اين منطقه جنگلي با تفاوت ارتفاعي قابل توجه بيش از 900 متر، جنوبيترين بخش از رويشگاه زاگرس را تا پهنهاي به ارتفاع هزارو 500 متر از سطح دريا ميپوشاند؛ پهنهاي كه به سبب همجواري با درياچه پريشان و تالاب ارژن و همسايگي با منطقه رويشي خليج عماني از يك سو و ايران و توراني از سوي ديگر، همواره از زيگونگي (تنوع زيستي) كمنظيري چه در حوزه گياهي و چه در حوزه جانوري برخوردار بوده است، به نحوي كه گردش در برم و عبور از كنار جنگلهاي متراكمش براي بسياري از هموطنان ما كه در محور شيراز، كازرون و بوشهر تردد كردهاند، در شمار خاطرهانگيزترين تصاويري است كه در خزانه ذهنشان از زاگرس ذخيره كردهاند؛ رويشگاهي كه در آن علاوه بر درختاني چون بلوط، بادام وحشي، زالزالك وحشي و بنه، ميتوانيد شاهد خراميدن جانداراني چون شير ايراني، آهو، گوزن زرد، قوچ، پلنگ، خرس، كبك و بازيگوشي سنجابهاي دوستداشتنياي باشيد كه مهمترين دوست بلوطها به شمار ميروند. اما اينك به ندرت از آن هنگامه سبز و پرش وه ميتوان ردي در برم گرفت! چرا؟ آيا همه چيز را بايد به گردن خشكسالي انداخت؟ آيا اگر خشكسالي از ميان ميرفت و ترسالي دوباره به زمين تشنه جاني ميداد، ميتوان انتظار داشت كه بدهكاري بومشناختي برم هم به پايان رسيده و دوباره شاخصي گويا باشد از سرزميني شاد با توان زيستپالايي درخور؟
نگارنده خود در دو روز پاياني هفته گذشته از منطقه بازديد كرد و به چشم خود ديد كه دستكم بايد با 70 الي 80 درصد از رويشگاه برم براي هميشه خداحافظي كرد! در چنين شرايطي زخمهاي جديد هم بر پيكر اين دشت با افزايش شخم و كشاورزي در زيراشكوب اين جنگلها ادامه دارد، به نحوي كه گستره اراضي كشاورزي منطقه از حدود 500 هكتار در يك دهه گذشته به بيش از سه هزار هكتار افزايش يافته است؛ آن هم با روشهايي كه آشكارا خسارتي جبرانناپذير بر عرصه وارد ميكنند. كوشش مسوولان جهاد كشاورزي استان براي ترويج تكنيكهايي چون بيخاك ورزي، ممانعت از كاشت محصولاتي چون گندم و جو و كاهش مصرف كود شيميايي و آفتكشها به موازات افزايش توليد ورمي كمپوست از زبالههايتر حدود هفت هزار نفر از اهالي منطقه كه در قالب 14 روستا در اين مكان زندگي ميكنند، ميتواند تا حد زيادي اين هماوردي را به همآغوشي با برم بدل كنند. يادمان باشد كه حضور برم، مهمترين شناسه در حفظ منابع آب زيرزميني منطقه، آبدهي چشمهها و كاريزها و جان بخشيدن دوباره به ارژن و پريشان است. اگر ما نتوانيم تالابهاي ارژن و پريشان را مجددا احيا كنيم، بايد انتظار موج جديدي از مهاجرت را در كازرون و اطراف آن داشته باشيم و راه تثبيت با كيفيت زندگي در اين ديار آن است كه دشت برم را چون فرزند خويش عزيز داشته و از هر نوع تجاوز و دستدرازي به آن ممانعت به عمل آوريم