بود، ديگر تحتالشعاع قرار گرفت و كسي نتوانست آن را بياورد و اين را به هم بزند. برنامهريزي تمام شده بود و يك دفعه پيام آقا آمده بود، حالا به هم زدن همهي اين مسائل در توان چه كسي بوده كه مردم همه حركت كرده بودند.
پس ناخواسته عمل خلاف نظر رهبري انجام دادهايد؟
ديانتي نسب: نه به اين شكل كه ...
درياب: نه... ببينيد اين كه شما بخواهيد كه به يك شكلي چيزي را ثابت كنيد...
ديانتي نسب: تلاش شد كه واقعاً ...
درياب: ببخشيد ميخواهم بروم. ببينيد...
ما كه تأكيد ميكنيم ناخواسته ...
درياب: ما سن شما را گذراندهايم پس براي ما بازي در نياوريد كه همين طور بخواهيد ما را مخالف رهبري بگيريد كه بله رهبري ميخواستند كاري بشود و شما خلاف رهبري نظر ميدهيد. اين بچهبازيها را كنار بگذاريد. و همين طور سوال در بياوريد كه... صداقت هم رعايت كنيد. نگاه شما در جايي خواستيد صحبتهاي ما را هم تكرار كنيد اشتباهي گفتيد و چيز ديگري گفتيد...
صحبت ها كه ضبط شده است.
درياب: حالا منظورم اين است كه امانت را رعايت كنيد. شما چهار، پنج سوال ميكنيد و مطلبتان را ميگيريد. مسئلهاي نبوده كه حالا شما بخواهيد 25يا 30 سئوال بكنيد و همين طور سئوال در سئوال!
نگاه كنيد بالاخره براي برخي نمازگزاران همان شب مسئله برانگيز بود كه اين قضيه مخالف نظر رهبري هست يا نيست. حالا به نظر شما اين اتفاق با آن نظر رهبري بر مسئله اتحاد موافقت دارد يا نه؟
درياب: اگر از قبل ما ميدانستيم اصلاً دنبال اين كارها نميرفتيم...
خب پس ناخواسته بوده...
درياب: اگر دو روز جلوتر رهبري فرموده بود و ما ميدانستيم در اين تظاهرات شركت نميكرديم ولي وقتي شركت كرديم بعد دير به دست ما رسيد.
يعني بعد از شركت اطلاع پيدا كرديد؟
درياب: بله... تقريباً... بله... خوب من ديگر بايد بروم! ببخشيد!
اگر از صحبتهاي ما ناراحت شديد ببخشيد.
درياب: شما خودتان سعي كنيد كه صادقانه پيش برويد و همين طور چيزي نخواهيد اضافه كنيد.
ان شا الله با دعاي خير شما.
[خروج آقاي درياب از محل مصاحبه]
ديانتي نسب: نكتهاي كه من بايد خدمتتان عرض كنم اين است كه من شب قبل نظر رهبري را متوجه شدم و تلاش شد كه اين حضور در كمال آرامش برگزار شود. يكي از علتهاي حضور من اين بود كه نگذارم تجمع اعتراضي همراه با حاشيه باشد.
پس شما براي كنترل رفتيد؟
ديانتي نسب: من تقريباً خودم رفتم تا نگذارم كسي تندروي كند يا شعار تفرقهآميز بدهد. حتي نفس خواندن بيانيه در جلسه براي اين است كه نگذارم كسي آنجا احساساتي شود و چيزي بگويد و ديديد كه بعد از اينكه اين بيانيه خوانده شد همه با آرامش از جلسه خارج شدند. حالا كنترل به اين شكل نه! ولي تلاش ميكردم، نگذارم شعارهاي خارج از ... يعني از جمله شعار هايي كه من دائم ميگفتم مطرح كنند اين بود كه «ما همگي برادريم، پيرو خط رهبريم» اين در فرمانداري خيلي مطرح كرديم يا شعارهايي از قبيل «ما همگي سرباز تواييم خامنهاي، گوش به فرمان تواييم خامنهاي»
حالا اين خبر نقل شد كه آن جا گفته شده كه «ما اهل كوفه نيستيم، منصور تنها بماند!»آيا اين خبر صحت دارد؟
ديانتي نسب: نه ... حالا شايد كسي گوشهاي چيزي گفته باشد. از حواشي آن روز كه خواستيد بنويسيد اين بود كه آقاي دهقان ناصرآبادي با اين كه در فرمانداري بود ولي در جمع مردم حضور پيدا نكرد.
اين وظيفهي نماينده است كه اين صحبت مردم را در مجلس پيگيري كند و از وزير كشور سئوال كند،كه در شهرستان ما با يك فرد خدمتگزار اين چنين برخورد شده است، آيا نمي شد كه ايشان خيلي محترمانه برخورد كنند و نياز به تجمعات نباشد.
ديانتي نسب: نمي دانم! بايد خودشان جواب بدهند. ولي ما كه چيزي نشنيديم از موضع گيري و اعتراض ايشان.
آيا تماسي با ايشان در اين مورد گرفته شده بود؟ درخواستي هم از ايشان شده بود كه پيگيري كنند؟
ديانتي نسب: من با برخي از دوستانشان هم كه تماس داشتم گفتند كه چون كه قبلاً حكم يك فرماندار لغو شده بود ما ميخواستيم كه اين كار به اين شكل انجام بشود كه كسي ديگر حكم را لغو نكند. من گفتم: سياسي كاري نكنيد. چون اين كاري كه ميكنيد نه آن كسي كه ميآيد را عزيز ميكنيد و نه آن كسي كه ميرود... و ما ميخواهيم هم آن كسي كه ميآيد عزيز باشد و كرامتش حفظ شود و هم آن كسي كه ميخواهد برود. در مجموع فكر ميكنم كه اگر شيوهي درستي را در پيش گرفته بودند حتي گزينهي غير از آقاي صالحپور را هم در شهرستان تحميل يا اعزام يا معرفي كرده بودند، مجموعهي فرماندار با آن به راحتي كنار ميآمد تا به اين شكل و هر كس اين روش را در پيش گرفته اگر نگويم عنادي داشته، غافل بوده است. اين شيوهي تعويض شيوهاي است كه از سر خدمت به دولت نيست. نميدانم اسمش را چه بگذاريم ولي اين همه حاشيه با اتخاذ يك شيوهاي مثل قبل يا شيوهي معمول، شيوهي انساني، شيوهاي كه با آموزههاي ديني ما، با اصول اصولگرايي ما همخواني داشته باشد، مي توانست ايجاد نشود. البته اين نظر من هست.
با توجه به اينكه فرماندار زير نظر استاندار است و ما در شهرستان هم مشكلات زيادي از جمله كارخانه كاشي سراميك يا معضل ناامني كه وجود دارد، آيا شما اين حق را براي استاندار قائل ميشويد كه بتوانند زير دستان خودشان را، خودشان (البته با مشورت) با نظر خودشان انتخاب كنند؟ يعني خودشان تصميم گيرنده باشند، هرچند با مشورت بقيه افراد يا عموم مردم و به خصوص امام جمعه محترم كه بالاخره نقش خاصي را در شهرستان دارند، انتخاب كنند يا نه؟ چون بايد در سلسله مراتب جوابگو باشند و از آن طرف وزير كشور و بعدش هم دولت هست كه در رابطه با مسائل اجرايي جوابگو باشد.
در آن صورت خيلي ها با اين مظلوم نمايي بازي خورده اند.
تمام صحبتهایشان متناقض است .
البته امیدوارم مسائلی که از وی دیدم براثر کسالتی بوده که داشته است و مشکلات دیگر
پیشنهاد می دهم جهت تنوع و رفع خستگی بازدیدکنندگان کازرون نما هر هفته مصاحبه ای با آقای ... داشته باشید.
باتشکر
واقعاً مصاحبه خوبی بود .
عجب نخبگانی این شهر داره نمی دونم سازمان ناسا چر اینارو از قلم انداخته ؟
کلی ... !
متشکر از مصاحبه روشنگر شما
واقها خوب درونها را نمایان کردید چگونه دنبال قدرتند
انگار نه انگار همين آقايان بودند كه در سال 84 به همين جوان ها مي گفتند اشتباه نكنيد. بياييد در ستاد ما(لاريجاني). حالا اين داعيه را دارند كه قبل از همه احمدي نژادي بودند.
مگر آقاي موسوي در حرف نمي خواست تحقيري كه ملت ايران شده بود را پيگيري كند البته با تجمعات!!!
مگر آقاي موسوي و كروبي خود را پيرو خط امام و ولايت نمي دانستند اما دقيقاً مخالف نظر و عمل اين خط حركت مي كردند؟!
مگر وقتي به صراحت در قرآن به چيزي نهي شده باشد ديگر به روايت استناد مي شود بنابراين وقتي رهبري اين كار ها را نهي مي كند ديگر ...!
درباب مصاحبه انجام شده،چند نکته به نظرم جالب آمد که هرچند به صورت پراکنده،وظیفه دانستم تذکر دهم.لذا پیشاپیش از جهت آشفتگی مطالب و یا ایجاز و اطناب احتمالی پوزش میطلبم.
_شیوه عزل بخشدار بالاده به صورت کاملآ قانونی و عرفی وهم چنین انجام مراسم تودیع و معارفه توسط مهندس شریفی انجام گرفته است
_بیان شده که یکی از موارد مهم مورد اعتراض،مساله شیوه عزل ونصب بوده است که می بایست آنان را به این جمله از مقام معظم رهبری عودت داد که برای یک مسئول در جمهوری اسلامی،هیچ شانیتی جز خدمت،خدمت و باز هم خدمت وجود ندارد. اگر نه تنها صالح پور و اطرافیانش، بلکه هر مسئول دیگری نیز به این جمله توجه داشت،هرگز بحثی بر سر نحوه رفت و آمدها پیش نمی آمد.گفته شده که این شیوه در قبل و بعد از انقلاب هیچ گاه سابقه نداشته است! راجع به پیش از انقلاب که بحث مضحک است؛اما بعد از انقلاب حداقل در همین دولت می توان به برکناری چند تن از وزرای احمدی نژاد اشاره کرد که اتفاقا در همان زمان نیز مورد اعتراض برخی واقع شد
_در باب خدمتگذاری صالح پور هم،شما را به مسایلی چون درصد پیشرفت طرح مسکن مهر، میزان کاهش نرخ بیکاری، درصد پیشرفت 2 طرح پتروشیمی مصوب شهرستان، نرخ افزایش میزان سرمایه گذاری خصوصی، وضعیت استخر سرپوشیده شهر، وضعیت کارکنان کاشی کاشانه و ... ارجاع می دهم
_اعتراضات را مردمی و خودجوش دانسته اند،،،جدای از اینکه چگونه عده ای قلیل به خود اجازه میدهند که خود را مردم و یا نماینده مردم بخوانند،در باب خودجوش بودن این عمل چند نکته حایز اهمیت است؛ به صورت کاملا خودجوش مردم تصمیم می گیرند در مقابل دفتر امام جمعه و فرمانداری تجمع کنند،خودجوش بلندگوها را برداشته و در مناطق مختلف شهر- از میدان تره بار گرفته تا مساجد و محلات- به فراخوان مردم بپردازند،خودجوش بیانیه بنویسند و خودجوش تر از آن بیانیه امام جمعه را تکثیر و توزیع کنند
_بر بحث حساسیت مردم بسیار تکیه کرده اند.بنده هم صحبت آنان را تایید میکنم! یک نمونه آماری تهیه کنیم و بپرسیم که آیا شما نسبت به مسایل قومی و قبیله ای – درست مانند زمان جاهلیت – حساسیت دارید یا نسبت به بی لیاقتی و عدم کارآیی مسئول، به نظرتان پاسخ مرم چیست؟
_بیان شده که مردم به صورت خودجوش به محل همایش "دولت یار" مراجعه کرده اند! اما وقع ماجرا و فیلم ها و عکس ها که "مراجعه ای" نشان نمی دهند. صحنه ها، انسان را به یاد حمله آمریکایی ها به خانه ملت در جریان جنگ عراق می انداخت، و چه زیبا تمثیلی بود "لشکر عمر سعد"
_یکی از دوستان عمل استاندار را تخلف اجتماعی خوانده است. ای کاش مصاحبه گر راجع به این اصطلاح از ایشان بیشتر سوال می پرسید تا معنای آن واضح شود. ابتدا به ساکن هم معنای اجتماع و جامعه را می بایست از ایشان پرسید
_گفته اند که استاندار نمی تواند به بهانه اجرای نص قانون، از زیر بار این مسولیت شانه خالی کند! باید پرسید که آیا وظیفه استاندار غیر از "اجرای نص صریح قانون" است؟
_کاملا نا اگاهانه از اصطلاح قانون نانوشته استفاده کرده و ان را مصطلح جهانی نامیده اند! در پاسخ باید گفت که آن چه به عنوان قانون نانوشته در کشورهایی چون انگلستان مطرح است، هیچ شباهتی به صحبت های شما ندارد. خواهشا مراجعه کنید، مطالعه کنید و بعد اظهار نظر کنید.منظور شما چیزی جز تحمیل گری و اعمال روابط به جای ضوابط نیست
_آیا صحبت های این دوستان مبنی بر این که اگر لج بازی کنند کار به جاهای باریک کشیده خواهد شد، علاوه بر تهدید به اغتشاش و قانون شکنی، نوعی رفتار بچه گانه به حساب نمی آید؟ مگر سیاست لج بازی دارد؟ این معنای شیفتگی خدمت است؟
_به کرات به اصطلاحاتی چون طرفداران احمدی نژاد، ستاد احمدی نژاد و ... برمی خوریم. در جایی بیان شده که عموم افرادی که در ستادها فعالیت می کنند، به دنبال منافعشان هستند! در جواب، آنان را به انتخابات 84 ارجاع می دهم؛یادتان هست که در آن زمان از مردم عادی آن چنان احمدی نژاد را نمی شناختند؟ مگر یادتان رفته که همین –به زعم شما- "بچه ها" چه کار کردند؟! از زندگیشان، شب و روزشان، امتحانتشان، خانواده شان و هرچه داشتند و نداشتند، گذشتند و پای احمدی نژاد ایستادند، بدون حتی ذره ای سهم خواهی؛ بعد هم طبق معمول آن ها به حاشیه رفته و امثال شما بر سریر گرم قدرت تکیه کردید. آن ها سهم خواستند یا شما که هنوز یک سالی از انتخابات نگذشته، پول ها و مغازه هایتان را به رخ می کشید. آن ها سهم خواستند یا شما که بر سر یک فرماندار جوان اصولگرا، فقط به خاطر عدم هماهنگی با شما ، شهر را به آشوب کشیده اید؟! آن ها سهم خواستند یا شما که ...
_گفته شده که سابقه انقلابی کسانی که از استاندار حمایت می کنند، فقط حضور در ستاد احمدی نژاد بوده است! اول اینکه ما -همچون شما- از شخص حمایت نمی کنیم، بلکه از اصول، از فرامین رهبر انقلاب، از شایسته سالاری و از قانون حمایت میکنیم. ثانیا، سابقه تان را به رخ ما نکشید که ملاک حال کنونی افراد است. ثالثا، مثل اینکه موضع گیریتان ر ا در دور اول انتخابات 84 فراموش کرده اید؟! آن موقع که حرف دیگری را میزدید؛ حال احمدی نژادی شده اید؟! مگر یادتان رفته صحبت های رهبری که فرمودند: قابل قیاس نیست کار آنانی که در کربلا و عاشورا با حسین(ع) بودند با توابین؛ چرا که توابین فهمیدند، اما خیلی دیر! -البته لفظ احمدی نژادی بودن برای اینجانب محلی از ارزش ندارد و فقط به خاطر استفاده این عزیزان به کار بردم- دست از این نگاه انحصار گرایانه و اقتداری خودتان بردارید و بگذارید این گردش طبیعی و مفید در سیکل مدیریتی شهرستان انجام شود
_در جایی بیان کردند که فرماندار با تبدیل دفتر خود به کمیته امداد و دادن پول به مردم، موجب خوشبین کردن مردم به نظام می شدند، کجای کارید آقا؟؟!! دم از سابقه ... ساله انقلابی هم می زنید. مگر این همان مصداق نگاه مادی و اقتصادی به انقلاب نیست؟ ارجاعتان می دهم به نامه امام(ره) به حجت الاسلام روحانی در مورد تدوین تاریخ انقلاب. آیا این توهین به مردم نیست؟ مگر مردم برای پول و مال انقلاب کردند؟!
_خواستار رسیدگی به تخلف استاندار شده اند؛ گناه اثبات نشده، محاکمه هم میکنند! کدام تخلف؟ تخلف از رای و نظر شما ؟! لطفا ماده قانونی تخلف استاندار را بیاورید
_بیان شده که این انتخاب برای تحقیر مردم کازرون انجام گرفته است. چگونه به خود اجازه روا داشتن چنین تهمت هایی را می دهید؟ آیا به فردای قیامت ایمان ندارید؟ آیا چنین رفتارهایی از سوی شما به منزله تحقیر مردم کازرون نیست؟
_اظهار شده که عمل استاندار، بر خلاف نظر وزیر کشور بوده است! اگر اندگی به حقوق و قوانین اداری آشنایی داشتید، هرگز چنین نمیگفتید. جایی برای اظهار نظر باقی نمی کذارید
_در قانون به جز موارد عمده –همچون اختلاس، ارتشا، فساد و ...- هیچ دلیل دیگری برای عزل فرماندار نیامده و این امر از اختیارات تامه استاندار و وزیر کشور می باشد که به جز در موارد پیش گفته، نیاز به ارایه هیچ دلیلی برای عزل نمی باشد و فقط به اراده هیئت حاکم بستگی دارد
_راجع به ارجهیت فرماندار بومی حتی در صورت ضعف نیز صحبت کرده اند که این موضوع با هیچ منطقی –جز سهم خواهی و میل به ماندن در قدرت- سازگاری ندارد
_در انتها نیز این تذکر لازم است که این تجمعات و اعتراضات، هیچ معنایی جز عمل غیر قانونی - طبق بخشنامه های وزارت کشور- و تقابل صریح و علنی با فرمایشات مقام معظم رهبری ندارد؛ اگر نادانسته بوده که دیگر ...
http://www.kazeroonnema.ir/fa/pages/?cid=4552
«ميمون»
اين روزها ميمون نزد روباه و دوستانش عزيزتر از هميشه است. آنها كه در بدترين وضعيت روحي به سر ميبرند تنها به نوشتههاي ميمون دل خوش ميدارند بلكه با خواندن مدايح او اندكي تسلي يافته، دلي خنك دارند!
خرگوش دانا اما نگران ميمون است. او به ديدار ميمون رفته و خطاب به او ميگويد: دوست عزيز! چرا مديحه سراي روباه شدهاي؟ چرا براي خوشآمد روباه دروغ ميبافي؟ آخر عزيز من! چرا روباه را جاي شتر قالب ميكني؟! مگر اين همه حيوان كورند كه فرق شتر و روباه را نفهمند؟ حتي خر و گاو و الاغ هم ميفهمند كه تو داري دروغ مي نويسي! اينكه شتر بيچاره درون جنگل نيست و در بيابانها زندگي ميكند دليل نميشود كه تو از غيبتش سوء استفاده كني و روباه را جاي او قالب كني؟ چرا فكر آخرت خودت نيستي؟ درست است كه قلم خوبي داري اما چرا از اين قلم در راه صحيح استفاده نميكني؟ درست است كه خوب ميرقصي اما چرا براي روباه؟ هيچ فكر كردي كه اگر منافع روباه به خطر بيفتند حتي به تو هم رحم نميكند؟ اين همه داستان در كتابهايي نظير كليله و دمنه دربارهي مكر و حيله و خيانتهاي روباه را نخواندي؟ چرا عبرت نميگيري؟
ميمون كه از نفس گرم و نصايح خرگوش دانا به گريه افتاده بود با حالت پشيماني گفت: راست ميگويي! اما تو خودت را جاي من بگذار آيا من بهترين نويسندهي اين جنگل نيستم؟ پس چرا كسي مرا تحويل نميگيرد؟ چرا از بين اين همه حيوان فقط روباه به من توجه كرد؟ او حتي من را كاتب خودش كرد. من هم هر هفته هر چه دلم ميخواست؛ دربارهي هر كس كه مايل بودم، مينوشتم. داستانهايي مينوشتم و در قالب اين داستانها به افراد مختلف نيش و كنايه ميزدم حتي جاي تو و اساتيد اخلاق جنگل حيوانات را نصيحت ميكردم اما باز اين فقط روباه و دوستانش بودند كه مرا تشويق ميكردند. مثلاً چرا همين شير يك بار از من تعريف نكرد؟ اصلاً معلوم نيست مقالات مرا خوانده باشد يا نه؟ خب! وقتي روباه اينطور به من توجه كرده است من هم چون ميمون نمك نشناسي نيستم هم از او دفاع كردم و هم برايش رقصيدم!
خرگوش دانا آه سردي كشيد و گفت: دوست عزيز من! شايد آنها فهميده بودند كه تو دنبال جلب توجه ديگراني! شايد نميخواستند كاري كنند كه هواي نفس تو بيش از اين رشد كند. اما روباه اين نقطه ضعف تو را خوب شناخت و از آن به نفع خوش استفاده كرد.
دوست من! مطمئن باش اگر تو دنبال مطرح كردن خودت نباشي، اگر قبل از آنكه هواي نفس خودت را مهار نكني به نصيحت ديگران نپردازي، اگر به خاطر خوش آمد ديگران خوش رقصي نكني، اگر ارزش قلمت را بداني، اگر ميمون نجيبي بشوي همهي حيوانات نجيب جنگل تو را دوست خواهند داشت.
1- ...سهم می خواهی؟؟؟ شما سال 84 کجا بودید؟؟؟ زیر پرچم چه کسی سینه می زدید؟؟؟؟ نه آقا شما نه تنها پیش از آقایان استاندار و سرپرست محترم نبودید بلکه از جمله افرادی بودید که می توانستید اجازه ندهید انتخابات به مرحله دوم برسد و....
2-...قانون نا نوشته لطفی بوده از سوی استانداران که بعد به حق مسلم تبدیل شد،لطفا اعتبار قانونی به این مساله ندهید.
3-...شما فرمودید در گذشته نیز با امام جمعه وقت درخصوص فرماندار هماهنگ میشده، اتفاقا اسم آیت ا.. بنیادی هم آوردید، به راستی آقای بنیادی نظرشان با آقای صالح پور بود؟؟؟ خودتان فراموش کردید ما که دقیقا به یاد داریم که ایشان می گفتند فلانی ولا غیر
4-شما گفتید در ستاد بوده اید و جلسه و تصمیم می گرفتید بعد در جای دیگر گفتید کسانی که در ستادها می آیند به دنبال منافع خودشان هستند این یعنی خدای ناکرده شما به دنبال .....؟؟؟نکند سر دستگی اغتشاشات هم به همین واسطه بوده؟؟؟!!!نکند شما جزء آن گروه هستید که امام جمعه محترم خطاب به آنه گفت الان وقت تقسیم غنیمت نیس؟؟؟؟ راستی فرمودید پسر گرامیتان هم پول داده؟؟؟
5-... امام گفت و شما و دوستانتان هم بسیار گفتند "ملاک حال فعلی افراد است" حال چه این افراد از 100 سال پیش بوده باشند یا آنکه تازه آمده باشند؛ یادتان باشد علت سهم خواهی های اوایل حکومت مولا علی همین سوابق درخشان بود و جنگ جمل نیز به واسطه همان سوابق درخشان قبل به راه افتاد.
6-...بنده به شما قول می دهم که شما هم جزء گروه حامیان هستید تازه اینکه فرمودید بنده متعلق به همه شما هستم هم مد نظر معاون محترم استاندار قرار گرفته.منتظر باشید
7-...از شما بعید است برادر من در مورد دیگران اینطور صحبت کنید،شما نماینده مردم را چوپان دروغگو می خوانید؟؟؟ شما را به خدا قسم تقوا را رعایت فرمائید.این مساله هم غیبت است و هم تهمت. انشاء الله استغفار نمائید. شانیت جایگاه مسئول اداری دفتر امام جمعه را رعایت نمائید.
8-...مگر ملاک توانایی افراد به سینه زنی است؟؟؟یا کمک به بیچارگان؟؟؟ پس بنده و جنابعالی که هم سینه میزنیم و هم دستگیری به بیچارگان می کنیم فرماندار شویم.چه اشکالی دارد تازه اصولگرا هم هستیم بنده قول می دهم در تاسوعا و عاشورا هم پا برهنده سینه بزنم.آقا این حرف ها را نزنید به خدا دیگران می خوانند و به ریش تک تکمان می خندند.فرمودید ایشان ضعف توانمندی و مدیریتی ندارد؟؟؟ پس شما جواب دهید مصوبات استانی در کازرون نسبت به شهر های دیگر چه اندازه بیشتر بود؟؟؟ اصلا همان مصوبات چند درصد پیشرفت داشته و دارد؟؟؟ می توانید عنوان کنید بعد از چند سال مدیریت محبوب عزیزتان چند تا مسکن مهر تحویل شد؟؟؟؟ و....
9-...این چه حرفی است که میزنید و می گوئید آقای فرماندار مخلوع با پول دید مردم را به نظام خوش بین می کرد.والله وقاهت دارد شما ابتدا فکرتان را آرام و منظم کنید بعد مصاحبه کنید و اگر نه عمه مادر بزرگ بنده هم می تواند مصاحبه کند؛ شما به گفته امام جمعه محترم جزء نخبگان سیاسی هستید پس شرایط نخبگی ایجاب می کند که سنجیده رفتار نمائید.
10-... امام جمعه محترم فرمودند بنده ندیدم ایشان پشت فرمان ماشین باشند و حتی شبهه ایجاد شده بود که آیا ایشان رانندگی بلد هستند یا نه؟ حال شما می فرمائید ندیدم از وسیله دنشگاه استفاده کنند. منظورتان این است که ایشان همیشه مشغول پیاده روی بوده اند؟؟؟ آقا این حرفها یعنی چه؟؟؟ اینها یعنی در مدیریت قوی بودند؟؟؟ یا مگر بحث استاندار استفاده یا عدم استفاده ایشان از خودرو است یا رانندگی ایشان مورد تحلیل و بررسی ایست؟؟؟ همه تقوا و تدیدن آقای صالح پور را می ستاییم ولی اینها ملاک لازم برای فرمانداری هست ولی کافی نیست.
11-...به راستی می خواستید چه کار کنید که شما را دور زدند؟؟؟ شما در چه جایگاهی هستید که سعی در تماس با استاندار و ارائه لیست پیشنهادی برای فرماندار شدن بعضی ها بدهید؟؟؟ به راستی اما جمعه عزیز دزست فرمودند که الان وقت تقسیم غنائم نبود برادر من.
12-...به معنی واقعه کلمه این همه تلاش و دوندگی برای معرفی لیستتان را می ستایم ولی این همان نیست که نخبگان سیاسی اسمش را سهم خواهی گذاشته اند؟؟؟ به راستی شما وکیل مدافع جریانهای منتصب به طیف اصولگرایی هستید که این کار را انجام داده اید؟؟؟ شما اصلا چه کاره هستید که این اندازه تلاش می کنید؟؟؟
13-...به جان خودم دلم سوخت و از خداوند منان مسالت دارم که آقای استاندار هم شما را تحویل بگیرد.حیف که کمی سنتان گذشته وگرنه مسالت ... هم برای شما می کردم.
14-...اینکه شما پدر کسی که می گفته بالی چشم رئیس جمهور ابرو خود جای بحث دارد که نشان همان حب و بغض و حمایت کورکورانه است یا احمدی نژاد را معصوم می دانسته که هرگز اشتباهی از وی سر نخواهد زد؟؟؟ در تفکر حمایتتان تجدید نظر کنید که فردی را مطلق حمایت کنید.
15-...اسلام را دریاب، ملاک سن و نژاد و مسئولیت قبل نیست. به خدا اینکه بخشدار جایی تقوی تر از فرماندار ما باشد محال نیست؛ بگذارید تا اثبات شود که شما درست می گویید یا نه؛ قصاص قبل از جرم نکنید. والله قباهت دارد.
16-...چند خط بالا تر را بخوانید، گفتید استاندار عوض شود حالا می گوئید عوض نشود؟؟؟ حالا عوض شود یا نشود؟؟؟
17-...اگر کل جهان هم جمع شوند آیه قرآن عوض نمی شود.حال مردم می خواهند نظر اسلام ناب را بپذیرند یا همچون صدر اسلام برابری بین اقوام را نپذیرند و مسائل نژادی مطرح کنند. آیه قرآن همان است و در آن خلل ایجاد نخواهد شد.
18-به به آقایان هنوز فرماندار شروع به فعالیت نرده ایشان را ضعیف می دانند. برادران من آقای مهندس شریفی هنوز یک هفته نیست فرماندار شده می گویید ضعیف؟؟؟ عملکرد ایشان چه کاستی از مهندس صالح پور قوی داشته؟؟؟ مگر کازرون نما را نمی خوانید هنوز یک ماه نشده به اکثر بخش ها سرکش کرده اند.برادران من حب و بغض نداشته باشید، من شما را دوست دارم کاری نکنید که دیگر نتوانید در جامعه سر بلند کنید و کسی حرفتان را نخرد.
19-... شما توان رئیس جمهور را با فرماندار مقایسه می کنید؟؟؟ بگویید ایشان از صالح پور چقدر ضعیف ترند؟؟؟ ...
20-آقایان خلط مبحث نکنید بنا به ماده قانوني هرگونه تجمع و راهپیمایی نیاز به اخذ مجوز دارد،البته نا خواسته چه خوب به فرهنگ متانت و ادب فرماندار عزیز اذعان نمودید که ما این را به فال نیک خواهیم گرفت.
21-...خودتان بگویید اگر با نیروی نظامی و انتظامی جلوی شما گرفته می شد دیگر چه می کردید؟؟؟ بهترین کار همان برخورد محبت آمیزای است که در آموزه های دینی و سنت ائمه در مقابل حتک حرمت کنندگان انجام میشد که به حمد الله این هم از همان محاسن آقای فرماندار است.
22-...نگویید بدون حاشیه؛ عده ایی از دوستان شما اجازه ورود به فرماندار قانونی شهر را به محل کارش ندادند این حاشیه نیست؟؟؟ این ادب و فرهنگ است؟؟؟ آقای عزیز اگر با خود یا محبوبتان این رفتار میشد اینگونه برخورد میکردید؟؟؟
23-...عزیز من ...این چه حرفی است؟؟؟ شما می گویید چون شعار داده اید فرماندار غیر بومی نمی خواهیم فرماندار چه کار کند؟؟؟ نکند توقع دارید شهر را رها کند و برود؟؟؟ مگر بازی بچه گانه است که تو بگویی من با تو قهرم او هم بگوید منم قهرم حالا دیگه برو تا بریم؟؟؟ ایشان آمده اند خدمت کنند و بنا به گفته خودشان تا زمانی که حکم ایشان برای خدمت به کازرون است به این شهر خدمت می کنند.ایشان مثل خیلی ها نسیت که....
24-از بحث در خصو ص بیانیه ائمه جمعه فاکتور میگیریم چرا که واضح وشفاف است و نقد دیگر جایگاهی ندارد، چرا که اگر آقایان می خواستند و می توانستند خود در مصاحبه جواب می دادند و اگر هم الان جواب بدهند می شود مصداق بارز "معما چو حل گشت آسا ن شود"
25-آقایانی که تشخیص شان این است که بومی ولو توانمند تر نباشد بهتر است اصل شایسته سالاری را زیر سوال می برند و این مساله ایی نیست که باز بشود روی آن نقد زد چرا که بدیهیات نیاز به موشکافی و اثبات ندارد حال اگر همه افراد حزب هم بگویند خورشید تاریک است تاریک نخواهد شد.
26-...جدا آقای صالح پور که خود نماینده مجری قانون در شهر بوده با اعتراض مردم که به صورت غیر قانونی انجام شده همراه بودند؟؟؟
27-...شما می گویید اگر قبل از این قاعله صحبت آقا مطرح می شد ممکن است که اصلا اقدام نمی کرد؟؟؟ باز هم می گویید ممکن؟؟؟ یعنی اگر کاری که گفتند فردا فلان شهر زلزله می آید و همه میمیرند و شما 2 روز قبل برنامه مسافرت به آن شهر را تنظیم کرده بودید باز فردا می گفتید من میروم ، اگر این خبر زودتر مخابره می شد ممکن بود نمی رفتم؟؟؟
28-...اگر شما و دوستانتان همان شب جلسه را کنسل می کردید و خود به حمایت از سخنان رهبری نمی رفتید قاعله به اینجا ختم نمی شد ؛ اینگونه جاهاست که ملاک ولایت مداری فرد مشخص می شود.شما خودتان در این جریان حضور داشته و دوستانتان آتیش بیار معرکه بودند. این در فیلم ها موجود است.
29-...این را هم بگویم بعد شما بروید ؛ البته لطفا، به گمانم در داستان سقیفه و خانه نشینی مولا علی هم همین اتفاق افتاد که عده ایی علی را بچه و جوان در نظر گرفتند.
بنده هم امیدوارم از صحبت هایم ناراحت نشده باشید و برایتان آرزوی بصیرت را دارم/ یا علی مدد
30-البته ...این شعار "منصور تنها بماند" جزء همان صحبت های آقای خرسند است که محکوم شد و ایشان فرمودند تنها بگویید فلانی ولایتی و ولایت مدار است نه فلانی احمدی نژادی است و .... پس باید متذکر شوم که آنهایی که این شعار ها را دادند قطعا جزء آن نخبگان سیاسی قرار نخواهند گرفت.
31-...شما اگر می خواستید به زشتی کار اعتراض کنید در زمان انتصاب شخص آقای صالح پور هم که نظر امام جمعه وقت نادیده گرفته شد اعتراض می کردید.عدالت را رعایت کنید.
از دوستان به خاطر نقدم پوزش طلبیده و ذکر این نکته را ضروری می دانم که این مطالب بر اساس فرامین مقام معظم رهبری مبنی بر بیان کردن آنچه تشخیص می دهید بوده و البته سعی بر آن شد که بر اساس فرامین معظم له درست هم تشخیص دهیم.
والسلام/ امین نظری / 17 رجب
به نظرم مي رسد كه چند موضوع بايد ذكر شود
1-مردم و عوام از خيلي امور پشت صحنه اطلاع ندارند ، لذا شما هم كارهاي پشت صحنه را بزرگ نكنيد
2-خدمات روسا ، مديران و ائمه محترم جمعه را زير سوال نبريد
هر كس در دوران خودش حداقل كاري را كرده و همه ي ما در آن زمان نيز به وي به به و چه چه گفتيم
حال خود ما بياييم و آن كارهايي كه مورد تاييد خودمان هم بوده را زير سوال ببريم. فكر كنم با اين وجود خود ما زير سوال رفته ايم
3-آيا آرامش و تعامل از ابعاد ايجاد تفكر سالم است يا جنگ و جدل
به نظرم مي رسد كازرون نما بدعت خوبي را براي جنگ و جدل شروع كرده است كه جاي بسي ......
4-خود بنده هم از نحوه ي رفتار با فرماندار محترم و شرايط بوجود آمده متاثر شدم وليدر پاسخ به دوست عزيزي كه فرمئه است ممكن است اين عملكرد نيز سناريويي باشد براي انتخاب ايشان به عنوان نماينده
به نظرم ميرسد كه كاي هيچگونه تامل و فكري ندارد و ايشان مورد تاييد كازروني ها هستند.
حتي اگر سناريو هم باشد پيشنهاد مي كنم اين سناريو را با قوت و دقت بيشتر ادامه دهند
در ادامه همهب عزيزان را به آرامش و تقوي الهي دعوت نموده و از دوستان و آشنايان خواهشمندم فقط توسط مسئولين روابط عمومي اطلاعاتشان را اعلام نمايند
من پس از مطالعه این مقاله این سوال برایم پیش آمد که ( آیا آقایان پس از این همه حضور در ستاد های انتخاباتی سهم و منافع خود را گرفته اند یا خیر ؟)
البته امیدوارم به کسی بر نخورد واگر کسی اعتراضی دارد در همین مصاحبه جوابیه سوال ((منظور شما استاندار است يا سرپرست فرمانداري؟)) را باز خوانی کند.
التماس دعای خیر