قبل از هر چيز خدمت شما عرض كنم كه اين بنده صد درصد موافق كنده شدن تونل بناف و حتي اتوبان شدن آن هستم يعني دو تا تونل نه يكي! چون در آيندهي نه چندان دور، همهي جادهها بايد اتوبان بشوند، هم چنين اعتقاد دارم كه جادهي كازرون – دشت ارژن هر چه زودتر بايد اتوبان بشود و كمربندي هم هر چه زودتر بايد احداث گردد. اما يك سؤال، به نظر شما خوزستانيها و بويراحمديها و نورآباديها از كازرون به شيراز ميروند؟ مسلماً خير! يك استان بوشهر داريم كه اينها هم در آيندهي نزديك از جادهي اختصاصي شيراز – بوشهر عبور خواهند كرد، و اين جور كه جادهسازي پيش ميرود و اكنون همهي شما ميبينيد، تمام شهرها با احداث كمربندي خود را از سروصداي اتومبيلها وترافيك سنگين و تصادفات و تصادمات نجات ميدهند، حتي ممكن است، در آيندهي نه چندان دور، مسير شيراز تا تهران از اصفهان نگذرد، چون در دروس راهسازي اولين عامل جادهسازي، كوتاهترين فاصله در نظر گرفتهاند، بعد نقاط اجباري و شايد روزي بيايد كه بوشهريها هم براي رسيدن به تهران از شيراز هم عبور نكنند.
بنابراين جاده ضمن اين كه شاهرگ حياتي است، ديگر در رونق اقتصادي شهرها تأثير شگرفي نخواهد داشت. چون از شهري عبور كردن و در آن شهر بنزين زدن و يك چاي و نهار خوردن، كار اقتصادي چندان مهمي نيست.
بسياري از شهرها و روستاها در اين كشور وجود دارند كه به معناي واقع بنبستند ولي رونق اقتصاديشان و درآمدشان بسيار بالاست. مثل لالجين كه يكي از روستاهاي همدان است و ظروف سفالي و سراميكي سراسر كشور را تأمين ميكند و مثل بلداجي كه يكي از روستاهاي بروجن است و گز اصفهان و استان چهارمحال و بختياري و تهران و تبريز و... توليد ميكند، مثل نطنز و ميمند كه بهترين گلاب را توليد ميكنند، اينها بن بستند اما تا دلتان بخواهد، توليدات دارند، بعضي از شهرها و روستاها هم توليدات ندارند، اما جاذبهي گردشگري دارند، مثل پاسارگاد و نقش رستم و خود تخت جمشيدي، روستاي سلطانيه در زنجان، غار عليصدر در همدان غار كتله خور در زنجان كه اينها هم صد درصد بن بستند اما تا دلتان بخواهد گردشگر دارند، بعضي از شهرها و روستاها هم كه چيزي دارند و يا اصلاً ندارند تبديل به قطب اقتصادي يا منطقهي اقتصادي شدهاند، مثل سيرجان در استان كرمان و ده شيخ در استان فارس و...
خب با اين توصيفات حتماً متوجه شدهايد كه چه ميخواهم بگويم،
كازرون؛ با داشتن استعدادهاي گردشگري، فراواني مثل آثار باستاني بيشاپور، غار منحصر بفرد شاپور و به قول بعضي از كارشناسان پهناورترين منطقهي تاريخي كه همان شهر بيشاپور است و نقش برجستههاي تنگ چوگان، هم چنان بيرونق مانده است، چرا كسي داد نميزند نمينويسد و نميگويد كه چرا بيشاپور را حفاري نميكنند، تا آثار و بقاياي اين شهر از زير خاك بيرون بيايد و كازرون را در اين زمينه ممتاز و شاخص كند. همه از تونل بناف مينويسند ولي نمينويسند كه اين شهر يك هتل درست و حسابي ندارد، سال گذشته كه دانشگاه آزاد كازرون «كنفرانس بينالمللي آسياي صغير» برپا كرد به خاطر نبودن هتل، تمام مهمانهاي خارجي و داخلي خود را در هتلهاي شيراز جاي داد و كنفرانس را هم در شيراز برپا كرد. چرا؟ آيا كازرون نميتواند يك قطب گردشگري منحصر به فرد باشد؟
و نكتهي مهم ديگر اين كه، كازرون با داشتن زمينهاي حاصل خيز و آب و هواي مناسب، بهترين مكان براي كشت محصولات صنعتي مثل چغندر قند و پنبه است، يعني مواد اوليهي بسياري از كارخانجات، البته بنده در كشاورزي وارد نيستم اما نميشود به جاي اين همه سيب زميني كه هر سال در بالاده تلنبار ميشود و نميخرند و بو ميكند و زحمتها را هدر ميدهد، پنبه، لوبياي روغني، كلزا و چغندر قند كاشت. آيا وقت آن نرسيده كه كشاورزي در اين شهر هدفمند شود،از نظر ديگر آيا كازرون نميتواند از نظر محصولات دامي و كشاورزي پشتيبان خوبي براي استانهاي جنوبي كشور مخصوصاً عسلويه باشد؟