صحبت کردن در حضور علما همچون زیره به کرمان بردن است . من می خواهم در اینجا خدمت شما عزیزان درس پس بدهم .
یکی از شعارهای اصلی ما دانشجویان در ابتدای انقلاب این بود که دانشگاه ها را از مدرک گرایی خارج کنیم و به سمت ماموریت اصلی دانشگاه ها که همان انسان سازی است ببریم.
دانشگاه در آن زمان تبدیل به یک کارخانه تولید مدرک شده بود که انسانها برای دریافت مدرک بالاتر با یکدیگر مسابقه می گذاشتند و این رویه باید تغییر می کرد.
هنوز برخی از مدیران و برنامه ریزان هستند که تصور می کنند موضوع اصلی دانشگاه، دانش است اما به نظر من ما باید موضوع دانشگاه را عوض کنیم چرا که اگر موضوع دانشگاه بر محور دانش قرار بگیرد نتیجه همین می شود که می بینیم.
موضوع اصلی دانشگاه خود انسان است، چرا که علم باید در خدمت انسان قرار داشته باشد؛ اگر تنها دانش در دانشگاه ارائه شود، دانش صرف به چه کاری می آید، دانش منهای حقیقت انسان و دانش منهای انسانیت انسان هیچ مفهومی ندارد.
متاسفانه دانشگاه سالها مانند قطاری در این ریل حرکت کرده است و تمام تجهیزات، قطعات و وسایل آن براساس این مسئله شکل گرفته است از این رو تغییر دادن آن کار مشکلی است اما شدنی است.
این مسئله خیلی طول می کشد اما شاید یکی از بهترین نقاط شروع آن برای تحقق این هدف گروه معارف و دفتر نمایندگی ولی فقیه است.
دانشگاه های ما صد سال پیش تاسیس شدند و تفکر کسانی که دانشگاه های ما را تاسیس کردند خارج از حوزه فرهنگ و اندیشه بوده است.
گزارشهای متعددی می رسد که وضع فرهنگی و پوشش بسیاری نامناسب است و خارج از حوزه فرهنگ قرار می گیرد. علت این است که ما دایره و محدوده خود را به گونه ای ترسیم کرده ایم که عده زیادی تصور می کنند که خارج از دایره ارزش ها و آرمان های انقلاب قرار گرفته اند.
به عنوان مثال ما در دوره ای کروات زدن را مسئله کردیم و یا زمانی بود که اگر استادی ریش خود را می تراشید تمام گروه های حزب الهی از وی در دانشگاه فاصله می گرفتند و این در حالی است که دایره انقلاب و اسلام دایره ای بسیار وسیع است و حتی وسیع تر از آن چیزی است که ما تصور آن را می کنیم.
باید قبول کنیم که آدم ها و جوانان در مناطق گوناگون زندگی می کنند البته جوانان امروز ایران، بسیار بهتر از جوانان سایر ملت ها هستند و ملت ایران نیز در بین ملت های دنیا بهترین هست.
انقلاب ما الگویش پیامبر عزیز اسلام است که رحمت للعالمین بوده که دایره هدایت پیامبر عزیز اسلام تمام انسانها را در بر می گیرد، مگر کسانی که خود را به جهل از این دایره بیرون کردند وگرنه مخاطب پیام پیامبر و اصل این پیام جهانی و همگانی است.
اگر قرار باشد دین اسلام 7 میلیارد انسان را جذب و هدایت کند این دایره بسیار وسیع تر می شود.
نگاه ما باید دایره نگاه پیامبر اسلام باشد و در آن صورت این دایره بسیار وسیع تر و گسترده تر خواهد بود.
تعریف تربیت این است که ما موانع را برداریم در این صورت است که انسان ها بیدار خواهند شد و اسماء الهی در وجود انسان متجلی خواهد شد.
تربیت انسانها انتقال مجموعه ای از مفاهیم نیست، تربیت انسانها انتقال مجموعه ای از دروس اخلاقی نیست.
مسیر انتقال ارزش های الهی تنها از طریق عشق و محبت امکان پذیر است، چرا کلام و سخن پیامبر انقدر موثر است و چنین نفوذ دارد، این نفوذ به دلیل آن است که پیامبر عاشق انسان ها است و عاشقانه به دنبال هدایت انسانها است و به همین دلیل می تواند از یک عده انسان های کوچک و قلیل انسان های وارسته ای که در تارک تاریخ بدرخشند درست کند.
عامل تاثیر گذار در نفوذ کلام پیامبر اسلام عشق به مردم بود و قلب پیامبر مالامال از عشق به مردم بود.
محال است کسی به ارزش ها علاقه داشته باشد اما عشقی به مردم نداشته باشد و کسی که ادعا می کند به خدا اعتقاد دارد اما عشقی به مردم ندارد دروغگو است.
تربیت انسان با کار اداری و سازو کارهای معمول انجام نخواهد شد.
14 واحد درس معارف در دانشگاه ها تدریس می شود. به ظاهر با تدریس این تعداد از دروس اخلاقی باید همه زیر و رو شوند اما چرا چنین اتفاقی نمی افتد.
دانشجو در تمام کلاس ها حاضر می شود، تمام سوالات را جواب می دهد، نمره بیست را می گیرد اما در جامعه آن چیزی نیست که ما برای آن زحمت کشیده ایم.
دوران قبل از انقلاب استادی بود که منافقین وی را بعنوان یک استاد بزرگ اخلاق قبول داشتند و ما دائم بر سر وی با آنها جرح و بحث داشتیم. زمانی یکی از دوستان برای دیدن این شخص به کردستان رفته بود و از مقامات عرفانی او تعریف می کرد که وی در یک حجره ساده اقامت کرده و تنها حصیری را در زیر پای خود انداخته و با یک کتری سیاه روزگار را می گذراند. بعد از انقلاب این شخص در یکی از استان های اصلی حاکم شهر شد اما زمانی که حضرت امام (ره) مقام معظم رهبری را به سمت امام جمعه تهران منصوب کردند وی اعلامیه ای بر علیه این کار صادر کرد و بعد به کردستان عراق فرار کرد و در کنارصدام بر علیه انقلاب شروع به فعالیت کرد. چرا این طور شد،دلیل اصلی آن این بود که درس معارف و درس اخلاق به تنهایی کافی نیست و آن چیزی که در معارف و اخلاق جان می دمد چیز دیگری است.
ما تصور کردیم که اگر ذهن ها را از علوم انباشته کنیم آدم ها تربیت می شوند اما اینگونه نشد، آن آدم هایی که ملاتر از بقیه بودندو مدعی بودند نتوانستند در تار و پود حوادث،به درستی تشخیص بدهند.
تصور من از عرفان و دین چیز دیگری است، من فکر می کنم عرفان و اخلاق باید در موانع عملی دست آدم را بگیرند مگر نه اینکه دین باید به انسان فرقان بدهد.
می گویند فلانی آدم خیلی با تقوایی است، آنکه آدم با تقوایی است که در موقعیت حساس در کنار آمریکا، انگلیس، منافقین، سلطنت طلبان و تمام دزدها قرار گرفت، چطور آن اخلاق به دادش نرسید. در این صورت ما باید یا در کلام خدا تردید کنیم یا باید دینداری او را محل اشکال بدانیم.
کسی که مدعی دینداری است و از آمریکا می ترسد، ما می گوییم چنین شخصی دیندار است اما دینش ضعیف است.
دعوای اصلی ما بر سر امامت جامعه است . امامت نه برای حکومت و نه برای قدرت طلبی، مانند جامعه ما که عده ای اعم از چپ و راست به دنبال ولایت هستند و هدف اصلی آنها گرفتن پست و مقام است و اگر آنها را با ذره بین به دقت نگاه کنیم متوجه می شویم که آن دو به هیچ عنوان تفاوتی با یکدیگر ندارند. من ولایتی را مد نظرم است که تنها راه نزول رحمت الهی است و هیچ راه دیگری به غیر از آن برای رسیدن انسانها به کمال وجود ندارد.
من در مجامع جهانی از علمای مسیحی پرسیدم که آیا شما نیز به امام موعود معتقد هستید یا نه؟ که آنها نیز جواب مثبت دادند و امام موعود را اصلی ترین راه نجات خود بر شمردند.
تربیت تنها یک کار مکانیکی نیست البته برخی ها به این کار مکانیکی ایمان دارند، اما کار شما تنها از طریق عشق ممکن است و این عشق تجلی وجود نازنین امام است.
استکبار برای دانشجو برنامه ریزی می کند .قبل از آنکه طرف وارد دانشگاه شود برای وی مرزبندی درست می کنند.
برخی ها آمریکا را دست کم گرفتند اما آنها بسیار بیشتر ازما تلاش می کنند، تنها در یک قلم به صورت رسمی اعلام کردند که 400 میلیون دلار را هزینه کرده اند.
آنها مثل ما نیستند که تا زمانی که یک طرح به صورت کامل مصوب نشده آن را پشت تریبون اعلام کنند، زمانی که رئیس جمهور آمریکا بیانیه ای را مبنی بر حمایت یک گروه خاص اعلام می کند شما مطمئن باشید که چندین برابر آن در پشت این بیانیه کار شده است.
انشاء الله دانشگاه هایی که تحت کنترل ما نیستند به سرعت تحت مدیریت دولت در بیایند.
از وقتی که برخی از جناح بندی ها در داخل کشور درست شد،بسیاری از این مشکلات پیش آمد البته ما مشکلی با احزاب نداریم اما ولایت و انقلاب یک حزب بیشتر ندارد و آن حزب ولایت و حزب خدا است.